هفته هنر و فرهنگ؛ گفتار و رفتاری در کرملین، کتابخانه یا کبابخانه، ییلاق زندانی
- مسعود بهنود
- روزنامهنگار
در هفتهای که امیدواران همچنان چشم به وین برفی دوخته ماندند، سفر رییس دولت به کرملین و وزیر خارجه به چین، اجاقی گرم نکرد. جمله "در خدمت شما هستیم" رئیس دولت، که در طول تاریخ دیپلماسی ایران سابقه نداشته، رگ غیرت را در شبکه مجازی جنباند. اما همزمان با اوج گرفتن بحث مذاکرات مستقیم با آمریکا، روزنامه کیهان پیراهن درید و پرسید "مذاکره، آن هم مستقیم، تازه با آمریکا؟" نمایندگان مجلس کم رای و پرفریاد هم چند جایی تیر غیرت رها کردند، گیرم فقط رونق به شوخیهای شبکه مجازی دادند.
منبع تصویر، F.Mozaffari
توضیح تصویر،آزادی در استادیوم آزادی
پیروزی تیم ملی فوتبال ایران برای ورود به ترکیب تیمهای حاضر در مسابقات جام جهانی قطر، گرچه هزاران نفر زن و مرد را فرصت داد تا در خیابانها شادمانی کنند و روز را با شادی کش دهند، اما ایجاد محدودیت و مراقبت و تعیین بخش معینی از استادیوم برای زنان، لذت را از برخی گرفت.
نقل و انتقال آزادیخواهان در زندانهای کشور، در این هفته واکنشهای آرامی داشت در رسانهها. احضار محمد نوریزاد، تغییر محبس نرگس محمدی و کیوان صمیمی و انتقالشان به زندانهای دور، از جمله خبرهایی بود که به فعالیتهای اوج گرفته مخالفان جمهوری اسلامی در سطح جهان افزود. در حقیقت زندانیان با سابقه در طول سالیان گذشته از قاضیان مختلف، رایهای گوناگون گرفته و به اتهامهای گاه باور نکردنی، به زنداناند. این بار بیماریهای مختلفی که گریبان بیشتر این گروه را گرفته، میدان تازهای برای مدافعان حقوق بشر گشوده است.
اما در همین هفته آزادی آتنا دائمی که بعد از ۸ سال سرانجام با همبندهایش در زندان لاکان رشت خداحافظی کرد و با شادمانی به میان خانوادهاش برگشت، از جمله خبرهای خوش بود.
آتنا دائمی در ۲۹ مهر ۹۳ بازداشت شد و بهار سال بعد در دادگاهی به ریاست محمد مقیسه از بابت اتهامات "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری" به ۱۴ سال حبس محکوم شد. او در نهایت سال ۹۴ با تودیع قرار وثیقه از زندان آزاد شد. آذرماه ۹۵ دوباره به زندان رفت و دو سال بعد با گشایش پرونده دیگری به ۳ سال و ۷ ماه حبس تعزیری دیگر محکوم شد. و از اسفند سال قبل به زندان لاکان رشت منتقل گردید.
منبع تصویر، Bozorgmehr HosseinPour
توضیح تصویر،بیا این را هم ببین عزیز
آیا به سوی فروپاشی میرویم؟
نادر صدیقی روزنامهنگار در مقدمه گزارش سیاسی خود در مجله صدا، بخش آخر مقاله تازه سعید حجاریان را با اهمیت دیده که نوشته "در جعبه ابزار الهیات همه ره یافتها را میتوان یافت. اگر کسی قصد جنبش و شــورش دارد، میتواند همچون دکتر شــریعتی ابزار بسیج اجتماعی را تمهید کند، اگر کسی میخواهد به آبادی سرزمین خدمت کند، همچون مرحوم هاشمی رفسنجانی میتواند دین را در چارچوب پروژه توسعه کشور بازتعریف کند و اگر کسی میخواهد سیاستهای کنترل اجتماعی و سیاسی را پیش بگیرد، میتواند مقدمات و توجیهات آن را به وسیله الهیات تمهید کند و به موفقیت دست یابد. به عبارتی میتوان گفت، دین همچون بحری اســت که هر فرد میتواند حســب قرائتش، کوزه را پر کند."
نظریهپرداز توسعه سیاسی و اجتماعی بر این نظر استوار مانده که "در عصر کنونی نباید دین را ابزاری برای توجیه افعال بشری قرار داد؛ چه این فعل جنبش و انقلاب و انفعال باشد، چه توسعه و کنترل اجتماعی و سیاسی. لذا صرفا میبایست به راه حلهای سیاسی و سنجش پذیر و زمینی متمرکز بود."
محسن رنانی استاد اقتصاد در دانشگاه اصفهان در یک سخنرانی در موسسه رحمان و در پاسخ به این پرسش که آیا به سمت فروپاشی میرویم گفته است: تقریبا دیگر امیدی به حکومت نیست. نه اینکه نخواهد اوضاع بهتر شود، حتما میخواهد اما دیگر توانش را ندارد، خیلی دلشان میخواهد بشود، اما نظام تدبیر، چنان از اندیشمندان واقعی و انرژی خرد جمعی تخلیه شده و چنان در محاصره رانتخواران قرار گرفته که تدبیر را میمکد و از سوی دیگر توان ایجاد تغییر ندارد.
این پژوهشگر توسعه به نوشته هفته نامه صدا تاکید کرده: ازیکسو، ناکارآمدی سیستمی به همراه فساد رانتی، از درون، تمام انرژی نظام [را گرفته] از دیگر سو، اندک انرژی باقیمانده نیز صرف تنشها و درگیریهایی میشود که خودش با بیرون درست کرده است. بدون تغییرات ساختاری و افق گشایی، امکان برون رفت از این شرایط وجود ندارد. اما افق گشایی نیز نیازمند اعتماد به نفس و انرژی روانی عظیمی است که دیگر در ساختار قدرت دیده نمیشود.
منبع تصویر، Morvarid Magazine
توضیح تصویر،جشن شکست
پدرسازی را باید سرجایش نشاند
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی
برنامه ها
پایان پادکست
پژمان موسوی در مقاله "تاریخ شکست" نوشته: دستگاه پدرسازی را یک جایی باید سرجایش نشاند و اجازه عرض اندام بیش از این به آن نداد. اتفاقا این ما روزنامهنگارها بودیم که این سنت پدرسازی را ایجاد، تثبیت و تداوم بخشیدیم و کار را به جایی رساندیم که این روزها در سطح رسانهها و حتی مراکز دانشگاهی و آموزش عالی با عناوینی چون پدر شیمی، پدر فیزیک، پدر ریاضی و سایر پدرها برای علوم مختلف روبرو هستیم. موضوع یک عنوان توخالی و بدون پشتوانه نیست که از آن بگذریم و بگوییم ملالی نیست.
سردبیر ماهنامه مروارید در ادامه آورده: وقتی به یکی عنوان پدری میدهی، نوعی هاله تقدیس دور آن میکشی؛ نوعی تقدس به او میدهی، دیگر نه میتوانی از او انتقاد کنی و نه میتوانی تشکیکی به دیدگاهها و نظریاتش وارد کنی. موضوع اصلا با طنز و مطایبه ارتباطی ندارد و اتفاقا خیلی هم جدی است.
سرمقاله مجله با عنوان تاریخ شکست به این جا میرسد که "نمیتوان اساسا روی نظریات و دیدگاههای «پدر» اِن قُلت و اما و اگر آورد و آنها را به حوزه نقد و چالش کشید. همچنین وقتی عنوان پدر یک علم یا تخصص را به فردی بدهی، عملا به او حق مالکیت دادهای: حق آب و گل. حقی که او را مجاز میکند نگاه پدرسالارانه خود را به آن حوزه یا رشته تزریق کند."
منبع تصویر، malekmuseum library
توضیح تصویر،موزه ملک در بازار تهران
کتابخانه نه، کبابخانه بله
سخنی از دهخدای بزرگ نقل است که گفته موضوع مهم را روی کاغذی بنویس و بسپار به باد، منتشر میشود، خوانده میشود و دانسته میشود. حکایت خانه حاج آقاحسین ملک است که گفتهاند در زمان خود کسی تا این حد در راه ادب و کتاب ـ به خصوص - پایداری نکرد.
بر سر مایملک حاجی گفتگوها هست اما آن بخش که به ادب و فرهنگ مربوط میشود، کتابخانه ملک است و موزه وی. این املاک یکی در قلب بازار و دیگری چسبیده به وزارت خارجه. در دهه اول انقلاب، بنا به گفته علی اکبر ولایتی وزیر وقت خارجه، از آیتالله خمینی اجازه خواست که موقوفه ملک جنب وزارت خارجه به این وزارت بخشوده شود. رهبر جمهوری اسلامی بعد از خواندن متن وقف نامه که در آن به صد قفل در را به روی تغییر کاربری موقوفهاش بسته بود، رهبر فرمان داد که به هیچ رو از متن وقف نمیتوان تخطئی کرد. الان موزه ملک در آن مجموعه زیبا در کنار ساختمان وزارت خارجه، شاید تنها منطقه آبرومند مانده از سالیان دور تهران باشد.
اما چند هفته پیش یکی از اهل کتاب، در سایتی که دارد این نکته را گشود که چطور کتابخانه ملک کبابخانه شده است و چند رستوران پولساز در محوطه آن پرگشوده است. با انتشار این خبر در فضای مجازی صدا بلند شد که مگر عملی است. اما به زبان طنزپردازی کبابها خوشمزهتر بود از کتابها.
هفته پیش و زمانی که "کتابخانه و موزه ملی ملک" به صدا آمد و تکذیب نامهای - در دو روایت به دو خبرگزاری ایسنا و فارس - فرستاد، جمله کلیدیش این بود "برخلاف پارهای از فضاسازیهای ناآگاهانه و غیرمنصفانه، خانه تاریخی ملک، نه دیزیسرا، نه کبابخانه شده است و نه به روی مردم مانند دو دهه پیش بسته است…"
طرفه آن که این توضیح کتابشناسان را به پاسخ واداشت، اما روزنامهها "مجال" نیافتند، جز روزنامه پیام ما که بیشتر به مسایل محیط زیست میپردازد و کمتر دیده و خوانده میشود، با این تیتر به میدان آمد "با وجود تکذیب موسسه کتابخانه و موزه ملک، کتابخانه ملک همچنان دیزیسراست."
منبع تصویر، Arras Coffe
توضیح تصویر،کافه ارس، خانه ملک
در گزارش "پیام ما" دو نکته مهم همچون دلیلی محکم در برابر ادعای ادارهکننده کتابخانه و موزه ملک (که مدیرانش را آستان قدس رضوی معین کرده) قرار گرفته. اول این که دو سال پیش این عمارت تاریخی که بر اساس وقفنامه حاج حسین ملک، وقف کتابخانه و موزه است به رستوران و فروشگاه صنایع دستی تبدیل شد و اکنون رستوران، سفرهخانه، چایخانه و کافه در آن برپاست. در شروط وقفنامه حاجحسین ملک به صراحت آمده است که این خانه باید کتابخانه بماند.
بخشی از متن وقف نامه حاج حسین آقا ملک: "خانههای مزبوره ابداً ممحض برای کتابخانه است چنانکه الان هم هست و در هیچ عصری قابل تغییر و تبدیل باحسن و غیرهما و مورد هیچگونه استفاده بغیر عنوان مزبور از قبیل اجاره و غیرها نخواهد بود…"
دومین دلیل محکم مخالفان "کبابخانه" به جای کتابخانه از توضیحات موسسه ملک به دست آمده که در آن به "پیگیری تعریف کاربریهای فرهنگی و اجتماعی برای استفاده عموم مردم" پرداخته شده و با اشاره به اینکه ابراهیم رئیسی، تولیت پیشین آستان قدس رضوی در خرداد ۱۳۹۷ بر بازگشایی این بنا "با کاربریهای فرهنگی- اجتماعی" تاکید داشته، اضافه میکند که با «موافقت ناظر استصوابی موقوفه با تعریف کاربریهای گردشگری» خانه تاریخی ملک با اعتبار دریافتی از آستان قدس رضوی و پس از انجام مرمتهای اضطراری و ضروری در همان سال برای ارائه خدمات به شهروندان و گردشگران آماده شد."
به زبان دیگر وقفنامهای که به تشخیص بنیانگذار جمهوری اسلامی نمیتوانست موقوفه حاج آقا حسین را نادیده بگیرد و تغییر کاربری دهد، در خرداد ۹۷ به دستور تولیت قبلی استان قدس رضوی عملی شده و اینک دو کافه جدا از هم با نامهای مختلف مشغول کارند و تبلیغاتشان در شبکههای مجازی فعال است.
منبع تصویر، M.Hossein zadeh
توضیح تصویر،رویای شبانه نیمه تابستان
یک کمدی شاد پرعشق
رویای شب نیمه تابستان یک کمدی شادست ویلیام شکسپیر به ترجمه مسعود فرزاد که با کارگردانی امین زندگانی روی صحنه است.
بازیگران: صدف اسداللهی، آرین آقاقلی زاده، آرزو امیری، شروین پناهی، مهدی پورجمال، محمد تاجیک، مهدی حکمتی، بیتا رحمانی، زهرا شفیعی، مهدی شعبانی، مهدی صمیمی، ماهان عبادتی، هیوا قصی وند، امیرحسین کیقبادی، محمد مرادی، آیسان مشفق، سارا مهدوی، علیرضا وزیری و محمدرضا وزیری.
قصهای کمدی و لذت بخش: تیسیوس، دوک آتن، قرار است ماه آینده، چله تابستان، شبی که ماه قرص کامل است با هیپولیتا ازدواج کند؛ بنابراین تیسیوس به کویینس، رئیس تشریفات و جشن و سرورهای خود فرمان میدهد برنامهای بریزد تا آن شب جوانان آتنی واقعاً به عیش و نوش پردازند. اما تمام جوانان آتنی از این موضوع خوشحال نیستند.
لایسندر و دیمیتریوس که از کودکی با هم دوست بودهاند، هردو عاشق هرمیای زیبا و ریزه میزه دختر همسایهشان هستند. اژیوس پدر هرمیا دو پا را در یک کفش کرده که دخترش باید شب عروسی دوک با دیمیتریوس ازدواج کند، وگرنه هرمیا را میکشد یا به معبد کاهنان میفرستد که تا آخر عمر همانجا بماند.
حال آنکه هیچکس در آن محله آتن نیست که نداند هرمیا از بچگی عاشق لایسندر بودهاست.
پرنیان بلاواسی بعد از تماشای این نمایش در سالن ایرانشهر نوشته: چقدر خوبه که این روزها تئاتر جان تازهای گرفته و تماشاچیان استقبال پرشوری از نمایشها دارند. شبی که اجرا را دیدم سالن پر از تماشاچی بود، حس و حال خوبی داشتم که سالنهای تئاتر با تماشاچیان مثل گذشته شور و حال خودش را پیدا کرده و ورود بازیگران این نمایش با حال خوب و پر از انرژی از ابتدای نمایش حال خود من را خیلی تغییر داد و خیلی لذت بخش بود.
او در ستون کامنت تیوال نوشته: اجرا بسیار به دلم نشست. صحنهها بسیار خوش ریتم بودند و تا انتها بازیگران سعی میکردند بهترین انرژی خود را انتقال دهند .
علیرضا رضازاده نظر داده: گاهی وقتها همهمان در زندگی به نقطهای میرسیم که نیاز داریم به وسیله افسون و جادو وارد دنیای دیگری شویم، برای چند دقیقه و یا چند ثانیه هم شده همه چیز را فراموش کنیم و به هیچ چیز فکر نکنیم، اجازه دهیم کودک درونمان زنده شود و کنترل اوضاع را به عهده بگیرد.
بچههای رویای شب نیمه تابستان شما این اتفاق را برای ساعتی در من زنده کردید.
منبع تصویر، Mojdeh Galerri
توضیح تصویر،صادق هدایت از قلم علیرضا آسانلو
دیدار به قیامت
گالری مژده از این هفته نمایش انفرادی نقاشیهای علیرضا آسانلو را در مجموعهای با عنوان دیدار به قیامت رونمایی کرد.
به گزارش روزنامه اعتماد، علیرضا آسانلو، نقاش و مجسمهسازی که سردیسهای کیارستمی، شجریان، انتظامی، ملکالشعرای بهار را ساخته است، با رویکردی زیباییشناختی، در مرزی معاصر میان رئالیسم و انتزاع، المانهایی از فیگورهای هدایت را در لایههایی متعدد از رنگ بازتاب داده است.
"دیدار به قیامت" عنوان این مجموعه برگرفته از جملات معروف صادق هدایت است و ۱۰ نقاشی این نمایشگاه تماشاگر را به دیداری مفهومی و معناگرا رهنمون میکند. آسانلو درباره چرایی پرداختن به صادق هدایت گفت: بعضی پرسوناژها حذفشدنی نیستند، حتی اگر درد باشند یا درمان، حتما هدایت در تاریخ هنر معاصر ایران جریانساز است ... هدایت برای من یک اتمسفر است، فضایی که با عینک صادق میتوان دید حیرتانگیز است و تکاندهنده، حقایق زندگی روزمره در هم تنیده و از فضایی سورئالیستی سر بر میآورد.
در مراسم افتتاحیه گروهی از نامداران هنرهای تجسمی حضور یافتند و عنوان نمایش تا میزان زیادی در تماشاگران و هنردوستان اثر نهاده بود. گروهی از آنها صادق هدایت را پشت تمام تابلوهای نمایشگاه می دیدند و بازی خشک قلم برای نشان داد نویسنده بوف کور، موجب تامل بود.
سهراب احمدی در نقد مجموعه دیدار به قیامت نوشته: مجموع "دیدار به قیامت" چهرهای از بیانی روشن و واضح تا کارکردی محو و مخدوش شبکههای معنایی تابلو را میسازد. شیوۀ رنگگذاری و ترکیب مواد در رسیدن به چهرههایی گسسته، تکه تکه شده و مخدوش ورود به دنیای یک "دیگری" با جنبههایی ناشناخته و وهمانگیز است.
مرضیه اطهاری نیک عزم در توصیف هنر علیرضا آسانلو نوشته: هنرمند با استراتژیهای خود ، ژانر خاصی از طراحی چهره خلق میکند تا زیبایی شناسی را به تخیل در گفته پردازیاش پیوند دهد. او با بازی پنهان و آشکار در بازنمایی چهره سعی دارد به چهرهای جدید دست یابد که گاه مفهومی است. فضای بوم نقاشی نیز دو بار معنی میدهد.
منبع تصویر، Art Garden
توضیح تصویر،پوستر تهران خانواده
هنرمندی زنان در باغ هنر
رویداد بزرگ فرهنگی-هنری با موضوع "تهرانِ خانواده" در حقیقت فرصتی است برای خانمهای هنرمند تا راحت و آزاد در روز موعود همراه با گروهی دیگر در باغ هنر تهران گرد آیند و همان جا اثر خود را به ا جرا بگذارند.
شعار این رویداد بزرگ فرهنگی و هنری این است "تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی؟" شرکت در این دوره برای همه زنان هنرمند آزاد است.
روال انتخاب هنرمندان چنین است: هر هنرمند تا دوم بهمنماه ۱۴۰۰ فرصت دارد ۳ اثر از آثار قبلی خود را برای صفحه مجازی دبیر بخش مربوطه ارسال کند تا بررسی شود و شرکتکنندگان نهایی انتخاب شوند و دعوت شوند تا پنجم تا ششم بهمنماه در باغ هنر واقع در اراضی عباسآباد به شکل حضوری کار کنند.
اسامی دبیران بخشهای مختلف گرافیک: فاطمه کرکهآبادی. کارتون: فیروزه مظفری. حجم: وجیهه دانا. طراحی: مینا بحرینی. عکس: مریم سعیدپور. تصویرسازی: عاطفه فتوحی و نقاشی: لیلا گودرزی.
بیشتر بخوانید:
- هفته هنر و فرهنگ؛ جزئیاتش بماند، شاعر در زنجیر، غریب الدوله مرد، شادمانی کمیاب
- هفته هنر و فرهنگ؛ نامداران رفتند، یکلیای از تنهایی به درآمد، غرفههای خالی و بیحشمت
- هفته هنر و فرهنگ؛ طالبان و تندادگی، سوگ لالایی، عصر طویلگی
- فرهنگ و هنر هفته؛ هفته دهم سکوت، گلستان زیر ۱۰۰، روز حافظ رند
- هفته هنر و فرهنگ؛ نودولتان نابلد، سکوت حاکم، زهرا در مرز، فیلم های ایرانی در جشنوارهها
- فرهنگ و هنر هفته؛ پاییز بی شجر، روز صلح با قطع دست و سر، فرهنگ ترس خورده
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ گفتار و رفتاری در کرملین، کتابخانه یا کبابخانه، ییلاق زندانی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران