کاظم کردوانی : تنها دموکراسی می‌تواند ما را از عفریت جنگ نجات بدهد

تبلیغ بازرگانی

اگر به قول کلازویتس جنگ ادامه سیاست است با ابزار‌های دیگر چنین "سیاستی" به معنای فاصله گیری از دموکراسی هم است که تنها ابزارش برای حل مناقشات گفتگوی آزاد و عقلانی است. جنگی که بعد از هشتاد سال از نو در قلب اروپا با حمله پوتین به اوکراین از سرگرفته شده و معلوم نیست شعله های آن تا کجا زبانه بکشند تا کجا گویای عقب گرد دموکراسی در پهنۀ جهانی یا به تعبیر فروید نوعی "ناخوشی در تمدن" است؟ چگونه می توان بر جنگ و خشونت های آن غلبه کرد بی آنکه در دام منطق آن گرفتار شد؟

 

کاظم کردوانی، پژوهشگر و سردبیر نشریۀ "سپهر اندیشه"، در پاسخ به این پرسش ها و پرسش های دیگر از جمله گفته است :  

 

"بعد از حملۀ هیتلر به لهستان، حملۀ روسیه به اوکراین اقدامی بی سابقه در اروپا به شمار می رود، بی آنکه قصد داشته باشم هیتلر و پوتین را یکسان تلقی کنم. با این حال، حملۀ روسیه به کشور کوچکی نظیر اوکراین تنها با حملۀ هیتلر به لهستان قابل مقایسه است. جالب است بدانیم که اوکراین در زمان اتحاد شوروی سابق دارای سومین زرادخانۀ اتمی جهان بود. در توافقی که پس از فروپاشی شوروی میان آمریکا و روسیه صورت گرفت، قرار شد که اوکراین این زرادخانه را یک جا تحویل روسیه بدهد و در ازای آن بتواند در امنیت و صلح و آرامش زندگی کند.

درست است که جنگ ادامه سیاست است، اما جنگ در عین حال گویای شکست سیاست هم هست. جهان معاصر بعد از فروپاشی اتحاد شوروی – ببخشید از این تعبیر ناخوشایند استفاده می‌کنم - در حال بالا آوردن چیزی است که از ماهیت آن چیزی نمی دانیم.

وضعیت امروز ما از بسیاری جهات به اوضاع جهان در جریان دو جنگ جهانی پیشین شباهت دارد با این تفاوت که رهبران امروز جهان به یک عقل جمعی دست یافته اند و آن عبارت از این است که آغاز جنگ در دورۀ حاضر به ویژه به دلیل وجود سلاح های اتمی به منزلۀ پایان کل جهان خواهد بود.

سقوط اتحاد شوروی به یکدستی جهان یا به عبارت روشنتر به سلطۀ سرمایه‌داری در مقیاس جهانی منجر شد. اما این یکدستی بسیاری از قراردادهای مهم اجتماعی گذشته را که میراث بزرگ بشریت هستند حتی در خود کشورهای پیشرفتۀ اروپایی و غربی از میان برد.

در این جهان نامتعّین غالب کشورها امروز در جستجوی سهمی هستند و روسیه پوتین نیز از این قاعدۀ مستثنی نیست به ویژه پس از فروپاشی شوروی، یعنی کشوری که زمانی یک سوم جهان را در کنترل خود داشت. در هر حال، پی آمدهای حملۀ پوتین به اوکراین بسیار بزرگتر و مهم تر از چیزی است که امروز به تصور می آیند. از خلال آن صفحۀ مهمی از تاریخ نیز ورق خورده است.  

از این منظر، سخنرانی سال ٢٠٠٧ پوتین در کنفرانس امنیتی مونیخ بسیار گویا و معنادار است و تا حدودی از رویدادهای امروز خبر می دهد. پوتین در آن سخنرانی هم از فروپاشی امپراتوری سابق شوروی ابراز تأسف می کرد و آن را بدترین و تلخ ترین رویداد تاریخ روسیه می دانست هم بر ضرورت احیای آن، گیرم در قالبی جدید، تأکید می ورزید.

وضعیت امروز جهان، وضعیتی بسیار آشوب زده و نامتعّین است که در آن هر کس می‌کوشد به فراخور حال و امکانات خود جای بیشتری برای خویش پیدا کند و آنچه در این بین دیگر مطرح نیست ارزش هایی نظیر آزادی، دموکراسی و حقوق افراد است که شالودۀ جهان متمدن را تشکیل می‌دهند. با این حال، تنها چیزی که همچنان می تواند جهان امروز ما را نجات بدهد، دموکراسی است که قادر است نوعی همبستگی جهانی ایجاد کند و ما را از عفریت جنگ برهاند حال می خواهد در کشورهای استبدادی نظیر ایران باشد یا در خود کشورهای غربی از آمریکا تا سوئد.

در جامعۀ ایران نیز ما با دو واقعیت کاملاً متفاوت و متمایز روبرو هستیم : از یک طرف با رشد بی وقفه دموکراسی خواهی و آزادیخواهی در درون جامعه و از طرف دیگر با سرسپردگی حکومت به روسیه که در ملاحظات و رفتارش کمترین نشانه ای از توجه و علاقه به منافع ملی دیده نمی‌شود (برای نمونه، در آخرین سخنرانی رهبر حکومت اسلامی ایران بیست و دو بار نام آمریکا آمده است و یازده بار نام اوکراین و یک بار هم نامی از روسیه برده نشده است)."      

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

آبونه شوید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

منبع خبر: آر اف آی

اخبار مرتبط: کاظم کردوانی : تنها دموکراسی می‌تواند ما را از عفریت جنگ نجات بدهد