«چچن» هنوز هم ترسناک است؟
نام «چچن» را که میشنویم، گوشمان تیز میشود، مغزمان به گردش میافتد و کلمات را کنارِ هم میچیند؛ جنگ، ترور، افراط، حمله تروریستی و داعش. خطرناک که نه، هولناک و مهیب است. خاطره ترورهای پیدرپی و قتلهای خونبار هرگز از یادها فراموش نمیشود. اما چچن حالا چگونه است؟ آیا تغییراتِ امروزِ چچن، میتواند خاطره ترسناکِ سالهای دور را بشوید؟
به گزارشِ ایسنا، «چچن» در سالهای اخیر، خصوصاً در اوایل قرن بیستویکم، یکی از ناامنترین و پرحاشیهترین مناطق جهان بوده که این روزها، اندکآرامشی به خود میبیند. بیش از یک دهه درگیری و جنگهای تجزیهطلبانه پیدرپی با حکومت روسیه، مهاجرت دستهجمعیِ پناهجویان، اوضاع نامناسب مالی و اقتصادی که موجب شد تا خیل عظیمی از جوانان چچنی به عضویتِ گروهکهای تروریستی و تکفیری نظیر داعش و... درآیند و بسیاری عواملِ دیگر، سبب شده تا آرامش از مردم این منطقه روی بگرداند، به این جمهوری آسیب بزند و اقتصادش را به بنبست بکشاند.
«چچن»، «چچنیا»، «چچنستان» و یا «جمهوری چچن» در جنوبغربی روسیه و در دامنه شمالی رشتهکوه قفقاز واقع شده. این منطقه از شمال با روسیه، از شرق و جنوبشرق با جمهوری داغستان، از جنوبغربی با کشور گرجستان و از غرب با جمهوری اینگوشتیا همسایه است.
حمله تروریستی به یک سالنِ تئاتر در مسکو
در اکتبر ۲۰۰۲، گروهی از ستیزهجویان چچنی یک سالنِ تئاتر در مسکو را تصرف کردند و نزدیک به ۷۰۰ تماشاگر و بازیگر را به گروگان گرفتند. در عملیات نجات، حدود ۱۳۰ تن از گروگانها جان خود را از دست دادند؛ ناگفته نماند که عمده کشتهشدگانِ این حمله، بهدلیلِ استنشاق گاز مخدری که توسط نیروهای امنیتی و بهقصدِ از پا درآوردنِ حملهکنندگان، شلّیک شدهبود، جان باختند. بعد از این حادثه، روسیه بر تعداد نظامیان حاضر در چچن افزود.
حمله تروریستی به مدرسه «بسلان»
یکی از دردناکترین حملاتی که بعضی از چچنیانِ منحرف و افراطی رقم زدند، «حمله و تصرفِ خونبار مدرسه بسلان» بود که در صبح اولین روزِ سپتامبر سال ۲۰۰۴ اتفاق افتاد؛ درحالیکه ۳۲ فرد مسلح به مدرسه یورش بردند و بیش از هزار نفر از دانشآموزانِ مقاطع ابتدایی، متوسطه، معلمانِ آنها و والدینشان را که بهمناسبت آغاز سال تحصیلی جمع شدهبودند، گروگان گرفتند. تعدادی از مردم در نخستین حمله جان باختند، اما بیشتر آنها به یک سالنِ ورزشی منتقل شدند که مهاجمان در آن مواد منفجره جاسازی کردهبودند. تروریستها از دادنِ آب یا غذا به گروگانها امتناع کردند، چنانکه پس از گذشت دو روز، برخی از آنها از فرطِ تشنگی مجبور به نوشیدنِ ادرارِ خود شدند. محاصره، روز سوم سپتامبر پس از انفجارهای پیدرپی و با نفوذ نیروهای ویژه روسیه پایان یافت. بسیاری از گروگانها بر اثر انفجار یا آتشسوزی در سالن ورزشی، برخی بهدستِ مهاجمان و بعضی دیگر در میانه هرجومرجها و تیراندازیها و گلولهباران جان باختند. صدها نفر از بازماندگان زخمی شده و بسیاری نیز ضربه روانیِ شدیدی خوردند. نیروهای روسی همه این شبهنظامیان را - بهجز یکنفر - شناسایی کرده و کشتند. تنها تروریستِ بازمانده نیز در سال ۲۰۰۶ به اتهام تروریسم، گروگانگیری و قتل، مجرم شناخته و به حبس ابد محکوم شد.
شبهنظامیانِ مرتبط با شورشیانِ تجزیهطلب در جمهوری چچن، این واقعه خشونتبار را در نزدیکیِ این منطقه رقم زدند و چندصد انسان را، که اکثریت آنها کودک بودند، به قتل رساندند. گستردگیِ خشونت در مدرسه بسلان و این واقعیت که مهاجمان عمداً کودکانِ خردسال را هدف قرار دادند، افکارِ عمومی روسیه را بهشدت تحتتأثیر قرار داد و جهان خارج را به وحشت انداخت. ناکامیِ سازمانهای مجریِ قانون در جلوگیری از این کشتار، اعتماد مردم روسیه را به دولت و رئیسجمهور متزلزل کرد.
مسئولیت این جنایت را گروهی از جنبشِ آزادیبخشِ چچنی بهرهبری «شامیل باسایف»، که یک شورشیِ بدنام بود، بر عهده گرفت. فاجعه تئاتر مسکو، ترورِ «احمد قدیروف» رئیسجمهورِ چچن، تعدادی اقدام تروریستی دیگر، قتلهای بیشمار و حمله انتحاری به دو هواپیمای مسافربری روسیه از دیگر جنایات این شخص و گروه بود.
چچن امروز چگونه است؟
با اینکه در حال حاضر خبری از جنگ و درگیری در چچن نیست اما این منطقه همچنان محافظهکار با گرایشهای افراطیِ اسلامی همراه و مسلماننشین است و قوانین خاص خود را دارد؛ در چچن پوشاندنِ موها برای زنان اجباری نیست اما هیچ زنی حق ندارد پاها و بازوهای خود را در معرض دید قرار دهد و باید لباسهایی پوشیده بر تن کند. مردان هم حق پوشیدنِ شلوارک یا پیراهنِ آستینکوتاه را ندارند. در چچن ارتباط آقایان و خانمهای نامحرم نباید بیش از حدِ عُرف جامعه، صمیمانه باشد. همچنین سروِ گوشت خوک و مصرفِ مشروبات الکلی نیز در این منطقه ممنوع است. مردم چچن برخلاف سایر مناطق روسیه، اهلِ نوشیدنِ مشروبات الکلی، کلوپهای شبانه، بار، دیسکو، سیگار، قلیان و بهطورِ کلی، تفریحات ناسالم نیستند.
مردم چچن اصالتِ قومیتیِ خاص خود را دارند
«چچنیها» اصلیترین قومیتِ این جمهوری را تشکیل میدهند و اقلیتی از روسها و اینگوشها بخشِ دیگری از جمعیت آن را. چچنیها و اینگوشها مسلماناند و زبان مشترکی دارند؛ آنها به زبانهای روسی و زبان محلی چچنی صحبت میکنند. بسیاری از قبایل قفقازی از جمله آنها سالیان طولانی استقلال داشتند؛ یکی از بارزترین نمونههای استقلال چچنیها را میتوان مقاومت «شیخ شامیل داغستانی» و یارانش در برابر حملات روسیه دانست که از دهه ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۰ به طول انجامید و سرانجام «شیخ شامیل» در سال ۱۸۵۹ دستگیر شد و با این اتفاق، بسیاری از پیروان او، چچن را به مقصد ارمنستان ترک کردند. درگیریهای مداوم چچنیها و روسها، در امتداد رود تِرِک[که بعدها تا دهه ۱۸۶۰ بهعنوان یک مرزِ دفاعی باقی ماند] زمینهای برای لئو تولستوی فراهم کرد تا رمان «قزاقها» را خلق کند. جمعیت این منطقه خودمختار، در حال حاضر حدوداً یک و نیم میلیون نفر است و مردم آن پیرو مذهب حنفی هستند. فرهنگ چچن تحتتأثیرِ باورهای شهروندانش از دینِ اسلام و مذهب تسنّن سرچشمه میگیرد. «حنفی» یکی از شاخههای مذهب اهل سنت است.
چچنیان در سالهای اخیر درگیرِ جنگها و ناملایمات بسیاری بودهاند. چشم آنها به دیدنِ گردشگر و توریست چندان عادت ندارد، چراکه هنوز هم که هنوز است، بسیاری از مردم دنیا، همینکه از پیشینه و تاریخچه چچن مطلع میشوند، قید سفر به آن را میزنند. اما آنها بسیار مشتاقاند تا به دنیا نشان دهند که منطقهشان از زمان جنگ با روسیه تاکنون، چهمقدار تغییر کرده و افرادی که عضو گروهکهای تکفیری و داعش شدهاند، تنها بخش اندکی از جوانان منطقه بودهاند که اغلب بهدلیل مشکلات اقتصادی پایشان به این راه باز شده و اکثریتِ مردم این خطّه مهماننواز و مهرباناند.
تاریخ چچن سراسر اتفاقات عجیبوغریب است
بلشویکها در نوامبر سال ۱۹۲۰ منطقه خودمختار چچن را ایجاد کردند. چچن در ۱۹۳۴ با استان اینگوش ادغام شد و دو سال بعد از آن نیز به جمهوریت رسید. در طول جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹-۱۹۴۵)، «جوزف استالین»، رهبر شوروی، چچنها و اینگوشها را به همکاری با آلمانها متهم کرد. در نتیجه، هر دو گروه بهصورت دستهجمعی به آسیای مرکزی تبعید شدند و جمهوری «چچن-اینگوشتیا» نیز منحل شد. البته بعدها در سال ۱۹۵۷ و در زمان رهبریِ «نیکیتا خروشچف»، به تبعیدیان اجازه داده شد به میهن خود بازگردند.
تجزیهطلبیِ چچنها در سال ۱۹۹۱ و با افول اتحاد جماهیر شوروی ظهور کرد. در آگوست ۱۹۹۱ «جوهر دودایف»، سیاستمدار چچنی و ژنرال نیروی هواییِ شوروی سابق، علیه دولت کمونیستیِ محلی کودتا کرد. دودایف در اکتبرِ همان سال بهعنوان نخستین رئیسجمهور جمهوری چچن انتخاب شد و در ماه نوامبر هم بهصورت یکجانبه، استقلالِ چچن را از فدراسیون روسیه (متعاقباً روسیه) اعلام کرد. در سال ۱۹۹۲ چچن-اینگوشتیا به دو جمهوری مجزا تقسیم شد؛ جمهوری چچن و جمهوری اینگوشتیا. پس از اعلام استقلال، دودایف بهدنبالِ سیاستهای تهاجمی ملیگرایانه و ضدروسی بود چنانکه در سال ۱۹۹۴ گروههای مخالف و مسلح چچن با حمایت ارتش روسیه تلاش کردند تا او را سرنگون کنند. اما سرانجام در ۱۱ دسامبر ۱۹۹۴، نیروهای روسیه به چچن حمله کرده و با غلبه بر مقاومتِ سرسختانه چچنیها، پایتخت آن، «گروزنی» را تصرف کردند. با این حال، مقاومت چچنی ادامه پیدا کرد. کما اینکه چندینوچند آتشبس مورد مذاکره قرار گرفت و نقض شد. در سال ۱۹۹۶ دودایف در جریان گلولهباران روسیه کشته شد و یکسال بعد هم رهبر سابق چریکها، «اصلان ماسخادوف»، به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد. تخمین زده میشود طی درگیریهای بسیاری که در دهه ۱۹۹۰ در این منطقه رُخ داد، تا صدهزار تن در چچن جان باختند و بیش از ۴۰۰ هزار نفر مجبور به ترک خانهشان شدند. از سال ۱۹۹۰ و پس از تغییراتِ گسترده، بسیاری از مردم چچن، در سراسر جهان، بهویژه در اتحادیه اروپا و روسیه سُکنی گزیدند. آمارها نشان میدهد که صدها هزار چچنی در جنگهای اول و دوم چچن آواره شدهاند.
انتهای پیام
منبع خبر: ایسنا
اخبار مرتبط: «چچن» هنوز هم ترسناک است؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران