سریال راهزنان قسمت ۲۵۱ دویست پنجاه و یک

 

مریم به زندان به ملاقات هرمز می رود. هرمز به مریم هشدار می دهد که یکی از افراد سر میز که مریم آنها را در هتل تهدید کرده بود، قصد ملاقات با مریم را خواهد داشت و میخواهد او را بکشد، و اگر مریم او را بکشد، بقیه افراد میز او و همه خانواده را نابود خواهند کرد. او از مریم میخواهد که به هیچکس اعتماد نکند.

مریم بعد از زندان به همراه خورشید به سمت بیمارستان می رود. او در مسیر حرفهای هرمز را به خورشید می‌گوید و از او میخواهد که هرکس قصد ملاقات با مریم را داشت ، به الیاس و آلپ ارسلان خبر برساند.

در بیمارستان مریم پیش امینه و گونول رفته و آنها را دلداری می دهد. ایلماز پیش مریم رفته و به او می‌گوید که یک نفر میخواهد او را ببیند و در مورد آینده خانواده آنها صحبت خواهند کرد و موضوع مهمی است. او میخواهد مریم را برای ملاقات ببرد‌. مریم قبول میکند، اما می‌گوید که با ماشین خودش می آید. سپس پنهانی به خورشید می‌گوید که به الیاس خبر برساند.

خورشید به خانه جیران رفته و موضوع را می‌گوید. آلپ ارسلان می‌گوید که در ماشین مریم جی پی اس نصب است. جیران می‌گوید که با یکی از ماشین های او که در پارکینگ است سراغ مریم بروند‌.

بحری و الیاس و آلپ ارسلان در راه هستند. بحری می‌گوید که ایلماز حتما می‌داند که ماشین مریم جی پی اس دارد و شاید برای آنها تله گذاشته باشند. همان لحظه مرسل و افرادش سد راه آنها می شوند و شروع به تیراندازی میکنند. بحری ماشین را داخل جنگل می برد و فرار میکنند.

این را هم ببینید:  سریال راهزنان قسمت ۲۴۷ دویست و چهل و هفتم

ایلماز مریم را به یکی از ویلاهای اکرام می برد. مریم فکر میکند که اکرام قرار است با او صحبت کند، اما میفهمد که خود ایلماز با او کار داشته است و ملاقاتی در کار نیست. ایلماز می‌گوید که می‌داند در ماشین مریم جی پی اس نصب است و الیاس نیز قرار است دنبال او برود، اما مرسل قرار است سراغ الیاس و آلپ ارسلان رفته و آنها را نابود کند. مریم می‌گوید که او از مرگ نمی‌ترسد، اما میخواهد قبل از مردن همه چیز را در مورد مرگ دخترش بداند و اینکه چه کسی او را کشته است. ایلماز می‌گوید که رییس او به خاطر اینکه هرمز میز را ترک کرده بود، دخترش را کشت تا هرمز به خاطر انتقام دوباره سر کار بگردد. همان موقع مرسل تماس می‌گیرد و خبر میدهد که الیاس از دستش فرار کرد و نتوانست آنها را بکشد. در این حین مریم پنهانی میخواهد از کیفش اسلحه در بیاورد ، اما ایلماز متوجه شده و یک سیلی به مریم می زند و اسلحه را میگیرد. او به مرسل می‌گوید که خودش را گم و گور کند و او نیز کمی بعد خواهد رفت.

بعد از قطع تماس، ایلماز به مریم می‌گوید:« دلم میخواست الیاس اینا هم بیان و همتون با هم بمیرید تا من هم همه چیز رو بندازم گردن اکرام و مرسل، اما متاسفانه اونا نمیان و منم بدون اینکه بهت چیزی بگم باید بکشمت.» مریم میپرسد:« تو دستور دادی دخترم رو بکشن؟» ایلماز اسلحه را به سمت مریم گرفته و می‌گوید‌:« فقط میگم که من دستور ندادم.» همان لحظه اکرام از پشت سر به ایلماز شلیک کرده و او را می کشد. مریم آشفته شده و اکرام به او آب می دهد تا آرام شود. او می‌گوید که پیش اونال بوده و ایلماز به بهانه بیمارستان آنها را ترک کرده بود. سپس اکرام به خاطر هشدار اونال در مورد مشکوک بودن ایلماز ، به بیمارستان رفته و متوجه شده بود که ایلماز و مریم به سمت ویلای او آمده اند.

این را هم ببینید:  سریال راهزنان قسمت ۴۷ چهل و هفتم

مریم با الیاس تماس می‌گیرد و الیاس می‌گوید‌ که نزدیک ویلا هستند. آنها به ویلا می رسند و مریم موضوع را تعریف میکند. اکرام می‌گوید‌ که ایلماز به عمد مریم را به ویلای او آورده بود تا کشتن مریم را گردن او بیندازد و همه را با او دشمن کند. الیاس میخواهد مریم را ببرد، اما اکرام یادآوری میکند که آنها تحت تعقیب هستند و خودش مریم را می رساند. مریم می‌گوید‌ که خودش می رود.

مریم به خانه رفته و با ناراحتی به خیریه می‌گوید که چند دقیقه پیش نزدیک بود که بمیرد و خودش خودخواسته به کام مرگ رفته بود. خیریه آشفته شده و از مریم میخواهد که سراغ این کارها نروند و فقط او برایش مانده است. مریم می‌گوید تا زمانی که قاتل دخترش را پیدا نکند آرام نمی‌گیرد. خیریه مریم را بغل کرده و مریم گریه میکند.

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: سریال راهزنان قسمت ۲۵۱ دویست پنجاه و یک