مداحی، شور حسینی و خلسه دیونیسوسی
- نیما قاسمی
- پژوهشگر
مجموعه "ناظران میگویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها، ارائه دهد.
منبع تصویر، KHAMENEI.IR
پنجم بهمن سال ۱۴۰۰ خبرگزاری فارس در گفتگویی با مرتضی طاهری، رییس خانه مداحان، مطلبی را گزارش کرد که توسط رسانههای مختلف بازتاب داده شد. مرتضی طاهری که به همراه دو برادر دیگرش از مداحان نزدیک به ستون قدرت است در این مصاحبه گفته بود: «در پی اقدامات این دشمنان شاهد هستیم در هیأت یک ساعت فرد میخواند عدهای هم لخت شدند و سینه میزنند و بالا و پایین میپرند و در این بازه زمانی نه آن فرد میفهمد چه میگوید و نه مردم میفهمند او چه میخوانند. صرفاً برمبنای صوت ایجاد شده بالا و پایین میپرند که رهبر انقلاب سال ۹۴ مصداقاً به همین امر اشاره کردند.»
هشت سال پیش از این عضوی دیگر از برادران طاهری، محسن طاهری، در گفتگو با باشگاه خبرنگاران جوان به طور گذرا و پوشیده به جنبههای دیگری از آنچه سنت مداحی ایرانی میتوان خواند اشاره کرده بود. او در پاسخ به سوال مصاحبهگر که «در بازار رنگین سبکها، برای نوحه خواندن یا سرود خواندن چه کار میکنید؟» گفته بود: «ببینید ما نمیتوانیم که در اعیاد سرود نخوانیم. اما سعی میکنیم که سبکها فاخر باشد. اول مورد رضای خدا و اهل بیت علیهمالسلام باشد. بعد هم جمعیت به هرحال حق دارند که از آن مجلس شاد بیرون بیایند. مستمع باید احساس استغنا کند و دستپر از مجلس بیرون برود. خلاصهاش به دلشان بچسبد. نه رومی رومی، نه زنگ زنگی. حلقه وصلی هستیم بین پیرغلامان و جوانترهایی که تازه شروع کردهاند. یعنی نه خیلی قدیمی میخوانیم که برای جوان امروزی کسل کننده باشد، نه اینکه بعضی از سبکهای غیر استاندارد امروز را میخوانیم… جوانی هم که آمده هیئت میخواهد انرژیاش را تخلیه کند. یک وقت این انرژی در مجلس حرام تخلیه میشود، اما یک وقت در مجلس اهل بیت علیهمالسلام است. این آمده که شب تولد معصوم شاد باشد. اگر قرار باشد شب عید هم همهاش را روضه بخوانیم و گریه کنیم که آن جوان زده میشود.»
در سالهای پس از انقلاب اسلامی، منتقدان گاهی به آمیختن اقشاری از مردم، از جمله جوانان به عزاداریهای عاشورا و تاسوعا و جلسات نوحهخوانی اشاره کردهاند که نمیتوان آن را یک آمیزش ایدئولوژیک خواند بلکه باید توضیحی دیگر برای آن فراهم کرد.
این دسته از مردم که بر حسب پوشش ظاهری خود نمیتوانند از لایههای سنتی جامعه باشند، گویا جذب جنبههایی دیگر از این مراسم سنتی در جامعهی ایرانی شدهاند که تا جایی که نگارنده اطلاع دارد در خصوص ان با نگاهی خالی از جهتگیریهای مربوط به سیاست روز، پژوهشی نشده است.
- مداحان در عمارت فخرالدوله درس عاشورا می خوانند یا سیاست؟
- هیأتهای عزاداری؛ 'مسأله امنیت ملی'
- تکیه آیت الله خامنهای به مداحان نشانه چیست؟
- آیا جایگاه مداحان و روحانیون عوض شده است؟
پیش از آنکه ایدههایی در خصوص این جنبههای دیگر، که میتوان آن را جنبهی آیینی محض، یا با استفاده از ادبیات انسانشناختی آکادمی غربی، منظر «فستیوال» و «کارناوال» اجتماعی نامید طرح کنم، مایلم که با نقلی دیگر از جواد حیدری، که در میان رسانههای جریان اصلی ایران، به شاعر آیینی مشهور شده است جنبههایی دیگر از این خردهفرهنگ موجود را پیش چشم خواننده بیاورم. حیدری در برنامهی شبکهی افق (به گزارش فرهیختگان) گفت که «در برخی از هیئت ها دیده می شود که مداح، هیجان کاذب به مراسم می دهد، درباره اهل بیت افسانهپردازی و مجلس را نورپردازی و کارهای این چنینی میکنند؛ به چه قیمتی میخواهیم جذب کنیم؟ محبت اهل بیت نیاز به این زرق و برقها ندارد.» وی در همین برنامه اضافه کرد: «برخی از مداحان سبکهایی را ابداع کردند و اسم آن را اگزوزخوانی گذاشتند، که در واقع خشنخوانی است.»
یکی از اصطلاحاتی که از سوی این مداحان حرفهای برای اشاره به سنت مداحی استفاده شده است «شورخوانی» است. مقصود آنها که کم و بیش در نقلهای بالا مورد اشاره قرار گرفته، ایجاد شور و هیجان در مخاطبان و اعضای هیأتهاست. اگر این واقعیت را مدنظر بگیریم که برخی سنتهای شیعه، مانند زیارت مقابر قدیسان و امامان و حاجتطلبی از آنان مورد قبول اسلام سنت عامه نیست شاید بتوانیم به فرهنگ مداحی همچون یک فرهنگ اکیداً شیعی و ایرانی نگاه کنیم. چرا که مداحی در کشورهای عربی و غیرشیعی به عنوان یک سنت وجود ندارد. رد مداحی را که به فارسی میتوان «ستایشگری» ترجمه کرد، ایبسا بتوان در ادبیات کهن فارسی از جمله در شاهنامهها جست؛ آنجا که صحبت از ستایش بزرگان و به ویژه ستایش شاهان میرود. با این حال نگارنده مایل است از منظر تاریخ ادیان نگاه کرده و به کیفیتی در این خردهفرهنگ مداحی یا ستایشگری اشاره کند که با الفاظی مانند «شورخوانی»، «خشنخوانی» و یا «اگزوزخوانی» از آنها تعبیر شده است. به نظر میرسد میلی به ایجاد حالت بیخودی و شورمندی در اعضای راسخ هیأتهای مذهبی وجود دارد که گاهی حتی باعث شده است رفتارهایی نامتعارف، مانند لختشدن از انها سربزند و یا الفاظی مکرراً ادا شود که لزوماً معنایی ندارند.
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی
برنامه ها
پایان پادکست
شبیهترین آیینها به چنین مراسمی که ایبسا همچنان در ایران امروز زیر پوست حیات رسمی اجتماع دیده میشود، در برخی مجالس صوفیه است. «مجذوب شدن» که راه افتادن شورمندانه به سوی شیخ حین مجلس وعظ است و یا فریاد زدنهای ناگهانی که در ادبیات صوفیه به آن «وجد» گفته میشود، سابقهای دراز در فرهنگ صوفیه دارد. در ادبیات صوفیان نقشبندیه، از ذکری به نام ذکر «مجمعالبحرین» سخن رفته است که ذکری همراه با حرکات دایرهوار سر است: صوفی باید نگاه خود را به ناف خود بدوزد و ضمن اینکه لفظ مقدس «لا اله الا الله» را بر زبان جاری میکند یک نیمدایره با سوی نگاه خود ترسیم کند. چنین حرکاتی که تا حدی شبیه به حرکات مداوم سر در علاقهمندان امروزی موزیک راک و متال است، وقتی مدتی ادامه پیدا کند، سرگیجهای توأم با حس خلسه ایجاد میکند. (گزارشی از کیفیت ادای این ذکر را در رسالهی سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم در پاورقیهای آیتالله محمدحسین حسینی طهرانی پیدا میکنید.)
نورپردازی که مبتنی بر گزارشهای فوق، در برخی مجالس مداحی انجام میشود، کارکردی جز این نمیتواند داشته باشد. آلدوس هاکسلی در مقالهی مشهور خود با نام «دروازههای ادارک» (Doors of Perception) به کارکرد نورپردازی در دیسکوها به لحاظ روانشناسی خلسه اشاره کرده بود. هاکسلی در این مقاله که یک تکنگاری از تجربهی خودش با روانگردانهای نیرومند و توهمزاست مینویسد که کلایدوسکوپها (kaleidoscope) به جهت اثری که بر پردهی شبکیهی چشم میگذارند میتوانند حالت وجد و جذبه ایجاد کنند. یکی از جنبههای پژوهشناشدهی خردهفرهنگ مداحی در ایران، کاربرد مواد دارویی (احتمالاً به طور سنتی تریاک) در این محافل است که نشانههایی از مصرف آن وجود دارد.
میل انسان به بیخودی، خلسه و جذبه، تاریخی دراز دارد. برای ما ایرانیان، اشعار مولانا در مثنوی معنوی آشناست آنجا که میسراید: «جمله عالم ز اختیار و هست خود/ میگریزد در سر سرمست خود/ جمله دانسته که این هستی فخ است/ ذکر و فکر اختیاری دوزخ است…» یکی از پژوهشهای مشهور در سابقهی شگردها و تکنیکهای خلسه، اثر کلاسیک میرچا الیاده با نام «شمنیسم: تکنیکهای باستانی خلسه» است که در واقع دایرهالمعارفی از این تکنیکها در سنتهای دینی و رازورانهی انسان از عصر شکارگری تا عصر ادیان بزرگ سیاره است. برخلاف آنچه که متولیان و ادامهدهندگان این خردهفرهنگ در ایران امروز با توسل به زبان سیاست روز و جهت تقرب به قدرت مسلط میگویند، چنین تکنیکهایی نه یک انحراف و یا دسیسهی دشمن، بلکه بخشی از خصیصههای اصلی این قبیل مراسم است. اگرچه رهبر حکومت اسلامی آشکارا از این خردهفرهنگ دفاع میکند، اما نگاه آخوندهای رسمی شیعه به تداوم چنین سنتهایی که گاهی در حد قمهزنی خشن میشود، همیشه همدلانه و تأییدگرانه نبوده است.
از منظر تاریخ ادیان و سنتهای رازورانه، میل انسان به فراتر رفتن از نظم موجود، حتی اگر این رفتار ترسناک، خشن و یا مخل نظم متعارف شهری شمرده شود، اصیل و ریشهدار است و چنانکه اشاره شد، در توسعهیافتهترین کلانشهرهای امروزی نیز به اشکالی تازهتر و مدرنتر، سرباز میکند.
میتوان حتی استدلال کرد که جنگی ریشهایتر و عمیقتر میان محافظهکاری مردم شهرها و دوستداران شور دیونیسوسی (به تعبیر مشهور در ادبیات فلسفی) همچنان جریان دارد که در کشور ما، با حاکمیت نظامی واپسگرا، تنها شاهد صورت کهنتر و بدویتر آنیم بیآنکه بتوان تصور کرد چنین جنگی تنها منحصر در چهارچوب فرهنگ و شیوهی زیست ایرانیست.
یورگن هابرماس، فیلسوف آلمانی در انتقاد از گفتمان چپ رادیکال در کتاب گفتمان فلسفی مدرنیته ملاحظاتی دربارهی همین میل به فراتر رفتن و شکستن هنجارهای شهری دارد که یادداشت خود را با آن به پایان میبرم: «از زمان ظهور مکتب رمانتیک اولیه، تجربیات زیباییشناسانه و عرفانی همواره به منظور اثبات استعلای جذبهآمیز سوژه عنوان شده است. اهل عرفان از شدت نور حقیقت مطلق٬ قوهی نگاه کردن را از دست میدهند و چشمان خود را میبندند؛ جذبهی زیباییشناسانه در پیامدهای گیجکنندهی ناشی از ضربهی (آگاهیبخش) ظهور مییابد. در هر دو مورد٬ منشأ تجربهی جذبه به درستی قابل تشخیص نیست... در این هیأت فکری که از نیچه تا هایدگر و فوکو ادامه مییابد، آمادگی خاصی برای هیجانزدگی بیدلیل و علتی پدید میآید؛ متعاقب آن خردهفرهنگهایی تشکیل میشوند که هیجانزدگی خود را از طریق انجام مناسک و شعائر در غیاب هر گونه محملی برای آن اعمال تسکین میبخشند و از حقایق آیندهای خبر میدهند که ظاهراً پیشاپیش به شیوهای نامعلوم از آن باخبر گشتهاند. چنین بازی موهنی با جذبههای مذهبی و زیباییشناسانهاش، به ویژه در بین روشنفکرانی جاذبه یافته است که حاضرند فکر و اندیشهی خود را در مذبح نیاز به معنایابی قربانی کنند».
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: مداحی، شور حسینی و خلسه دیونیسوسی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران