ادبیات دینی در صورت وجود رابطهای بین مورخ و نویسنده شکل میگیرد / علت جریان سازی "کشتی پهلو گرفته" خلاقیت نویسنده بود
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- محمدرضا اسماعیلی؛ صبح روز سه شنبه پدری با دو پسر و یک دختر با چشمانی گریان در خانهای بیدار شدند که غم و غربت از در و دیوارش بالا میرفت. در سوختهای که نمکی بر زخم های پدر بود و جای خالی مادری که دیگر نبود. مذهب تشیع سرشار از وقایع و معارفی است که اگر با قالب ادبیات داستانی بازگو شود، دامنهی تاثیرگذاری بیشتری دارد و آثار پژوهشی صرف، فاقد چنین تاثیری است. این در حالی است که چنین دغدغهای در صدر اولویتهای اهل قلم و نهادهای متولی ادبیات داستانی دینی به چشم نمیخورد. عدم بیان و ترویج معارف و حوادث زمانهی اهل بیت (ع) زمینهی ناآگاهی و جسارت را توسط برخی گروهها فراهم میکند. در همین باره با سعید تشکری نویسنده و منتقد ادبی به گفتگو نشستیم.
خبرگزاری دانشجو: چه علتی مانع رشد ادبیات داستانی دینی شده است؟
تشکری: در ابتدا این مهم است که منشا ادبیات دینی در کشورمان چه بوده. یک پژوهشگاه تشکیل و در آن چند نفر مشغول به کار میشوند. سپس این افراد خودشان شروع به بازنویسی داستانهای مورد نظرشان میکنند و این آثار را منتشر میکنند. وقتی که به تعداد این پژوهشگاهها افزوده میشود تعداد این آثار هم گسترده میشود؛ این آثار در نخستین گام بِکر هستند، ولی بعد از مدتی تکراری میشوند و دست به رقابت با یکدیگر میزنند. به عنوان مثال درمورد زندگی حضرت امیرالمومنین(ع) نویسندگان بسیاری زندگی ایشان را نوشتهاند، ولی چند مورد از این آثار، امروزه مصداق بارز زندگی حضرت علی (ع) است؟
آثار متنوعی در حوزه نوجوانان، کودکان و بزرگسالان وجود دارد که هیچ کدام نتوانستند به آن جایگاه پر اشتیاق مدنظر نویسندگان برسند. علتش هم این است که پژوهشگاهها برای بازنویسی و انتشار آثار اعضای خود به وجود نیامدند؛ بلکه پژوهشگاه برای دعوت از نویسندگان است تا آنها اثر خوب بنویسند. چهار دهه است که ما مشغول همین کار هستیم و در این چهار دهه بعضاً آثار خوبی هم به وجود آمده که متعلق به این پژوهشگاهها نیست بلکه به واسطه جریانهای طبیعی نویسنده ایجاد شدند. به نظر بنده اولویت اول آن است که پژوهشگاهها با هر وابستگی جریانی و با هر جایگاه علمی و دینی که دارند اهدافشان از انجام این کار را مشخص کنند و اگر این اهداف درست طی شود، شاهد تاثیرگذاری موسسات و پژوهشگاهها خواهیم بود.
خبرگزاری دانشجو: وضعیت ادبیات داستانی دینی حال حاضر را چگونه ارزیابی میکنید؟
تشکری: در فرانسه که در حال حاضر ادبیات لائیک به اوج خود رسیده، نویسندهای با نام کریستین بوبِن پیدا میشود که بر مبنای تعالیم حضرت عیسی داستانهای جدیدی مینویسد یا اِمانوئل اِشمیت که گلهای معرفت و انجیلهای من را نوشته. تولستوی هم در زمانهای قدیم کتاب اعترافات را نوشته بود. اینها نمونههایی از نویسندگانی است که با همان شیوه ادبی که داشتند آموزههای مذهبی خودشان را جستجو کردند. ما در ایران چه کردهایم؟ آیا ادبیات میتواند صرفاً به این سمت برود که بخشهای تاریخ را ساده و روان با هر نثری بازنویسی کند؟ پس نقش داستان کجاست؟ مشکل بزرگ ما داستان است. یعنی اگر ما پیش فرض خودمان را کنار بگذاریم، وقتی در مورد بزرگان دین صحبت میکنیم خوب بودن این بزرگان را پذیرفتهایم و حال چگونه بیاییم دشمنانشان را مطرح کنیم. این در صورتی است که درمورد چگونه خوب شدنها صحبت نمیکنیم. یک مثال عرض میکنم؛ در داستان راستان، یک داستانی وجود دارد که روزی پیامبر اسلام یاران خودشان را جمع میکنند و به دعوت حضرت رسول به شکار خوانده میشوند تا هر کس برود شکاری کند اما شرطش این است جایی بروند که کسی نباشد. همه میروند و با شکاری بر میگردند اما دستان حضرت علی (ع) خالی بود. همه متعجب نگاه میکنند و پیامبر(ص) از حضرت علی(ع) میپرسند چرا چیزی نیاوردهای؟ و ایشان در پاسخ میفرمایند، جایی را نیافتم که کسی نباشد چراکه همه جا خدا بود.
این داستان بسیار ساده میتواند عمق تنهایی و خدایابی انسان را که در حضرت امیر شعله ور شده بیان کند و از دل همین واقعه داستانهایی برای کودکان و بزرگسالان بیرون بیاید. به گفته علامه مجلسی سه مرحله عرفان در این داستان مستتر است. ما چقدر به این گونه داستانها نزدیک شدهایم؟ تقریبا میتوان گفت نزدیک نشدهایم و در داستانها مصداقی نداریم که این خصلتهای ناب را عرضه کند. در حوزه ادبیات کودک و نوجوان مجموعههایی از حکایات با تعدد کتابها که اشکالی در کمیتش نیست، وجود دارد اما کیفیتش کجاست؟ جشنوارههای موضوعی را برای افزایش شوق نوشتن راه انداختهایم، ولی متاسفانه کیفیت آثارمان پایین است. به نظر بنده مکانیزم ادبیات راه خودش را دارد و ما باید گروهی محقق در اختیار نویسندگان قرار دهیم تا از دل پارامترهایی که پژوهشگران به دست آوردند، رمانی تولید شود. اما باید پیش فرضها را باهم حل کنیم مثلاً چرا امیرالمومنین عادل هستند و زندگی امیرالمومنین دارای چه پارامترهای اثباتی است که یک فرد عادل به شمار میآیند. به عبارتی ما به وسیله یک دانای کل نگاه کنیم و لازم است یک بار هم از زاویه دید شر به خیر نگاه کنیم. ما همیشه پشت خیر پنهان میشویم و ادعا میکنیم که شر چنین و چنان است. مشکل اصلی این نوع داستانها همین است. ما باید کارگاههایی را ایجاد کنیم و در این کارگاهها نویسندگان بزرگ تجربیات و خطاهای خودشان را در اختیار دیگران بگذارند و داستانهای مطرح این چهل ساله اخیر را نقد و بررسی کنیم؛ نه اینکه در بستر کتابخوانی یک کتاب را معرفی کنیم و همه در مسابقه کتابخوانی شرکت کنند. این خطای بزرگی است که ما انجام دادیم و همچنان هم ادامه میدهیم.
خبرگزاری دانشجو: ادبیات داستانی دینی باید چه شاخصههایی داشته باشد و وظایف نهادهای مرتبط در این باره چیست؟
تشکری: ادبیات دینی در جامعه دینی یک نیاز است که باهم رابطه متقابل دارند. اینکه نهادها و سازمانهای دولتی در این امر اهتمام دارند یا ندارد یک بحث جداست. اما آنچه که به ادبیات برمیگردد با نگاه دینی کمی تفاوت دارد. ما در حقیقت باید ادبیاتی با معارف دینی داشته باشیم که مفهوم آن نه بازنویسی و نه جمع آوری روایات باشد، بلکه فقط نویسنده باید از طریق خواندن روایات و اسناد تاریخی دست به کشفی بزند که منجر به تولید ادبیات با چاشنی دین شود. حال اگر این ادبیات داستانی دینی قرار باشد وجه آموزشی هم داشته باشد، برخی موسسات وظیفه دارند این کار را انجام دهند. اگر وجه تاریخی باشد، صحت سنجی آن در تولید ادبیات که امر اقتباس است صورت میگیرد. بسیاری از نویسندگان آثاری را خلق میکنند که محصول پژوهشهای خودشان است و زمانی که اثر را به ناشر میسپارند ناشر آن را به ارزیابهای تاریخی میدهد. اینجا یک مفارقهای صورت میگیرد؛ چراکه ارزیابها به دلیل آنکه عمدتاً تاریخ میخوانند و رمان نمیخوانند، با این آثار دچار چالش جدی میشوند. در صورتی که نویسنده درباره موضوعی که نوشته است تحقیق کرده و دقیقاً اینجا همان نقطه طلایی است که بعد از چهل سال تجربه هنوز که هنوز است نتوانستیم آن را مدیریت کنیم. به طور مثال کتاب داستان و راستان شهید مطهری را به نویسندهای بسپاریم که با پیش فرض کتاب قصههای خوب برای بچههای خوب آذری یزدی تبدیل به داستان شود. اینجا دقیقا همان نقطهای است که ما طبیعتاً آثاری به دست مان میآید که وجه تبلیغی دارد و باید با صحت تاریخی هماهنگی صورت گیرد. در این تزاحمات ادبیات رخ نمیدهد. ادبیات دینی وقتی میتواند شکل و شمایل خود را پیدا کند که رابطهای بین مورخ و نویسنده شکل گیرد. در شکل دولتی موسساتی که میخواهند در عرصه تولید ادبیات ورود پیدا کنند باید موضوعات خود را به پژوهشگاهها بسپارند تا مواد لازم را به دست بیاورند و سپس موارد یافته شده را به نویسنده بسپارند تا یک اثر تاریخی تولید کند. در شکل خصوصی موضوع کاملاً متفاوت است. نویسندگان میآیند و در کنار یک واقعه تاریخی داستانی مینویسند. مثل جنگهای صفین و جمل، چون ما به شکل مستقیم نمیتوانیم به ائمه و پیامبر ورود کنیم نهایتاً در کنار قهرمانها قدم میگذاریم.
خبرگزاری دانشجو: اهمیت ادبیات در انتقال معارف و وقایع دینی آن هم با توجه به حواشی که اخیراً صورت گرفته، چیست؟
تشکری: اگر تصمیم بگیریم همین امروز ادبیات را به دو نوع تقسیم بندی کنیم، میشود ادبیات تعلیمی و تعلمی و ادبیات غیررسانهای. ادبیات تعلیمی و تعلمی وظیفه خود را تاکنون انجام داده یعنی کتابهای بیشماری در این حوزه چاپ شده. سوال بنده این است که چرا درباره کتابهایی که تاکنون چاپ شده ما باهم تفاهمی نداریم؟ به عبارتی اگر نویسندهای با هر گرایشی یک داستانی در این حوزه نوشته باشد گروه دیگری مواضع فکری نویسنده را رد میکند. به نظر بنده راه حل این است که به تفاهم برسیم و به تفاهم رسیدن هم به معنای گفتگو کردن باهم است. ما به نسل جدیدی از نویسندگان نیاز داریم و آموزش برای نسل نوین از اهمیت زیادی برخوردار است. آموزش باعث میشود که نویسندگان کلاسهای متفاوت بگذارند و آموزشهای یگانه بدهند. یعنی اگر یک پژوهشی در حوزه معارف دینی صورت گرفته در اختیار دیگران قرار گیرد. ما باید به این موضع برسیم که آیا میخواهیم ادبیات دینی تولید کنیم یا نه. اگر همین روندی که پیش گرفته ایم درست است که هیچ، اما اگر فکر میکنیم در جاهایی نقدهایی داریم، باید به این فکر کنیم که چه میزان از کتابهای موجود منطبق بر ادبیات است. باید به سمت ادبیات برویم و به ادبیات نوین دینی دست بزنیم که در آن سرگذشتنامهها بازنویسی و تبیین شود تا مشخص شود با چه اثری روبه برو هستیم. بسیاری از این آثار ادبیات نیستند و فضای الان خیلی گُنگ است.
خبرگزاری دانشجو: برای رسیدن به آرمان شهر ادبیات داستانی دینی از کدام نقطه باید شروع کرد؟
تشکری: ما باید تصمیم بگیریم که یک عده از نویسندگان شاخصی که در این عرصه فعالیت کردهاند را شناسایی کنیم و به جای اینکه بگوییم تولید اثر کنند در شهر و یا مجموعه خودشان نویسندگان جوانی را آموزش دهند. چراکه نویسندگان جدید میتوانند معتقد و صدای تازهای در این حوزه باشند. در "کشتی پهلو گرفته" سید مهدی شجاعی، راوی مشخصاً با حضرت زهرا صحبت میکند. علت جریان ساز بودن این کتاب، خلاقیت نویسنده است. یعنی اگر نویسندگان خلاق در حوزه ادبیات دینی وارد شوند، آن ادبیات خود به خود بالنده میشود. چرا که نویسنده بضاعت ادبی خودش را در اختیار یک سری مفاهیم دینی قرار میدهد.
منبع خبر: خبرگزاری دانشجو
اخبار مرتبط: کانون نویسندگان ایران در بیانیهای «پروندهسازی و قتل خاموش نویسندگان آزادیخواه» را محکوم کرد
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران