هر ثانیه چند نوزاد دچار سوتغذیه به اورژانس بیمارستان هلمند منتقل می‌شوند

هر ثانیه چند نوزاد دچار سوتغذیه به اورژانس بیمارستان هلمند منتقل می‌شوند
بی بی سی فارسی
هر ثانیه چند نوزاد دچار سوتغذیه به اورژانس بیمارستان هلمند منتقل می‌شوند
  • یوگیتا لیمایه
  • بی‌بی‌سی
۴۸ دقیقه پیش

در شرایطی بحرانی، هر چند ثانیه نوزادی به اتاق اورژانس بیمارستان لشکرگاه برده می‌شود تا اين جوان‌ترین قربانيان بحران گرسنگی افغانستان را نجات دهند.

در میان صدای دلخراش گریه‌های ده‌ها نوزاد گرسنه، و درخواست‌های ناامیدانه مادرانشان برای کمک، پرستاران تلاش می‌کنند تا کودکانی را که نیاز به مراقبت فوری دارند، در اولویت قرار دهند. تعداد این نوزادان زیاد است.

لشکرگاه، مرکز ولایت هلمند، یکی از جنگ‌زده‌ترین ولایات افغانستان است و تقریباً در ۴۰۰ مایلی (۶۴۴ کیلومتری) جنوب غربی کابل قرار دارد.

جلیل احمد به سختی نفس می‌کشد. دست و پایش سرد شده است. او به سرعت به اتاق احیا منتقل شده است. مادرش مرکا می‌گوید که او دو سال و نیمه است، اما بسیار کوچک‌تر به نظر می‌رسد. به شدت سوءتغذیه دارد و مبتلا به سل است. پزشکان برای احیای او سریع کار می‌کنند.

مرکا با اشک در چشم‌اش نگاه می‌کند و می‌گويد: "رنج او مرا درمانده می‌کند. تمام شب ترسم این بود که هر لحظه ممکن است ديگر نفس نکشد."

باید برای جلیل خردسال در بخش مراقبت‌های ويژه که همین حالا هم پر شده است جايی پیدا کنند. پزشکی او را در آغوش می‌برد و پرستاری هم با بطری مايعات و داروهايی که با لوله‌های مختلفی به بدن‌اش تزریق می‌شوند به دنبالشان راه می‌رود.

کارکنان وقت ندارد که صبر کنند. باید به سرعت عقاله کودک پنج ماهه ديگری را به اکسیژن وصل کنند. بار سومی است که به بیمارستان می‌آيد. پزشکان می‌گويند که همين چند ساعت پيش فکر می‌کردند که زنده نمی‌ماند ولی حالا می‌بینند که طاقت آورده است.

توضیح تصویر،

جلیل احمد درمان فوری دریافت می‌کند

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بی‌بی‌سی

پادکست چشم‌انداز بامدادی رادیو بی‌بی‌سی

برنامه ها

پایان پادکست

از هر پنج کودکی که در بخش مراقبت‌های ويژه بستری می‌شود يکی می‌میرد و شیوع بیماری به شدت واگیردار سرخک که به سيستم ايمنی بدن حمله می‌کند هم أوضاع را در هفته‌های أخير بدتر کرده است. اين ضربه مهلکی است به کودکانی که تا به حال از سوء تغذیه هم رنج می‌برده‌اند.

اين بیمارستان که خيریه‌ای است تحت نظر پزشکان بدون مرز، يکی از معدود نهادهای تماماً فعال در ولایتی است که حدود ۱.۵ میلیون نفر جمعيت دارد. اين بیمارستان به شدت تحت فشار است. ۳۰۰ تخت‌خواب دارد ولی روزی حدود ۸۰۰ بیمار دارد که بيشتر آنها کودک هستند.

مردم تقریباً هيچ جای ديگری ندارند که به آن رو کنند. قطع کمک مالی خارجی که افغانستان را اداره می‌کرد ضربه مضاعفی به آنها بوده است. اين اتفاق بحرانی اقتصادی را کلید زده است که جمعيتی را که تا به حال هم در فقر بودند به آستانه مرگ از گرسنگی سوق داده است و منجر به فروپاشی تقریبا کامل نظام مراقبت بهداشتی عمومی شده است که کمابيش به طور کامل پیش از غلبه طالبان از طریق کمک‌های مالی خارجی تأمين مالی می‌شد.

افغانستان مدت‌هاست که با معضل سوء تغذیه کودکان دست به گریبان است ولی داده‌هايی که يونيسف (صندوق کودکان سازمان ملل) جمع‌آوری کرده است جهش عظیمی در تعداد کودکانی نشان می‌دهد که به خاطر سوء تغذيه شديد در بيمارستان‌ها بستری هستند و تعداد آن‌ها از ۲۴۰۷ نفر در ماه اوت ۲۰۲۱ به ۴۲۱۴ نفر در دسامبر ۲۰۲۱ رسیده است.

اين افزایش تا حدودی به خاطر این است که حالا که جبهه‌های نبرد از میان رفته‌اند، رفتن به بیمارستان‌ها امن‌تر است ولی این آمار شمار عظيمی از کودکان گرفتار سوء تغذيه را که خانواده‌های‌شان استطاعت سفر به بیمارستان را ندارند، در نظر نمی‌گيرد. اين افراد حتی اگر بتوانند سفر کنند، باید ساعت‌ها در جاده‌های خاکی حرکت کنند و تازه آن موقع هم به سختی ممکن است امکانات پزشکی مناسبی پيدا کنند که کارآمد باشد.

بیمارستان‌های منطقه موسی قلعه و گرشک لبالب از کودکانی است که دچار سوء تغذيه‌اند ولی هيچ کدام از بیمارستان‌های‌شان بخش مراقبت ويژه فعال و کارآمد ندارند. پزشک زن وجود ندارد. ساختمان‌های بیمارستان‌ها فرسوده، سرد و تاريک‌اند. برق می‌آيد و می‌رود. دما در شب تا ۴ درجه سانتی‌گراد کاهش پيدا می‌کند.

در گرشک، بخاری کوچکی که با کپسول گاز کار می‌کند میان اتاق است که به زحمت گرمايی تولید می‌کند. مادران و بچه‌ها زیر پتو کز کرده‌اند. بوی بیماری در هوا سنگينی می‌کند.

توضیح تصویر،

به وليد اکسيژن می‌دهند

در موسی قلعه، تنفس ولید، کودک يک سال و نیمه ديگری نامرتب می‌شود و باید او را از میان دهليزها و درها به ساختمان فرسوده‌ بغلی ببرند که تنها کپسول اکسیژنی که در بیمارستان ديديم در آنجاست. پدر زکی‌الله ۱۰ روزه را پی مايع سرم در بازار فرستاده‌اند چون بيمارستان سرم ندارد.

دکتر عزیز احمد که بیش از ده سال است در بیمارستان گرشک کار می‌کند می‌گويد که دارو اندک است و کارکنان انگشت‌شمار ولی هر روز صدها بیمار از راه می‌رسند. مجبورند کودکانی را که بيماری حاد دارند جواب کنند چون امکانات کمک به آنها را ندارند و دکتر احمد می‌گويد که بعضی از کودکان پيش از رسیدن به بيمارستانی کارآمد جان‌شان را از دست داده‌اند.

او و کارکنان ديگر از ماه اوت تا اکتبر هيچ حقوقی دریافت نکرده‌اند. از ماه نوامبر، آنها و بعضی بیمارستان‌های ديگر مقاديری پول از طریق سازمان‌های بشردوستانه مثل يونيسف، سازمان بهداشت جهانی و خيريه محلی باران (شبکه توان‌بخشی و مددکاری بوعلی) دريافت کرده‌اند.

سلام جنابی از يونيسف می‌گويد: "خانواده نهادهای بشردوستانه می‌کوشد تنها پلی برای زنده ماندن این کودکان فراهم کند تا دنيا تکلیف سياست را روشن کند ولی ما نمی‌توانيم نظام بهداشتی را به طور کامل تأمين مالی کنیم.

کودکان را ميان سیاست نيندازيد. وضعيت در افغانستان برای کودکان بسیار حساس است و هر تصمیمی که جهان بگيرد، و سياستمداران بگيرند بر آنها اثر خواهد گذاشت."

وقتی که در ولایت هلمند سفر می‌کنيد، ويرانی‌های جنگ را تقريبا در هر منطقه‌ای می‌شود ديد. ميزان ويرانی در شهر 'سنگين' تکان‌دهنده است. تل‌هایی از خاک که زیر گل و لای و زباله فرو رفته‌اند می‌بینید که روزگاری خانه‌ها و مغازه‌ها به جای آن‌ها بوده است. اين مناطق جاهایی هستند که سربازان خارجی و افغان خونين‌ترین نبردهای‌شان را داشته‌اند و محل استقرار سربازان بريتانيايی بوده است.

عبدالرازق اهل جماعتی است که چندين دهه در خط مقدم نبرد زندگی کرده است.

می‌گوید: "خوشحالیم که صلح شده است ولی غذا نداریم، کار نداریم، پول نداریم. گندم و سوخت بسیار گران شده‌اند. صدها کودک در روستای من سوء تغذيه دارند. در هر خانه‌ای، دو سه تا کودک با این وضعیت دارید. چیزی نداریم به مادران‌شان بدهیم و به اين دلیل است که با این وضعیت به دنیا می‌آيند."

توضیح تصویر،

نصیب‌الله و خواهرش فرزانه

حميد گل در خانه‌ای گلین در همين نزديکی زندگی می‌کند. دو تا از دختران‌اش،‌ فرزانه و نازدانه، سوء تغذیه دارند. نازدانه چنان بیمار است که او را پیش پدر بزرگ و مادر بزرگ‌اش فرستاده‌اند چون حميد غذا برای‌شان ندارد. پسر ده ساله‌اش، نصيب‌الله ديگر برای کمک به او در مزرعه شروع به کار کرده است.

رنج بی‌پايان خانواده‌ او ميراث رفتار خارجی‌های فعلی و قبلی است. پنج سال پیش خانه حمید در حملات آمريکایی‌ها بمباران شد. ده نفر از اعضای خانواده‌اش از جمله پدر و مادرش، شش برادر و خواهرش کشته شدند.

حمید می‌گويد: "ما هيچ رابطه‌ای با طالبان نداشتیم. خانه من به ناحق بمباران شد. نه آمريکایی‌ها، نه دولت قبلی و نه دولت تازه کمکی به من نکرده‌اند. ما فقط نان خشک می‌خوریم. دو سه شب در هفته گرسنه می‌خوابیم."

هر جا که رفتیم از مردم پرسیديم آن روز چه خورده‌اند. بيشترشان گفتند که کل خانواده فقط با چند تکه نان خشک سر کرده‌اند.

کودکان در اين بحران گرسنگی از همه آسيب‌پذيرترند. جوان‌ترین نسل أفغانستان به حال خود رها شده تا بمیرد.

در بسیاری از مناطقی که دیدیم، مرگ‌های ناشی از سوء تغذیه ممکن است حتی ثبت نشوند یا به شمار نيايند. جهان ممکن است هرگز ابعاد فاجعه‌ای را که در افغانستان در شرف وقوع است نداند.

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: هر ثانیه چند نوزاد دچار سوتغذیه به اورژانس بیمارستان هلمند منتقل می‌شوند