ناظران میگویند؛ اولین حضور سینمای افغانستان در انتظار جوایز اسکار ۲۰۲۲
- حسین دانش
- منتقد هنری
مجموعه"ناظران میگویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازن از دیدگاهها ارائه کند.
نود و چهارمین مراسم اهدای جوایز آکادمی اسکار، یکشنبه ۲۷ مارس ۲۰۲۲ برابر با ۷ حمل/فروردین ۱۴۰۱ اعلام خواهد شد. نویسنده در این مطلب معتقد است که فیلمهای "فرار" و مستند "سه آهنگ برای بینظیر" ظرفیت دریافت جوایز اسکار را دارند.
هشدار: این مطلب ممکن است برای مخاطبانی که فیلم را ندیدهاند داستان را لو بدهد.
منبع تصویر، Three Songs for Benazir
توضیح تصویر،صحنهای از فیلم "سه آهنگ برای بینظیر"
برای اولین بار یک فیلم مستند از سینمای افغانستان به اسکار راهیافته است. فیلم مستند "سه آهنگ برای بینظیر" ساخته گلستان و الیزابت میرزایی نامزد جایزه اسکار در سال ۲۰۲۲ شده است. این مستند قصه زندگی یک زوج جوان و عاشق در اردوگاه مهاجرین در شهر کابل را روایت میکند. گلستان میرزایی فیلمساز افغانستان و همسرش الیزابت میرزایی قبلا هم چند فیلم مستند در افغانستان ساختند.
و فیلم بلند انیمیشن - مستند "فرار" ساخته یوناس پوهر راسموسن نیز با موضوع افغانستان در سه بخش بهترین فیلم خارجی، بهترین انیمیشن بلند و بهترین مستند بلند نامزد جایزه اسکار شده است. این فیلم بر اساس داستان واقعی از زندگی یک پناهنده افغان ساکن دانمارک ساخته شده که همجنسگرا است و در اوایل دهه ۹۰ میلادی از کابل و از مسیر مسکو به اروپا آمده است. فیلمنامه این فیلم توسط خود فیلمساز و امین (نام مستعار) نوشته شده است. "فرار" به عنوان نماینده دانمارک در اسکار ۲۰۲۲ حضور دارد و بحثهای را در محافل سینمایی ایجاد کرده است.
عشق، سادگی و تلاش برای زندگی
مستند "سه آهنگ برای بینظیر" یک فیلم ساده و صمیمی است. فیلمی که ضمن نمایش دشواری زندگی در اردوگاه مهاجرین در کابل، به موضوع عشق، رنج و رهایی میپردازد. بینظیر و شایستهخان دو جوان عاشق روستاییاند که از جنگ هلمند به کابل گریختهاند. پسرجوان در طول فیلم سه "لَندَی" (ترانه عاشقانه پشتو) برای عشقاش زمزمه میکند. آنها در اردوگاه صاحب فرزندی میشوند اما همچنان در قوانین قبیلهای پدر گرفتارند. پسر بیکاری است، از ناچاری میخواهد سرباز ارتش افغانستان شود اما برادر و پدرش مخالفت میکنند. برادرش میگوید اگر به ارتش بروی، طالبان همه ما را میکشند. شایستهخان مجبور میشود به تنهایی برای کار در مزارع تریاک به هلمند برود، در آنجا خودش هم معتاد میشود. بعد از فصل برداشت تریاک به کابل برمیگردد و در مرکز درمان معتادان موفق به ترک اعتیاد میشود. صحنه دیدار پدر جوان با همسر و دو کودکش در مرکز ترک اعتیاد، یکی از بهیادماندنیترین صحنههای فیلم است. و بعد صحنه پایانی که با برفبازی زوج جوان در اردوگاه، یک نوع حس رهایی را القا میکند. اردوگاهی با سرپناه کاهگلی آنهم در دل شهری که در پسزمینه ساختمانها و خانههای مدرن دیده میشود.
دوربین گلستان و الیزابت چون چشم حقیقت عمل کرده است. در جاهایی بدون وارد شدن به کلیشهها، گاهی دید شاعرانه دارد و گاهی معنادار و پرسش برانگیز. به عنوان مثال، بر بلندای شهر کابل و از آسمان اردوگاه، همیشه بالون سفیدی را میبینیم که ناظر بر وضعیت شهر و زندگی مردم است. این همان بالون دوربیندار امنیتی نیروهای امریکایی است که با وجود نظارت آن، بارها عملیات انتحاری طالبان در کابل انجام شد و هزاران نفر جان باختند. شایستهخان با لهجه روستایی خود و در جواب پرسش بینظیر در مورد بالون میگوید: "ما یا توسط آنها بمباران میشویم یا توسط طالبان کشته میشویم".
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی
برنامه ها
پایان پادکست
بالون دوربیندار حتا زمانی که شایستهخان برای کار در مزارع تریاک میرود، بر بلندای مزارع نیز دیده میشود در حالی که زیر چشم آن، در مزارع برداشت تریاک جریان دارد. انتخاب صحنههای مستندی از کبکهای میان قفس در اردوگاه، زندگی در خانهای بدون سقف، صحنههای ظریفی هستند که پرسشهای مهمی را در ذهن مخاطب فیلم ایجاد میکند.
موسیقی فیلم "سه آهنگ برای بینظیر" کاری از قیس ایثار، آهنگساز و ربابنواز افغان ساکن امریکا است. قطعه موسیقی اصلی این فیلم، براساس ترانه مشهور احمدظاهر "زندگی آخر سرآید، بندگی در کار نیست" ساخته شده که با ریتم آرام تنظیم و با رباب نواخته شده است. به نظر می-رسد تمام معنای فیلم در همین ملودی و شعر معترضانه "بندگی درکار نیست" نهفته است.
گلستان میرزایی کارگردان این فیلم متولد روستای ملیمه پنجشیر است. او در دوره اول حاکمیت طالبان به ایران مهاجرت کرد. و الیزابت میرزایی متولد پنسلوانیای امریکا است. این زوج مستند-ساز، چندین سال در موسسه فرهنگی "آیینه" در کابل کار کردند. گلستان به من گفت که سینما را در دانشگاه یا دوره آموزشی آکادمیک نخوانده و کارهای او و همسرش بیشتر تجربی بوده است.
منبع تصویر، میرزایی
توضیح تصویر،گلستان و الیزابت میرزایی
فیلم "لیلا روی پل" ساخته مشترک الیزابت و گلستان میرزایی است که در سال ۲۰۱۸ جایزه بهترین فیلم از دید مخاطبان جشنواره هاتداکس و همچنین جایزه جشنواره برگن نروژ را دریافت کرد. این فیلم درباره تلاشهای لیلا حیدری مددکار اجتماعی است که برای نجات معتادان در کابل تلاش میکند. گلستان در مورد فیلم "سه آهنگ برای بینظیر" که نامزد بهترین مستند کوتاه در اسکار۲۰۲۲ است گفت که این فیلم بدون هیچ حمایت دولتی افغانستان و به صورت مستقل تولید شده است. او افزود که بعد از تصویربرداری فیلم، امتیاز تهیه و پخش فیلم را شرکت نتفلکس گرفت.
افغانستان قبلا فیلمهای مطرحی مانند "اسامه" ساخته صدیق برمک، "خاکستر و خاک" و "سنگ صبور" ساخته عتیق رحیمی که جایزه گلدن گلوب و جشنواره کن را دریافت کرده و به اسکار معرفی شده بود. همچنین فیلم "نامه به رئیس جمهور" ساخته رویا سادات نامزد افغانستان برای اسکار بود اما هیچ کدام به مرحله نامزد جایزه راه نیافتند.
"سه آهنگ برای بینظیر" اولین فیلم راهیافته از یک فیلمساز اهل افغانستان و همسرش در اسکار است.
"فرار" داستان واقعی از کابل تا دانمارک
فیلم سینمایی انیمیشن - مستند "فرار" ساخته یوناس پوهر راسموسن، داستان زندگی و مهاجرت امین (نام مستعار شخصیت واقعی) در اوایل دهه ۹۰ میلادی از کابل به دانمارک است. امین به عنوان یک همجنسگرا که اکنون یک فرد آکادمیک و دانشگاهی است، به بازگویی قصه کودکی خود در افغانستان و چگونگی فرار خانوادهاش از مسیر مسکو به اروپا میپردازد. او در آستانه ازدواج با کاسپر دوستپسر دانمارکیاش است اما رازها و ناگفتههایی از زندگی و سفر پر مخاطره او وجود دارد که به کسی نگفته است. امین، همصنفی فیلمساز در دوران مکتب/مدرسه در کپنهاگ بوده و فیلمساز با طرح پرسشهای صمیمانه و گاه روانشناسانه از او، بیننده را به کشف دنیای درون امین و درک سختیهای مهاجرت افغانها میبرد.
چهره انیمیشن شده امین را میبینیم که بر روی یک تخت ساده با طرح گلیم رنگارنگ افغانی در اتاقی در کپنهاگ دراز کشیده است. دوربین بالای سر او قرار دارد و فیلمساز پرسشهایی را مطرح میکند. "آیا تاکنون قصهات را به کسی گفتی؟" امین نفس بسیار عمیق میکشد و میگوید: "نه!".
منبع تصویر، Danesh
توضیح تصویر،صحنهای از انیمیشن "فرار"
هر تبعیدی یا مهاجر یک قصه دارد. وقتی قصهات گفته نشود، پرسیده نشود و یا شنیده نشود، سالها در درون پنهان و در بیرون ناشناخته میماند. امین سالها قصه خودش را روایت نکرده و حتا گاهی خود را سانسور کرده است. در ابتدای فیلم نوشته شده که "این فیلم یک داستان واقعی است". فیلم با تصاویر نمادین انیمیشن از صحنههای فرار کودکان و مردم از کابل جنگزده در دوره مجاهدین شروع میشود. تصاویری که در آغاز به سبک نقاشی ذغال و سیاه و سفید است و بعدا شکل انیمیشن دو بعدی و رنگی میگیرد.
امین، بیننده را به کودکی شاد خودش در دهه ۸۰ میلادی به کابل میبرد. شهری پر شور با دختران و پسران دانشجو و مردمان صمیمی. تصاویر مستند آرشیوی از کابل با تصاویر انیمیشن از زندگی امین و خانوادهاش با هم ترکیب شده است. پدر امین که یک افسر نظامی ارتش بوده، توسط حکومت خلقیها دستگیر، زندانی و ناپدید میشود و برادر بزرگتر از ترس خدمت سربازی فرار می-کند. امین با مادر و یک برادر تا پایان حکومت نجیب الله در کابل زندگی میکنند اما با ورود مجاهدین به کابل، راه فرار به مسکو و اروپا را در پیش میگیرند.
امین در بخشی از فیلم میگوید که همیشه "متفاوت" بوده و از خردسالی لباس خواهرش را در کابل میپوشیده، میتوانیم نتیجه بگیریم که او خیلی قبل از اینکه به دانمارک بیاید، پسزمینه-هایی داشته است اما از آنجایی که در افغانستان به دنیا آمده، سالهای بعد ناچار بوده تا خودش را با "شرم" تحمیل شده از سوی اجتماع و دین پنهان کند.
- نامزدهای اسکار؛ 'قدرت سگ' پیشتاز شد، 'قهرمان' فرهادی نامزد نشد
- موسیقی و اعتراض؛ صدای دختران در خیابانهای کابل نمیمیرد
- سلطان قلبها، شبهای تهران و دختری که 'صدای انقلاب تونس' شد
- 'گذشته ناتمام افغانستان' در فیلمی از مریم غنی
منبع تصویر، Danesh
توضیح تصویر،صحنهای از انیمیشن "فرار"
سربازان روسی در مسکو پول و دارایی پناهجویان را به بهانههای مختلف میگیرند. افسر روس در داخل خودرو به دختر مهاجری که مدرک و پول ندارد تجاوز میکند. بازار قاچاقچیان انسان و مافیا گرم است. عباس، برادر بزرگتر امین که ساکن سوئد است تلاش میکند تا خانوادهاش را از مسکو خارج کند. آنها مسیر پربرف و بوران در جنگل و دریا را میپیمایند. قایق مهاجران از دل شبهای توفانی عبور میکند و صبح با کشتی توریستی اروپاییها در دریا مواجه میشود. توریستها عکس میگیرند اما کمکی نمیکنند. امین، مادر و برادرش توسط پلیس استونی به مسکو برگردانده میشوند. امین در تلاش دوم به تنهایی موفق میشود به دانمارک برسد.
فیلم با تمام قدرتی که در روایت قصه، تکنیک انیمیشن - مستند، تدوین، موسیقی خوب و اجرای بومی دیالوگهای فارسیدری با صدای خود افغانها دارد، اما در صحنه پایانی گرفتار کلیشه رایج "نجات" در سینمای غرب است. مرد دانمارکی برای خود و امین خانهای در کنار دریا خریده و گویا امین به آرامش و نجات رسیده است.
فیلم "فرار" قبلا جایزه اژدها را به عنوان بهترین فیلم از جشنواره فیلم گوتنبرگ سوئد در سال ۲۰۲۱ دریافت کرده است. همچنین جایزه "ساندنس" برای فیلمهای مستقل بریتانیا و جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، انجمن منتقدان تورنتو و چندین جایزه دیگر را بدست آورده است. این فیلم نامزد جایزه گلدن گلوب هم بوده است.
- حسین دانش
- منتقد هنری
مجموعه"ناظران میگویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازن از دیدگاهها ارائه کند.
نود و چهارمین مراسم اهدای جوایز آکادمی اسکار، یکشنبه ۲۷ مارس ۲۰۲۲ برابر با ۷ حمل/فروردین ۱۴۰۱ اعلام خواهد شد. نویسنده در این مطلب معتقد است که فیلمهای "فرار" و مستند "سه آهنگ برای بینظیر" ظرفیت دریافت جوایز اسکار را دارند.
هشدار: این مطلب ممکن است برای مخاطبانی که فیلم را ندیدهاند داستان را لو بدهد.
برای اولین بار یک فیلم مستند از سینمای افغانستان به اسکار راهیافته است. فیلم مستند "سه آهنگ برای بینظیر" ساخته گلستان و الیزابت میرزایی نامزد جایزه اسکار در سال ۲۰۲۲ شده است. این مستند قصه زندگی یک زوج جوان و عاشق در اردوگاه مهاجرین در شهر کابل را روایت میکند. گلستان میرزایی فیلمساز افغانستان و همسرش الیزابت میرزایی قبلا هم چند فیلم مستند در افغانستان ساختند.
و فیلم بلند انیمیشن - مستند "فرار" ساخته یوناس پوهر راسموسن نیز با موضوع افغانستان در سه بخش بهترین فیلم خارجی، بهترین انیمیشن بلند و بهترین مستند بلند نامزد جایزه اسکار شده است. این فیلم بر اساس داستان واقعی از زندگی یک پناهنده افغان ساکن دانمارک ساخته شده که همجنسگرا است و در اوایل دهه ۹۰ میلادی از کابل و از مسیر مسکو به اروپا آمده است. فیلمنامه این فیلم توسط خود فیلمساز و امین (نام مستعار) نوشته شده است. "فرار" به عنوان نماینده دانمارک در اسکار ۲۰۲۲ حضور دارد و بحثهای را در محافل سینمایی ایجاد کرده است.
عشق، سادگی و تلاش برای زندگی
مستند "سه آهنگ برای بینظیر" یک فیلم ساده و صمیمی است. فیلمی که ضمن نمایش دشواری زندگی در اردوگاه مهاجرین در کابل، به موضوع عشق، رنج و رهایی میپردازد. بینظیر و شایستهخان دو جوان عاشق روستاییاند که از جنگ هلمند به کابل گریختهاند. پسرجوان در طول فیلم سه "لَندَی" (ترانه عاشقانه پشتو) برای عشقاش زمزمه میکند. آنها در اردوگاه صاحب فرزندی میشوند اما همچنان در قوانین قبیلهای پدر گرفتارند. پسر بیکاری است، از ناچاری میخواهد سرباز ارتش افغانستان شود اما برادر و پدرش مخالفت میکنند. برادرش میگوید اگر به ارتش بروی، طالبان همه ما را میکشند. شایستهخان مجبور میشود به تنهایی برای کار در مزارع تریاک به هلمند برود، در آنجا خودش هم معتاد میشود. بعد از فصل برداشت تریاک به کابل برمیگردد و در مرکز درمان معتادان موفق به ترک اعتیاد میشود. صحنه دیدار پدر جوان با همسر و دو کودکش در مرکز ترک اعتیاد، یکی از بهیادماندنیترین صحنههای فیلم است. و بعد صحنه پایانی که با برفبازی زوج جوان در اردوگاه، یک نوع حس رهایی را القا میکند. اردوگاهی با سرپناه کاهگلی آنهم در دل شهری که در پسزمینه ساختمانها و خانههای مدرن دیده میشود.
دوربین گلستان و الیزابت چون چشم حقیقت عمل کرده است. در جاهایی بدون وارد شدن به کلیشهها، گاهی دید شاعرانه دارد و گاهی معنادار و پرسش برانگیز. به عنوان مثال، بر بلندای شهر کابل و از آسمان اردوگاه، همیشه بالون سفیدی را میبینیم که ناظر بر وضعیت شهر و زندگی مردم است. این همان بالون دوربیندار امنیتی نیروهای امریکایی است که با وجود نظارت آن، بارها عملیات انتحاری طالبان در کابل انجام شد و هزاران نفر جان باختند. شایستهخان با لهجه روستایی خود و در جواب پرسش بینظیر در مورد بالون میگوید: "ما یا توسط آنها بمباران میشویم یا توسط طالبان کشته میشویم".
بالون دوربیندار حتا زمانی که شایستهخان برای کار در مزارع تریاک میرود، بر بلندای مزارع نیز دیده میشود در حالی که زیر چشم آن، در مزارع برداشت تریاک جریان دارد. انتخاب صحنههای مستندی از کبکهای میان قفس در اردوگاه، زندگی در خانهای بدون سقف، صحنههای ظریفی هستند که پرسشهای مهمی را در ذهن مخاطب فیلم ایجاد میکند.
موسیقی فیلم "سه آهنگ برای بینظیر" کاری از قیس ایثار، آهنگساز و ربابنواز افغان ساکن امریکا است. قطعه موسیقی اصلی این فیلم، براساس ترانه مشهور احمدظاهر "زندگی آخر سرآید، بندگی در کار نیست" ساخته شده که با ریتم آرام تنظیم و با رباب نواخته شده است. به نظر می-رسد تمام معنای فیلم در همین ملودی و شعر معترضانه "بندگی درکار نیست" نهفته است.
گلستان میرزایی کارگردان این فیلم متولد روستای ملیمه پنجشیر است. او در دوره اول حاکمیت طالبان به ایران مهاجرت کرد. و الیزابت میرزایی متولد پنسلوانیای امریکا است. این زوج مستند-ساز، چندین سال در موسسه فرهنگی "آیینه" در کابل کار کردند. گلستان به من گفت که سینما را در دانشگاه یا دوره آموزشی آکادمیک نخوانده و کارهای او و همسرش بیشتر تجربی بوده است.
فیلم "لیلا روی پل" ساخته مشترک الیزابت و گلستان میرزایی است که در سال ۲۰۱۸ جایزه بهترین فیلم از دید مخاطبان جشنواره هاتداکس و همچنین جایزه جشنواره برگن نروژ را دریافت کرد. این فیلم درباره تلاشهای لیلا حیدری مددکار اجتماعی است که برای نجات معتادان در کابل تلاش میکند. گلستان در مورد فیلم "سه آهنگ برای بینظیر" که نامزد بهترین مستند کوتاه در اسکار۲۰۲۲ است گفت که این فیلم بدون هیچ حمایت دولتی افغانستان و به صورت مستقل تولید شده است. او افزود که بعد از تصویربرداری فیلم، امتیاز تهیه و پخش فیلم را شرکت نتفلکس گرفت.
افغانستان قبلا فیلمهای مطرحی مانند "اسامه" ساخته صدیق برمک، "خاکستر و خاک" و "سنگ صبور" ساخته عتیق رحیمی که جایزه گلدن گلوب و جشنواره کن را دریافت کرده و به اسکار معرفی شده بود. همچنین فیلم "نامه به رئیس جمهور" ساخته رویا سادات نامزد افغانستان برای اسکار بود اما هیچ کدام به مرحله نامزد جایزه راه نیافتند.
"سه آهنگ برای بینظیر" اولین فیلم راهیافته از یک فیلمساز اهل افغانستان و همسرش در اسکار است.
"فرار" داستان واقعی از کابل تا دانمارک
فیلم سینمایی انیمیشن - مستند "فرار" ساخته یوناس پوهر راسموسن، داستان زندگی و مهاجرت امین (نام مستعار شخصیت واقعی) در اوایل دهه ۹۰ میلادی از کابل به دانمارک است. امین به عنوان یک همجنسگرا که اکنون یک فرد آکادمیک و دانشگاهی است، به بازگویی قصه کودکی خود در افغانستان و چگونگی فرار خانوادهاش از مسیر مسکو به اروپا میپردازد. او در آستانه ازدواج با کاسپر دوستپسر دانمارکیاش است اما رازها و ناگفتههایی از زندگی و سفر پر مخاطره او وجود دارد که به کسی نگفته است. امین، همصنفی فیلمساز در دوران مکتب/مدرسه در کپنهاگ بوده و فیلمساز با طرح پرسشهای صمیمانه و گاه روانشناسانه از او، بیننده را به کشف دنیای درون امین و درک سختیهای مهاجرت افغانها میبرد.
چهره انیمیشن شده امین را میبینیم که بر روی یک تخت ساده با طرح گلیم رنگارنگ افغانی در اتاقی در کپنهاگ دراز کشیده است. دوربین بالای سر او قرار دارد و فیلمساز پرسشهایی را مطرح میکند. "آیا تاکنون قصهات را به کسی گفتی؟" امین نفس بسیار عمیق میکشد و میگوید: "نه!".
هر تبعیدی یا مهاجر یک قصه دارد. وقتی قصهات گفته نشود، پرسیده نشود و یا شنیده نشود، سالها در درون پنهان و در بیرون ناشناخته میماند. امین سالها قصه خودش را روایت نکرده و حتا گاهی خود را سانسور کرده است. در ابتدای فیلم نوشته شده که "این فیلم یک داستان واقعی است". فیلم با تصاویر نمادین انیمیشن از صحنههای فرار کودکان و مردم از کابل جنگزده در دوره مجاهدین شروع میشود. تصاویری که در آغاز به سبک نقاشی ذغال و سیاه و سفید است و بعدا شکل انیمیشن دو بعدی و رنگی میگیرد.
امین، بیننده را به کودکی شاد خودش در دهه ۸۰ میلادی به کابل میبرد. شهری پر شور با دختران و پسران دانشجو و مردمان صمیمی. تصاویر مستند آرشیوی از کابل با تصاویر انیمیشن از زندگی امین و خانوادهاش با هم ترکیب شده است. پدر امین که یک افسر نظامی ارتش بوده، توسط حکومت خلقیها دستگیر، زندانی و ناپدید میشود و برادر بزرگتر از ترس خدمت سربازی فرار می-کند. امین با مادر و یک برادر تا پایان حکومت نجیب الله در کابل زندگی میکنند اما با ورود مجاهدین به کابل، راه فرار به مسکو و اروپا را در پیش میگیرند.
امین در بخشی از فیلم میگوید که همیشه "متفاوت" بوده و از خردسالی لباس خواهرش را در کابل میپوشیده، میتوانیم نتیجه بگیریم که او خیلی قبل از اینکه به دانمارک بیاید، پسزمینه-هایی داشته است اما از آنجایی که در افغانستان به دنیا آمده، سالهای بعد ناچار بوده تا خودش را با "شرم" تحمیل شده از سوی اجتماع و دین پنهان کند.
سربازان روسی در مسکو پول و دارایی پناهجویان را به بهانههای مختلف میگیرند. افسر روس در داخل خودرو به دختر مهاجری که مدرک و پول ندارد تجاوز میکند. بازار قاچاقچیان انسان و مافیا گرم است. عباس، برادر بزرگتر امین که ساکن سوئد است تلاش میکند تا خانوادهاش را از مسکو خارج کند. آنها مسیر پربرف و بوران در جنگل و دریا را میپیمایند. قایق مهاجران از دل شبهای توفانی عبور میکند و صبح با کشتی توریستی اروپاییها در دریا مواجه میشود. توریستها عکس میگیرند اما کمکی نمیکنند. امین، مادر و برادرش توسط پلیس استونی به مسکو برگردانده میشوند. امین در تلاش دوم به تنهایی موفق میشود به دانمارک برسد.
فیلم با تمام قدرتی که در روایت قصه، تکنیک انیمیشن - مستند، تدوین، موسیقی خوب و اجرای بومی دیالوگهای فارسیدری با صدای خود افغانها دارد، اما در صحنه پایانی گرفتار کلیشه رایج "نجات" در سینمای غرب است. مرد دانمارکی برای خود و امین خانهای در کنار دریا خریده و گویا امین به آرامش و نجات رسیده است.
فیلم "فرار" قبلا جایزه اژدها را به عنوان بهترین فیلم از جشنواره فیلم گوتنبرگ سوئد در سال ۲۰۲۱ دریافت کرده است. همچنین جایزه "ساندنس" برای فیلمهای مستقل بریتانیا و جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، انجمن منتقدان تورنتو و چندین جایزه دیگر را بدست آورده است. این فیلم نامزد جایزه گلدن گلوب هم بوده است.
- حسین دانش
- منتقد هنری
مجموعه"ناظران میگویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازن از دیدگاهها ارائه کند.
نود و چهارمین مراسم اهدای جوایز آکادمی اسکار، یکشنبه ۲۷ مارس ۲۰۲۲ برابر با ۷ حمل/فروردین ۱۴۰۱ اعلام خواهد شد. نویسنده در این مطلب معتقد است که فیلمهای "فرار" و مستند "سه آهنگ برای بینظیر" ظرفیت دریافت جوایز اسکار را دارند.
هشدار: این مطلب ممکن است برای مخاطبانی که فیلم را ندیدهاند داستان را لو بدهد.
برای اولین بار یک فیلم مستند از سینمای افغانستان به اسکار راهیافته است. فیلم مستند "سه آهنگ برای بینظیر" ساخته گلستان و الیزابت میرزایی نامزد جایزه اسکار در سال ۲۰۲۲ شده است. این مستند قصه زندگی یک زوج جوان و عاشق در اردوگاه مهاجرین در شهر کابل را روایت میکند. گلستان میرزایی فیلمساز افغانستان و همسرش الیزابت میرزایی قبلا هم چند فیلم مستند در افغانستان ساختند.
و فیلم بلند انیمیشن - مستند "فرار" ساخته یوناس پوهر راسموسن نیز با موضوع افغانستان در سه بخش بهترین فیلم خارجی، بهترین انیمیشن بلند و بهترین مستند بلند نامزد جایزه اسکار شده است. این فیلم بر اساس داستان واقعی از زندگی یک پناهنده افغان ساکن دانمارک ساخته شده که همجنسگرا است و در اوایل دهه ۹۰ میلادی از کابل و از مسیر مسکو به اروپا آمده است. فیلمنامه این فیلم توسط خود فیلمساز و امین (نام مستعار) نوشته شده است. "فرار" به عنوان نماینده دانمارک در اسکار ۲۰۲۲ حضور دارد و بحثهای را در محافل سینمایی ایجاد کرده است.
عشق، سادگی و تلاش برای زندگی
مستند "سه آهنگ برای بینظیر" یک فیلم ساده و صمیمی است. فیلمی که ضمن نمایش دشواری زندگی در اردوگاه مهاجرین در کابل، به موضوع عشق، رنج و رهایی میپردازد. بینظیر و شایستهخان دو جوان عاشق روستاییاند که از جنگ هلمند به کابل گریختهاند. پسرجوان در طول فیلم سه "لَندَی" (ترانه عاشقانه پشتو) برای عشقاش زمزمه میکند. آنها در اردوگاه صاحب فرزندی میشوند اما همچنان در قوانین قبیلهای پدر گرفتارند. پسر بیکاری است، از ناچاری میخواهد سرباز ارتش افغانستان شود اما برادر و پدرش مخالفت میکنند. برادرش میگوید اگر به ارتش بروی، طالبان همه ما را میکشند. شایستهخان مجبور میشود به تنهایی برای کار در مزارع تریاک به هلمند برود، در آنجا خودش هم معتاد میشود. بعد از فصل برداشت تریاک به کابل برمیگردد و در مرکز درمان معتادان موفق به ترک اعتیاد میشود. صحنه دیدار پدر جوان با همسر و دو کودکش در مرکز ترک اعتیاد، یکی از بهیادماندنیترین صحنههای فیلم است. و بعد صحنه پایانی که با برفبازی زوج جوان در اردوگاه، یک نوع حس رهایی را القا میکند. اردوگاهی با سرپناه کاهگلی آنهم در دل شهری که در پسزمینه ساختمانها و خانههای مدرن دیده میشود.
دوربین گلستان و الیزابت چون چشم حقیقت عمل کرده است. در جاهایی بدون وارد شدن به کلیشهها، گاهی دید شاعرانه دارد و گاهی معنادار و پرسش برانگیز. به عنوان مثال، بر بلندای شهر کابل و از آسمان اردوگاه، همیشه بالون سفیدی را میبینیم که ناظر بر وضعیت شهر و زندگی مردم است. این همان بالون دوربیندار امنیتی نیروهای امریکایی است که با وجود نظارت آن، بارها عملیات انتحاری طالبان در کابل انجام شد و هزاران نفر جان باختند. شایستهخان با لهجه روستایی خود و در جواب پرسش بینظیر در مورد بالون میگوید: "ما یا توسط آنها بمباران میشویم یا توسط طالبان کشته میشویم".
بالون دوربیندار حتا زمانی که شایستهخان برای کار در مزارع تریاک میرود، بر بلندای مزارع نیز دیده میشود در حالی که زیر چشم آن، در مزارع برداشت تریاک جریان دارد. انتخاب صحنههای مستندی از کبکهای میان قفس در اردوگاه، زندگی در خانهای بدون سقف، صحنههای ظریفی هستند که پرسشهای مهمی را در ذهن مخاطب فیلم ایجاد میکند.
موسیقی فیلم "سه آهنگ برای بینظیر" کاری از قیس ایثار، آهنگساز و ربابنواز افغان ساکن امریکا است. قطعه موسیقی اصلی این فیلم، براساس ترانه مشهور احمدظاهر "زندگی آخر سرآید، بندگی در کار نیست" ساخته شده که با ریتم آرام تنظیم و با رباب نواخته شده است. به نظر می-رسد تمام معنای فیلم در همین ملودی و شعر معترضانه "بندگی درکار نیست" نهفته است.
گلستان میرزایی کارگردان این فیلم متولد روستای ملیمه پنجشیر است. او در دوره اول حاکمیت طالبان به ایران مهاجرت کرد. و الیزابت میرزایی متولد پنسلوانیای امریکا است. این زوج مستند-ساز، چندین سال در موسسه فرهنگی "آیینه" در کابل کار کردند. گلستان به من گفت که سینما را در دانشگاه یا دوره آموزشی آکادمیک نخوانده و کارهای او و همسرش بیشتر تجربی بوده است.
فیلم "لیلا روی پل" ساخته مشترک الیزابت و گلستان میرزایی است که در سال ۲۰۱۸ جایزه بهترین فیلم از دید مخاطبان جشنواره هاتداکس و همچنین جایزه جشنواره برگن نروژ را دریافت کرد. این فیلم درباره تلاشهای لیلا حیدری مددکار اجتماعی است که برای نجات معتادان در کابل تلاش میکند. گلستان در مورد فیلم "سه آهنگ برای بینظیر" که نامزد بهترین مستند کوتاه در اسکار۲۰۲۲ است گفت که این فیلم بدون هیچ حمایت دولتی افغانستان و به صورت مستقل تولید شده است. او افزود که بعد از تصویربرداری فیلم، امتیاز تهیه و پخش فیلم را شرکت نتفلکس گرفت.
افغانستان قبلا فیلمهای مطرحی مانند "اسامه" ساخته صدیق برمک، "خاکستر و خاک" و "سنگ صبور" ساخته عتیق رحیمی که جایزه گلدن گلوب و جشنواره کن را دریافت کرده و به اسکار معرفی شده بود. همچنین فیلم "نامه به رئیس جمهور" ساخته رویا سادات نامزد افغانستان برای اسکار بود اما هیچ کدام به مرحله نامزد جایزه راه نیافتند.
"سه آهنگ برای بینظیر" اولین فیلم راهیافته از یک فیلمساز اهل افغانستان و همسرش در اسکار است.
"فرار" داستان واقعی از کابل تا دانمارک
فیلم سینمایی انیمیشن - مستند "فرار" ساخته یوناس پوهر راسموسن، داستان زندگی و مهاجرت امین (نام مستعار شخصیت واقعی) در اوایل دهه ۹۰ میلادی از کابل به دانمارک است. امین به عنوان یک همجنسگرا که اکنون یک فرد آکادمیک و دانشگاهی است، به بازگویی قصه کودکی خود در افغانستان و چگونگی فرار خانوادهاش از مسیر مسکو به اروپا میپردازد. او در آستانه ازدواج با کاسپر دوستپسر دانمارکیاش است اما رازها و ناگفتههایی از زندگی و سفر پر مخاطره او وجود دارد که به کسی نگفته است. امین، همصنفی فیلمساز در دوران مکتب/مدرسه در کپنهاگ بوده و فیلمساز با طرح پرسشهای صمیمانه و گاه روانشناسانه از او، بیننده را به کشف دنیای درون امین و درک سختیهای مهاجرت افغانها میبرد.
چهره انیمیشن شده امین را میبینیم که بر روی یک تخت ساده با طرح گلیم رنگارنگ افغانی در اتاقی در کپنهاگ دراز کشیده است. دوربین بالای سر او قرار دارد و فیلمساز پرسشهایی را مطرح میکند. "آیا تاکنون قصهات را به کسی گفتی؟" امین نفس بسیار عمیق میکشد و میگوید: "نه!".
هر تبعیدی یا مهاجر یک قصه دارد. وقتی قصهات گفته نشود، پرسیده نشود و یا شنیده نشود، سالها در درون پنهان و در بیرون ناشناخته میماند. امین سالها قصه خودش را روایت نکرده و حتا گاهی خود را سانسور کرده است. در ابتدای فیلم نوشته شده که "این فیلم یک داستان واقعی است". فیلم با تصاویر نمادین انیمیشن از صحنههای فرار کودکان و مردم از کابل جنگزده در دوره مجاهدین شروع میشود. تصاویری که در آغاز به سبک نقاشی ذغال و سیاه و سفید است و بعدا شکل انیمیشن دو بعدی و رنگی میگیرد.
امین، بیننده را به کودکی شاد خودش در دهه ۸۰ میلادی به کابل میبرد. شهری پر شور با دختران و پسران دانشجو و مردمان صمیمی. تصاویر مستند آرشیوی از کابل با تصاویر انیمیشن از زندگی امین و خانوادهاش با هم ترکیب شده است. پدر امین که یک افسر نظامی ارتش بوده، توسط حکومت خلقیها دستگیر، زندانی و ناپدید میشود و برادر بزرگتر از ترس خدمت سربازی فرار می-کند. امین با مادر و یک برادر تا پایان حکومت نجیب الله در کابل زندگی میکنند اما با ورود مجاهدین به کابل، راه فرار به مسکو و اروپا را در پیش میگیرند.
امین در بخشی از فیلم میگوید که همیشه "متفاوت" بوده و از خردسالی لباس خواهرش را در کابل میپوشیده، میتوانیم نتیجه بگیریم که او خیلی قبل از اینکه به دانمارک بیاید، پسزمینه-هایی داشته است اما از آنجایی که در افغانستان به دنیا آمده، سالهای بعد ناچار بوده تا خودش را با "شرم" تحمیل شده از سوی اجتماع و دین پنهان کند.
سربازان روسی در مسکو پول و دارایی پناهجویان را به بهانههای مختلف میگیرند. افسر روس در داخل خودرو به دختر مهاجری که مدرک و پول ندارد تجاوز میکند. بازار قاچاقچیان انسان و مافیا گرم است. عباس، برادر بزرگتر امین که ساکن سوئد است تلاش میکند تا خانوادهاش را از مسکو خارج کند. آنها مسیر پربرف و بوران در جنگل و دریا را میپیمایند. قایق مهاجران از دل شبهای توفانی عبور میکند و صبح با کشتی توریستی اروپاییها در دریا مواجه میشود. توریستها عکس میگیرند اما کمکی نمیکنند. امین، مادر و برادرش توسط پلیس استونی به مسکو برگردانده میشوند. امین در تلاش دوم به تنهایی موفق میشود به دانمارک برسد.
فیلم با تمام قدرتی که در روایت قصه، تکنیک انیمیشن - مستند، تدوین، موسیقی خوب و اجرای بومی دیالوگهای فارسیدری با صدای خود افغانها دارد، اما در صحنه پایانی گرفتار کلیشه رایج "نجات" در سینمای غرب است. مرد دانمارکی برای خود و امین خانهای در کنار دریا خریده و گویا امین به آرامش و نجات رسیده است.
فیلم "فرار" قبلا جایزه اژدها را به عنوان بهترین فیلم از جشنواره فیلم گوتنبرگ سوئد در سال ۲۰۲۱ دریافت کرده است. همچنین جایزه "ساندنس" برای فیلمهای مستقل بریتانیا و جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، انجمن منتقدان تورنتو و چندین جایزه دیگر را بدست آورده است. این فیلم نامزد جایزه گلدن گلوب هم بوده است.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: ناظران میگویند؛ اولین حضور سینمای افغانستان در انتظار جوایز اسکار ۲۰۲۲