سریال خسوف قسمت ۲۷ بیست و هفتم
امیر در شرکت ماجرای استعلام خانهها از ترکیه را با بچهها مرور میکند. بچههای شرکت به علیرضا شک میکنند.
رضی سمیرا را مواخذه میکند که چرا با یک دستیای که علیرضا به او زده همه چیز را به او لو داده است. سمیرا پیشنهاد میکند زمینها را بفروشند اما رضی مخالف است. میگوید کلی هزینه کردیم. من هم قبول کنم افضلی هم قبول میکنه؟ سمیرا میگه من رو بگیرن میگم کارهای نبودم ها. ولی رضی پای ۱۰ میلیارد سفتهای که دارد را پیش میکشد و تهدیدش میکند.
روزبه میخواهد از ریحانه خواستگاری کند. ریحانه میگوید برو میدون هروی. در نهایت بدون اینکه چیزی از دوستش بگیرد میآید و چون پسره فمیده که دنبال مواد است. کیفش را زیر و رو میکند و موادها را پیدا میکند و یک چک زیر گوش او میخواباند.
آتیه با اسما تماس میگیرد و میگوید صبر من هم حدی دارد باید هر چه سریعتر اقدام کنی.
Khosoof Serial Part 27
علیرضا این طور نشان میدهد که دارد راه حاشا کردن را به سمیرا یاد میدهد. سمیرا ماجرای سفتهها را به علیرضا میگوید. علیرضا میگوید خانه را به نام کن کنی نمیتونه کاری بکنه. دایی مهراب هم نمیذاره تو توی زندان بمونی.
علیرضا از آتیه میپرسه تو واقعا میخوای زن دایی مهراب بشی؟ آتیه میپرسد ایرانی دارد؟ علیرضا میگوید نه خیلی هم خوبه همه اموالش رو میزنی به نام خودت یک جا. ولی خب باید با خیلیها بجنگی. امیر داره خونه میخره استانبول. از اسما هم طلاق میگیره بیاد با تو. طفلک دایی مهراب. میگه من این کار رو کردم. بذار دایی شک کنه به امیر. بعد از یکی دو روز هم اسما میفهمه و بازی خوبی راه میفته. خبرهای هیجان انگیز دیگهای هم دارم که ارتباطی با شما نداره ولی به افضلی و رضی و دوست قدیمی شما سمیراست. وقتی شما نبودی کلی زمین به اسمت خریدن با جعل وکالت. بعد دست به دست شده بین یه سری معتاد و آدم درب و داغون و رسیده دست افضلی. حالا هم سمیرا با نفوذش در شورای شهر تغییر کاربری گرفته و خدا تومن پول. برادر گرامی شما هم وارد شده و هرچی نیاز داشتن در اختیارشون گذاشته. بازی داره تازه گرم میشه آتیه ناصح.
این را هم ببینید: نقش حمید جبلی در تعطیلی کلاه قرمزی و پخش برنامه مهمونی چیست؟هما از حال و روز اسما برای مهراب توضیح میدهد و میگوید میترسن بلایی سر خودش بیاورد. اسما تهدید آتیه برای جدایی و گرفتن فراز را به پدرش میگوید. مهراب جا میخورد و میگوید اشتباه قضاوت میکنی.
سمیرا میرود به خانه ثمین. مواد را جمع میکنند. بهشون متلک میگه که معلومه این بوتیکیه خوب پول میده که اینجا رو اجاره کردین. اگر پول میخواید باید برید یه جایی خونه کسی چیزی رو برام بیارین. میرید توی خونهش. ثمین قاطی میکند. فرزانه میگوید کار را انجام شده بدانید.
آرمان به آتیه میگوید که میخواهم یک استودیو بخرم. آتیه میگوید اگر مشکل رضی است اون با من. ویلای شمال را بفروشیم. سهم منم مال تو. بلیت کنسرت را که از آرمان گرفته آتیه با امیر در میان میگذارد و او را دعوت میکند. قرار میشود بروند کنسرت.
آتیه به مهراب زنگ میزند میگوید انگار توی آسمانهام. فکر نمیکردم هیچوقت اینقدر خوب باشه حالم. کیببینمت؟ فردا صبح در گالری قرار میگذارند.
آتیه و مهراب به هم میرسند. فردا در گالری مشغول ایده دادن درباره گالری هستند ولی مهراب در دنیای دیگری است. مهراب عکسها را به آتیه نشان میدهد که با آتیه بودهآند. آتیه میگوید از من خواستگاری کرد در جریان آپارتمانخریدنش هم هستم. رفتم که آب پاکی را بریزم روی دستش. بهش گفتم به جای این خیالپردازیهای بچهگانهات حواست به زن و بچهات باشد. مهراب میپرسد تو از اسما نخواستی از امیر جدا بشود؟ آتیه میگوید من یک زنم و حال الان اسما را هم خودم بهتر از هر کسی میفهمم. بدبین بود. نمیدونم چرا. بهت گفته یه بار اومده خونه ما؟ مشکل اسما من نیستم مهراب اون با خودش درگیره. چراییش را هم نمیدانم چرا ولی میدونم یه چیزی داره بدجور عذابش میده.
این را هم ببینید: سریال خاتون به پایان رسید، حالا چی ببینیم؟مهراب میگه اگر درخواست ۴ سال پیشم رو بگم گفتی فرار نمیکنی ولی نگفتی چیکار میکنی. آتیه میگوید من آدم زندگی قایمکی نیستم مهراب اگر فکر میکنم کارم درست است چرا باید از دیگران قایمش کنم؟
منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: سریال خسوف قسمت ۲۷ بیست و هفتم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران