هفته فرهنگ و هنر؛ 'چرا سینک نمی‌شویم، فروغ کجا، تئاتر یا نیروگاه اتمی، هیتلر و تلفنچی'

هفته فرهنگ و هنر؛ 'چرا سینک نمی‌شویم، فروغ کجا، تئاتر یا نیروگاه اتمی، هیتلر و تلفنچی'
بی بی سی فارسی
هفته فرهنگ و هنر؛ 'چرا سینک نمی‌شویم، فروغ کجا، تئاتر یا نیروگاه اتمی، هیتلر و تلفنچی'
  • مسعود بهنود
  • روزنا‌مه‌نگار
۴ ساعت پیش

نیمه اسفند رسید، بهار در راه است و موسم نونواری و نوبهاری است، خبرنگاران خیابانی از شهرهای شمالی خبر می‌دهند که بهار رسیده و بانوان بی‌باک در طربند، مردمان در گذر هم کلاه سیاست و جنگ از سر برداشته، دست می‌زنند. چارشنبه سوری هم در راه است.

توضیح تصویر،

کارتون‌های پوتین (از بالا و چپ، در جهت عقربه ساعت): بزرگمهر حسین پور، هادی حیدری، عبدالجواد غیبی و فیروزه مظفری

بعد حمله به اوکراین

اما خبرنگاران جهانی در کاری دیگرند، اول از همه مردان و زنان و کودکانی که در اوکراین زیر بمباران و سرما و بی‌غذایی‌اند و جهانی علیه دولت روسیه. سوی دیگر دردی است که سال‌هاست زیر پوست ایرانیان است و نامش برجام. سخت بود حالا که پوتین هم وارد صحنه شده و نگرانی برنگرانی‌ها افزوده. بر این‌ها بیفزایم سرمای افغانستان را و فغان مردم جهان که در روز جهانی زن، چشم از سرنوشت دردناک. بیش از هر زمانی در تاریخ، مردمانی در جهان جنگ زده و ناامن، نه در خانه امن خود.

منبع تصویر، Maryam Firouzi

توضیح تصویر،

روز جهانی زن

آینده مخدوش

سازمان بین‌المللی نقش زنان در تصویر جهان، که مقر آن در پاریس است، عکسی از مریم فیروزی را در ششمین دوره از جایزه بین‌المللی انجمن عکاسی غیرانتفاعی فرانسه برگزید. این کولاژ برگزیده بخشی از مجموعه پراکنده از "یک آینده مخدوش" نام دارد.

تصویر هفته و روزهای خاص

آخرین روز هفته‌ای سرشار از روزهای مشخص بود ـ روز ولادت امام حسین، روز جهانی زن، روز ولادت ابوالفضل عباس و ولادت امام زین العابدین، روز احسان و نیکوکاری، روز جانباز، روز درختکاری و روز پاسدار. در همین روز مردی معلم‌وار، در ایستگاه صادقیه مسافران صبحگاهی مترو را خوشدلی می‌داد، همراه با شعر و ادب و ویدئوی صحبت‌هایش در شبکه‌های اجتماعی گشت و گشت.

چندان که سروکله مترو پیدا شد گفت: جوان که بودیم ما، در مدرسه، خانه، خیابان و اتوبوس سخن از مردم غیور ویت‌کنگ بود و بمب‌های بی‌رحم ناپالم آمریکایی. تمام نشد تا رسید به ماه‌های اخیر، طالبان به حکومت رسیده و ما در همسایگی و همدلی و دلسوزی برای دختران افغانستانی، جنگ جمهوری آذربایجان و ارمنستان هم، و اینک اوکراین. خانمی محجبه، کاریکاتور پوتین را به دیگران نشان می‌دهد تا بتوان نفرینش کند. هیچ گاه با رادیو و تلویزیون یا صدا و سیمای‌مان، سینک (همصدا) نشدیم.

چهارشنبه سوری امسال هم روز بزرگداشت پروین اعتصامی است و روزهای قبل و بعدش روز جوان و روز بزرگداشت کشته شدگان جنگ، روز تولد امام غایب و روز جهانی مستضعفان.

منبع تصویر، Haraz News

توضیح تصویر،

تالار مولوی

تجمع نکنید ها

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی

برنامه ها

پایان پادکست

اعتماد در گزارشی به مرور وضعیت محیطی سالن‌های تئاتری به خصوص سالن تئاتر مولوی، تماشاخانه ایرانشهر و مجموعه تئاتر شهر پرداخته تا نشان دهد مسئولان چه توجهی به رفاه حال علاقه‌مندان به انواع نمایش دارند. گرچه خبرنگار هنری روزنامه نوشته: این روزها دقایقی را اطراف سالن‌ها سپری کنید، موجی از سیاهی و خاموشی و اضطراب روح و روان‌تان را در خود فرو می‌برد.

در این گزارش آمده: شهرداری تهران سال‌هاست حتی به حریم قطعی مجموعه تئاتر شهر احترام نمی‌گذارد، فضای سالن انتظار، در قطعات مختلف به سخنرانی اختصاص دارد. یا مجاری منتهی به درهای ورود و خروج تئاتر شهر باید به فروشندگان لباس زیر اجاره داده ‌شود؟ یک گروه هنری وقتی کارش به پایان می‌رسد، باید بلافاصله محل را ترک کند. حراست به تماشاگران می‌گوید که "تجمع نکنید" یعنی خیال می‌کنید به سایت یک نیروگاه اتمی قدم گذاشته‌اید. مگر غیر از این است که مکان‌های فرهنگی و هنری محل‌هایی هستند برای تجمع مردم؟ پس چطور تمام امکانات بسیج می‌شود برای پراکندن جوانان هنردوست.

در ادامه این گزارش آمده است: نکته بدیع دیگر به تئاتر مولوی مربوط می‌شود که دقایقی از پایان اجرای نمایش نگذشته چراغ‌های لابی و سپس کل مجموعه را خاموش می‌کنند تا در تاریکی فرو رود. کارمندان و کارکنان هم مثل افرادی که به اجبار پشت میز نشسته باشند، کیف به دست از برابر تماشاگران تئاتر یا گروه تئاتری که کارشان تازه تمام شده عبور می‌کنند و به خانه‌های‌شان می‌روند.

گزارش بابک احمدی به این جا می رسد که: با وجود استقبالی که توسط مردم از نمایش‌ها صورت گرفته، دستور رسیده که فقط نیمی از چراغ‌های لابی سالن تماشاخانه ایرانشهر روشن شود. فضای بیرونی این سالن چنان خاموش‌اند که تصور می‌کنید قرار است به ندامتگاه وارد شوید نه یک محیط فرهنگی. در تماشاخانه "سنگلج" نه اینکه سالن در خاموشی فرو رفته باشد بلکه اساسا شور زندگی فرهنگی وجود ندارد. انگار به شما می‌گویند: "هرطور شده اینجا نیایید."

منبع تصویر، Andishe Pouya

پیشفروش مجلات

تصویری ساده بود که سردبیر ماهنامه اندیشه پویا در صفحه خود گذاشت و خطاب به دوستداران مجله نوشت: مجله‌های پیش‌خرید شده توسط خوانندگان، آماده‌ ارسال شد. هنوز هم می‌توانید با ۱۵ درصد تخفیف و ارسال رایگان پستی، ویژه‌نامه نوروزی اندیشه پویا را برای خودتان و یا عیدی دادن به دوستان و عزیزان‌تان سفارش دهید.

محترمانه‌ترین تصویر، از سرنوشتی که بر سر مجلات ادبی و مستقل آوار شده. در حالی که نشریات وابسته به مراکز و سازمان‌های متصل به بودجه عمومی‌ هیچ کمبودی ندارند. مجلات زیر سخت‌ترین فشارها، از دستمزد کارکنان می‌زنند، از دفتری برای مجله، کمک در و همسایه می‌رسد. و مقاومت می‌کنند برای ماندن. پیش‌فروش کردن مودبانه‌ترین و مغرورترین راهی است که برای بقا برگزیده‌اند. بسیاری از مجلات، راهشان از هفته نامه به ماهی یک بار رسید و بعد چندی دوماه یک بار منتشر شدند و سرانجام به فصلنامه‌ای رضا دادند و کم کم به دو فصلنامه رسیده و دیر نیست که نامه‌ای برسد که نشریه شما به علت غفلت از انتشار مرتب، ممنوع الانتشار شد و می‌توانید دوباره داوطلب انتشار شوید.

منبع تصویر، Tiwall

توضیح تصویر،

مرگ هیتلر به روایت تلفنچی

"به کسی نگویید، رهبر مرد"

با اجرای چهار شب پایانی نمایش دیدنی و شنیدنی "مرگ هیتلر به روایت تلفنچی"، حاضرانی راضی تماشاخانه سپند را ترک گفتند. متین اوجانی نویسنده و کارگردان با گروهی جوان و حرفه‌ای شیرین کاشتند. ستون واکنش‌های تیوال نشان می‌دهد تماشاگران راضی بودند از نمایش.

متین اوجانی کارگردان نمایش "مرگ هیتلر به روایت تلفنچی" در مصاحبه با یک خبرگزاری گفته است: نمایشنامه را سال ۹۸ نوشتم و قرار بود آن را در پردیس تئاتر شهرزاد به صحنه ببرم که به دلیل برخی ناملایمات به اجرا نرسید. بعد از آن ۲ نمایش "رهایی از شائولین" و "نئاندرتال‌ها" را به صحنه بردم. بعد از اجرای این ۲ نمایش، مجددا فرصتی فراهم شد تا بتوانم "مرگ هیتلر به روایت تلفنچی" را برای اجرا آماده کنم.

نویسنده متن نمایش توضیح می‌دهد: در طول سال‌ها روایت‌های مختلفی از نحوه مرگ هیتلر منتشر شده. نمایش، در واقع ماجرای قتل هیتلر یک حادثه تاریخی با پایان باز است و هرکس از زاویه دید خودش تغییری در این روایت می‌دهد. ایده اصلی نمایش نیز زمانی شکل گرفت که من با نمایشنامه "اختراع والس" ولادیمیر ناباکوف آشنا شدم.

به گفته متین اوجانی: در واقع این نمایش گرته‌برداری از کتاب ناباکوف بود که با تخیلات و تصورات من در هم آمیخت و تبدیل به یک کمدی سیاه سیاسی شد. این نمایش سه روز آخر منتهی به سقوط آلمان نازی را از زاویه نگاه یک تلفنچی از لای در اتاق هیتلر روایت می‌کند اما این تلفنچی هرچه به بقیه توضیح می‌دهد کسی باورش نمی‌کند.

این کارگردان تئاتر در پایان درباره فضاسازی نمایش نیز عنوان کرد: تلاش کردم در اجرا فضاسازی مینیمالی داشته باشم اما در عین حال دکور حجم‌دار است و با استفاده از پارچه‌هایی که از بالا آویخته شده‌اند، ستون‌های بلند و عظمت معماری دوران نازی برای مخاطبان تداعی می‌شود و در عین حال بازیگران نیز در برابر این حجم از پارچه ریز دیده می‌شوند. همچنین با نورپردازی و سایه ترس و خوف آن دوران القا می‌شود که البته در کنار اینها رگه‌هایی از فانتزی و کمدی نیز در نمایش جاری است.

یکی از تماشاگران در دفتر نمایش نوشته: خشونت شوخی گونه هیتلر در مقابل غمزه‌های منشی او از لای در، به نمایش شیرینی بخشیده. فکر کردم منشی چون با بزرگان مربوط است کسی کارش ندارد وگرنه …

"مرگ هیتلر به روایت تلفنچی" که آخرین روزهای اجرا را گذراند بازیگرانی داشت مانند علیرضا ‌داوری، راد ‌پورجبار، روناک ‌برخوردار، یاشار ابراهیمی، همایون ‌ظفرپور، حسام یگانه و متین ‌اوجانی.

منبع تصویر، Teater Bazhaa

خانه سیاه نیست

عنوان نمایش سرگردان است بین فروغ شاعر و فروغ شنگول، و آن جوانمرگ شده مظلوم. نویسنده و کارگردان نمایش محسن ‌اردشیر است، از تعداد زیادی بازیگر استفاده کرده و این اولین کار او نیست.

مهناز ولایت، هنرشناس، در اظهار نظر خود پیرامون نمایش نوشته است: نمایش زیبایی بود، اجرایی که تنها از طریق زبان بدن ،رقص، اشعار فروغ و موزیک و نورپردازی پی به زندگینامه فروغ می‌بری ... لحظات زیبایی خلق شد که در بعضی اشک امان نداد ... زندگینامه بانویی به غایت معصوم به زیبایی هنرمندانه اجرا شد ...واقعا لذت بردم به امید نمایش‌های زیبای آتی.

شمس لنگرودی شاعر و هنرمند و هنرشناس بعد از تماشای نمایش در دفتر تیوال نوشت: این کار خوب درآمده. اما نمی‌دانم چون از زندگی فروغ اطلاع دارم کتاب‌هایش را خوانده‌ام ارتباط برقرار کردم یا اینکه به هر حال کار خوب در اومده بود، اما در مجموع دست کم یک جنبه چشمگیر، شاد بودن نمایش بوده. وقتی که عنوان نمایش را دیدم خانه سیاه است حقیقتا غمم گرفت. اما به رغم زندگی کوتاه و تلخ فروغ، کار، کار تاریکی نبود و متن جسارتهایی داشت در ارتباط جامعه با فروغ، برخورد روشنفکران و اهل قلم با او. این‌ها را هم به شیرینی و شیوایی نشان داده و در مجموع کار موفقی است.

محمد عارف، استاد دانشگاه در نقد نمایش نوشته: نخستین و مهم‌ترین عامل غربت تئاتر ایران، در ناشناسی جنبه‌های نمایشی از ادبیات کلاسیک و معاصر ایران است که همواره سقف تئاتر ایران را داخلی نگه داشته است. در حالی که مردم ایران و جهان همواره منتظرند ادبیات کهن ایران را از طریق نمایش تماشا کنند. شواهد نشان می‌دهد که اقتباس از ادبیات ایران تاکنون نتوانسته بر پایه اصولی دراماتیک به نفع نمایش شکل بگیرد.

در ادامه این نظر هنرشناسانه آمده: نمایش "خانه سیاه است" به رغم این که از تیمی جوان برخوردار است اما توانست در پژوهش و نگارش متن، طراحی‌ها، تحلیل‌گری، کار با بازیگر و در نهایت اجرایی با قامت حرفه‌ای در نگاه داشتن مخاطب، نمره‌ای قابل قبول بگیرد. در این نمایش نه فروغ قربانی اجرا شده و نه اجرا به مدح فروغ پرداخته است. نمایش از آغازی نافذ برخوردار است و در میانه به گذارهای جانکاه فروغ می‌پردازد. کدبندی‌های حوادث مهم در متن به درستی صورت گرفته و فرودی متناسب در پی دارد.

منبع تصویر، Iwpa

نیمه

از نیمه اسفند نمایشگاهی به کوشش سارا ساسانی در گالری شریف برپاست که آثاری از آرمان استپانیان، روشی روزبهانی، سارا ساسانی، لیلا شوقی، زهره صولتی، مریم طاهری راد، صمد قربان زاده و افشین کوشا در آن در معرض تماشاست. عنوان این نمایشگاه جمعی را "نیمه" نهاده‌اند.

سارا ساسانی در توضیح نمایشگاه نوشته است: زندگی روزمره آنچنان ذهن و جسم را دربرگفته که بیشتر اوقات خود را فراموش میکنیم. دغدغه‌های بیشمار ذهنی و فردی و اجتماعی فرصت اندیشیدن به منِ واقعی و حتی اندکی سکوت و وقفه را گرفته، آری دریافتم هویت واقعیِ دستخوش این دغدغه‌ها، اتفاقاتِ روزمره و محیط اجتماعی است و سبب می‌شود آنچه از خود نمایش می‌دهیم، تصویری چند تکه، پاره، نامنسجم است و منِ حقیقی نیست.

بیشتر بخوانید:

  • هفته هنر و فرهنگ؛ شکستن هیچ، یاد بریدن رگ، هفته بیدارخوابی فلسفه و منطق
  • هفته هنر و فرهنگ؛ نامداران رفتند، یکلیای از تنهایی به درآمد، غرفه‌های خالی و بی‌حشمت
  • هفته هنر و فرهنگ؛ طالبان و تن‌دادگی، سوگ لالایی، عصر طویلگی
  • فرهنگ و هنر هفته؛ هفته دهم سکوت، گلستان زیر ۱۰۰، روز حافظ رند
  • فرهنگ و هنر هفته: سوگ سفر سیاوش، شاعر در خبرگزاری
  • هفته هنر و فرهنگ؛ نودولتان نابلد، سکوت حاکم، زهرا در مرز، فیلم های ایرانی در جشنواره‌ها
  • فرهنگ و هنر هفته؛ پاییز بی شجر، روز صلح با قطع دست و سر، فرهنگ ترس خورده

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: هفته فرهنگ و هنر؛ 'چرا سینک نمی‌شویم، فروغ کجا، تئاتر یا نیروگاه اتمی، هیتلر و تلفنچی'