رقصنده با گرگ؛ ضد ایده فیلمساز

رقصنده با گرگ؛ ضد ایده فیلمساز
خبرگزاری دانشجو

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- محمد شجاعی؛ ابتدائا باید مطرح کنیم فیلم‌ساز روی موضوع چالش برانگیزی دست گذاشته است که عبارت است از: نژاد پرستی در مردم اسرائیل. فیلم‌ساز می‌خواهد بگوید مردم اسرائیل فارغ از علایق و سلایقشان، در همه‌ی شرایط و همه‌ی بسترها، نژاد پرستیشان برایشان از همه چیز مهم‌تر است. حال باید دید آیا فیلم‌ساز توانسته به خوبی از پس این موضوع برآید یا خیر.


در همان ابتدای مستند می‌بینیم مستند با یک مقدمه نسبتا طولانی از چچن و شهری به نام گروژنی شروع می‌شود. این فیلم زمانش حدودا ۳۰ دقیقه است. سوالی که وجود دارد این است که: مستندی که می‌خواهد در ارتباط با باشگاه بیتار و در ادامه آن مظلومیت مردم فلسطین صحبت کندریا چرا باید با یک مقدمه ۱۰ دقیقه‌ای که حدود یک سوم مستند را تشکیل می‌دهد، از گروژنی و شرح تاریخ آن شروع کند که تا آخر مستند هم هیچ استفاده‌ی موثری از آن نمی‌شود؟


مورد دیگر در ارتباط با مالک باشگاه بیتار آرکادی گایداماک است. این طور که در مستند گفته می‌شود؛ آرکادی گایداماک علی‌رغم بی علاقه‎گی‌اش نسبت به فوتبال، مالک باشگاه بیتار می‌شود تا از جریان ساز بودن باشگاه برای شهردار شدنش استفاده کند. گایداماک پول زیادی خرج می‌کند و باشگاه را چندین بار قهرمان می‌کند. ولی خلاف همه‌ی این پول خرج کردن‌ها و قهرمانی‌ها، گایداماک در انتخابات شکسته به شدت بدی می‌خورد! با توجه به گفته‌های مستند؛ بالاخره باشگاه بیتار در اسرائیل جریان ساز است یا خیر؟ اگر جریان ساز است پس چرا گایداماک در انتخابات شکست خورد؟. در این جا خلاف گفته مستند معلوم می‌شود باشگاه بیتار در اسرائیل جریان ساز نیست.


گایداماک دو بازیکن از چچن را خریداری می‌کند. راوی می‌گوید طرفداران باشگاه با خرید این دو بازیکن مسلمان فکر می‌کردند وارد یک جنگ آخر الزمانی شده‌اند! این جمله با تصاویر بمب اتم و ویرانی‌ها و... برای مخاطبی که برایش تا این جای مستند، بر نژاد پرستی طرفداران تیم بیتار اشاره نشده است، کاملا بیگانه و غیر قابل باور است.


سپس گایداماک که این اندازه در مستند در ارتباط با او سخن گفته شده است را می‌بینیم که از باشگاه می‌رود. این طور که در مستند مشاهده می‌کنیم، دلیل رفتن گایداماک تنها به این علت است که در باشگاه بیتار نتیجه نگرفته، باشگاه برایش عایدی‌ای نداشته و تنها برای او مشغولیت ذهنی داشته است. تقریبا هیچ نکته‌ای از تمام قسمت‌های مربوط به گایداماک در خدمت موضوع فیلم که "نژاد پرستی مردم اسرائیل" است، نیست.


مورد دیگری که وجود دارد این است که این فیلم، مستند کوتاه به حساب می‌آید و می‌دانیم مستند کوتاه جایی برای به تصویر کشیدن موضوعات متنوع نیست. زیرا در زمان حدود ۳۰ دقیقه نمی‌توان به خوبی و تاثیرگذار چندیدن موضوع را به تصویر کشید. پس چرا این مستند در ادامه می‌خواهد این موضوع را به مردم اسرائیل و در ادامه به کل شهر بیت المقدس تعمیم دهد در صورتی که مقدمات این موضوعات، بعضا یا گفته نشده یا حتی به عکس و اشتباه گفته شده است!


مستند ساز تنها در چند دقیقه پایانی مستند می‌خواهد موضوع تعمیم دادن به کل مردم را به تصویر بکشد. اولا ما دیدیم باشگاه بیتار در اسرائیل جریان ساز نیست و کل مردم را شامل نمی‌شود. پس نمی‌توان آن را به کل مردم اسرائیل تعمیم داد. دوما اگر هم مستند ساز می‌خواست موضوعش را فراگیر کند، با مقدماتی که گذاشته است نهایتا می‌توانست بگوید باشگاه بیتار که باشگاه حکومتی است در تمام تاریخش نژاد پرست است.


در آخر خوب است به این نکته دقت کنیم که وقتی می‌خواهیم فیلمی را ببینیم، فیلم باید غالب حرفش را با زبان تصویر بزند و اساسا زبان فیلم زبان تصویر است. در طول مستند اگر چشممان را ببندیم و صرفا به مستند گوش فرا دهیم تقریبا چیزی از مستند از دست نمی‌دهیم. این نشان می‌دهد تقریبا از مهم‌ترین عنصر فیلم که تصویر است در این مستند استفاده تاثیر گذاری نشده است. تنها موردی که تصویر مستند به ما نشان می‌دهد تصویر کسانی است که راوی در حال صحبت در مورد آن‌هاست!

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: رقصنده با گرگ؛ ضد ایده فیلمساز