وقتی «رجوی» پیشنهاد «بهشتی» را رد کرد/روایت سینمایی از جریان نفوذ

وقتی «رجوی» پیشنهاد «بهشتی» را رد کرد/روایت سینمایی از جریان نفوذ
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر- گروه هنر- زهرا منصوری: «نفوذ» همچنان ادامه دارد، این یکی از مسائل اساسی دو فیلم ابتدایی اوست که رد پایش هم در «لباس شخصی» و هم در «ضد» قابل پیگیری است؛ امیرعباس ربیعی که علاقه‌اش به تصویرگری قصه‌هایی ملتهب از تاریخ معاصر با همین دو فیلم هویداست در «ضد» همزمان با تمرکز به حادثه هفتم تیر که منجر به شهادت دکتر بهشتی شد، مسأله نفوذ را هم به عنوان یکی از رگه‌های اصلی فیلم دنبال کرده است.

بهشتی همان تفکر قاهری است که گروهک تروریستی منافقین در دهه ۶۰ با هدف بی آینده کردن ایران و زدن سر انگشتان نظام، دست به ترورش زدند؛ مسأله‌ای که اما در طول این سال‌ها به دلیل وجه بین‌المللی آن و قرارگیری در لیست گروه‌های تروریستی مسئولیت آن را نپذیرفته‌اند تا سیاهه ترورهایش همچنان پر باشد از نام زنان و مردان بی‌گناهی که برای قدرت‌طلبی سران این گروهک جانشان را از دست دادند؛ همان موضوعی که نادر سلیمانی را بر آن داشت تا همزمان با دریافت سیمرغ بلورین نقش مکمل مرد برای ایفای نقش در «ضد»، بغض کند و از مادران ۱۷ هزار و ۲۰۰ نفری بگوید که قربانی خواست‌های این سازمان شدند.

محمدرضا شفیعی که این روزها سریال «برف بی صدا می‌بارد» را با محوریت دهه ۶۰ روی آنتن دارد، تهیه‌کننده فیلم سینمایی «ضد» است.

به بهانه رونمایی از این فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر با او به گفتگو نشستیم که مشروح این گفتگو را در زیر می‌خوانید:

* پیش از این مستند «ترور سرچشمه» به کارگردانی محمدحسین مهدویان را در سینمای ایران داشتیم که مستقیماً به روز حادثه هفتم تیر می‌پرداخت. چه شد که سراغ این سوژه رفتید و دست روی مسائل مرتبط با ایام منتهی به ترور شهید بهشتی فیلم «ضد» را ساختید؟

حوالی سال ۹۴ یا ۹۵ بود که داشتیم روی سریالی درباره شهید بهشتی کار می‌کردیم و هنوز هم روی آن کار می‌کنیم...

* اتفاقاً به این سریال در نشست خبری فیلم «ضد» هم اشاره کردید، الان در چه وضعیتی است؟

همچنان مشغول کار روی آن پروژه هستیم چرا که پروسه تحقیق و نگارش آن سریال از ابتدا هم یک پروسه طولانی بود. در همان سال‌ها هم بود که حضرت آقا، نشستی را با مسئولان قوه قضائیه داشتند و همانجا از ماجرای هفتم تیر به‌عنوان یک حادثه خیلی بزرگ یاد کردند که در طول این سال‌ها نه در ایران و نه در دیگر نقاط دنیا، نظیر نداشته است. اینکه بیش از ۷۰ نفر از سران یک کشور در یک عملیات تروریستی به این شکل از بین بروند و این حادثه تا این اندازه مغفول واقع شود. امروز ۴۰ سال است که از این واقعه می‌گذرد اما بسیاری از مردم خود ما اطلاعات اندکی از آن دارند. در همان نشست حضرت آقا گله‌ای را از فضای هنری و رسانه‌ای کشور مطرح کردند که چرا به‌صورت جدی به موضوع هفتم تیر پرداخته نشده است.

در همان حین که مشغول پیش بردن پروژه سریال شهید بهشتی بودیم، مسیری را برای حادثه هفتم تیر باز کردیم و به این فکر کردیم که اساساً چگونه می‌توان به این حادثه با نگاهی هنری پرداخت. برای آنکه تحقیقات نسبتاً کاملی داشته باشیم، نیاز بود با افراد باقی مانده از آن حادثه و اطرافیان شهید بهشتی که نسبت به فضای میان ایشان و معارضین‌شان اشراف داشتند، مصاحبه بگیریم و خاطرات‌شان را گردآوری کنیم. این اتفاق هم افتاد. بعد از آن به این نتیجه رسیدیم که با شنیدن حرف‌های یک سوی ماجرا، نمی‌توان نگاه دقیقی به موضوع داشت.

تصمیم گرفتیم علی‌رغم آنکه کار دشواری هم بود، نظرات معارضین یعنی گروهک منافقین را هم بشنویم. بالاخره بخشی از این‌ها امروز تواب شده‌اند و در ایران حضور دارند. بخشی هم از سازمان جدا شده‌اند و خود را مبرای از سازمان می‌دانند. مصاحبه تعدادی از این افراد موجود بود و در اختیار ما قرار گرفت. برخی هم در ایران بودند و ما مستقیم به آن‌ها مراجعه کردیم و با افراد شناخته‌شده‌شان مصاحبه گرفتیم. برخی حاضر به گفتگو شدند اما درخواست داشتند که نامی از آن‌ها به بیرون درز نکند.

حتی با تعدادی از جداشدگان از سازمان که در خارج از کشور بودند ارتباط گرفتیم که برخی از آن‌ها هم حاضر به گفتگو شدند و جزئیاتی از این ماجرا از چند روز قبل از وقوع حادثه را برای ما روایت کردند. در مجموع اطلاعات نسبتاً دقیقی از حادثه و حواشی آن به‌دست آوردیم. احساس‌مان این است که اطرافیان اصلی چه در سمت شهید بهشتی و چه از سمت معارضین را پیدا کردیم و با آن‌ها صحبت کردیم.

* وقتی از شهید بهشتی صحبت می‌کنیم، این ظرفیت را دارد که پرتره‌ای از ایشان در قالب یک فیلم روایت شود که پیش‌تر هم در سینمای ایران اتفاق نیفتاده است. شما چرا به سمت ساخت یک پرتره از این شهید نرفتید؟

این انتخاب دلیل داشت. ما نمی‌خواستیم فیلم «شهید بهشتی» را بسازیم. زندگی شخصیت مهمی مانند شهید بهشتی، فرازونشیب‌های بسیاری در سال‌های مختلف داشته است؛ چه سال‌های کودکی، چه زندگی در هامبورگ در سال‌های پیش از انقلاب، چه مقطع وقوع انقلاب و حتی ماجرای تصویب قانون اساسی مقاطع حساس و پیچیده‌ای در زندگی ایشان است. اساساً شدنی نیست که بخواهیم در مدیوم سینما یک روایت ۱۰۰ تا نهایت ۱۲۰ دقیقه‌ای از این زندگی را به سرانجامی برسانیم. کمااینکه وقتی به ابراهیم حاتمی‌کیا گفتند زندگی شهید چمران را بسازید، بعد از کلی تحقیق و پژوهش به این نتیجه رسیدند که تنها ۳ روز از زندگی این شهید را می‌توان تبدیل به یک فیلم سینمایی کرد و نمی‌توان همه زندگی او را در یک فیلم روایت کرد.

وقتی می‌خواهیم درباره یک شخصیت کار کنیم، قطعاً پیرامون و اطرافیان او هم در روایت دیده می‌شوند. شهید بهشتی هم یکی از بزرگانی است که در خانواده و نزدیکان‌شان افرادی وجود دارند که شاید همسو با برخی از نهادها نباشند. برخی دلایل این مسئله می‌تواند مرتبط با بخشی از تفکرات اجتماعی و سیاسی ایشان باشد که همچنان مخالفانی در سطوح مختلف دارد. به همین دلایل همچنان شهید بهشتی مظلوم است ما در پروژه «ضد» می‌خواستیم برای حادثه هفتم تیر، فیلمی بسازیم. نکته دیگر اینکه به این جمع‌بندی رسیدیم که اگر قرار است چیزی از شهید بهشتی در فیلمنامه بشنویم و بدانیم، آن را از زبان معارضین‌ش بشنویم. این معارضین هستند که در فیلم می‌گویند چرا باید شخصیتی مانند شهید بهشتی را حذف کنیم و چه خصوصیاتی این آدم داشته که این اندازه برای آنها ایجاد مزاحمت می‌کرده و نمی‌توانستند با او کنار بیایند. به خصوص که شهید بهشتی جزو افرادی بود که تا روزهای آخر پای این گروهک ایستاد و به‌شدت متکی بر قانون بود و می‌گفت تا زمانی که پای‌شان را از قانون فراتر نگذاشته‌اند، ما هیچ برخورد فیزیکی‌ای با این‌ها نخواهیم داشت. نکته‌ای که در فیلم هم به آن اشاره می‌شود و ایشان با برخی از سران نظام بر سر همین موضع اختلاف‌نظرهایی داشتند.

* اساساً فکر می‌کنید در شرایط امروز، امکان پرداختن به شخصیت شهید بهشتی در سینما و تلویزیون وجود دارد، به‌خصوص که در همان زمان حیات هم ایشان در میان روحانیان به‌عنوان یک روحانی روشنفکر شناخته می‌شد و از مسائلی مانند زمام‌داری زنان در حکومت صحبت می‌کرد. برخی فیلمسازان همین ویژگی‌ها را مانع از پرداختن به این شهید بزرگوار می‌دانند.

بله همین طور است. معتقدم شهید بهشتی هنوز هم «مظلوم» است. دلایل مختلفی هم در این زمینه وجود دارد. بدون هیچ تعارفی، برخی از این دلایل هم سیاسی است. وقتی می‌خواهیم درباره یک شخصیت کار کنیم، قطعاً پیرامون و اطرافیان او هم در روایت دیده می‌شوند. شهید بهشتی هم یکی از بزرگانی است که در خانواده و نزدیکان‌شان افرادی وجود دارند که شاید همسو با برخی از نهادها نباشند. برخی دلایل این مسئله می‌تواند مرتبط با بخشی از تفکرات اجتماعی و سیاسی ایشان باشد که همچنان مخالفانی در سطوح مختلف دارد. به همین دلایل همچنان شهید بهشتی مظلوم است. کمااینکه سایت آثار ایشان همین الان فیلتر است. بخشی از آثار و کتاب‌های ایشان هنوز منتشر نشده است. این شرایط دلایل متعددی دارد. در عین حال شهید بهشتی همان شخصیتی است که حضرت امام (ره) به‌عنوان آینده نظام از ایشان یاد می‌کردند. وقتی هم که ایشان شهید شدند، فرمودند که شهید بهشتی یک ملت بود برای ملت ما.

* طبیعتاً منافقین هم به‌عنوان یکی از چهره‌های محوری نظام ایشان را ترور کردند...

دقیقاً. آنها هم احساس می‌کردند که شهید بهشتی کار ویژه‌ای را برای نظام انجام می‌دهد، همان کاری که امروز بسیار خلأ آن را در کشور احساس می‌کنیم. حزب جمهوری اسلامی در آن زمان مشغول کادرسازی و تربیت مدیر برای آینده نظام بود. این همان رویکردی است که امروز خلأ آن را در سطوح مختلف احساس می‌کنیم. حزب جمهوری علاوه‌بر اینکه یک حزب سیاسی بوده است، در حال تربیت نیرو برای آینده کشور هم بود و همین فعالیت‌ها موجب حساسیت معارضین هم شده بود. آنچه در نشست رسانه‌ای فیلم در جشنواره به آن اشاره کردم و جواد موگویی هم آن را تکمیل کرد، یک واقعیت است. مسعود رجوی در آن فایل صوتی صراحتاً به ماجرای حزب جمهوری اشاره می‌کند.

مهم است که شهید بهشتی چه ویژگی‌ای داشت که شروع عملیات مسلحانه منافقین با این ترور بود. البته فقط یک نفر را هم مدنظر نداشتند و برنامه‌ریزی ویژه‌ای برای این ترور کرده بودند. این‌ها محاسبه نمی‌کردند که یک روز قبل یعنی ششم تیر ماه آقای خامنه‌ای مورد سوءقصد قرار بگیرد و در حزب جمهوری حضور نداشته باشد. و یا نمی‌دانستند آقای هاشمی رفسنجانی چند دقیقه قبل از انفجار سالن جلسه را ترک خواهد کرد تا به ملاقات آقای خامنه‌ای برود. حتی شهید باهنر در لحظه انفجار در حیاط حزب بوده است. بنای این‌ها بر این بوده است که شهید بهشتی و همه افراد مؤثر و مهره‌های اصلی نظام در آن مقطع را حذف کنند. افرادی که مغز متفکر و استراتژیست‌های انقلاب بودند. حرف‌شان هم این بود که حضرت امام (ره) سن بالایی دارند و نهایت تا ۵ سال یا ۱۰ سال دیگر در قید حیات است و اگر پیرامونش را خالی کنیم، دیگر نیازی به زدن خودش نخواهیم داشت. هرچند که برای ترور حضرت امام (ره) هم خیز برداشتند.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: وزیر خارجه فرانسه به لبنان سفر می کند