گاو مهرجویی، خروسی بی‌محل، امیر شفقی - Gooya News

در اثرگذاری مناسب هنرمند بر جامعه، چیزی به اندازه درک و آگاهی تاریخی از آنچه در جامعه و جهان می‌گذرد کارساز نیست. در کتاب "نقش سینما در انقلاب ایران" در مورد نامناسب بودن پیام و محتوای فیلم گاو نوشته‌ام که به نظر، با توجه به اهمیت این فیلم، نیاز به شرح بیشتری دارد. برای بسط این بررسی، توضیح چند خط سیر معاصر و دو تقاطع تاریخی لاجرم می‌نماید.

مدیریت علمی در مغرب زمین

در سال ۱۸۷۸ میلادی، فردریک تیلور آمریکایی، که اتفاقا داریوش مهرجویی هم در آنجا مشق فلسفه کرده، نظریه مدیریت علمی خود را برای نظم و نسق دادن به آشفته بازار اداره کارخانه‌ها ارایه می‌کند و از آن پس پدر علم مدیریت لقب می‌گیرد. نظریه‌ای که بر پایه مواردی مانند تعریف استانداردهای کاری، تجزیه فعالیتها، زمان سنجی و حرکت سنجی گذاشته شده بود. به فاصله کمی، هنری فایول فرانسوی، متاثر از نظریه مدیریت علمی، چهارده اصل معروف خود را که شامل اصولی مانند تقسیم کار، وحدت فرماندهی، تمرکزگرایی و وحدت هدف بود عرضه می‌کند. حاصل پذیرش این نظریه‌ها در جامعه غربی، که بهره وری و کارایی را بصورت عملی وارد فرایند تولید محصول نمودند، جهش کمیت تولید کالا بود. جهشی که ناشی از گامی بسیار بلند و چشمگیر در حداکثرسازی بهره گیری از توان و استعداد نیروی انسانی بود. اما همزمان، پارامترهای مربوط به انسان گرایی کمرنگ شد و روحیه کارگرایی به شدت بالا رفت و بیشتر به جنبه‌های مادی و فیزیکی محیط کار توجه شد. از آنجا که کارگران فقط ابزارهایی در خدمت تولید دیده می‌شدند، الینه گی و از خودبیگانگی در ابزار تولید غالب شده بود.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: گاو مهرجویی، خروسی بی محل، امیر شفقی - Gooya News