سریال ساخت ایران ۳ – قسمت ۴ چهارم
مروری بر آنچه در سریال ساخت ایران قسمت ۳ گذشت و در قسمت ۴ باید از پیش بدانیم:
ظلی مامور فرستاده خانه. ستاره به غلام میگوید فکر نکنم اینطوری مشکلم حل بشه. با خشونت هم حل نمیشه. غلام میگه ما به صورت مویرگی در حال شناسایی هستیم. مرتضی یکباره وارد خانه میشود.
مردی به دنبال مهساست. در را باز میکند. مهسا در حال کار روی مجسمههاست. میپرسد چه کار میکنی؟میگوید مشغول مرمت هستم. مرد نگران مجسمه عتیقهست. زن را توصیه میکند که به کارهای گالریاش برسد. مهسا میگوید که حس میکنم گالری چیزی کم دارد. مرد میگوید نگران ایونت نباش. میگم یکی از سینماگران خفن بیاد اونجا رو دیزاین کنه. گفتم همه جا دوربین مداربسته کنار بگذارند. زن ایدهای هم برای ایونت ندارد. مرد میخواهد کسی را برای این کار هم صدا کند. پشت تلفن به او میگوید کامبیز می؛فت با شهرام در ارتباطی.
میگوید به شهرام بگو با خانمش بیاید یک جواهری بخرد ما هم یک گوشهای مینشینیم گپ میزنیم.
مرتضی در حال صحبت با کسی هست پشت تلفن. به او میگوید عدهای به من پیشنهاد همکاری مربیگری دادهاند. اما برای پیشنهاد شما زمان میخواهم که جوانب را بسنجم. غلام میگوید قبول کن. مرتضی میگوید شما بیایید ایران حضوری با هم صحبت کنیم. میخواهند به باشگاه بیایند ولی خبری از باشگاه نیست. در نهایت او را دست میاندازند. عدهای پشت تلفن در حال خندیدن هستند. ظاهرا امیر و بهمن دوستانش او را سر کار گذاشتهاند و ایستگاهش کردهاند.
فردا صبح، غلام نان خریده و سراغ ستاره و خانواده میرود. ستاره از غلام میخواهد که اگرچه قصد دخالت در زندگی ندارد اما میگوید این بچه دارد اینجا زندگی میکند، چرا شما با عاطفه ازدواج نمیکنید؟ بچه هم صاحب پدر و مادر میشود. من غم از دست دادن مادر را چشیدهام نمی]واهم این بچه احساس کند. غلام میگوید من عرض کردن خدمت شما عاطفه دخترخاله من است، شوهرش رفیق من بوده است. با هم در آب بودیم و همکار بودیم. ستاره میگه چقدر شما مهربونین.
این را هم ببینید: با عروسکهای برنامه مهمونی ایرج طهماسب آشنا شویدابی با غلام تماس میگیرد میپرسد هنوز دنبال سیا هستی؟ پیداش کردم چون آفتابی شده. دنبال شنود میگشت من براش فرستادم. غلام میخواد برسه سراغش.
مرتضی در باشگاه است که غلام به سراغش میآید میگوید باید برویم. سیاوش دستگاه شنود گزارش داده باید برویم. مرتضی هم دنبالش میرود.
به سراغ ایونت مهسا می رویم که درباره جواهراتش که بر اساس ماههای سال طراحی شده است توضیح میدهد.
مرتضی و غلام وارد گالری میشوند. به سراغ سیا میروند. او را گیر آوردهاند. قرار میشود بعدا با غلام تماس بگیرد. با هم پیمان میبندند.
سیاوش زنگ میزند به دختری و میگوید
عزیزم اطلاعات خفنی پیدا کردم بهت خبر میدم.
در صحنه بعد میبینیم سیاوش در کنار بچهها در حال تعیین شرطی برای غلام است. این که اتوبان رفاقتمون دوطرفه باشد. کاری که پول تپل باشه خطر هم داره دیگه. خونه ی خود سیاوش را هم میفهمند هدیه است کسی داده بنشیند. اگر میخواستم نصف لواسان را هم به نامم میکرد. اشارهای به ماجرای دادگاه اکبر طبری و شباهت این جمله با سخنان او در دفاعیه.
پیش عمو و هاشم مک کویین میرویم. نقشه آنها این است که میخواهند سر صاحبخانه را گرم کنند و دیگری جی پی اس را بچسبانند به ماشین.
به سراغ خانه ظلی میروند تا پروژه را پیاده کنند. در پوشش یک سفارش که میخواهند تحویل بدهند میروند آنجا.
بسته را تحویل نگهبان میدهند. در خیابان مرتضی و غلام در حال ریختن تخمهها زمین هستند که سپند امیرسلیمانی با شخصیت واقعی خودش میآید به آنها تذکر میدد.
این را هم ببینید: سریال نیسان آبی | پشت صحنهپروژه انجام میشود و در صحنه های بعدی میبینیم که ماشین ایستاده و خبر از روی جی پی اس به آنها میرسد. به سیا خبر میدهند تا بیاید. حالا نوبت پهپاد است که توسط سیا بلند میشود.
دختر به سیاوش زنگ میزند میگوید اطلاعاتی از شهرام گرفتم. از این به بعد هرکس با ستوده در رفت و آمد است را باید زیرنظر داشته باشیم. سیاوش میگه فعلا ما دنبالشیم باید پشتش باشیم. چشم.
از دوربین تنها چیزی که پیدا میکنند یک استخر پرورش ماهی است. اما کنار آن یک سوله هم هست که تعداد زیادی دوربین برایش کار گذاشته اند. تصمیم میگیرند بروند داخل و سرور دوربینها را بردارند و بیاورند بییرون. پروژه جدید نفوذ به آن سوله است.
منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: سریال ساخت ایران ۳ – قسمت ۴ چهارم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران