هفته هنر و فرهنگ؛ مونایی سربریده، تراکم فیلم اولیها، فرش آبی و رای مردم، مرگ رضی
- مسعود بهنود
- روزنامهنگار
۲۲ بهمن که روز انقلاب است، برای دومین بار در طول عمر خود به جمعه افتاد و تعطیل در تعطیل شد. خطبه نمازهای جمعه هم با یاد انقلاب در یک قالب آمد. پچپچهای سیاسی این دفعه گریبان رییس دولت را رها کرد و به دیگری خورد. یعنی به این زودی اختلاف بر سر توافق با غرب، اصولگرایان را هم متفرق کرد. هنوز معلوم نشده که یادآوری و جشن انقلاب برای مردمی که در عذاب فقر و بیسامانی گرفتارند، آیا امسال زیر تاثیر خبرهای وین قرار میگیرد. قدیمیها میگفتند هفتاد دیروز، به یک لحظه فردا نمیارزد.
رئیس دولت با تاکید بر این که "امیدی به وین و نیویورک نداریم" باز هم فرصت هنرنمایی به طنزنویسان داد که نوشتند البته امید به واشنگتن و حتی مسکو و پکن هست. غوغای نامهها و نوارها، نوشتم ننوشتمها، گفتم نگفتمها، داغ است. بچههای روستایی محروم فیلم داستانی ضدخشونت ساختند، کجا هستند حالا؟
اما درد و درد، آن سری که بریده، ثابت مانده بود در چشم میلیونها. هنوز فیلم کوتاهی نساختهاند بچههای روستایی محروم. خواهند ساخت. غزل بر لب شاعر خشکید. الهه عدل از پشت چشمبند ندید؟
منبع تصویر، Hadi Heidari
توضیح تصویر،روزنامه صبح
مونا (غزل) در تور
قربانی شدن دختر هفده ساله، و تصویر سربریدهاش در دستان خون آلود شوهر- قاتل، با لبخندی بر لبانش، خواب میلیونها نفر را پریشان کرد. تصور این که پدری و عمویی دخترک را از آنسوی مرزها به زادگاه برگرداندند، و اینک هرسو سر میگردانند، بسیار مردمی با نفرت به آنان مینگرند.
بلقیس سلیمانی قصهنویس صاحب سبک در صفحه خود در جهان مجازی عکس قربانی تعصب را آورده که دخترک را نشان میدهد در میان پدر و عمو که آراسته و امروزیاند، در ترکیه. زمانی که رفته بودند او را برگردانند به اهواز.
نویسنده رمان "بیپایانی" در زیر عکس نوشته: ما دچار یک اسکیزوفرنی فرهنگی شدهایم، دچار گسست و فروپاشیای که خود دارد تبدیل به یک موقعیت میشود. و این موقعیت دارد از ما قربانی میگیرد. این زن تمام امکانات مادی را برای یک زیست امروزی دارد، اما درون مناسبات عشیرهای زندگی میکند.
به نوشته خانم سلیمانی: دخترک در تمنای آزادی و انتخاب از دایره مناسبات عشیره پا بیرون گذاشت و چون بازگشت مناسبات او را نابود کرد، دخترک این غمنامه پی به قدرت مناسبات نبرده بود وگرنه یا مناسبات را زیر پا نمیگذاشت یا هرگز به پشت سر نگاه نمیکرد چه برسد دوباره برگردد به دامن عشیره. پدر او هم به نظرم دچار همان سوء تفاهمی شد که همه ما شدیم؛ ما گمان میکنیم مدرن شدهایم وگرنه غزل را از ترکیه به اهواز برنمیگرداند.
منبع تصویر، Shahab Jafar nejad
توضیح تصویر،گزیدهای از سینمای ایران
با جمع کردن فرش قرمز شروع شد
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی
برنامه ها
پایان پادکست
جشنواره فیلم چهلم بدون نام و حضور نامداران، رونقی به صنعت سینما داد، کشمکش و حاشیهیابی و حاشیهسازی شکل تازهای هم گرفت. بیبرنامگی و درهمی در همه روزهای جشنواره حکمفرما بود . انصراف از اختصاص جایزه مردمی به فیلمی از فیلمها، از بقیه حاشیهها پررنگتر بود. ملاقات خصوصی، از میان فیلمها، پس از ده روز همچنان در صدر آرای مردمی بود و به همین نشانی، پچپچها درگرفت که آیا آرای مردمی خلاف نظر دولتیان بود. کمدینهای دنیای هنر بیکار ننشستند. گفتند و اعلامیه مانند دادند که: آرای مردم بدون هیچ دخالتی از طرف شورای نگهبان، محو شد. گفتند این تصمیم به علت نقص در ارتباطات کامپیوتری و جهت صیانت از آرای مردم گرفته شد.
جشنواره تئاتر بینالمللی فجر هم چندان گلی بر سر نمایش نزد، بیرمقتر و بیسامانتر از دیگر مراسم سالگرد انقلاب برگزار شد. جشنواره موسیقی فجر هم به گفته استادان موسیقی به سیوهفتمین ایستگاه خود رسید، اما در عمل به جشنوارهای مهم برای مردم ایران و در سطح بینالمللی - برای موزیسینهای دیگر کشورها - بدل نشده است.
ماهنامه فیلم امروز در اولین فوقالعاده مخصوص جشنواره فیلم نوشت: با روی کار آمدن دولت جدید همانطور که انتظار میرفت همه چیزقرار بود از ابتدا اختراع شود. یکی از آسیبهای مدیریتی در کشور همین است. این رویکرد غلط، فضا و شرایطی عجیب برای فیلم ســازان و دســت اندرکاران فیلمها به وجود میآورد که لذت فیلم ساختن را برای کارگردانها و لذت فیلم دیدن را برای تماشاگران از بین میبرد.
به نوشته این مجله، یکــی از عوامل برگزاری این دوره جشنواره در پخش تلویزیونی مراسم و اصولا دخالت آن سازمان در این کار بوده است. گفت که فرش قرمز در دورههای پیشــین "آسیبزا" بوده و حالا تصمیم گرفتهاند فرشی به رنگ دیگر برای عوامل فیلمها پهن کنند. شوخی دوم وقتی بود که انتخاب مردمی، که خیلی باعث سرافرازی برگزار کنندههای فستیوال بود، یک شب مانده به پایان لغو شد تا یاد بگیرید که از رای مردم چگونه صیانت میشود.
هوشنگ گلمکانی در توضیح و تشریح این دوره جشنواره نوشته: امسال هم به دلیلی آشنا و قابل درک، چه در کل تولیدات سال و چه در فیلمهای جشنواره، غلبه با فیلم اولیهاست. آن دلیل آشنا و قابل درک، نیمه تعطیل بودن سینماها به دلیل غلبه کرونا در دو ســال اخیــر، همزمان بــا افزایــش گیج کننده همــه هزینهها و دستمزدهاســت.
به نوشته مدیر فیلم امروز: فیلمســازان حرفهای طبعا توقع بیشتری درجریان تولید دارند و اســتانداردهای تولیدشــان بالاتر از فیلم اولیهاست اما اوضاع اقتصادی سینما کمتر میتواند به انتظارهای آنها پاسخ دهد. به طرزمعناداری ۸ فیلم از۲۲ فیلم جشــنواره فیلم اولی است و اتفاقًا از پنج فیلم رزرو اعلام شده هم چهار فیلم ساخته اول کارگردانهاست.
منبع تصویر، Javad Alizadeh
توضیح تصویر،کارتونهای انقلاب
"همه مخالف شاه بودند"
نمایشگاه کاریکاتورهای انقلابی جواد علیزاده، در حوزه هنری با عنوان "پایان" به تماشا درآمد. کاریکاتوریست قدیمی در مقدمه ورود به این نمایشگاه جملهای به کار آورده: "سختترین کار: انقلابی بودن است قبل از پیروزی انقلاب و سهلترین کار انقلابی شدن است، بعد از پیروزی انقلاب.
علیزاده در خصوص کاریکاتورهایش درباره شاه توضیح داده که: در زمان انقلاب تقریبا همه کاریکاتوریستهای حرفهای کشور -مثل اکثریت مردم- مخالف شاه بودند و با آثارشان به هجو شاه میپرداختند از جمله زندهیادان: اردشیر محصص، درم بخش، دالوند و زارع، و استادان: سخاورز، رضایی، لطیفی و همکارانی همانند عربانی و رحیم خانی. اکثر دانشجویان، روشنفکران، ورزشکاران، پزشکان، هنرپیشگان و جامعه بازیگران. یا خوانندهای چون فرهاد مهراد، شعرا و نویسندگانی چون شاملو، گلشیری، ساعدی، به آذین، سپانلو، خویی، آهنگسازی چون منفردزاده و دیگران همه از منتقدان شاه بودند.
به نوشته کارتونیست کهنه کار: شاید نسل امروز نداند که در زمان شاه تظاهرات خیابانی ممنوع بود، به غیر از حزب فرمایشی و اجباری رستاخیز، هیچ حزب مستقلی نبود، آزادی بیان و انتقاد نبود، کشیدن کاریکاتور شاه ممنوع بود. خود من یکبار در سال ۵۵ به خاطر اینکه فقط قصد خرید یک کتاب از مجموعه کاریکاتورهای خارجی داشتم که کاریکاتور کوچک هم از شاه در آن بود، توسط جاسوس ساواک لورفتم و چون افسر وظیفه بودم به اداره ضداطلاعات ارتش فرستاده و در زیر زمینی مخوف وتاریک توسط دو افسر خشن و خفن به شکل وحشتناکی بازجویی و شکنجه روحی شدم .
در زمان شاه خسرو گلسرخی و کرامتالله دانشیان، هنرمند و شاعر اهل قلم اعدام شدند.
جواد علیزاده که طراحیهایش طنز قوی و محکمی در میان دارد، در پایان پست اینستاگرام خود افزوده: به علت مسئولیت و دردسری که کامنتهای ناجور ممکنست برایم ایجاد کنند کامنتگذاری را غیر فعال کردهام.
منبع تصویر، Isna
توضیح تصویر،پرفورمنس هفتاد و شش دو صفر
۴ ساعت زیر آب، ارتباط قطع
به گزارش ایسنا پرفورمنس "هفتاد و شش دو صفر" برگرفته از یک پیغام اضطراری است که بین خلبان و برج مراقبت رد و بدل میشود و به این معنا و مفهوم است که ارتباطها به ویژه ارتباطهای رادیویی از دست رفته و در این شرایط هیچ کس در برج مراقبت و یا روی زمین قادر نخواهد بود اطلاعی از درون هواپیما داشته باشد و این هواپیما مستعد هر اتفاقی خواهد بود.
در بیانیه این پرفورمنس که تمامی رویدادهای آن ۴ ساعت متوالی و درون یک آکواریوم رخ داد نقل قولی از هلن گرمیون آورده شده که: "من همیشه گفت و گوهای خیالی خلق میکنم تا بتوانم آنچه را در ذهنم میگذرد به زبان بیاورم. این گفتگوهای خیالی تسلیام میدهند..."
این پرفورمنس که برای چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در نظر گرفته شده که بلافاصله با ۲۲ بهمن آغاز میشود، هفته گذشته در گالری پاییز خانه هنرمندان ایران به روی صحنه رفته بود، در شش اجرا، خانه هنرمندان میزبان تعداد کثیری از هنرمندان عرصه تئاتر، سینما، موسیقی، عکاسی، هنرهای تجسمی و هنردوست بود.
از آن اجراها چنین نقل شده که بهمن عباسپور که طراح و کارگردان است، نقش تنها بازیگر را به عهده میگیرد. او به همراه یک اسکلت استخوانی بیش از ۴ساعت درون آکواریوم پر از آب به ایفای نقش میپردازد.
عده زیادی از هنرمندان طراح و نور و صحنه و گرافیک در زمره اعضای جنبی این پرفورمنس بودند. پیشبینی میشود که این پرفورمنس از دیدنیترین اجراهای امسال جشنواره تئاتر فجر باشد.
منبع تصویر، teatrbazhaa
توضیح تصویر،مهسا سیاری و الناز شاهوردی
در این چمدان مگر چیست؟
چرا این چمدانی که کسی نمیداند در آن چیست، اینقدر مرموز شده است. چرا کارگردان تازه این اثر چنان مینویسد که انگار دو قرمز (یکی رنگ چمدان و دیگری رنگ جدول ابتلای دوباره شهر به کرونا و تعطیل شدن تئاترها) با هم در تضاد هستند، دعوا دارند و نمیخواهند آن یکی گل کند.
چمدان نوشته کوبو آبه نویسنده ژاپنی است. شش سال پیش توسط فرهاد آییش در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفت اما گفته میشود در اجرای فعلی این اثر در سالن اهورا، دراماتورژی اثر به سمت مولفههای اجتماعی روز، میل کرده است. یعنی نمایش "چمدان" با فضایی نزدیک به رئالیسم جادویی روایتگر قصه دو زن است که در تلاش هستند قفل چمدان قرمز را باز کنند و از درون آن با خبر شوند.
آریو راغب کیانی کارگردان اجرای جدید تعریف کرده که هر بار برای اجرا آماده شدند، رنگ شهر هم قرمز شد. چمدان، خاک خورد، کنج پلاتوها رفت و آمد، دست به دست شد اما هیچگاه لام تا کام اعتراضی نکرد و مخزن الاسرار بودناش را حفظ کرد. "چمدان" ما با آنکه قرمز است، میخواهد که همه چیز در در سرجای خودش باشد، هر چند که مدتها است که دیگر هیچ چیز در سر جای خودش نیست.
یادداشت راغب کیانی کارگردان به این جا میرسد که: "چمدان" نگران جامعه است و از آن چرمهای قدیمی همیشه نو بر تن دارد. مردی است همانند کوبو آبه ژاپنی که در کوچه پس کوچههای بازار تهران به دنبال شناسنامهای میگردد؛ از هویت یک زن بینام و نشان. "چمدان" راز است و نیاز هر کس و البته سر به مهر باقی خواهد ماند.
منبع تصویر، Fatti Sadat
توضیح تصویر،فرو رفتن، لغزیدن
در احوالات در برزخ نشستن
فاطی سادات نقاش در دومین نمایشگاه خود در گالری شریف، با عنوان "در احوالات در برزخ نشستن" نقشهایی از انسان - زن و مرد- ساخته که نشان دلمردگی است، نشان بیبرنامهگی و برزخی است.
هنرمند در توصیف نمایشگاه خود نوشته: به فرورفتن میاندیشیدم و فرو افتادن و لغزیدن، به زمان سپری شده، در فاصله بین قرار گرفتن و سقوط و اینکه چگونه شلاقوار بر تن فرود میآید، به تن. واسطه من و او و آنها با جهان. که چه سان صبور سنگین، سرگردان در خود فرو میرود و میماند.
در ادامه این نوشته هنرمند، که پیداست چند فراز آن حذف و با نقطه چین مشخص شده، چنین آمده: (...) به چنین برزخی میماند و ملال چون سایه بزرگی بر شهر سنگینی میکند.
منبع تصویر، Social media
توضیح تصویر،هاشم رضی (۱۳۰۳- ۱۴۰۰)
آن عاشق شوریده تاریخ ادیان
در شناسنامه تحقیقات وی هشتاد کتاب ثبت است. او مرد بزرگی بود، سکوت و طمانینهاش از عشق به علم و گشودن گرههای تاریخ ایران بود. نه از هاشم رضی عکسی حفظ شد، مگر یکی که از خزانه علی دهباشی مدیر بخارا به در آمد، و نه مصاحبهای. اما برای تحقیق، رسیدن به دستنوشته معتبری و تامل در دورانی که از تاریخ بیرون است، چالاک و آماده بود. عاشق علم.
هاشم رضى متولد سال ۱۳۱۳ بود. ۲۲ سال داشت که ترجمه چند رمان را با اسم مستعار و چند مجموعه شعر منتشر کرد. تا بعد که به حوزه تاریخ ادیان وارد شد. اولین کتابش اثر ۲۵ جلدى تاریخ ادیان بود که تاکنون هفت جلد آن را منتشر کرده است.
اولین جلد به نام "نظام مذهبى جهان" سال ۴۲ درآمد. سال ۴۳ "پیدایش فلسفه و دین و جادو"، سال ۴۴ "پژوهشى در اساطیر و رابطه آن با ادیان" منتشرشد و در فاصله سالهاى ۴۵ تا ۴۸ سه جلد دیگر به اسم "دیانت و فرهنگ ادیان ابتدایى" را کار کرد تا سروکله ساواک پیدا شد و جلوى انتشار بقیه را گرفتند.
هاشم رضى به گفته خودش از سال ۱۳۴۲ وارد حوزه ایرانشناسى شده است و در این سال کتاب "ادیان بزرگ جهان" را نوشت که شامل ۵ دین بزرگ جهان بود. اول زرتشت و دین او. از آن زمان کشش فوقالعادهاى به سمت تاریخ و فرهنگ و زبانهاى ایران باستان در او پیدا شد.
سال ۴۲ با استادان ابراهیم پورداوود و بهرام فرهوشى آشنا شد. در همان سالهاى ۴۳ بود که کنگره جهانى درباره آیین مهر در ایران برگزار شد. کتاب فرهنگ نامهاى اوستا را در سه جلد با تشویق استاد پورداوود منتشر کرد. درآن مقطع پروفسور "لنتس" و "رامپیس" از استادان بزرگ اوستاشناسى در آلمان به ایران آمده بودند و از این اثر بسیار تمجید کردند و مقدمهاى بر آن نوشتند. خود او گفت این کتاب اولین کار اساسىاش در حوزه ایرانشناسى بود.
هاشم رضى از سال ۱۳۵۶ یکسره به ایران شناسى مىپردازد و زبانهاى اوستایى، سانسکریت و فارسى باستان را مىآموزد و راه برایش در زمینه تحقیق در ایران شناسى هموار مىشود. فرهوشى نیز همچنان به تشویق او ادامه داد. ثمره آن "حکمت خسروانى" است.
از دیگر کتابهاى مهم هاشم رضى "دین و فرهنگ ایرانى پیش از عصر زرتشت" نام دارد، آیین مغان (پژوهشى درباره دینهاى ایرانى) و کتاب "جشنهاى آتش".
از مهمترین آثار هاشم رضى مىتوان به کتاب اوستا اشاره کرد، کتابى که "موبد موبدان رستم شهرزادى" پیشوای دینی زرتشتیان از آن تجلیل کرده و برایش مقدمهای نوشته است، آن جا تاکید کرده: درود بر فروهر پاک اندیشمندانى چون ابوریحان بیرونى، سهروردى، ابراهیم پور داوود، بهرام فره وشى که براى شناساندن فرهنگ این مرز و بوم از هیچ کوششى دریغ نورزیدند. هاشم رضى نیز از جمله این کسان است.
هفتهای که گذشت هاشم رضی در تهران درگذشت. آثارش نام وی را جاودان خواهد داشت، گرچه که زمینه کارش چندان بازار ندارد، مرد ساکت و کوشنده جایش خالی ماند.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ مونایی سربریده، تراکم فیلم اولیها، فرش آبی و رای مردم، مرگ رضی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران