دانلود و تماشای سریال خاتون قسمت ۲۳ بیست و سوم + خلاصه پاورقی سریال | Khatoon Serial Part ۲۳
در قسمت قبل از سریال خاتون قسمت ۲۳ دیدیم که برای فخار کسی در حال پیشنهاد برای سکوت و ادامه ندادن است. فخار میفهمد که زندان اراک و بعد رشت هستند آنهایی که بازداشت شدهاند. در دفتر روزنامه نشستهاند و اخبار را مرور میکنند.
فرهاد وارد میشود و خبر میدهد که چشمتان روشن. خاتون در یک زیرزمین نشسته و پدرش و رضا به او سر میزنند. رضا میگوید بابت قضیه قدرت خیلی متاسفم. خاتون را سراسر غم گرفته است. رضا میگویم تمام مدت درگیر آزاد کردن پدرت و اورنگ بودم.
برای دانلود به محض انتشار به شیوه قانونی، همین حالا عضو کانال تلگرام پندار سریال شوید.
مهربانو میگوید نمیخواهی بمانی؟ رضا میخواهد برود چون آمریکاییها در حال ورود آذوقه و هواپیما و تانک هستند! میخواهند آذوقه ها را بزنند. فرهاد برای عملیات بعدی که کندوان است قول میگیرد.
مهربانو میگوید شما همه زندگی من هستید، اما خاتون تنها بماند اتفاقی برای بچه بیفتد چه کار میخواهد بکند؟
در کافه پولونیا جهانگیر روزبه میگوید دختره عین باباشه. سرتق و لجباز. میخواست یهو نوهاش هم به دنیا بیاد بعد من را خبر کند. مهربانو میگوید شما که خوب میدانید با چه شرایطی رفتهاند. وقت سرزنشکردن خاتون نیست. خیلی دشوار است در چنین شرایطی، در حال فرار بیاید بگوید داییجان من حاملهام. الان به کمک و پشتیبانی شما احتیاج دارد خاتون. این نظر اسفندیار (اسفند) بود که بیارمش اینجا. روزبه میگوید این اسفند اول خواهرم را دق داد حالا هم نوبت من است. خانم عزیز اینجا مثل لونه زنبور میماند و نظامیها همه اینجا پلاسند. میتوانم بگویم یک نفر که شما دنبالش میگردید را من آنجا آن بالا قایم کردهام. چون زاییده و ممکنه بچهاش بیدار شود. ملینا یک پیشنهادی میخواهد به او بگوید.
این را هم ببینید: زمان پخش برنامه مهمونی ایرج طهماسبدر صحنه بعد میبینیم که بچههای زیادی همراه فرهاد، خاتون و ایران میآیند. اسفندیار از پی آنها. جهانگیر روزبه میگوید ماشالله کاروانسرایی شده است. و طعنه برای ازدواج رضا فخار و خاتون به آنها میزند.
ماری (مریم) در حال نقاشی شیدن از مادر شیرزاد ملک است. پدرش سر میرسد. نامهای به دست دخترش میدهد. ماری میرود و پدرش خبر میدهد که اسم همسرش، جزو تبعیدیهای سیبری است. سرهنگ شیرزاد ملک سر میرسد و میپرسد ماجرای نامهها چیست؟ ماری نامههای مادرش از بچگی را نشان میٔهد و میگوید باورم نمیشود چرا باید چنین اتفاقی میافتاد؟ شیرزاد میگوید متاسفم و میرود.
در جلسهای که توسط اشغالگران در کافه برگزار میشود در حال تعریف کردن از ایرانیان هستند.
النا آهنگی میگذارد در خانه و فرهاد مراقب خاتون است. مهربانو میآید و خبر میدهد که تمام شهر حرف از عملیات آبادان و رضاست. میپرسد حال مادر ایران چطره؟ خاتون میگه خوب میشه. مهربانو میگه خیلی سخت گذشته میدونم اما اینطوری نمیمونه که. ایران تو رو، مادرش رو صحیح و سالم میخواد.
خبر تازه میرسد: کمیسر رجباف قصد کشتن رضا را کرده.
در هتل پرشیا، ماری بابت ملاقات با کمیسر رجب اف رفته. موسیو (با بازی مهران غفوریان) میگوید قرقی بیاید و او را به سراغ کمیسر ببرد.
کمیسر به او میگوید این که مادرش به سیبری تبعید شده یا نه بستگی دارد به اینکه اگر همکاری کند یا نه. میگوید مادرت جاسوس است و نامههایش در خانه سرلشکر زاهدی کشف شده است. نامهها را اگر بدهی تبعیدش نمیکنم. و در را باز میکند مادرش پشت در است. مادر از دخترش میخواهد که نامهها را برایش بیاورد. قرار: ۹ شب در بار هتل، به همراه همین نامهها. اگر نیایید، مادرش جانش را از دست میدهد.
این را هم ببینید: ماجرای ترند اول شدن برنامه مهمونی ایرج طهماسب چیست؟دیدار میان خاتون و داییاش صحنه بعدی است. خاتون میگوید دایی، من اینقدر قوی بودن را انتخاب نکردم. دایی، من خیلی سخت است گفتن چیزی که میخواهم بگویم. برای همین هم تاالان بهتون نگفتهام. شما بگذارید پای کوچکتر بزرگتری و حجب و حیا. شما همیشه پشت من بودهاید و الان هم به کمک شما احتیاج دارم. و در نهایت میگوید: دایی. ایران بچه شیرزاده نه رضا. رضا صبر کرد تا بچه به دنیا بیاد. میخوام با شما مشورت کنم. شیرزاد اگر بدونه حتما بچه رو از من میگیره. شیرزاد ازدواج کرده و نمیخوام رابطه ش با ماری به هم بخوره. رضا هم شرطش اینه که نفهمه. فکر میکنم ایران حق داره که بدونه. جهانگیر روزبه میگه شیرزاد هم حق داره بدونه.
میرعظیم هم به همراه رضا و دسته گل میآیند. جهانگیر و میرعظیم هم را میشناسند. میگوید من به میرعظیم گفتم که رابین هود کیه.
رضا از خاتون می خواهد که وقتی ایران بزرگ شد به او بگوید. خاتون میگوید که باید به شیرزاد بگویم.
شیرزاد ماجرای مادر ماری و کمیسر در هتل را با قرقی صحبت می کند و مطمین میشود. کمیسر رجباف عصبانی وارد ارتش میشود و فرمانده را برای راپورت عملیات به رابینهودیها تهدید به توبیخ میکند.
دانلود قسمت بیست و سوم ۲۳ سریال خاتونKhatoon Serial Part 24
کمیسر میخواهد در یک خرابه کل نیروهای رضا فخار را تیرباران کند. و اگر به گوش آنها برسد میتواند از این طریق رضا فخار را بگیرد. جهانگیر میآید و روی کافهچی لهستانی آنجا و علاقه کمیسر مانور میدهد.
خبر را همان کافهچی برای خاتون و دیگران میآورد. همزمان پشت سرش هم کمیسر رجباف وارد میشود. اسفندیار همه را سعی میکند بیرون کند. کمیسر میگوید دارم ایران را از دزدها و جاسوسها بیرون میکنم نباید مانع من باشید. اسفندیار را میبرند و خاتون، ایران به بغل، گردن کمیسر را میگیرد. رجب اف میگوید باربارا، پیغام من را به رضا فخار برسان و توی سرش شلیک میکند.
این را هم ببینید: سریال خاتون قسمت ۱۶ چه شد؟اسفندیار به داخل سلول برده میشود. خاتون هم همینطور. کیسر به سرغ جهانگیر روزبه میرود. در کافه تیر هوایی شلیک میکند و میگوید رفتم خانهات همه را گرفتم. خانوادهات همه یا دزدن یا جاسوسن. به جهانگیر میگوید پسفردا میفرستم همه را سیبری. قطار ۹ صبح از ایستگاه راه میافتد. دادگاه نظامی براش حکم اعدام میبرد. خودت هم پایت بیشتر از بقیه گیر است. او را میبرند.
منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: دانلود و تماشای سریال خاتون قسمت ۲۳ بیست و سوم + خلاصه پاورقی سریال | Khatoon Serial Part 23
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران