مرگ از هزار دهان سخن میگوید
رابطه مردمی که در ایران زندگی میکنند و نظام جمهوری اسلامی، هر روز در یک قاب تنگ تکرار میشود: فرماندهان سپاه، نمایندگان مجلس، دولتیها و امامان جمعه شهرها در مقابل دوربینها رژه میروند و بیوقفه در مورد همهچیز نظر میدهند؛ در مورد آب، خاک و مسائل محیط زیستی، سبک زندگی و بهطور کلی چگونه زندگی کردن، اقتصاد و سیاست و غیره و غیره. نیازی نیست دقت کنیم تا اظهار نظر هر روز آنها به چشم بیاید، چون کلمهها و جملهها در پیش چشمان ما قرار دارند: مثل نیرویی که ابزارهای ارتباطی را روشن میکند، اظهار نظر «مسئولین نظام» ماشین رسانههای فارسی زبان خبری/تحلیلی را زنده نگه میدارد. سوال این است که واقعا چه اهمیتی دارد دانستن اینکه نظر امام جمعه مشهد در مورد بحران آب و محیط زیست چیست؟ این مسئله چند سوال مشخص را در بر میگیرد:
- چه بخشی از فضای رسانهای در اشغال گفتهها و اظهار نظر مسئولین جمهوری اسلامی است؟
- چرا رسانهها با رویکرد منتقد/مخاطب جمهوری اسلامی گفتههای بیاهمیت مسئولین نظام را در قالب خبر و گزارش پوشش میدهند؟ با چه هدف و انگیزهای؟
- ماشین رسانه چگونه به بهانه شناختن «نیروهای مضر و نامطلوب» به بازوی رسانهای جمهوری اسلامی بدل میشود؟
نقطه عطف ناامید کننده
نیازی نیست وسعت پوشش خبری رسانههای فارسی روی اظهار نظر مسئولین نظام را به آزمون بگذاریم. کافی است یک وبسایت خبری یا یکی از اکانتهای شبکههای اجتماعی را باز کنید تا در یک نگاه ببینید که چطور رسانهها گفتههای بیاهمیت مسئولین نظام را در فضا منتشر میکنند. «علی خامنهای: از سختیهای پرستاران میتوان برنامههای جذاب هنری ساخت.»[1]
چند روز از اعتراضهای آبان ۹۸ نگذشته بود که خبر احتمال سخنرانی علی خامنهای در رسانههای فارسی زبان داخلی و خارجی، در کنار اخبار مربوط به اعتراضهای سراسری در شهرهای ایران بالا آمد: «خبر فوری: آیت الله خامنهای فردا سخنرانی خواهد کرد.»[2] خبرِ احتمالِ سخنرانی علی خامنهای مثل یک کمپین تبلیغاتی موفق در سطح وسیعی رسانههای داخلی و خارجی فارسی زبان پوشش داده شد. اما گویا این سخنرانی ناامید کننده بود. علی خامنهای فقط پنج بار تکرار کرد که بنده تخصصی ندارم؛ «شوک آبان ۱۳۹۸؛ وقتی رهبر گفت تخصص این کار را ندارم.»[3]
اما چرا انتظار میرفت که سخنرانی علی خامنهای اهمیت داشته باشد؟ چون زمانی این انتظار برآورده شده بود، در آخرین جمعه خرداد ۸۸، درست چند روز پس از آغاز اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری همان سال، مضمون سخنرانی علی خامنهای بدون اغراق همه فضای رسانهای ایران را اشغال کرد. «از صبح جمعه همه منتظر بودند که نخستین واکنش علنی رهبر ایران را به حوادث پس از انتخابات بشنوند.»[4] پس از سخنرانی همه رسانههایی که اخبار سیاسی ایران را پوشش میدادند، از هر زاویهای، ماده مورد نیاز برای تولید محتوای خبری/تحلیلی را به دست آوردند؛ ستایشگرانش با شنیدن ختم کلام رهبری به وجد آمدند. در آن سو منتقدان/مخالفان ناظر هم ماده و نشانههایی مثل اعلام موضع، تهدید مخالفان، و تهییج وفاداران را از متن سخنرانی بیرون کشیدند و گزارشهایی با استناد به بخشهای مختلف گفتهها منتشر کردند. به نظر نویسنده یکی از گزارشهایی که در وبسایت بیبیسی فارسی منتشر شده «سخنرانی ۲۹ خرداد آیت الله خامنهای؛ نقطه عطفی»[5] در تاریخ پس از انقلاب سال ۵۷ به شمار میرود. چرا؟ نویسنده پیش از توضیح دلیل اهمیت این سخنرانی با برشمردن رویدادهای پس از انتخابات زمینهای در ذهن خواننده آماده میکند و سپس نقطه اوج و حساس داستان خود را با این سوال ایجاد کند: «اما آیا اشاره او[خامنهای] به این نکته هم که پیامبر اسلام در ماجرای حدیبیه در برابر مخالفان “در مواردی کوتاه آمد”، معنای خاصی داشت؟». جمله به جمله خطبه اول و دوم این سخنرانی مورد بررسی قرار میگیرد و تمامی احتمالهای پیرامون اینکه «آیت الله» چه منظوری داشت یا میتوانست داشته باشد، به آزمون گذاشته میشود. در میانه متن پر از توصیف از منظور و عادتهای «آیت الله»، تصویری از دست یادداشت علی خامنهای قرار دارد با این توضیح: «رهبر ایران معمولا سخنرانیهای مهم خود را بر اساس یادداشتهایی که از قبل تهیه کرده است ایراد میکند.» اما تمام چیزی که در نهایت پس از این همه مقدمه چینی و تفسیر کلمهبهکلمه بدست میآید این است که سخنرانی علی خامنهای چراغ سبزی بود برای سرکوب معترضان و نویسنده در آخرین جمله این نتیجه را میگیرد: «صحنه سیاسی ایران پیش از آن هرگز چنین شفاف نبود.»[6] آیا واقعا مطرح کردن این ادعای ساده و نسبتا بدیهی، نیازی به چنین توصیف و تفسیر مفصلی دارد؟
بنا به این ادعا پس از سخنرانی سال ۸۸ موضع علی خامنهای در خصوص جناجهای سیاسی ایران شفاف، و دیکته شد. اما در سخنرانیهای بعدی چطور؟ تحلیل و بررسی گفتههای بعدی علی خامنهای قرار است چه چیزی را برای ما شفاف کند؟ آیا سخنان خامنهای همچنان حاوی معانی و راز و رمز نادانستهای است که میتواند بخشی از مکانیسم پیچیده و غیرقابل فهم قدرت نظام سیاسی در ایران را آشکار کند؟ هرچه بود در خلال اعتراضهای دی ۹۶ و آبان ۹۸ رسانههای فارسیزبان احتمال سخنرانی علی خامنهای را به همان شیوه و سنت شکل گرفته پوشش دادند؛ «در انتظار سومین گریه علی خامنهای.»[7]
تصویری که در گزارش یادداشت «سخنرانی ۲۹ خرداد آیت الله خامنهای: نقطه عطف» در بیبیسی فارسی به انتشار رسیده است.ارزش تحلیلی جنس و انس
گفتههای علی خامنهای از نظر تحلیلی چه ارزشی دارند؟ واضح است ناامیدی ناظران از سخنرانیهای بیارزش او تاثیری در تغییر استراتژی رسانهای در خصوص پوشش گفتههای رهبر نظام و سایر مسئولین بلند پایه را نداشته است. کار به جایی رسیده که گزارشهای خبری و تحلیلها روی گافها و سخنان عجیب علی خامنهای متمرکز میشوند و سعی میکنند همانها را رمزگشایی کنند؛ «منظور آیتالله خامنهای از “کمک دشمنان جنّ و اِنس به هم” چیست؟»[8]
این رویکرد رسانهها و ناظران بهطور خاص به علی خامنهای محدود نمیشود. مسئولان بلندپایه نظام هرکدام با توجه به فاکتورهایی از جمله موقعیتشان در سلسلهمراتبهای نهادی، شیوه سخنوری و تواناییشان در گفتن سخنان بیربط و غیرتخصصی مورد توجه رسانهها قرار میگیرند. گویی هرچه میگذرد رفتار آنها هم متاثر از این توجه تغییر میکند و تمایلشان در خصوص اظهار نظر در مورد مسائلی که هیچ تصوری از آن ندارند بیشتر میشود: «ضرغامی: با کباب بناب مثل مکدونالد دنیا را میگیرم.»[9]
رسانههایی که -چه در داخل و چه در خارج از ایران- با خط و مشیهای متفاوت منتقد/مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند، اغلب با برجسته کردن گافها یا جملههای عجیب مسئولان نظام گفتههای آنها را پوشش میدهند. گویا پیام نهفته در این نوع پوشش خبری نشان دادن حماقت و نادانی مسئولان نظام در مورد موضوعات مختلف است. اما آیا این مسئله برای مردم معترض به بیآبی و سیاستهای سرکوبگرانه نظام روشن نیست؟پرمخاطبترین رسانههای فارسی منتقد/مخالف نظام، نه تنها تمامی اخبار مربوط به رفتار و گفتههای آنان را در تمامی روزهای سال پوشش میدهند، بلکه بهطور ضمنی با روش خاص خود، بر اهمیت و تاثیر سخنان آنها بر فضای سیاسی انگشت میگذارند؛ «عقبنشینی نماینده حامی احمدینژاد پس از سخنرانی آیتالله خامنهای.»[10] به این ترتیب هم ماده خبری تولید میشود و هم از خلال آن اهمیت و ارزش آن نیز توجیه میشود. «بعد از انتخابات جنجالی سال ۸۸ گمانه مطرح شد که آیت الله علی خامنه به دنبال تغییر ساختار انتخاب ریاست قوه مجریه است. چون او در یک سخنرانی تغییر نظام ریاست جمهوری به نظام پارلمانی را بدون اشکال خوانده بود.»[11]
در واقعیت رسانههای مذکور نیاز خود را از مادههای حاضر و آماده موجود در بخشی از فضا برطرف میکنند، و همزمان در تلاشند رویکرد خود را مهم و ضروری نشان دهند و به طور مکرر دلایل خود را لابهبای خبرهای دستچین شده پیش چشم مخاطب میگذارند: «سخنان خامنهای ختم کلام و نقطه پایانی برای بحثهای کارشناسی است.»[12]
غیرمنتظره از شخص غیرقابل انتظار
فضای رسانهای صرفا با هدف شناخت بیشتر نظام، آسیبها و بحرانهای آن گفتههای مسئولین نظام را پوشش نمیدهد، چرا که واضح است این گفتهها اغلب چیزی به دانستههای ما اضافه نمیکنند. علم الهدی در تاریخ جمعه ۵ آذر ماه در مراسم نماز جمعه در خصوص تجمعات مردم اصفهان در اعتراض به بیآبی گفت: «برای آب تجمع نکنید، نماز بخوانید.» این خبر با تیترهای مختلف در تمامی رسانههای داخلی و خارجی خبری/تحلیلی فارسیزبان پوشش داده شد. رسانههای داخلی و وفادار به نظام با تیترهای متنوعتری چون واکنش امام جمعه مشهد به اعتراضهای اصفهان این خبر را پوشش دادند و رسانههای خارجی و مخالف نظام خود جمله «برای آب تجمع نکنید، نماز بخوانید» را برجسته کردند. رسانههایی که -چه در داخل و چه در خارج از ایران- با خط و مشیهای متفاوت منتقد/مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند، اغلب با برجسته کردن گافها یا جملههای عجیب مسئولان نظام گفتههای آنها را پوشش میدهند. گویا پیام نهفته در این نوع پوشش خبری نشان دادن حماقت و نادانی مسئولان نظام در مورد موضوعات مختلف است. اما آیا این مسئله برای مردم معترض به بیآبی و سیاستهای سرکوبگرانه نظام روشن نیست؟ آیا چنانچه امام جمعه مشهد چنین جملههایی بر زبان نمیآورد، کسی -به جز وفاداران به نظام- در عدم کفایت و صلاحیت او در خصوص صحبت در مورد بحران آب، دلایل آن و راهحلهای احتمالی تردیدی داشت؟ رسانهها گفتههای عجیب و غریب مسئولین نظام را با ولع میبلند و در قالب خبر در فضا منتشر میکنند. بازتاب این گفتهها در بهترین حالت نشان میدهد که: ببیند مسئولین نظام چه کسانی هستند!
از این منظر، به نظر میرسد تاکید رسانههای منتقد/مخالف نظام بر جملههای غیرمنتظرهای است که روزانه توسط مسئولان نظام تولید میشود. داستانی که از در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد آغاز شد، یا دستکم در این دوران اوج گرفت. از این منظر دولتهای هشتم و نهم اوج رونق رسانههای فارسیزبان در پوشش اخبار سیاسی ایران بود. محمود احمدی نژاد در به زبان راندن سخنان غیرقابل انتظار گوی سبقت را از همه مسئولان نظام ربود. او یکتنه تولید ماده مورد نیاز رسانههای خبری/تحلیلی فارسیزبان را به عهده گرفت و در شکل گیری این سنت دیرینه نقش مهمی را بازی کرد. در کنار گافها و اشتباهات متعدد، اظهارنظرهای او در خصوص مسائل مختلف سرشار بود از مطالب خوشتیتر خبری که خصوصا در سالهای آخر دولت او با پا گرفتن شبکههای اجتماعی میتوانست او را به بعنوان چهره اول خبرساز فضای سیاسی ایران حفظ کند. در این دوران گویی اشتیاق و میل توافقشده و ناگفتهای میان رسانههای فارسیزبان در مواجهه با مسئولان نظام به وجود آمد؛ میل به بازتاب سخنان غیرمنتظره و عجیب از بلندپایهترین مسئولان جمهوری اسلامی. مشکل از آنجا آغاز شد که احمدی نژاد و نزدیکان او مرزهای شگفتیسازی را در سطح غیرقابل تصوری جابهجا کردند و خلعی را به وجود آوردند که در سالهای پس از پایان کار دولت او تا کنون به سادگی پُر نمیشود. امروز پس از گذشت بیش از هشت سال از پایان دولت احمدی نژاد، او هنوز هم با استفاده از همین رویکرد خود را دوباره تا سرخط خبرها بالا میآورد.
پس از دوران احمدی نژاد و شکلگیری دولت حسن روحانی میل به تولید شگفتی، و پوشش گفتههای عجیب مسئولان پابرجا ماند. حسن روحانی از این ترفند در مناظرههای ریاست جمهوری استفاده کرد، هرچند که بازی کردن نقش احمدینژاد کار سادهای نبوده و نخواهد بود. بنابراین مسئولیت تولید گفتههای غیرمنتظره در این دوران ناخودآگاه میان افراد مختلف تقسیم شد. به طور مثال علی مطهری در هشت سال دوران حسن روحانی، یکی از مهمترین شخصیتهایی بود که میتوانست خوراک مورد نیاز رسانههای فارسی زبان را با بر زبان آوردن سخنان غیرمنتظره در مورد علی خامنهای، مسائل سیاسی و فرهنگی تاحدی برطرف کند. حالا رقابت بر سر گفتن جملههای غیرمنتظره با آمدن ابراهیم رئیسی عضو هیئت مرگ وارد دوران تازهای شده است. رئیسی همزمان که توانایی در سخنرانی ندارد، کسالتآور است و هیچ سخن غیرمنتظره باب طبع رسانهای از او بیرون نمیآید. گافهای کلامی به کنار، در بهترین حالت چنین تیتری بدست میآید: «یقین دارم که امدادهای غیبی الهی به مدد ما خواهد آمد»[13] بازتاب سخنان ابراهیم رئیسی و اطرافیانش وضعیت پارودیکی[14] را شکل داده است؛ ملغمهای از گافها و سخنان عجیب و بعضا نامفهوم، و به غایت کسلکننده که نمیتواند خوراک خبری مناسبی باشد.
وضعیت غیرقابل انتظار، همان موقعیتی است که از زبان و گفتار رسمی[15] دور میشود. موقعیتی که تاحدی زبان مسلط را آشفته میکند. سوت بلبلی زدن سخنگویی قوه قضاییه در سخنرانی میتواند یکی از همین موقعیتها باشد. یا مثلا این گفته فرمانده سپاه قدس: «اتصال پرستار به درون بیمار موجب شفا میشود.»[16] این گفتهها میتوانند به طور کامل وارونه واقعیت باشند؛ «حقوق بشر اصلی و واقعی در جمهوری اسلامی رعایت میشود.»[17] یا گفتهای که به طرز باورنکردنیای مسخره و بیمعنی به نظر میرسد: «سخنگوی دولت: مردم دغدغه مرغ ندارند چون در صف نمیایستند.»[18] اما چگونه سخنان مسئولان جمهوری اسلامی از نظر رسانههای فارسی زبان هنوز میتواند غیرمنتظره و عجیب باشد؟ و آیا خود تولید کنندگان این جملهها با هدف تولید گفتههای غیرمنتظره این سخنان را به زبان نمیآورند؟ نیت و هدف هرچه هست، یک واقعیت را نمیتوان انکار کرد: رسانههای فارسیزبان با پوشش جملههای غیرمنتظره خواسته یا ناخواسته به امتداد زبان نظام تبدیل میشوند. به این صورت است که صدای مرگ هر روزه در گوش مردم میپیچند.
شناخت پدیده از پیش شناختهشده
رسانههایی که خود را با جمهوری اسلامی همدل و همراه میدانند از سر اهداف و انگیزههای سیاسی و اقتصادی، و همزمان احتمالا شکلی از همدلی ایدئولوژیک و سیاسی، گفتههای مسئولین نظام را در فضا منتشر میکنند: «علیرضا پناهیان: مسجدیها و هیاتیها کارهای اقتصادی راهاندازی کنند.»[19] چنانچه علاقه رسانهها به پوشش سخنان غیرهمنتظره را کنار بزنیم، رسانههای مخالف و منتقد نظام با چه توجیهی بهطور مرتب مشغول پوشش گفتههای مسئولین نظام هستند؟
استدلال اصلی مخالفین/منتقدین نظام جمهوری اسلامی را میتوان در بهترین و صادقانهترین حالت به این شکل صورتبندی کرد: ضرورت شناخت نیروهای مضر و نامطلوب، برای مقابله با آن. کلمه Recognize که در فارسی معنی «تشخیص»، و همزمان نوعی «به رسمیت شناختن» میدهد، میتواند منظور این رویکرد را تاحدی روشن کند. به این معنی، چنانچه پدیدهای نامطلوب و مضر دانسته میشود، برای مقابله با آن باید ابتدا وجودش را به رسمیت شناخت تا بتوان آن را مورد شناخت و بررسی قرار داد.
دیکشنری وبستر در مورد کلمه Recognize سه تعریف ارائه میدهد:
-به یاد آوردن و شناختن کسی یا چیزی که مربوط است به تجربهای که در گذشته.
-تصدیق کردن اینکه کسی یا چیزی به صورت حقیقی وجود دارد.
-قبول کردن و تایید چیزی (خواه نهاد یا سازمان) که دارای قدرت قانونی و رسمی است.
پوشش خبری رفتار و گفتههای مسئولین جمهوری اسلامی در بهترین حالت با هدف شناختن پدیده مضر و نامطلوب میتواند بحث برانگیز باشد. بنابراین فرض، باید پرسید خبرسازی لحظهبهلحظه از گفتهها و رفتار مسئولین نظام با هدف شناخت، چه تبعات و پیامدهایی در پی دارد؛ آیا به رسمیت شناختن شناخت پدیده پدیده مضر و نامطلوب به شیوه رسانههای مذکور، ناخودآگاه منجر به مشروعیتبخشی[20] به موقعیت و گفتههای مسئولین نظام نمیشود؟
بدون شک پیشنهاد این یادداشت نادیده گرفتن رفتار مسئولین جمهوری اسلامی نیست. اما مرز میان شناخت پدیده مضر با تبدیل شدن به بازوی رسانهای آن کجاست؟ آیا این رویکرد رسانهها خواه ناخواه به عنوان بازوی رسانهای مسئولان نظام و افزایش صدای آنها، و از سوی دیگر خاموش کردن صدای گروههای مختلف مردمی عمل نمیکند؟ یا میتوان پرسید: آیا میل جنونآمیز مسئولان نظام به سخن گفتن در خصوص همهچیز، تا حد زیادی مدیون بستر رسانهای نیست که بخش زیادی از آن را رسانههای به اصلاح اپوزیسیون در اختیار آنها قرار دادهاند؟
––––––––––––––––
پانویسها
[1] از اکانت اینستاگرامی شبکه خبری ایران اینترنشنال.
[2] بیبیسی فارسی، تلگرام (۲۶/۸/۱۳۹۸)
[3] شوک آبان ۱۳۹۸؛ وقتی رهبر گفت «تخصص این کار را ندارم». حسین باستانی بیبیسی ۲۹ آبان ۱۳۹۸
[4] سخنرانی ۲۹ خرداد آیت الله خامنهای؛ نقطه عطف. امید پارسانژاد بیبیسی ۲۹ خرداد ۱۳۸۹
[5] همان.
[6] همان.
[7] رادیو فردا (۳۰/۹/۱۴۰۰)
[8] حسین باستانی. بیبیسی فارسی، ۴ فروردین ۱۳۹۹.
[9] کانال اینستاگرامی شبکه ایران اینترنشنال. ۱ دی ماه ۱۴۰۰.
[10] بیبیسی فارسی ( ۲۷ می ۲۰۲۱)
[11] بیبیسی فارسی، نقل قول از سعید حجاریان.
[12] بیبیسی فارسی، نقل قول از ظریف (۳ می ۲۰۲۱)
[13] کانال اینستاگرامی شبکه ایران اینترنشنال. ۱۸ آذر ۱۴۰۰.
[14] parodic
[15] Public Transcript
[16]کانال اینستاگرامی شبکه ایران اینترنشنال. ۲۲ آذر ۱۴۰۰.
[17] کانال اینستاگرامی شبکه ایران اینترنشنال. ۲۳ آذر ۱۴۰۰.
[18] کانال اینستاگرامی شبکه روزاروز. ۲۳ آذر ۱۴۰۰.
[19] کانال اینستاگرامی ایران شبکه اینترنشنال: ۱ دی ۱۴۰۰.
[20] Legitimize
منبع خبر: رادیو زمانه
اخبار مرتبط: مرگ از هزار دهان سخن میگوید
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران