کشته شدن قرشی و راه طولانی مبارزه با بنیادگرایی اسلامی

کشته شدن قرشی و راه طولانی مبارزه با بنیادگرایی اسلامی
بی بی سی فارسی
کشته شدن قرشی و راه طولانی مبارزه با بنیادگرایی اسلامی۷ ساعت پیش

مجموعه "ناظران می‌گویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بی‌بی‌سی می‌کوشد تا با انتشار مطالبی از طیف‌های گوناگون، چشم‌انداز متنوع و متوازنی از دیدگاه‌ها، ارائه دهد. در این یادداشت، حسین احسانی، پژوهشگر گروه‌های بنیادگرای اسلامی، کشته شدن ابوابراهیم قرشی، رهبر پیشین گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) و تاثیر آن را بر تداوم بنیادگراهای اسلامی بررسی کرده است. به نظر او، کشته شدن قرشی پایان کار داعش نیست.

منبع تصویر، US DEPARTMENT OF STATE

عبدالله قرداش با نام مستعار ابوابراهیم قرشی هاشمی، یا آنطور که هوادارنش او را می‌خوانند، خلیفه الواشی، در نتیجه‌ حمله‌ نیروهای آمریکایی در شمال غرب سوریه در ولایت ادلب در روستایی دور افتاده به نام اطمه کشته شد.

این دومین حمله‌ مرگباری است که به طور مستقیم رهبران گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و سوریه را مورد هدف قرار داده است. پیش از این، ابوبکر بغدادی و قبل‌تر از آن ابومصعب زرقاوی توسط نیروهای آمریکایی کشته شده بودند. اما برخلاف گستردگی رسانه‌ای کشته شدن ابوبکر بغدادی، کشته شدن ابوابراهیم قرشی به اندازه‌ کافی در میان محافل رسانه‌ای و آکادمیک بازتاب نیافت.

این یادداشت درصدد آن است تا به برخی از زوایای پنهان فعالیت‌های ابوابراهیم قرشی بپردازد و در آخر به این سوال پاسخ دهد که آیا با کشته شدن قرشی، جنگ علیه داعش به طور خاص و نبرد علیه تروریسم به پایان رسیده است؟

بیشتر بخوانید:

  • ابوابراهیم هاشمی قرشی، رهبر داعش چه کسی بود؟
  • ابو ابراهیم هاشمی قرشی؛ چرا کشتن رهبر داعش اینقدر برای آمریکا مهم بود؟
  • حکومت فراگیر راه حل یا سرمه آزموده است؟
  • طالبان در موازنه قدرت میان هند و پاکستان چه نقشی دارد؟
  • از مونالیزا تا شربت گل؛ رمزگشایی از جبر جغرافیا

جانشینی

یک هفته بعد از کشته شدن بغدادی، قرشی به عنوان خلیفه‌ گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) به ایفای نقش می‌پردازد. میراثی که از بغدادی به قرشی آمده است، ولایت‌های تکه‌تکه‌ای است که هر کدام از "امیران" این "ولایت‌ها"، تمایل به اداره‌ خودمختار دارند. تصور می‌رفت که با به قدرت رسیدن قرشی، این خودمختاری از بین رفته و دامنه‌ حملات گسترده‌تر شود. اما این اتفاق به وقوع نپیوست به سه دلیل:

- از لحاظ شخصیتی، آقای قرشی شخصیتی کاریزماتیک، مرموز و قاطع نداشت. عدم وجود این ویژگی‌ها باعث شده بود که در میان فرماندهان میانی سازمانی، تبعیت و اطاعتی از دستورات و فرمان‌های صورت نگیرد و در نتیجه داعش برای ایجاد حملات و تحرکات تروریستی علاقمندی نداشته باشد. به جز چند حمله‌ کوچک در برخی از نقاط عراق، "دولت اسلامی" تحرکات قابل توجهی نداشتند.

- از لحاظ سازمانی، شورای مجاهدین که نقش تعیین خلفای دولت اسلامی و مشورت‌دهی را دارند، هیچ‌گونه توافق نظری برای جانشینی قرشی نداشتند. آنها این مسئله را بدعت در جانشینی خلیفه قلمداد می‌کردند و با استناد به حدیث پیامبر "بیعت و تبعیت تنها از افراد شناخته شده جایز است نه افرادی ناشناس" هیچ گونه بیعتی با قرشی نکردند.

- برساسا بسیاری از گزارش‌ها "مجلس شورای مجاهدین" آقای قرشی را فردی می‌دانستند که سه ویژگی مهم: "عدالت، دانش فقهی و بصیرت" که از شروط "خلیفه" شدن است را ندارد و به همین دلیل خلافت او را محرز نمی‌دانستند.

همین امر به احتمال زیاد باعث شد تا گروه موسوم به دولت اسلامی در اختلافاتی میان سازمانی فرو رود و برخی دیگر از فرماندهان میان‌سازمانی بدون درنظر داشت تبعیت و اطاعت از خلیفه، به اقداماتی دست یازیدند که منجر به کشته شدن و یا بازداشت‌شان گردد. در این اواخر دولت عراق چندین تن از رهبران ارشد و فرماندهان گروه داعش را در عملیات‌های برون مرزی و داخل عراق دستگیر کرده بود.

منبع تصویر، EPA

توضیح تصویر،

ساختمانی که گفته می‌شود در زمان حمله نیروهای آمریکایی، قرشی در آن بوده

از ساده‌لوحی تا همکاری

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی

برنامه ها

پایان پادکست

در مورد افشای مکان محل اختفای قرشی، تحلیل‌های بسیاری وجود دارد. اما نزدیک‌ترین تحلیل را می‌توان به فرار زندانیان داعش از زندان غویران که تحت مدیریت و نظارت نیروهای دموکراتیک سوریه است، اشاره کرد. اینطور تصور می‌شود که بعد از فرار زندانیان داعشی از این زندان، تماس‌های تلفنی میان افراد آزاد شده و رهبران ارشد دولت اسلامی برای اخذ دستورات بعدی برقرار شده باشد. همین تماس‌ها و ارتباطات مخابراتی و تلفنی، فرصت را برای کارشناسان استخباراتی غربی فراهم ساخت تا به رصد این تماس‌ها و سپس ردیابی محل اختفای ابو ابراهیم هاشمی قرشی بپردازند و سرانجام بعد از تثبیت محل اختفا او را به قتل برسانند.

اما در کنار آنچه که شاید بشود ساده‌لوحی افراد آزاد‌شده‌ داعش خواند، می‌توان به همکاری برخی از رقبای گروه موسوم به دولت اسلامی با آمریکا برای پیدا کردن محل اختفای آقای قرشی اشاره کرد. یکی از رقبای اصلی گروه داعش ابومحمد جولانی است که به تازگی رویکردهای میانه‌رویی را اختیار کرده است و با خبرنگاران، نهادها و مراکز غربی دیدارهایی داشته است.

این رقابت به سال ۲۰۱۳ می‌رسد، زمانی که آقای بغدادی اعلام کرد که دولت اسلامی در عراق تصمیم دارد تا جبهه‌ النصره را در خود ادغام کند و دولت اسلامی در عراق و شام را تاسیس کند. آقای جولانی با این تصمیم سخت مخالفت کرد و جنگ‌های متعدد جبهه‌ای میان این دو گروه در اواخر سال ۲۰۱۳ شدت گرفت. از سویی دیگر، انشقاق‌‌های سازمانی و ایدئولوژیکی افزایش یافت و بخشی از جنگجویان جبهه‌ النصره به دولت اسلامی پیوستند. آقای عدنانی، سخنگوی دولت اسلامی، اعلام کرد که القاعده و جبهه‌ النصره از مسیر اصلی خود خارج شده‌اند و پایگاه اصلی جهاد نمی‌باشد، از این رو آقای جولانی بیعت خود را از ابوبکربغدادی پس گرفته و با ایمن ظواهری بیعت کرده است.

انشقاق‌های سازمانی، انشعاب ایدئولوژیکی و رقابت‌های شدید میان دولت اسلامی و جبهه النصره باعث شد که آقای جولانی سه راهکار را در پیش بگیرد:

- اتخاذ رویکرد میانه‌روانه نسبت به دولت اسلامی

- نزدیکی به نهادهای غربی

- محدود کردن جهاد از جهاد فراملیتی به جهاد در عرصه‌ ملی و به رسمیت شناختن مرزهای دولت-‌ملت

به نظر می‌رسد که جولانی با توجه به شکست‌‌هایی که در نبردهای مختلف از داعش به خصوص شکست در نبرد رقه و دیرالزور در ژانویه ۲۰۱۴ خورده است، سه راهکار بالا را پیش گرفته باشد.

از سویی دیگر، با فرض نظریه نزدیکی جولانی به نهادهای غربی و ارائه‌ شخصیتی متعادل از خود بعد از کشته شدن بغدادی، این طور به نظر می‌رسد که نزدیکی میان او و نهادهای مختلف غربی شکل گرفته باشد و او به دنبال فرصت‌هایی برای انتقام گرفتن از گروه موسوم به دولت اسلامی باشد. از آنجایی که گروه جبهه ‌النصره که بعداً به جبهه‌ تحریر شام تغییر نام داد، یکی از زبده‌ترین و منسجم‌ترین گروه‌های اسلامی بنیادگرا در سوریه بود، این احتمال وجود دارد که اعضای استخباراتی این گروه، در کمک کردن به نیروهای آمریکایی و غربی برای پیدا کردن محل اختفای ابوابراهیم قرشی هاشمی نقش عمده‌ای داشته باشند. کما اینکه در نبود قرشی، احتمال برجسته شدن شخصیت جولانی که خود را نیز با چهره‌های متعادل نمایش می‌دهد در میان گروه‌های بنیادگرای اسلامی بیشتر مطرح شود.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

قرشی زنده نگه داشتن داعیه‌ جهاد را در سر می‌پرواند: جهاد در فضای مجازی و جنگ رسانه‌ای

میراث قرشی؛ گذار از تصرف تا تحجر

ابوبکر بغدادی بر استراتژی رعب و وحشت و همچنین تصرف به اصطلاح دومینو‌وار شهرها و استان‌های عراق تکیه کرده بود، اما هنگامی که ائتلاف بین‌المللی، نیروهای کرد و نیروهای عراقی مانع این پیش‌روی‌ها شده و گروه موسوم به دولت اسلامی را شکست دادند، تمامی مناطق تصرف شده را بازپس‌ گرفتند و در نهایت او را به قتل رساندند. قرشی اما نتوانست راه بغدادی را پیش بگیرد و منطقه‌ای را تصرف کند. به جز چند حمله‌ معدود در داخل خاک عراق، دستاورد دیگری نداشت. مضاف بر این ناکامی، عدم تبعیت سازمانی رهبران ارشد و فرماندهان میان سازمانی داعش نیز مزید بر علت شد و سرانجام داعش نیز در حالت رکود فرو رفت.

اما قرشی هدفی دیگر را دنبال کرد و زنده نگه داشتن داعیه‌ جهاد را در سر می‌پرواند. این جهاد نیز، جهاد در فضای مجازی و جنگ رسانه‌ای بود. او کوشش کرد تا نه تنها تفکر سلفی جهادی را زنده نگاه دارد، بلکه بر ترویج افکار بنیادگرایانه و سلفی پافشاری می‌کرد. شبکه‌های مجازی وابسته به داعش علاوه بر اینکه بر دستاوردهای داعش بزرگنمایی می‌کردند، تبلیغ و دعوت به جهاد را نیز از طریق انتشار میلیون‌ها مگابایت محتوای سلفی جهادی انجام می‌دادند. تاکید او بر این امر به این دلیل بود که اگر تفکر جهادی زنده باشد، بنابراین در آینده نیروهای جهادی بیشتری در اختیار گروه موسوم به دولت اسلامی قرار خواهد گرفت که آنها را به هدف اصلی‌شان که همان برپایی خلافت اسلامی است، نزدیک‌تر سازد. تاکید بر تحجر و بنیادگرایی فکری در دستور کار قرشی قرار داشت، علی‌رغم اینکه هیچ تصرف قابل ملاحظه‌ای از زمان به خلافت رسیدن ابوابراهیم صورت نگرفت.

بعد از قرشی؛ آیا دولت اسلامی به انتهای خود رسیده است؟

سوالی که بعد از قرشی در بسیاری از برنامه‌های رسانه‌ای از متخصصان و تحلیل‌گران پرسیده شده است این است که آیا کشته شدن قرشی توسط نیروهای آمریکایی، پایان راه دولت اسلامی است یا حکایت همچنان باقی‌ است؟

به نظر می‌رسد که مرگ آقای قرشی پایان بنیادگرایی و افکار متحجرانه نخواهد بود؛ به چند دلیل:

- ساختار سازمانی دولت اسلامی عراق و شام نیز استراتژی محور و ایدئولوژی محور است. به این معنا که با رفتن، غیبت و کشته شدن رهبر موجب مرگ سازمان نمی‌شود. درست است که رهبران کشته می‌شوند، اما "استراتژی و ایدئولوژی زاینده‌ جهادی" نیز موجب زنده ماندن و حتی تقویت گروه موسوم به دولت اسلامی می‌گردد.

- موجودیت مجلس شورای مجاهدین در ادامه‌ راه دولت اسلامی نقش تعیین کننده‌ای دارد. این مجلس نیز که متشکل از تئوریسین‌ها و نظریه‌پردازان مختلفی از کشورهای مختلف اسلامی می‌باشد که دو کار ویژه‌ اساسی را دارند. انتخاب خلیفه و مشورت دادن و هدایت دادن به خلیفه‌ انتخاب شده. این مجلس به جز قرشی، در انتخاب و مشوره دادن به ابوبکر بغدادی، ابوعمر بغدادی و ابوحمزه مهاجر دخیل بوده‌اند. احتمال این می‌رود که مجلس شورای مجاهدین نیز خلیفه دیگری را انتخاب کند که به عنوان رهبر گروه موسوم به دولت اسلامی فعالیت کند.

- زنده ماندن افکار بنیادگرایانه مبتنی بر سلفی جهادی هم دیگر عاملی است که موجب زنده ماندن گروه موسوم به دولت اسلامی خواهد گردید. همانطور که در بالا نیز ذکر شد، نسلی از جهادیون مجازی شکل گرفته است که این نسل وظیفه‌ پیشبرد در فضای مجازی را دارند. عمدتاً در جهاد جدید، به خصوص با آرا و نظریات حجی بکر و ابوبکرب غدادی، جهاد نیز به دو بخش تقسیم شده است: جهاد نظامی و جهاد مجازی/رسانه‌ای.

به طور نمونه یکی از شبکه‌های تلگرامی پرمخاطب و پربیننده که به ترویج افکار سلفی جهادی می‌پردازند، در مورد مرگ قرشی چنین نگاشته است:

"فرض می‌گیریم که گفته‌های کافران صحیح‌ باشد، پس مشکل چیست؟ اگر خبر کشته شدن امیرالمومنین و خلیفه صحیح باشد و منتشر می‌شود، مشکل در کجاست؟ آیا آنها قیام کرده‌اند تا داخل دنیا باشند و از لذت‌های دنیوی بهره‌مند شوند، آنها قیام کردند برای مرگ، مرگ رهبرمان هیچ تاثیری بر اهداف‌مان که همان اقامه‌ی دولت اسلامی است، نخواهد گذاشت."

با توجه به عواملی که ذکر شد، کشته شدن آقای قرشی نمی‌تواند پایانی برای داعش تلقی شود. درست است که در جنگ نظامی، رهبری داعش کشته شده است، اما در مورد جنگ فکری و جنگ رسانه‌ای دستاورد قابل ملاحظه‌ای دیده نشده است. جنگ فکری و رسانه‌ای نیز مانع و چالشی در برابر مبارزه با فکر افراطی و بنیادگرایانه است.

تاکید بر تساهل و مدارا و الگوهای میانه‌روانه‌ای که برخی از نظریه‌پردازان جهان اسلام مانند حسن هضیبی، راشد غنوشی و عمر تلمسانی ارائه کردند، شاید بتواند آغاز راه مبارزه فکری با رویکردهای بنیادگرایانه باشد. از لحاظ عملی، الگوهای کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات و تبعیت از این الگوها می‌تواند تا جایی تفکرات بنیادگرایانه را تقلیل دهد و مبارزه‌ فکری با گروه موسوم به دولت اسلامی را تقویت بخشد.

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: کشته شدن قرشی و راه طولانی مبارزه با بنیادگرایی اسلامی