تعارض منافع؛ علت کمبود سرانه پزشک و بی‌عدالتی در توزیع / نبود نظارت؛ عامل بالا بودن درآمد پزشکان

تعارض منافع؛ علت کمبود سرانه پزشک و بی‌عدالتی در توزیع / نبود نظارت؛ عامل بالا بودن درآمد پزشکان
خبرگزاری دانشجو

گروه استان‌های خبرگزاری دانشجو، اولین نشست دانشجویی در خصوص تبیین طرح افزایش ظرفیت رشته‌های علوم پزشکی توسط جمعی از دانشجویان دغدغه‌مند دانشگاه علوم پزشکی سیستان با همکاری جنبش دانشجویی جهاد جهش و خبرگزاری دانشجو برگزار شد.

در این نشست از میثم مهدیار، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران به عنوان کارشناس دعوت شد و وی به پاسخ‌های دانشجویان درباره لزوم افزایش ظرفیت پزشک در کشور پاسخ داد. متن این گفتگو به شرح زیر است.


برای شروع بحث لطفا در ابتدا شبهات وارده پیرامون بحث زیر ساخت‌های لازم برای افزایش ظرفیت پزشک را توضیح بدهید.

افزایش ظرفیت، ناظر به تامین زیرساخت‌های لازم است؛ اما یک مسئله‌ای هست که گفته می‌شود تامین این زیرساخت‌ها طول می‌کشد. چیزی که بررسی‌ها نشان می دهد، این است که زیر ساخت‌هایی که اغلب بالقوه موجود هستند، باید تا حدزیادی بالفعل شود. شما ببینید، داخل دانشگاه ازاد که بیمارستان دارد به شما اجازه پرورش متخصص نمی‌دهند. درواقع آن جا شما نمی‌توانید دانشجوی رزیدنت داشته باشید. در مراکز درمانی دانشگاه آزاد نیز بیشتر از پزشک عمومی اجازه تربیت ندارد؛ خب پس اینجا ظرفیت مغفول مانده‌ای وجود دارد. طبق این موارد بخشی از زیر ساخت‌ها وجود دارد که فقط باید بالفعل شود و یک بخشی هم باید ایجاد شود. نکته مهم اینجاست که وجوب زیرساخت و افزایش ظرفیت نافی هم نیستند. اما اینکه بگوییم ایجاد این زیرساخت ها ۲۰ سال طول می‌کشد، نه اینطور نیست.

 

 



استدلال جبهه مخالفین افزایش ظرفیت پزشک چیست؟

استدلال‌هایی که گفته می‌شود یکی از آن‌ها همین است که زیرساخت نداریم. یک استدلال دیگری که دارند این هست که ما الان پزشک زیاد داریم و اصلا پزشکان بخاطر اینکه زیاد هستند در حال مهاجرت هستند. پاسخی که باید به این‌ها داد، این است که آماری که نظام پزشکی اعلام می‌کند آمار دقیقی نیست؛ چرا که شماره کسانی که مهرنظام پزشکی دارند جای پزشکان فعال را می‌گیرد. در صورتی که خیلی‌ها با اینکه شماره نظام پزشکی دارند؛ اما خدمت ارائه نمی‌دهند و یا فوت شده‌اند و یا اصلا داخل کشور نیستند. با این حال سرانه‌ای که توسط نظام پزشکی اعلام می‌شود؛ در واقع یک سوم متوسط سرانه جهانی است.


ضرورت پرداختن به طرح از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی چیست؟

ما در دهه ۶۰ در یک شرایط خاص جنگی و نوپایی انقلاب به کمبود پزشک برخوردیم و این باعث شد که ظرفی جذب پزشک را ارتقا بدهیم و تا سال ۶۷ ظرفیت پزشکی ما تا حد زیادی افزایش پیدا کرد. در واقع ما از زمان پهلوی مسئله کمبود پزشک را داشتیم. جنگ و انقلاب این کمبود را یک مقداری تشدید کرد واین باعث شد که یک جهش خوب در جهت افزایش جذب پزشک داشته باشیم؛ اما جنگ که تمام شد این روند رو به کاهش رفت.

از سال ۶۲ تا حدود سال‌های ۶۷ ظرفیت جذب از ۱۰۰۰ به ۳۰۰۰ نفر رسید؛ منتهی از سال ۶۷ به بعد شروع به کاهش ظرفیت پزشکی کردیم. پس ما یک ظرفیت فعال داشتیم که از سال ۶۷ کاهش پیدا کرده؛ درصورتی که از سال ۶۷ به بعد جمعیت کشور حدود دو برابر شده و علی‌رغم اینکه جمعیت حدود دو برابر شده، ولی ظرفیت پزشک مورد نیاز حدود دوسوم کاهش یافته که این یک فاصله‌ای را ایجاد کرده که در حال حاضر در کشور حدود یک سوم متوسط جهانی پزشک لازم داریم. اتفاقی که دارد می افتد این است که از سال ۱۴۰۰ به بعد کم کم وارد مسئله پیری جمعیت می‌شویم؛ یعنی در دهه ۶۰ یک جمعیت جوانی داشته‌ایم و آن جمعیت جوان الان به سن میانسالی رسیده‌اند و در دهه‌های اول سده جدید این جمعیت میان سال وارد پیری می‌شوند و جمعیتی که روبه پیری می‌روند نیاز بیشتری به خدمات پزشکی دارد.

دوم اینکه خود جمعیت پزشکان که در دهه ۶۰ که یک رشدی داشتیم، الان به سن بازنشستگی رسیده‌اند و در دهه جدید یعنی ۱۴۰۰ به بعد یک کاهش خیلی زیاد در پزشکان متخصص خواهیم داشت، چون اکثر این‌ افراد در دهه ۶۰ مدرک گرفته‌اند و به سن باز نشستگی رسیده‌اند. ضرب این دوتا مسئله درهم یعنی پیری جمعیت و  پیری پزشکانی که الان درحال خدمت هستند. شما می‌دانید که تربیت یک پزشک متخصص حداقل ۱۰ سال طول می‌کشد. خب اگر که ما تازه الان شروع کنیم و دانشجو جذب کنیم تازه ۱۰سال دیگه کم کم وارد چرخه نظام سلامت ما می‌شوند. من متوجه نمی‌شوم که چرا صنف پزشکان مقاومت می‌کند؛ چراکه دانشجویی که الان پذیرش شود ۱۰ سال بعد وارد عرصه خدمت می‌شود و تازه این امار ۳۰۰۰ دانشجوی عمومی و ۱۵۰۰ تا تخصص این درواقع باز جبران نمی کند. اگر همین روند پیش برود و مقاومت‌ها افزایش پیدا کند، قطعا تا ۱۰سال اینده نیازمند واردات پزشک خواهیم بود.

ما همین الان پزشک کم داریم و علاوه بر این در دهه‌های آینده نیاز ما به پزشک خیلی خیلی بیشتر خواهد بود و برای این مسئله باید به فکر بود یعنی هم نیاز فعلی تامین بشود هم نیازی که افزایش خواهد یافت سعی کنیم برایش برنامه ریزی کنیم که اگر با همین روند افزایشی که بسته شده یعنی ۳۰۰۰ و ۱۵۰۰۰ نیاز ما برطرف نمی شود ما حداقل نیازمند ۸۰۰۰ پزشک هستیم که به حداقل متوسط برسیم.

 

 

 آیا افزایش ظرفیت می‌تواند باعث ایجاد عدالت اجتماعی در حوزه سلامت شود؟

قطعا افزایش ظرفیت باعث عدالت نمی شود و همین الان هم ما در توزیع پزشک در مناطق محروم مسئله داریم. الان در مناطق محروم با کمبود پزشک مواجه هستیم. این افزایش ظرفیت مسئله عدالت را بخودی خود حل نمی کند، ولی آیا مسئله عدالت جز با افزایش نیروی انسانی کادر درمان حل می‌شود. این افزایش ظرفیت شرط لازم است. این افزایش ظرفیت مقدمه این است که شما باید بعدا تلاش کنید و براساس طرح اموزش سرزمینی مسئله عدالت در دسترسی به پزشک هم انجام بدید.

مشکل توزیع پزشک است یا کمبود پزشک؟ این مسئله را روشن کنید.

ببینید ما هم کمبود پزشک داریم و هم در توزیع پزشک مشکل داریم. یعنی دو مشکل را باهم داریم. چرا قانون جذب  ۳۰ درصد پزشک برای مناطق محروم را خود وزارت بهداشت اجرایی نکرد؟ همین دوستانی که الان می گویند مشکل کمبود نداریم باید پاسخ بدهند که چرا ظرفیت مناطق محروم را فعال نکردند؟

ببینید این مسئله عدم عدالت در دسترسی یعنی تمرکز پزشکان در تهران و کلان شهر‌ها و مراکز استان‌ها به علاوه فاصله ما تا معدل جهانی در سرانه پزشکی که هردو معلول عامل دیگر هستند و این مسئله تعارض منافع در نظام سلامت است؛ یعنی این تعارض منافع باعث شده که ما هم کمبود پزشک داشته باشیم واین کمبود هم به شکل ناعادلانه داخل اجتماع تقسیم شده باشد.

متاسفانه نظام پزشکی سعی می کند که این دو مسئله را باهم مخلوط کند و یک فضایی را ایجاد کند که گویا مسئله کمبود پزشک نیست. درصورتی که آمار‌ها مشخص است و با همه ایرادات وارد بر آمار‌ها اعم از پزشکانی که خدمت رسانی ندارند، از کشور مهاجرت کرده‌اند، فوت کرده‌اند و... باز هم با یک سوم از متوسط سرانه دنیا هستیم. هردو این مسائل برمیگردد به تعارض منافع در نظام سلامت. چون کسانی  که خودشان بنگاه‌دار بخش خصوصی نظام سلامت هستند خودشان در بخش خصوصی طبابت می کنند و سیاست گذار نظام سلامت‌اند. برای همین وزیر بهداشت فعلی خودش بیمارستان خصوصی دارد یا در نظام سلامت که یک صنف خصوصی هست سال‌ها آقای صدر رییس کمسیون بهداشت مجلس هم بود خب این تعارض منافع ایجاد میکند و باعث می شود که این اتفاقات رخ دهد و باعث می شود که کمبود سرانه پزشک و بی عدالتی در توزیع اتفاق بیفتد. یا مسائل دیگر اعم از نظام ارجاع، طرح پزشک خانواده که اجرا نمی شود، چرا پرونده الکترونیک سلامت که تمام زیرساختهایش اماده هست اجرایی نمی شود؟ چرا نظام سلامت ما بجای سلامت محور بودن درمان محور شده؟ این‌ها همه بخاطر وجود تعارض منافعی هست که وجود دارد و باعث شده که ما سلامت را به درمان تقلیل دهیم. چرا؟ چون سود و منفعت پزشکان در درمان هست. بخاطر همین، چون خود پزشکان تصمیم می گیرند و خودشان سیاست گذاری میکنند نظام سلامت ما به سمت درمان حرکت کرده است.

 شما طرح تحول سلامت را ببینید نزدیک ۳۰۰۰۰میلیارد تومان به این طرح  تزریق شده ببینید این تزریق به سمت سلامت رفته یا درمان؟ آمار‌ها نشان میدهد که بالای ۶۰ و ۷۰ درصد از این مبلغ رفته تبدیل شده به کارانه پزشکان متخصص. یعنی رفته سمت درمان و جیب پزشکان متخصص و باعث یک شکاف درآمدی بالادر مراکز درمانی ما شده است. همه این مسائل برمیگردد به مسئله تعارض منافعی که در نظام سلامت وجود دارد.


آقایان می‌گویند برای اینکه از مهاجرت پزشکان جلوگیری کنیم نیاز به افزایش ظرفیت نیست. نظرتان در این باره چیست؟

ببینید مهاجرت پزشکان چرا دارد اتفاق میفتد؟ چه پزشک‌هایی مهاجرت می کنند؟ این لفظ مهاجرت پزشکان را نظام پزشکی با گزارش‌های غیر دقیقی که ارائه میکند سرزبان‌ها انداخته. اولا آیا پزشکان متخصص مهاجرت می کنند؟ ایران بهشت پزشکان متخصص، به خصوص جراحان است. چرا؟ چون یک پزشک متخصصی که می تواند در یک روز ۱۰عمل انجام دهد و پول بگیرد کم‌ترین نظارتی بر روی او انجام نمی شود. هیچ کجای دنیا در نظام سلامت پیشرفته اینطوری نیست که یک پزشک در یک روز مثلا هر تعدادی که دلش خواست عمل داشته باشد. درامد پزشکان متخصص در ایران بسیار رقم بالایی هست؛ چون اصلا نظارتی نیست.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: تعارض منافع؛ علت کمبود سرانه پزشک و بی‌عدالتی در توزیع / نبود نظارت؛ عامل بالا بودن درآمد پزشکان