اوکراین قوای هژمونی آمریکا و روسیه
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محسن احمدلو؛ موضوع نبرد اوکراین در روز های اخیر محل بحث و تبادل نظر گسترده بین افراد و نیرو های سیاسی سطح جهان و به تبع، فضای داخلی ما نیز شده است. موضوعی که ابعاد بسیار گسترده ای دارد و در آن میتوان به چند نکته اساسی اشاره نمود. این موضوع فارغ از هسته سیاسی صرف خود، ابعاد و دامنه های گفتمانی، اجتماعی و حقوقی بسیاری را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و محل بحث مینماید. از نظر سیاسی ما با عملکردی منفعت طلبانه از سمت روسیه مواجهیم، از بعدی موضوع پا در گرو گسترش بیش از حد ناتو و قدرت گرفتن جریان غرب دارد و از جهتی نیز روسیه را نمیتوان بی تقصیر و بلا اشکال در این اوضاع یافت!
روسیه در مخالفت با گسترش ناتو، حمله ای به اوکراین ترتیب داد و تا اینجا موضوع مشخص است، ابهام و چند لایگی از آنجا آغاز میشود که انسان بخواهد در عمق مطلب غور کند. در این مکتوب از بار سیاسی مطلب آغاز خواهیم نمود، بر بعد حقوقی آن نقبی خواهیم زد و از مسئله ای تاریخی و دینی نیز سخن خواهیم گفت. از منظر گاه سیاست، هر چند ناتو و شرارت هایش مورد شناخت عام و خاص است، اما بهانه پوتین بر این مبنا آنچنان منطقی بنظر نمیرسد. حمله به اوکراین به بهانه گسترش ناتو در شرایطی صورت میگرد که روسیه با ۸ کشور عضو ناتو مرز دارد! از جهتی خود روسیه در مرز های ناتو و در همسایگی سه کشور آن پیمان، در کشور بلاروس پایگاه نظامی دایر کرده است و بلاروس به هیچ وجه مورد هجمه ناتو قرار نگرفته است!
بعلاوه اینکه سخنان اخیر سران روسیه، مدعی بر شرط بودن پذیرش حاکمیت روسیه بر کریمه و پذیرش استقلال لوهانسک و دونتسک جهت ایجاد صلح، در تعارض با ادعای اولیه بنظر میرسد. اینکه روس ها فارغ از بحث ناتو موضوع استقلال مناطق را مطرح میکنند، نشان از این دارد که ظاهراً این حمله کشور گشایانه بنظر میرسد تا دفاعی از خود در برابر خطرات احتمالی در آینده. آن چه که گفته شد مختص یک بعد از مخاصمه اخیر است.
بعد سیاسی دیگر این درگیری موضوع اطمینان اوکراین به غرب است! اوکراین بعد از عراق، لیبی، هائیتی و اخیرا افغانستان و برای چندمین بار این گواه را داد که تا موقعی که قدرت داخلی نشده است و امنیت اجاره ای و وام گرفته شده از این و آن باشد، در واقع نه قدرتی وجود دارد و نه امنیتی!
اوکراین تاکیدی دگر بار و اثباتی مجدد بر این امر مهم و بسیار عبرت انگیز است! امری که عبرت گیرندگان زیادی هم ندارد. اوکراین بعنوان کشوری که با ضمانت های غرب و روسیه از توانمندی های نظامی ( نامشروع ) خود دست کشید، بار دیگر اثبات نمود که نمیشود امیدوار به کمک دیگران بود! حالا اگر این دیگران غرب بد سابقه باشد، به طریق اولی نمیشود اطمینان کرد. اما از بعد حقوقی نیز موضوعات قابل طرحی در این بین وجود دارد. واقعیت امر این است که جوامع همچون انسان ها و افراد، صاحبان حقوقی هستند، اساسا جوامع چیزی به جز اجتماع میان افراد ذی حق نیستند و طبیعتا، تمام حقوق انسانی و طبیعی افراد، در ساحت جامعه و جمع شدگی آنها هم موجود و قابل تاکید است.
همانطور که هر انسانی به تنهایی صاحب حریم خصوصی برای خود میباشد و حق تعیین سرنوشت و حق تعیین دوستان و اطرافیان برای خود دارد و همانطور که هر انسانی تا مادامی که افعالش آسیب مستقیمی به دیگران وارد نکرده و یا آنان را تحت تاثیر مستقیم خود قرار نداده است، حق انتخاب و عمل دارد، جوامع نیز حقوق قطعی اینچنینی برای خود دارند و واقعیت این است که هیچ جامعه ای، به مجرد برقرار کردن ارتباط با هیچ جامعه دیگری، مقصر و لایق تنبیه نیست و این در تعارض اساسی با حقوق افراد و جوامع است که ناخشنود بودن خود از روابط دیگران را به آنها تحمیل کنیم.
علاوه بر ابعاد غیر اخلاقی و سبعانه چنین نگاهی در بعد عملی نیز نادیده گرفتن حقوق دیگران منجر به واکنش متقابل شده و جهانی خالی از حق و پر از زور را رقم خواهد زد؛ واقعیت این است که اوکراین یا هر کشور دیگری حق دارد که دوستان، رابطین، طرفین قرارداد و صاحبین مراودات خود را تعیین کند و این تعیین تا مادامی که آسیب مستقیم بر روسیه نداشته باشد، هیچ گونه ارتباطی به روسیه پیدا نمیکند. برای مثال اگر اوکراین خواهان برقراری رابطه با ناتو باشد، این حق برای او محفوظ است و تا مادامی که موشکی از پایگاه های ناتو در خاک اوکراین به قلمرو روسیه شلیک نشده است، روسیه جواز اخلاقی و انسانی لازم برای مقابله را ندارد.
هیچ قصاص قبل از جنایتی معطوف به فایده و حقیقت نیست و زیر پا گذاشتن هیچ حقیقتی هم منجر به تولید منفعت نخواهد شد! حقیقت اولین و آخرین خواسته روح بشریست و منفعت خواهی های بی توجه به حقوق، خواه و ناخواه محکوم به نابودی و زوال اند و همین علت پوشش حقانی جستن منفعت طلبان، برای اقدامات خود است. اوکراین در این موضوع دارای حق تعیین سرنوشت بوده و تصمیم گیری در چهارچوب حاکمیت ملی و سرزمین های مشخص شده اش، صرفا و صرفا بر عهده خود اوست و روسیه نه قیم حقوقی او محسوب میگردد و نه امتیازی بخصوص برای منع یا تشویق در دست دارد.
فلذا با نگاهی انسانی و اخلاقی چنین نبردی بر خلاف موازین حقوقی محسوب میگردد. بر چنین نظری تأییدات قرآنی نیز میتوان یافت. علیرغم اینکه در ادبیات قرآنی این نبرد بین دو باطل است، ولیکن حقوق انسانی برای اهالی بطلان نیز ثابت است و قرآن حق داشتن نسبی یکی از دو طرف کجراهه را به رسمیت میشناسد. مطابق ایه ۹۰ سوره مبارکه نساء که میفرماید: «فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا؛ اگر از شما کنارهگیری کرده و با شما پیکار ننمودند، (بلکه) پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمیدهد که متعرّض آنان شوید.» تا مادامی که صلح از جانب طرف مقابل شکسته نشده است، جواز اخلاقی، حقوقی و شرعی بر مجازات و حمله وجود ندارد.
پروردگار عالمیان در آیه ۱۲۶ سوره نحل نیز میفرمایند: «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ ۖ؛ هر گاه خواستید مجازات کنید، تنها بمقداری که به شما تعدّی شده کیفر دهید!» احکام الهی مبتنی بر مصالح و مفاسد اند و وقتی خداوند جواز حمله و هجمه پیش از جرم و جنایت را نمیدهد، فرض دینی این است که در این عدم جواز مصلحتی وجود دارد که اگر رعایت نشود، مفاسدش گریبانگیر ما خواهد بود. فلذا در نگاه دینی و اخلاقی، اساسا حق از منفعت منفک نیست و وجود منفعتی با وجود زیر پا گذاشتن باید و نباید های حقوقی، اخلاقی و دینی، توهم و فرض محال است. امروزه شاهد بوجود آمدن روسوفیل ها در کنار آمریکوفیل های مسبوق به سابقه بوده ایم.
طیفی که در مواجهه با غرب به وجود آمدند و از آن سوی بام به زمین غلتیدند، به نام منافع ملی و مصالح زمانه پای بر مسیر کشیدن هاله تقدس بر دور شرق نهادند. هاله تقدسی که اگر مبتذل تر از تخیلات آمریکوفیل ها نباشد، کمتر نیست.
واقع امر این است که در این سلاخ خانه استقلال، عزت و گفتمان انقلابی و دینی، به اسم منافع ملی، همچنین تمام ارزش ها پایمال میشوند و حق ها به بطلان به سادگی فروخته میگردند. در حالی که اوکراین امروز تبلور زخم خوردن توامان از غرب و شرق خونخوار است، روسوفیل ها فقط بر جفای به عهد غرب میگویند و آمریکا پرستان صرفا از وحشی منشی خرس های شمالی.
حال آنکه هر دو هم راست میگویند هم اشتباه! روسوفیل ها در آنجا که از جنایات آمریکا میگویند بر حقند و آمریکوفیل ها آنجا که از قبیح مشربی روس ها میگویند صحیح اند، ایراد در پنجاه درصد باقی مانده این نظریات است! ایراد آنجاست که آمریکا زده جنایت روس را میبیند و از کنار انبوه داده های تاریخی بر علیه آمریکا لیز میخورد. مشکل آنجاست که روس پرست به درستی انگشت بر دروغ گویی و عهد شکنی آمریکا میگذارد اما چشم بر انجام همین عمل توسط روسیه میبندد. در این بازی کودکانه سیاسی تنها چیزی که به قربانگاه میرود شعار های اصیل و پشتوانه های دینی این انقلاب است که ثمره ای هم به جز تضعیف انقلاب در دیدگان مردمانش ندارد. جنگ روسیه و اوکراین نیز با تمام این اوصاف تمام خواهد شد، اما آنچه که ما در این وضعیت بر آن اصرار میکنیم، تا ابد با ما خواهد بود.
محسن احمدلو - دبیر واحد بین الملل انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
منبع خبر: خبرگزاری دانشجو
اخبار مرتبط: اوکراین قوای هژمونی آمریکا و روسیه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران