۵۸ روز در سال ۱۳۹۸؛ آیینه‌ای از تمام جمهوری اسلامی

از تشکیل نخستین حلقه‌های اعتراضی مردمی نسبت به گرانی بنزین در روز جمعه، ۲۴ آبان ماه سال ۱۳۹۸ تا شلیک دو موشک از سوی سپاه پاسداران به هواپیمای پی‌اس‌۷۵۲ اوکراین در بامداد روز چهارشنبه ۱۸ دی‌ماه همان سال، ۵۵ روز گذشت.

سه روز بعدی نیز به انکار شلیک به این هواپیما سپری شد. در میانه این زمان نیز «حاج قاسم» نظام، حذف شد.

آن ۵۵ روز و این سه روز اما از بسیاری جهات، آیینه ‌تمام‌نمایی از تمام سال‌هایی است که حکومت جمهوری اسلامی بر ایران، حاکم است؛ داستان سرکوب، مناسبت‌های حکومتی، قربانی شدن بی‌گناهان و البته دروغ سیستماتیک.

نمای نخست؛

اعتراض‌های مسالمت‌آمیز مردم به افزایش ناگهانی بهای بنزین، در حالی آغاز شد که حسن روحانی، رییس جمهور وقت از آن ابراز بی‌اطلاعی کرد: «من هم مثل مردم، صبح جمعه فهمیدم قیمت بنزین تغییر کرده».

شانی خالی کردن حسن روحانی اما همان زمان هم از سوی افکار عمومی پذیرفتنی نبود؛ حدوداً یک سال و نیم بعد، پایگاه اطلاع‌رسانی دولت در واکنش به بحث‌های مربوط به گرانی بنزین در جریان مناظره‌های انتخاباتی، با صدور اعلامیه‌ای رسما تأیید کرد که «اصلاح قیمت بنزین، یک تصمیم کلان ملی و حاکمیتی به شمار می‌رفت» و پس از اتفاق نظر سران قوا درباره آن، «مصوبه به امضای سران سه قوه رسیده و خدمت مقام معظم رهبری ارسال گردید»؛ اطلاعیه‌ای که آشکارا می‌گوید حسن روحانی کاملا از گرانی بنزین با خبر بوده است.

بیشتر در این باره:

#کدام_آبان؛ از آبان اعتراضات تا آبان دفتر رهبری‎

اعتراض‌ها خیلی زود به بیش از صد شهر در سراسر کشور گسترش یافت و با یکی از شدیدترین سرکوب‌ها، از نظر شدت و توزیع جغرافیایی، در تاریخ نظام جمهوری اسلامی مواجه شد. آنگونه که خبرگزاری رویترز گزارش داده، ۱۵۰۰ نفر در کمتر از یک ماه جان باختند؛ آمارهای واقعی اما احتمالاً، حتی فراتر از این رقم است.

نمای دوم؛

بامداد روز جمعه ۱۳ دی‌ماه، قاسم سلیمانی، فرمانده نيروى قدس سپاه پاسداران، دقایقی بعد از فرود هواپیمای حامل او با شلیک چند راکت از پهپادهای آمریکایی در فرودگاه بغداد کشته شد.

قهرمان‌سازی از او بلافاصله آغاز شد؛ تشییع جنازه‌ای سرشار از نمادسازی تبلیغاتی، روایت‌های دینی، همانندسازی با وقایعی همچون عاشورا و البته به مثابه فرصتی برای بازتولید فرهنگ شهادت‌پروری و فداکاری برای نظام.

بیشتر در این باره:

بازی نظام؛ از سر بریده حججی تا دست بریده حاج قاسم

مجموعه این رویکردها برای قهرمان‌سازی از قاسم سلیمانی، تنها به تشییع جنازه او محدود نشد و تا همین امروز به شکل‌های مختلفی ادامه داشته است. تنها در یک نمونه، در دی‌ماه سال گذشته از تیزر بازی یارانه‌ای و اکشن «ژنرال در سایه» رونمایی شد. به تازگی نیز مسئول سازمان فضای مجازی بسیج از تولید بازی یارانه‌ای قاسم سلیمانی با عنوان «فرمانده مقاومت» در سه فصل خبر داده است.

نمای سوم؛

سپاه پاسداران ایران صبح ۱۸ دی ۱۳۹۸ با شلیک پدافند خود پرواز شمارهٔ ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین را سرنگون کرد که همه سرنشینان آن کشته شدند؛ سرنشینانی که بسیاری از آنها هیچگاه در عرصه سیاسی فعالیتی نداشتند و برای تشکیل یک زندگی آرام و نرمال، از ایران به کانادا مهاجرت کرده بودند.

بیشتر در این باره:

بازخوانی گاه‌شمار ۷۲ ساعت لاپوشانی یک فاجعه

جمهوری اسلامی پس از سه روز تمام پنهان‌کاری و اظهارات متناقض و خلاف واقع، سرانجام اذعان کرد که پدافند ضدهوایی سپاه به این هواپیمای مسافربری شلیک کرده، اما دلیل شلیک «خطای انسانی» است.

به تازگی و در آستانه دومین سالگرد سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراین، گروه همکاری کشورهای درگیر رسما اعلام کرد که از مذاکره با ایران دست شسته و از این پس، پرونده مرگ قربانیان را از طرق بین‌المللی پیگیری خواهد کرد.

آیینه‌ای تمام‌نما از ایران بعد از بهمن ۵۷

این ۵۵ روز و آن سه روز، خلاصه‌ای از همه سال‌های حکمرانی جمهوری اسلامی است؛ نظامی که از لحاظ مدیریت و نوع تصمیم‌گیری، چندپاره و آشفته است که نه مسئولیت را می‌پذیرد و نه پیامدهای تصمیم را. در واکنش به اعتراض‌ها تنها سرکوب می‌کند و شلیک؛ «شلیکی مستقیم به قلب» جوانانی همچون پژمان قلی‌پور؛ شلیک به متولدین دهه‌های مختلفی که اگرچه بسیاری از آنها نه انقلاب را به چشم دیده‌اند و نه حتی دوم خرداد را اما تجربه مشترک‌شان، گلوله‌ای است که در پاسخ به اعتراض‌های مسالمت‌آمیز دریافت می‌کنند.

داستان قهرمان‌سازی از قاسم سلیمانی اما زودتر از آنچه تصور می‌شد، نه فقط به دست مخالفان نظام، بلکه به دست خود نظام فرو ریخت؛ آخرین حلقه آن، تصویر زینب سلیمانی با گوشی آیفون محصول آمریکا است که تمام سرمایه‌گذاری نظام بر روی «دختر حاج قاسم» را به باد داد. به آتش کشیدن تندیس حاج قاسم در شهرکرد، تنها ساعاتی پس از رونمایی نیز نمونه‌ای دیگر از قهرمان‌سازی‌های حکومتی است که گاه حتی «ظرف چند ساعت»، رنگ می‌بازند.

و بالاخره پرواز شمارهٔ ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین؛ که به قول حامد اسماعیلیون، «انگار هر شب سرنگون می‌شود».

جامعه جهانی شاید بسیاری از موارد نقض حقوق بشر و سرکوب‌ها را موضوعی داخلی در ایران تلقی کند اما شلیک به هواپیمایی اوکراین، نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی را به موضوعی فراملی و فارغ از مرزهای ایران تبدیل کرد که نه کانادا می‌تواند به آن بی‌تفاوت باشد و نه اوکراین، سوئد و بریتانیا؛ پرونده‌ای که نشان داد جمهوری اسلامی در بسیاری از موارد پیشین نیز، عدالت را به تمسخر گرفته و به ریش عزاداران، می‌خندد؛ پرونده‌هایی همچون ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ و قتل‌های زنجیره‌ای که سرانجام دادگاه آنها، داغ دیگری بر دل عزاداران نشاند.

باری؛

از ۲۴ آبان تا ۱۸ دی‌ماه ۱۳۹۸ و سه روز بعدش، کمتر از دوماه گذشت؛ بازخوانی این ۵۸ روز اما تصویری خلاصه‌شده از ایران بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ را ترسیم می‌کند. عدالت به روایت جمهوری اسلامی، سرکوب آشکار اعتراض‌های مردمی، تلاش‌های بیهوده برای قهرمان‌سازی از مدافعان حکومت، دروغ سیستماتیک و البته قربانی شدن بیگناهانی که حتی در آسمان جمهوری اسلامی نیز امنیت ندارند؛ این جمهوری اسلامی «واقعی» است.

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.

منبع خبر: رادیو فردا

اخبار مرتبط: ۵۸ روز در سال ۱۳۹۸؛ آیینه‌ای از تمام جمهوری اسلامی