سریال راهزنان قسمت ۲۳۸ | پاورقی و دانلود
یاشار در جلسه تعریف میکند که او پیش اکرام رفته و به او اطلاع داده بود که میخواهد تئومان را بکشد. سپس با طعنه میپرسد که اگر هر یک از اعضای این میز، حتی اونال به هرمز خیانت کند آیا او را میکشند؟ اونال میپرسد که او که خیانتی کرده است؟ یاشار از او میپرسد که عاصم در گوش او چه گفته بود؟ اونال میگوید که این قضیه ربطی به او ندارد. آلپ ارسلان میگوید که اونال باید بگوید عاصم به او چه گفته بود و اگر این مسأله را مخفی کند، نوعی خیانت به اعضای میز محسوب می شود.
همه تایید کرده و از اونال میخواهند که حرفهای عاصم را بگوید. اونال میگوید که عاصم به او گفته بود در بین مأموران اطلاعاتی یک اکیپ وجود دارد که در بین آنها کسانی بوده اند که قصد جان هرمز را داشتند. اونال میگوید که اصرار کرده است تا بگوید که چه کسانی در گروه هستند.
عاصم گفته بود که یک شخص بلژیکی در گروه است. او به خاطر اینکه نمیدانست این شخص بلژیکی را اکرام می شناسد یا تئومان، موضوع را تا به حال مخفی کرده بود. او میگوید که از آنجایی که اکرام سر این میز نشسته است، پس مشخص است که او آن فرد بلژیکی را نمی شناسد. یاشار سپس سوال میکند که چه کسی به او شلیک کرده بود؟ اونال میگوید که از طریق جیران متوجه شده است که ندیم ، همان شخصی که اکرام پیش او رفته و از او خواسته بود که الیاس و یاشار را آزاد کند، کسی بوده است که دستور شلیک به یاشار را داده است. اونال میگوید که وقتی یاشار اسم عاصم را لو داده بود، آنها دستور شلیک به یاشار را داده بودند.
در خانه ، خیریه و هرمز علی و عمر و سردا و امینه و خدیجه سر میز شام هستند. خیریه میگوید که او از زوجهای عاشق خوشش می آید. امینه با طعنه میگوید برای همین خیریه نگذاشت که او به عشقش برسد. خیریه میگوید که بین آنها دشمنی بود، وگرنه بحث ثواب که باشد او دریغ نمیکند.
عمر از سردا سوال میکند که آیا در خارج از کشور او و هرمز علی با هم ارتباط داشتند؟ سردا می گوید که همه دنبال هرمز علی بودند و او نیز از هرمز علی خوشش می آمد. او میگوید که یک بار به جیران گفته بود که از پسرش خوشش می آید و جیران گفته بود که هرمز علی مانند پدرش است و سخت می تواند او را کنترل کند. مریم با حرص میگوید که اینگونه نیست و برعکس، کنترل کردن آنها خیلی راحت است و فقط کافی است که آنها هرچه میگویند او تایید کند، آن وقت هرکاری که بخواهد آنها انجام می دهند.
خیریه قهوه می خواهد و سردا میگوید که او درست میکند. خیریه از هرمز علی میخواهد که به کمک سردا به آشپزخانه برود. او سپس نظر بقیه را در مورد سردا می پرسد. مریم میگوید که اگر به جای هرمزعلی آلپ ارسلان بود، او حرفی نداشت. ولی هرمز علی پسر ساده ای است. خیریه میگوید که سردا نیز دختر ساده ای است. مریم میگوید که اینگونه به نظر نمی رسد، زیرا عموی سردا امروز مرده است ولی او فقط چند قطره اشک ریخته و حالا خیلی طبیعی رفتار میکند.
اکرام به خانه جیران می رود. او میگوید که در جلسه در مورد ندیم شنیده است و حدس زده است که شاید جیران چیزهای بیشتری بداند و میخواهد طبق گفته های جیران به ندیم فشار بیاورد. جیران میگوید که هرچه میدانست به نوشاد نیز گفته است. اکرام با طعنه میگوید که جیران مسئولیت جلوگیری از اشتباهات دیگران را به عهده دارد و دلش نمیخواهد به جیران و یا به بقیه برسد.
در دفتر، الیاس به هرمز میگوید که بهتر است با ندیم کاری نداشته باشند زیرا در افتادن با مامور اطلاعات مشکل است. آلپ ارسلان میگوید که اونال سر میز به عمد اسم جیران را آورده بود و خواست به آنها بفهماند که میتواند جیران را لو بدهد و آنها باید مراقب باشند. سپس میگوید که اکرام نیز به خانه جیران رفته بود.
انیشته به اتاق آمده و به هرمز میگوید که خورشید یک نفر را دزدیده و به ویلا برده است. هرمز میگوید که از این قضیه خبر ندارد. هرمز به آلپ ارسلان و الیاس میگوید که بروند و ببیند که قضیه چیست. بعد از رفتن آنها ، هرمز با ظفر تماس میگیرد و آدرسی را از او میگیرد. سپس با یاشار تماس گرفته و از او میخواهد که همراهش به جایی بیاید
منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: سریال راهزنان قسمت ۲۳۸ | پاورقی و دانلود
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران