هفته هنر و فرهنگ؛ انتخاب ما نبود، آینده در مه، شوخی‌های چند میلیاردی

هفته هنر و فرهنگ؛ انتخاب ما نبود، آینده در مه، شوخی‌های چند میلیاردی
بی بی سی فارسی
هفته هنر و فرهنگ؛ انتخاب ما نبود، آینده در مه، شوخی‌های چند میلیاردی
  • مسعود بهنود
  • روزنامه‌نگار
۳ ساعت پیش

چندان که کاروان نوروزیان از سفر به خانه سرازیر شدند، سبزه سبز شده‌شان روی آب‌ها شناور، به‌خاطر تصادفات همراهشان شمار زیادی جنازه بود و شمار زیادی خانواده گریان و مبهوت شیون‌زده، همتراز کشته‌گان در شهرهای اوکراین. اما دولتمردان همچنان مشغول به ارقامی که سرگرمی نوروزی مردم شد.

هفته سوم سال وعده‌ها پر پرواز گشودند، هم اتاقک‌های خبرنگاران از محل مذاکرات وین جمع شد و هم دستور فوری برای برچیدن خط فقر مطلق، هم هزینه سفر داخلی رئیس دولت ۸۰۰ میلیون نبود، در فرهنگ و هنر، همه کار ایستاد تا مدیران جوان با خانواده مشورت کنند و مقررات پیشین نو شود.

اما سخت تر از تحمل گردی که آخرهفته راه نفس‌ها را بست، فغانی بود که از جانب گروهی از هنرمندان خوشنام برخاست که چرا به برخی از زنان صنعت سینما ظلم و آزار می‌رسد. چنان که ترانه علیدوستی بازیگر مطرح سینما در پاسخ به این سوال که چرا خانه سینما تا به حال در برابر گستردگی چنین اتفاقاتی اقدام نکرده گفت: "همیشه ملاحظاتی هست. در کشوری زندگی می‌کنیم که کار و بار و منافع افراد سریع به خطر می‌افتد."

بازیگر مشهور سینما در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به فضای "بیش از حد مردانه" سینمای ایران گفت: "پول و روابط اجتماعی و روابط فرادست، فرودست بر این صنعت حاکم است و افراد برای ورود به این فضا یا ماندن در آن باید از سد بلندی عبور کنند."

اعتماد نوشته: مگر نه که سال تئاتر ایران با اما و اگرهای قابل تامل پایان یافت و با نگرانی‌های خاص خودش به پایان رسید. روزهایی که می‌توان مدعی شد وزارت فرهنگ و ارشاد میدان‌داری کرد و گروه‌های تئاتری طبق معمول در سکوت، کمبودها و بی‌تدبیری‌ها و نادیده گرفته شدن‌ها را تاب آوردند تا همچنان شایسته صفت "صحنه‌گردان" باشند.

در زمینه تئاتر و سینما، مدیران تازه رسیده ابتکار به کار برده و شب عیدی علاجی هم برای پوشاندن لاعلاجی‌ها یافتند. نمایش‌ها کمیک و خنده‌دار شدند، با جوک‌های روز. این تصمیم زمانی لازم آمد که آشکار شد برخلاف همه خوش‌بینی‌ها و پیش‌بینی‌ها در فرصت نوروزی حتی نیم سال‌های قبل فروش نداشتند. پس به استندآپ کمدی‌هایی متوسل شدند که خبر رسید یکیشان، هشت میلیارد تومان بلیت فروخته و چند نمایش کمیک دیگر همراه با (شوخی‌های فی‌البداهه و موسیقی زنده) تا اندازه‌ای پر بوده‌اند.

در این میان "بندبازی"، که عملا مسابقه‌ایست برای دوستداران موسیقی، امید آن است که توده را به دنیای اینترنت بکشاند و از صدا و سیما امید بر بندد. حالا که صیانت هم در درمانگاه‌های دولت و مجلس بستری است.

منبع تصویر، Andishe Pouya

توضیح تصویر،

تخته بند تحمیلی

انتخاب ما نبود

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکستشیرازه

«شیرازه» پادکستی درباره کتاب‌ها است که سام فرزانه تهیه می‌کند

پادکست

پایان پادکست

رضا خجسته رحیمی در اولین سرمقاله شماره نوروزی اندیشه پویا با گذری از دوران جوانی خود، در فوران حوادث سال‌ها نوشته: در روزگاری به سر می‌بریم که بسیاری از چیزهایش خارج از اراده و انتخاب ما بوده است. انتخاب ما نبوده است که زندگی متلاطمی را تجربه کنیم. انتخاب ما نبوده است که از ما صیانت کنند، بی آنکه محتاج صیانتی باشیم. (خوب که دقت کنید به نام صیانت، انتخاب‌های ما را زندانی ترس‌های خود می‌کنند، و پیشران، ترس‌های آنهاست). انتخاب ما نبوده است که ویروسی عالمگیر احاطه‌مان کند و تخته بند آن شویم. آنچه بر ما تحمیل می‌شود، خارج از انتخاب ماست، و در مواجهه با آنچه خارج از انتخاب است، آشفته و پریشان نباید بود.

نویسنده چهل ساله افزوده: جایی می‌خواندم که بسیاری از نامه‌هایی که از آبراهام لینکلن به جا مانده، نامه‌هایی است که او به وقت عصبانیت و خشم از اطرافیانش نوشته و در آنها خشم خود را توضیح داده است؛ نامه‌هایی که هیچگاه فرستاده نمی‌شدند و در کشوی میزش روی هم می‌نشستند تا امروز که به ما رسیده است. ما پر از نامه‌هایی هستیم که نوشته نشده‌اند، که فرستاده نشده‌اند، که بیان رنج‌ها و ناکامی‌های ماست، که بیان خشم ماست از آنچه زیستن ما را حد زده است.

در پایان رنجنامه سردبیر ماهنامه اندیشه پویا آمده: ما جنگ‌هایمان را کرده‌ایم و اکنون اگرچه چنان ســربازانی بی‌اسلحه‌ایم، چرا اسیر خشم‌های بی‌حاصل شویم؟ می‌توانیم چون لینکلن نامه‌هایی بنویسیم به خودمان، و ســپس به زندگی بازگردیم. در گذر از آرمانگرایی و در عبور از واقعگرایی، در عبور از چهل سالگی، انگار خود زندگی از هر چیزی واقعی‌تر است و دست و پای بیهوده نباید زد.

منبع تصویر، Asre Iran

توضیح تصویر،

نمایش بک تو بلاک

فریادی در سکوت

کمتر شنیده شده که در تاریخ یکصد ساله نمایش در ایران، بر سر خوبی یا بدی تئاتری بین تماشاگران تئاتر اختلاف و شکاف بزرگ افتد. این اتفاقی است که بر سر "بک تو بلک" رخ داده است. عده‌ای پرفروش‌ترین نمایش امسال را فرصتی برای نمایش خواندند که این ایام در نهایت از پا درآمد. گروهی دیگر کاملا برعکس معتقدند که با زمان‌سنجی مناسب از حیث موضوع و ساختار، مخاطبین را به خوبی شناخته و محصولی متناسب با ذائقه اکنون را عرضه می‌کند.

سجاد افشاریان، کارگردان این نمایش، تفنگدار یکه سوار عرصه‌ایست که در آن استوار شده است.

هواداران این نمایش معتقدند که نمایشی که تا آخر هفته هشت میلیارد تومان فروخته و یک رکورد بزرگ به جا گذاشته با وجود همه محدودیت‌ها و شرایط ناگزیر تئاتر امروز ما نشان می‌دهد که با احترام به مخاطب می‌توان همه معادلات را به نفع رونق سالن‌های نمایش مبتنی بر پایبندی به اصول هنری تغییر داد و به احیای اقتصاد و صنعت در این حرفه نیز نیم نگاهی داشت.

نمایش در زندان می‌گذرد و علی مردی شاعر مسلک است که عمده‌ تماسش با جهان بیرون از طریق تلفن زندان است. علی این زمان‌ها را با پرداخت بسته‌های سیگار به زندانی‌های دیگری که کسی را برای تلفن‌ کردن ندارند بیشتر می‌خرد. مخاطب اکثر این تماس‌ها دوستش، حیدر است که در کتاب‌فروشی کار می‌کند. علی طی مرخصی از زندان و به امید تجدیدنظر در پرونده، به دختری که آواز می‌خواند، دل باخته...

سجاد افشاریان از دیدار برخی از تماشاگران معجزه می‌کند که یک تنه، نمایشی به این فشردگی و حاضر جوابی، متلک را با متلک بالاتری جواب دادن جلو می‌برد. تازه دو سئانس پشت سر هم در هر روز کار کرده است.

کاربری نوشت: میزان استقبال ملت از تئاتر سجاد افشاریان بسیار نگران کننده‌ است. صرف بیان مشکلات و معضلات و مسایل روز جامعه و از هر دری سخنی گفتن؟ خب این‌ها را که همه می‌دانند و در شبکه‌های مجازی می‌خوانند و می‌بینند. این گونه کار کردن و حرف زدن بیشتر سطحی نگری است تا عمق که باید در یک تئاتر شاهد آن باشیم.

مهدى یزدانى خرم نویسنده و منقد هنر معتقد است: "بَک تو بِلَک" کار تازه‌ سجاد افشاریان ادامه‌دهنده‌ همان فُرم و جهانی‌ست که سال‌هاست پی آن است. تئاتری ترکیب‌شده از موسیقی، بداهه‌پردازی، صداپیشه‌گی و البته کم‌رنگ‌کردن محور طولی داستان و حجم‌دادن به عرض خط روایت. تئاتر داستان یک آرتیست است که به دلایلی به زندان افتاده... افشاریان تنها بازی‌گر متجسد اثر است و بقیه‌ بازیگران با صدا و لحن‌های خود حضور دارند و فضایی تاریک با نور‌هایی عمدتا کانونی.

نمایشنامه "بک تو بلک" قصه مواجهه آدم‌ها با تنهایی و خلوت با درون خود است. در تکه‌هایی از این نمایش آمده است: عجیب آدم‌هایین که کسی و ندارن باهاشون تماس بگیرن، اونا کل سهمیه تلفن ماهیانه زندانشونو می‌فروشن به یه بوکس بهمن کوچیک؛ عجیب‌تر آدم‌هایین که یه عالمه کس و کار دارن، اما خودشون دلشون نمی‌خواد با کسی حرف بزنن، اونا هر یه نخ بهمنی که می‌کشن یه عالمه حرف نزده است که دود میشه...

تاکنون بیش از ۵۰۰۰ بلیت در دو هفته نخست اجرا خریداری شده است.

بازیگران به جز سجاد افشاریان عبارتند از مهدی زندیه و نیکو بستانی.

منبع تصویر، Sayna Ghaderi

توضیح تصویر،

گروه موسیقی نمایش آن سوی آینه

‎آن سوی آینه

علی سرابی با همراهی بازیگرانی چون ریما رامین‌فر، مارال بنی‌آدم، الناز حبیبی، پژمان جمشیدی با اجرای نمایش "آن سوی آینه" سکوت دو ساله تالار وحدت را شکستند.

تالار وحدت بیش از دو سال به دلیل همه‌گیری کرونا، میزبان هیچ نمایشی نبود. سرابی پیش از این سال ۹۶ این نمایش را در تئاتر شهرزاد اجرا کرد که با استقبال تماشاگران رو به رو شد و یکی از پر مخاطب‌ترین نمایش‌های آن سال بود و امسال آن را برای دومین بار در تالار وحدت و در مقیاسی بزرگ‌تر روی صحنه می‌برد.

در اجرای تازه این نمایش الناز حبیبی به گروه بازیگران پیوسته است. بر همین اساس، این نمایش با بازی ریما رامین‌فر، مارال بنی‌آدم، الناز حبیبی، پژمان جمشیدی و علی سرابی روی صحنه می‌رود. برخی اجراها با حضور مارال بنی‌آدم و برخی دیگر با حضور النازحبیبی به صحنه می‌رود.

"آن سوی آینه" نوشته فلوریان زلر، نمایشنامه‌نویس شناخته‌شده فرانسوی است و به عنوان یک کمدی فرانسوی به صحنه می‌رود و داستان آن درباره روابط دو زوج است که با بحران درگیر شده‌اند.

نمایش گرچه امتحان خود را چهارسال پیش داد اما این بار سرزنده‌تر و شادترست. به خدمت گرفتن یک گروه موسیقی به سرپرستی مهرنام رستگاری که در محیط زنده نمایش ویولن هم می‌زند، یکی از علل این سرزندگی است. در حالی که مصطفی سرابی ساکسیفون و بیس، نوید ورامینی درامز، نادر ورامینی پرکاشن و پوریا مهدی هم گیتار می‌نوازند.

علی سرابی هم در نمایش نخستین و هم در این اجرا ستون اصلی کار است و از واکنش حاضران پیداست که وی از عهده این کار برآمده و کارگردان ماهری است. چنان که ‏‎ریما رامین‌فر، الناز حبیبی، مارال بنی‌آدم، پژمان جمشیدی هم هر کدام هنری دارند و حاضران ریما رامین‌فر تشویق بسیار کرده‌اند و پژمان جمشیدی هم شمع میدان است.

منبع تصویر، Iranshahr Gallery

توضیح تصویر،

داوود زندیان

دنیای زیبا و گویای زندیان

در ماهی که گذشت نقاشی‌های داوود زندیان فرصت یافت تا در مقابل چشم علاقه‌مندان به نقاشی آبرنگ یا واقع گرا و کولاژهایی رازگشا شود. در بطن نقاشی‌های او کسانی از دوران پهلوی دوم حضور دارند به نوشته محمد پرویزی ریشه‌های این دوره از یک سو به فضای روشنفکری گذشته‌ای کشیده می‌شود که "آبراهامیان اعضای آنها را شبیه به نام‌نامه مشاهیر دانسته، به نام‌هایی چون: صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، احمد شاملو، نیما یوشیج، سعید نفیسی، عبدالحسین نوشین، ابراهیم گلستان، جلال آل احمد، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین ساعدی…. "

بنا به این نوشته در نقد نقاشی‌های زندیان آمده: نقاشی‌های داوود زندیان با هر دوی سویه‌ها درگیر است، آدم‌هایی که کتاب می‌خوانند و با ژست‌های روشنفکرماب دور میزی جمع‌ شده، تار می‌زنند، صفحه گوش می‌دهند و یا معاشرت می‌کنند. ژست‌هایی که با انبوهی از خرت و پرت‌های زندگی هم‌تراز شده‌اند. اشیا و وسایل زندگی روزمره که زرق و برق آن، اواخر دهه چهل و اویل دهه پنجاه به بحث داغ مجلات روشنفکری هم کشیده شد، با کنایه‌هایی چون فُکُلی‌ها، نشریات عامه‌پسند و… دیگر خریداری ندارد.

منبع تصویر، M. Broumand

توضیح تصویر،

حاشیه مسابقه بندبازان

جانشین موقت موسیقی

"در روزگاری که صدها مانع ریز و درشت برسر راه اهالی موسیقی این سرزمین کاشته شده، بندبازی یک اتفاق بزرگ و امیدبخش است" این واکنش مرضیه برومند کارگردان نمایش‌های شاد است، وقتی به جمع بندبازان سر زده. او از همه طرفداران موسیقی دعوت کرده بندبازی را ببینند و از مسابقه دلچسب و خوش ساخت لذت ببرند.

در یک نگاه کلی به عملکرد صدا و سیما، چنین پیداست که حتی پربیننده‌ترین برنامه‌ها و برازنده‌ترین مجریان چندان که زیر نگاه‌ها قرار می‌گیرند، بر سرشان همان خواهد رفت که بر برنامه نود رفت یا بر سرنوشت ربنا. چنان که در این هفته روزنامه‌ها خبر دادند که امیدی به ادامه کار عادل فردوسی‌پور نیست، و مهره‌های حراستی که بر مدیریت بخش‌ها گماشته شدند، چند عصا زیر بغل دارند. اما در این مرحله از تاریخ، مفری بیرون از صدا و سیما و در بخش‌های مختلف خانگی و غیرخانگی کار می‌کند و خرجش را مردمی می‌دهند که چشم از صدا و سیما بریده‌اند.

در چند تجربه گذشته آشکار شده که میلیاردها بودجه در اختیار صدا و سیما، عملا از چهارچوب زنگ‌زده خود بیرون نمی‌رود و هر سال از سال پیش کم مشتری‌تر می‌شود، حتی خیرات و مبرات از صندوق توسعه هم معجزه نکرد. اما طرفه آن که تهیه کنندگان و کارگردانانی که برنامه‌ای به عهده می‌گیرند و خارج از صدا و سیما می‌سازند، شانس این دارند که با مردم هم رای شوند و ابتکارهای فنی و کشف‌های تازه در هنر را به کار بگیرند. تولیدات بیرون از سازمان امیدوار کننده‌ترست چنان که سالیان پیش، هنرمندان در یک ترانه شنگول خبر دادند که صدا و سیمامان را بستند.

منبع تصویر، Etemmad

توضیح تصویر،

آینده گرفتار

نامه‌هایی به آیندگان

در شماره‌های نوروزی مجلات از نویسنده‌ها و کارشناسان متخصص در بسیاری زمینه‌ها نظر پرسیده شده بود. از گروهی از نویسندگان و هنری مردمان پرسیده نامه‌تان به آیندگان چیست.

شمیم مستقیمی، نویسنده و مستندساز در گزارش به آیندگان نوشته: در۱۴۰۰ مســئله اصلی ناهار بود. و جای شکرش باقی است که ملت با رئیس دولت در تشــخیص اولویت‌ها هم‌نظر هستند. در دو ویدیوی پربازدید از رئیس دولت در ماه‌های آخر ۱۴۰۰ او به مســئله ناهار توجهی ویژه نشان داد. در اولــی در حالی که به نظر می‌آید به حرف‌های کارمند نهاد مربوط به خودش به دقت گــوش می‌کند ناگهــان از او می‌پرســد ناهار خورده‌ای؟ و در دومی در برابر مردمی معترض که انگار حرف‌های زیادی دارند می‌گوید: فرمایش بفرمایید و بعدش هم با هم ناهار می‌خوریم.

حبیبه جعفریان نویسنده در نامه‌ای مشابه نوشته: دنیا پر از بدی اســت و من شقایق تماشا می‌کنم. روی زمین میلیون‌ها گرســنه‌اند. کاش نبودند. ولی گرسنگی شقایق را شدیدتر می‌کند. و تماشــای من ابعاد تــازه‌ای به خود می‌گیرد. یادم هســت در بنارس میان مرده‌ها و بیمارها و گداها از تماشای یک بنای قدیمی دچار ستایش ارگانیک شــدم. پایم در فاجعه بود و سرم در استتیک.

نسیبه فضل الهی در میان پیام‌هایی به آیندگان نوشته: نه که بخواهم به سیاق همان نقاش، معترض بشوم و روضه بخوانم که رفتید و مــن تنها ماندم اما با رفتن تو و چند وقت دیگر لیال، من مجبور می‌شوم از روی یکی از فصل‌های زندگیم بپرم یا برای پیر شدن نقشه‌های دیگری بکشم که حداقل به‌اندازه پیر شدن با دوستانم امیدوارکننده باشد.

غلامرضا کاشی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه خطاب به فرداییان نوشته: فرزندان من! چه تلخ است گفتن این عبارت که ما مأموران دعوت به ســوی خدا بودیم، اما با ساختن وضعیتی که به نحوی عمیق تهی از وجود خداوند اســت. گویی مکری در کار بــود. ما باید می‌آمدیــم و ثابت می‌کردیم وقتــی خدا به نحو بنیادین نیست، چه روزگاری بر بشر می‌رود. شما از ما بیاموزید و باور کنید خدایی در این عالم هست.

هفته هنر و فرهنگ؛ انتخاب ما نبود، آینده در مه، شوخی‌های چند میلیاردی

  • مسعود بهنود
  • روزنامه‌نگار
ایران

چندان که کاروان نوروزیان از سفر به خانه سرازیر شدند، سبزه سبز شده‌شان روی آب‌ها شناور، به‌خاطر تصادفات همراهشان شمار زیادی جنازه بود و شمار زیادی خانواده گریان و مبهوت شیون‌زده، همتراز کشته‌گان در شهرهای اوکراین. اما دولتمردان همچنان مشغول به ارقامی که سرگرمی نوروزی مردم شد.

هفته سوم سال وعده‌ها پر پرواز گشودند، هم اتاقک‌های خبرنگاران از محل مذاکرات وین جمع شد و هم دستور فوری برای برچیدن خط فقر مطلق، هم هزینه سفر داخلی رئیس دولت ۸۰۰ میلیون نبود، در فرهنگ و هنر، همه کار ایستاد تا مدیران جوان با خانواده مشورت کنند و مقررات پیشین نو شود.

اما سخت تر از تحمل گردی که آخرهفته راه نفس‌ها را بست، فغانی بود که از جانب گروهی از هنرمندان خوشنام برخاست که چرا به برخی از زنان صنعت سینما ظلم و آزار می‌رسد. چنان که ترانه علیدوستی بازیگر مطرح سینما در پاسخ به این سوال که چرا خانه سینما تا به حال در برابر گستردگی چنین اتفاقاتی اقدام نکرده گفت: "همیشه ملاحظاتی هست. در کشوری زندگی می‌کنیم که کار و بار و منافع افراد سریع به خطر می‌افتد."

بازیگر مشهور سینما در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به فضای "بیش از حد مردانه" سینمای ایران گفت: "پول و روابط اجتماعی و روابط فرادست، فرودست بر این صنعت حاکم است و افراد برای ورود به این فضا یا ماندن در آن باید از سد بلندی عبور کنند."

اعتماد نوشته: مگر نه که سال تئاتر ایران با اما و اگرهای قابل تامل پایان یافت و با نگرانی‌های خاص خودش به پایان رسید. روزهایی که می‌توان مدعی شد وزارت فرهنگ و ارشاد میدان‌داری کرد و گروه‌های تئاتری طبق معمول در سکوت، کمبودها و بی‌تدبیری‌ها و نادیده گرفته شدن‌ها را تاب آوردند تا همچنان شایسته صفت "صحنه‌گردان" باشند.

در زمینه تئاتر و سینما، مدیران تازه رسیده ابتکار به کار برده و شب عیدی علاجی هم برای پوشاندن لاعلاجی‌ها یافتند. نمایش‌ها کمیک و خنده‌دار شدند، با جوک‌های روز. این تصمیم زمانی لازم آمد که آشکار شد برخلاف همه خوش‌بینی‌ها و پیش‌بینی‌ها در فرصت نوروزی حتی نیم سال‌های قبل فروش نداشتند. پس به استندآپ کمدی‌هایی متوسل شدند که خبر رسید یکیشان، هشت میلیارد تومان بلیت فروخته و چند نمایش کمیک دیگر همراه با (شوخی‌های فی‌البداهه و موسیقی زنده) تا اندازه‌ای پر بوده‌اند.

در این میان "بندبازی"، که عملا مسابقه‌ایست برای دوستداران موسیقی، امید آن است که توده را به دنیای اینترنت بکشاند و از صدا و سیما امید بر بندد. حالا که صیانت هم در درمانگاه‌های دولت و مجلس بستری است.

منبع تصویر، Andishe Pouya

توضیح تصویر،

تخته بند تحمیلی

انتخاب ما نبود

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
شیرازه

«شیرازه» پادکستی درباره کتاب‌ها است که سام فرزانه تهیه می‌کند

پادکست

پایان پادکست

رضا خجسته رحیمی در اولین سرمقاله شماره نوروزی اندیشه پویا با گذری از دوران جوانی خود، در فوران حوادث سال‌ها نوشته: در روزگاری به سر می‌بریم که بسیاری از چیزهایش خارج از اراده و انتخاب ما بوده است. انتخاب ما نبوده است که زندگی متلاطمی را تجربه کنیم. انتخاب ما نبوده است که از ما صیانت کنند، بی آنکه محتاج صیانتی باشیم. (خوب که دقت کنید به نام صیانت، انتخاب‌های ما را زندانی ترس‌های خود می‌کنند، و پیشران، ترس‌های آنهاست). انتخاب ما نبوده است که ویروسی عالمگیر احاطه‌مان کند و تخته بند آن شویم. آنچه بر ما تحمیل می‌شود، خارج از انتخاب ماست، و در مواجهه با آنچه خارج از انتخاب است، آشفته و پریشان نباید بود.

نویسنده چهل ساله افزوده: جایی می‌خواندم که بسیاری از نامه‌هایی که از آبراهام لینکلن به جا مانده، نامه‌هایی است که او به وقت عصبانیت و خشم از اطرافیانش نوشته و در آنها خشم خود را توضیح داده است؛ نامه‌هایی که هیچگاه فرستاده نمی‌شدند و در کشوی میزش روی هم می‌نشستند تا امروز که به ما رسیده است. ما پر از نامه‌هایی هستیم که نوشته نشده‌اند، که فرستاده نشده‌اند، که بیان رنج‌ها و ناکامی‌های ماست، که بیان خشم ماست از آنچه زیستن ما را حد زده است.

در پایان رنجنامه سردبیر ماهنامه اندیشه پویا آمده: ما جنگ‌هایمان را کرده‌ایم و اکنون اگرچه چنان ســربازانی بی‌اسلحه‌ایم، چرا اسیر خشم‌های بی‌حاصل شویم؟ می‌توانیم چون لینکلن نامه‌هایی بنویسیم به خودمان، و ســپس به زندگی بازگردیم. در گذر از آرمانگرایی و در عبور از واقعگرایی، در عبور از چهل سالگی، انگار خود زندگی از هر چیزی واقعی‌تر است و دست و پای بیهوده نباید زد.

منبع تصویر، Asre Iran

توضیح تصویر،

نمایش بک تو بلاک

فریادی در سکوت

کمتر شنیده شده که در تاریخ یکصد ساله نمایش در ایران، بر سر خوبی یا بدی تئاتری بین تماشاگران تئاتر اختلاف و شکاف بزرگ افتد. این اتفاقی است که بر سر "بک تو بلک" رخ داده است. عده‌ای پرفروش‌ترین نمایش امسال را فرصتی برای نمایش خواندند که این ایام در نهایت از پا درآمد. گروهی دیگر کاملا برعکس معتقدند که با زمان‌سنجی مناسب از حیث موضوع و ساختار، مخاطبین را به خوبی شناخته و محصولی متناسب با ذائقه اکنون را عرضه می‌کند.

سجاد افشاریان، کارگردان این نمایش، تفنگدار یکه سوار عرصه‌ایست که در آن استوار شده است.

هواداران این نمایش معتقدند که نمایشی که تا آخر هفته هشت میلیارد تومان فروخته و یک رکورد بزرگ به جا گذاشته با وجود همه محدودیت‌ها و شرایط ناگزیر تئاتر امروز ما نشان می‌دهد که با احترام به مخاطب می‌توان همه معادلات را به نفع رونق سالن‌های نمایش مبتنی بر پایبندی به اصول هنری تغییر داد و به احیای اقتصاد و صنعت در این حرفه نیز نیم نگاهی داشت.

نمایش در زندان می‌گذرد و علی مردی شاعر مسلک است که عمده‌ تماسش با جهان بیرون از طریق تلفن زندان است. علی این زمان‌ها را با پرداخت بسته‌های سیگار به زندانی‌های دیگری که کسی را برای تلفن‌ کردن ندارند بیشتر می‌خرد. مخاطب اکثر این تماس‌ها دوستش، حیدر است که در کتاب‌فروشی کار می‌کند. علی طی مرخصی از زندان و به امید تجدیدنظر در پرونده، به دختری که آواز می‌خواند، دل باخته...

سجاد افشاریان از دیدار برخی از تماشاگران معجزه می‌کند که یک تنه، نمایشی به این فشردگی و حاضر جوابی، متلک را با متلک بالاتری جواب دادن جلو می‌برد. تازه دو سئانس پشت سر هم در هر روز کار کرده است.

کاربری نوشت: میزان استقبال ملت از تئاتر سجاد افشاریان بسیار نگران کننده‌ است. صرف بیان مشکلات و معضلات و مسایل روز جامعه و از هر دری سخنی گفتن؟ خب این‌ها را که همه می‌دانند و در شبکه‌های مجازی می‌خوانند و می‌بینند. این گونه کار کردن و حرف زدن بیشتر سطحی نگری است تا عمق که باید در یک تئاتر شاهد آن باشیم.

مهدى یزدانى خرم نویسنده و منقد هنر معتقد است: "بَک تو بِلَک" کار تازه‌ سجاد افشاریان ادامه‌دهنده‌ همان فُرم و جهانی‌ست که سال‌هاست پی آن است. تئاتری ترکیب‌شده از موسیقی، بداهه‌پردازی، صداپیشه‌گی و البته کم‌رنگ‌کردن محور طولی داستان و حجم‌دادن به عرض خط روایت. تئاتر داستان یک آرتیست است که به دلایلی به زندان افتاده... افشاریان تنها بازی‌گر متجسد اثر است و بقیه‌ بازیگران با صدا و لحن‌های خود حضور دارند و فضایی تاریک با نور‌هایی عمدتا کانونی.

نمایشنامه "بک تو بلک" قصه مواجهه آدم‌ها با تنهایی و خلوت با درون خود است. در تکه‌هایی از این نمایش آمده است: عجیب آدم‌هایین که کسی و ندارن باهاشون تماس بگیرن، اونا کل سهمیه تلفن ماهیانه زندانشونو می‌فروشن به یه بوکس بهمن کوچیک؛ عجیب‌تر آدم‌هایین که یه عالمه کس و کار دارن، اما خودشون دلشون نمی‌خواد با کسی حرف بزنن، اونا هر یه نخ بهمنی که می‌کشن یه عالمه حرف نزده است که دود میشه...

تاکنون بیش از ۵۰۰۰ بلیت در دو هفته نخست اجرا خریداری شده است.

بازیگران به جز سجاد افشاریان عبارتند از مهدی زندیه و نیکو بستانی.

منبع تصویر، Sayna Ghaderi

توضیح تصویر،

گروه موسیقی نمایش آن سوی آینه

‎آن سوی آینه

علی سرابی با همراهی بازیگرانی چون ریما رامین‌فر، مارال بنی‌آدم، الناز حبیبی، پژمان جمشیدی با اجرای نمایش "آن سوی آینه" سکوت دو ساله تالار وحدت را شکستند.

تالار وحدت بیش از دو سال به دلیل همه‌گیری کرونا، میزبان هیچ نمایشی نبود. سرابی پیش از این سال ۹۶ این نمایش را در تئاتر شهرزاد اجرا کرد که با استقبال تماشاگران رو به رو شد و یکی از پر مخاطب‌ترین نمایش‌های آن سال بود و امسال آن را برای دومین بار در تالار وحدت و در مقیاسی بزرگ‌تر روی صحنه می‌برد.

در اجرای تازه این نمایش الناز حبیبی به گروه بازیگران پیوسته است. بر همین اساس، این نمایش با بازی ریما رامین‌فر، مارال بنی‌آدم، الناز حبیبی، پژمان جمشیدی و علی سرابی روی صحنه می‌رود. برخی اجراها با حضور مارال بنی‌آدم و برخی دیگر با حضور النازحبیبی به صحنه می‌رود.

"آن سوی آینه" نوشته فلوریان زلر، نمایشنامه‌نویس شناخته‌شده فرانسوی است و به عنوان یک کمدی فرانسوی به صحنه می‌رود و داستان آن درباره روابط دو زوج است که با بحران درگیر شده‌اند.

نمایش گرچه امتحان خود را چهارسال پیش داد اما این بار سرزنده‌تر و شادترست. به خدمت گرفتن یک گروه موسیقی به سرپرستی مهرنام رستگاری که در محیط زنده نمایش ویولن هم می‌زند، یکی از علل این سرزندگی است. در حالی که مصطفی سرابی ساکسیفون و بیس، نوید ورامینی درامز، نادر ورامینی پرکاشن و پوریا مهدی هم گیتار می‌نوازند.

علی سرابی هم در نمایش نخستین و هم در این اجرا ستون اصلی کار است و از واکنش حاضران پیداست که وی از عهده این کار برآمده و کارگردان ماهری است. چنان که ‏‎ریما رامین‌فر، الناز حبیبی، مارال بنی‌آدم، پژمان جمشیدی هم هر کدام هنری دارند و حاضران ریما رامین‌فر تشویق بسیار کرده‌اند و پژمان جمشیدی هم شمع میدان است.

منبع تصویر، Iranshahr Gallery

توضیح تصویر،

داوود زندیان

دنیای زیبا و گویای زندیان

در ماهی که گذشت نقاشی‌های داوود زندیان فرصت یافت تا در مقابل چشم علاقه‌مندان به نقاشی آبرنگ یا واقع گرا و کولاژهایی رازگشا شود. در بطن نقاشی‌های او کسانی از دوران پهلوی دوم حضور دارند به نوشته محمد پرویزی ریشه‌های این دوره از یک سو به فضای روشنفکری گذشته‌ای کشیده می‌شود که "آبراهامیان اعضای آنها را شبیه به نام‌نامه مشاهیر دانسته، به نام‌هایی چون: صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، احمد شاملو، نیما یوشیج، سعید نفیسی، عبدالحسین نوشین، ابراهیم گلستان، جلال آل احمد، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین ساعدی…. "

بنا به این نوشته در نقد نقاشی‌های زندیان آمده: نقاشی‌های داوود زندیان با هر دوی سویه‌ها درگیر است، آدم‌هایی که کتاب می‌خوانند و با ژست‌های روشنفکرماب دور میزی جمع‌ شده، تار می‌زنند، صفحه گوش می‌دهند و یا معاشرت می‌کنند. ژست‌هایی که با انبوهی از خرت و پرت‌های زندگی هم‌تراز شده‌اند. اشیا و وسایل زندگی روزمره که زرق و برق آن، اواخر دهه چهل و اویل دهه پنجاه به بحث داغ مجلات روشنفکری هم کشیده شد، با کنایه‌هایی چون فُکُلی‌ها، نشریات عامه‌پسند و… دیگر خریداری ندارد.

منبع تصویر، M. Broumand

توضیح تصویر،

حاشیه مسابقه بندبازان

جانشین موقت موسیقی

"در روزگاری که صدها مانع ریز و درشت برسر راه اهالی موسیقی این سرزمین کاشته شده، بندبازی یک اتفاق بزرگ و امیدبخش است" این واکنش مرضیه برومند کارگردان نمایش‌های شاد است، وقتی به جمع بندبازان سر زده. او از همه طرفداران موسیقی دعوت کرده بندبازی را ببینند و از مسابقه دلچسب و خوش ساخت لذت ببرند.

در یک نگاه کلی به عملکرد صدا و سیما، چنین پیداست که حتی پربیننده‌ترین برنامه‌ها و برازنده‌ترین مجریان چندان که زیر نگاه‌ها قرار می‌گیرند، بر سرشان همان خواهد رفت که بر برنامه نود رفت یا بر سرنوشت ربنا. چنان که در این هفته روزنامه‌ها خبر دادند که امیدی به ادامه کار عادل فردوسی‌پور نیست، و مهره‌های حراستی که بر مدیریت بخش‌ها گماشته شدند، چند عصا زیر بغل دارند. اما در این مرحله از تاریخ، مفری بیرون از صدا و سیما و در بخش‌های مختلف خانگی و غیرخانگی کار می‌کند و خرجش را مردمی می‌دهند که چشم از صدا و سیما بریده‌اند.

در چند تجربه گذشته آشکار شده که میلیاردها بودجه در اختیار صدا و سیما، عملا از چهارچوب زنگ‌زده خود بیرون نمی‌رود و هر سال از سال پیش کم مشتری‌تر می‌شود، حتی خیرات و مبرات از صندوق توسعه هم معجزه نکرد. اما طرفه آن که تهیه کنندگان و کارگردانانی که برنامه‌ای به عهده می‌گیرند و خارج از صدا و سیما می‌سازند، شانس این دارند که با مردم هم رای شوند و ابتکارهای فنی و کشف‌های تازه در هنر را به کار بگیرند. تولیدات بیرون از سازمان امیدوار کننده‌ترست چنان که سالیان پیش، هنرمندان در یک ترانه شنگول خبر دادند که صدا و سیمامان را بستند.

منبع تصویر، Etemmad

توضیح تصویر،

آینده گرفتار

نامه‌هایی به آیندگان

در شماره‌های نوروزی مجلات از نویسنده‌ها و کارشناسان متخصص در بسیاری زمینه‌ها نظر پرسیده شده بود. از گروهی از نویسندگان و هنری مردمان پرسیده نامه‌تان به آیندگان چیست.

شمیم مستقیمی، نویسنده و مستندساز در گزارش به آیندگان نوشته: در۱۴۰۰ مســئله اصلی ناهار بود. و جای شکرش باقی است که ملت با رئیس دولت در تشــخیص اولویت‌ها هم‌نظر هستند. در دو ویدیوی پربازدید از رئیس دولت در ماه‌های آخر ۱۴۰۰ او به مســئله ناهار توجهی ویژه نشان داد. در اولــی در حالی که به نظر می‌آید به حرف‌های کارمند نهاد مربوط به خودش به دقت گــوش می‌کند ناگهــان از او می‌پرســد ناهار خورده‌ای؟ و در دومی در برابر مردمی معترض که انگار حرف‌های زیادی دارند می‌گوید: فرمایش بفرمایید و بعدش هم با هم ناهار می‌خوریم.

حبیبه جعفریان نویسنده در نامه‌ای مشابه نوشته: دنیا پر از بدی اســت و من شقایق تماشا می‌کنم. روی زمین میلیون‌ها گرســنه‌اند. کاش نبودند. ولی گرسنگی شقایق را شدیدتر می‌کند. و تماشــای من ابعاد تــازه‌ای به خود می‌گیرد. یادم هســت در بنارس میان مرده‌ها و بیمارها و گداها از تماشای یک بنای قدیمی دچار ستایش ارگانیک شــدم. پایم در فاجعه بود و سرم در استتیک.

نسیبه فضل الهی در میان پیام‌هایی به آیندگان نوشته: نه که بخواهم به سیاق همان نقاش، معترض بشوم و روضه بخوانم که رفتید و مــن تنها ماندم اما با رفتن تو و چند وقت دیگر لیال، من مجبور می‌شوم از روی یکی از فصل‌های زندگیم بپرم یا برای پیر شدن نقشه‌های دیگری بکشم که حداقل به‌اندازه پیر شدن با دوستانم امیدوارکننده باشد.

غلامرضا کاشی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه خطاب به فرداییان نوشته: فرزندان من! چه تلخ است گفتن این عبارت که ما مأموران دعوت به ســوی خدا بودیم، اما با ساختن وضعیتی که به نحوی عمیق تهی از وجود خداوند اســت. گویی مکری در کار بــود. ما باید می‌آمدیــم و ثابت می‌کردیم وقتــی خدا به نحو بنیادین نیست، چه روزگاری بر بشر می‌رود. شما از ما بیاموزید و باور کنید خدایی در این عالم هست.

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false" />

هفته هنر و فرهنگ؛ انتخاب ما نبود، آینده در مه، شوخی‌های چند میلیاردی

  • مسعود بهنود
  • روزنامه‌نگار
ایران

چندان که کاروان نوروزیان از سفر به خانه سرازیر شدند، سبزه سبز شده‌شان روی آب‌ها شناور، به‌خاطر تصادفات همراهشان شمار زیادی جنازه بود و شمار زیادی خانواده گریان و مبهوت شیون‌زده، همتراز کشته‌گان در شهرهای اوکراین. اما دولتمردان همچنان مشغول به ارقامی که سرگرمی نوروزی مردم شد.

هفته سوم سال وعده‌ها پر پرواز گشودند، هم اتاقک‌های خبرنگاران از محل مذاکرات وین جمع شد و هم دستور فوری برای برچیدن خط فقر مطلق، هم هزینه سفر داخلی رئیس دولت ۸۰۰ میلیون نبود، در فرهنگ و هنر، همه کار ایستاد تا مدیران جوان با خانواده مشورت کنند و مقررات پیشین نو شود.

اما سخت تر از تحمل گردی که آخرهفته راه نفس‌ها را بست، فغانی بود که از جانب گروهی از هنرمندان خوشنام برخاست که چرا به برخی از زنان صنعت سینما ظلم و آزار می‌رسد. چنان که ترانه علیدوستی بازیگر مطرح سینما در پاسخ به این سوال که چرا خانه سینما تا به حال در برابر گستردگی چنین اتفاقاتی اقدام نکرده گفت: "همیشه ملاحظاتی هست. در کشوری زندگی می‌کنیم که کار و بار و منافع افراد سریع به خطر می‌افتد."

بازیگر مشهور سینما در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به فضای "بیش از حد مردانه" سینمای ایران گفت: "پول و روابط اجتماعی و روابط فرادست، فرودست بر این صنعت حاکم است و افراد برای ورود به این فضا یا ماندن در آن باید از سد بلندی عبور کنند."

اعتماد نوشته: مگر نه که سال تئاتر ایران با اما و اگرهای قابل تامل پایان یافت و با نگرانی‌های خاص خودش به پایان رسید. روزهایی که می‌توان مدعی شد وزارت فرهنگ و ارشاد میدان‌داری کرد و گروه‌های تئاتری طبق معمول در سکوت، کمبودها و بی‌تدبیری‌ها و نادیده گرفته شدن‌ها را تاب آوردند تا همچنان شایسته صفت "صحنه‌گردان" باشند.

در زمینه تئاتر و سینما، مدیران تازه رسیده ابتکار به کار برده و شب عیدی علاجی هم برای پوشاندن لاعلاجی‌ها یافتند. نمایش‌ها کمیک و خنده‌دار شدند، با جوک‌های روز. این تصمیم زمانی لازم آمد که آشکار شد برخلاف همه خوش‌بینی‌ها و پیش‌بینی‌ها در فرصت نوروزی حتی نیم سال‌های قبل فروش نداشتند. پس به استندآپ کمدی‌هایی متوسل شدند که خبر رسید یکیشان، هشت میلیارد تومان بلیت فروخته و چند نمایش کمیک دیگر همراه با (شوخی‌های فی‌البداهه و موسیقی زنده) تا اندازه‌ای پر بوده‌اند.

در این میان "بندبازی"، که عملا مسابقه‌ایست برای دوستداران موسیقی، امید آن است که توده را به دنیای اینترنت بکشاند و از صدا و سیما امید بر بندد. حالا که صیانت هم در درمانگاه‌های دولت و مجلس بستری است.

منبع تصویر، Andishe Pouya

توضیح تصویر،

تخته بند تحمیلی

انتخاب ما نبود

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
شیرازه

«شیرازه» پادکستی درباره کتاب‌ها است که سام فرزانه تهیه می‌کند

پادکست

پایان پادکست

رضا خجسته رحیمی در اولین سرمقاله شماره نوروزی اندیشه پویا با گذری از دوران جوانی خود، در فوران حوادث سال‌ها نوشته: در روزگاری به سر می‌بریم که بسیاری از چیزهایش خارج از اراده و انتخاب ما بوده است. انتخاب ما نبوده است که زندگی متلاطمی را تجربه کنیم. انتخاب ما نبوده است که از ما صیانت کنند، بی آنکه محتاج صیانتی باشیم. (خوب که دقت کنید به نام صیانت، انتخاب‌های ما را زندانی ترس‌های خود می‌کنند، و پیشران، ترس‌های آنهاست). انتخاب ما نبوده است که ویروسی عالمگیر احاطه‌مان کند و تخته بند آن شویم. آنچه بر ما تحمیل می‌شود، خارج از انتخاب ماست، و در مواجهه با آنچه خارج از انتخاب است، آشفته و پریشان نباید بود.

نویسنده چهل ساله افزوده: جایی می‌خواندم که بسیاری از نامه‌هایی که از آبراهام لینکلن به جا مانده، نامه‌هایی است که او به وقت عصبانیت و خشم از اطرافیانش نوشته و در آنها خشم خود را توضیح داده است؛ نامه‌هایی که هیچگاه فرستاده نمی‌شدند و در کشوی میزش روی هم می‌نشستند تا امروز که به ما رسیده است. ما پر از نامه‌هایی هستیم که نوشته نشده‌اند، که فرستاده نشده‌اند، که بیان رنج‌ها و ناکامی‌های ماست، که بیان خشم ماست از آنچه زیستن ما را حد زده است.

در پایان رنجنامه سردبیر ماهنامه اندیشه پویا آمده: ما جنگ‌هایمان را کرده‌ایم و اکنون اگرچه چنان ســربازانی بی‌اسلحه‌ایم، چرا اسیر خشم‌های بی‌حاصل شویم؟ می‌توانیم چون لینکلن نامه‌هایی بنویسیم به خودمان، و ســپس به زندگی بازگردیم. در گذر از آرمانگرایی و در عبور از واقعگرایی، در عبور از چهل سالگی، انگار خود زندگی از هر چیزی واقعی‌تر است و دست و پای بیهوده نباید زد.

منبع تصویر، Asre Iran

توضیح تصویر،

نمایش بک تو بلاک

فریادی در سکوت

کمتر شنیده شده که در تاریخ یکصد ساله نمایش در ایران، بر سر خوبی یا بدی تئاتری بین تماشاگران تئاتر اختلاف و شکاف بزرگ افتد. این اتفاقی است که بر سر "بک تو بلک" رخ داده است. عده‌ای پرفروش‌ترین نمایش امسال را فرصتی برای نمایش خواندند که این ایام در نهایت از پا درآمد. گروهی دیگر کاملا برعکس معتقدند که با زمان‌سنجی مناسب از حیث موضوع و ساختار، مخاطبین را به خوبی شناخته و محصولی متناسب با ذائقه اکنون را عرضه می‌کند.

سجاد افشاریان، کارگردان این نمایش، تفنگدار یکه سوار عرصه‌ایست که در آن استوار شده است.

هواداران این نمایش معتقدند که نمایشی که تا آخر هفته هشت میلیارد تومان فروخته و یک رکورد بزرگ به جا گذاشته با وجود همه محدودیت‌ها و شرایط ناگزیر تئاتر امروز ما نشان می‌دهد که با احترام به مخاطب می‌توان همه معادلات را به نفع رونق سالن‌های نمایش مبتنی بر پایبندی به اصول هنری تغییر داد و به احیای اقتصاد و صنعت در این حرفه نیز نیم نگاهی داشت.

نمایش در زندان می‌گذرد و علی مردی شاعر مسلک است که عمده‌ تماسش با جهان بیرون از طریق تلفن زندان است. علی این زمان‌ها را با پرداخت بسته‌های سیگار به زندانی‌های دیگری که کسی را برای تلفن‌ کردن ندارند بیشتر می‌خرد. مخاطب اکثر این تماس‌ها دوستش، حیدر است که در کتاب‌فروشی کار می‌کند. علی طی مرخصی از زندان و به امید تجدیدنظر در پرونده، به دختری که آواز می‌خواند، دل باخته...

سجاد افشاریان از دیدار برخی از تماشاگران معجزه می‌کند که یک تنه، نمایشی به این فشردگی و حاضر جوابی، متلک را با متلک بالاتری جواب دادن جلو می‌برد. تازه دو سئانس پشت سر هم در هر روز کار کرده است.

کاربری نوشت: میزان استقبال ملت از تئاتر سجاد افشاریان بسیار نگران کننده‌ است. صرف بیان مشکلات و معضلات و مسایل روز جامعه و از هر دری سخنی گفتن؟ خب این‌ها را که همه می‌دانند و در شبکه‌های مجازی می‌خوانند و می‌بینند. این گونه کار کردن و حرف زدن بیشتر سطحی نگری است تا عمق که باید در یک تئاتر شاهد آن باشیم.

مهدى یزدانى خرم نویسنده و منقد هنر معتقد است: "بَک تو بِلَک" کار تازه‌ سجاد افشاریان ادامه‌دهنده‌ همان فُرم و جهانی‌ست که سال‌هاست پی آن است. تئاتری ترکیب‌شده از موسیقی، بداهه‌پردازی، صداپیشه‌گی و البته کم‌رنگ‌کردن محور طولی داستان و حجم‌دادن به عرض خط روایت. تئاتر داستان یک آرتیست است که به دلایلی به زندان افتاده... افشاریان تنها بازی‌گر متجسد اثر است و بقیه‌ بازیگران با صدا و لحن‌های خود حضور دارند و فضایی تاریک با نور‌هایی عمدتا کانونی.

نمایشنامه "بک تو بلک" قصه مواجهه آدم‌ها با تنهایی و خلوت با درون خود است. در تکه‌هایی از این نمایش آمده است: عجیب آدم‌هایین که کسی و ندارن باهاشون تماس بگیرن، اونا کل سهمیه تلفن ماهیانه زندانشونو می‌فروشن به یه بوکس بهمن کوچیک؛ عجیب‌تر آدم‌هایین که یه عالمه کس و کار دارن، اما خودشون دلشون نمی‌خواد با کسی حرف بزنن، اونا هر یه نخ بهمنی که می‌کشن یه عالمه حرف نزده است که دود میشه...

تاکنون بیش از ۵۰۰۰ بلیت در دو هفته نخست اجرا خریداری شده است.

بازیگران به جز سجاد افشاریان عبارتند از مهدی زندیه و نیکو بستانی.

منبع تصویر، Sayna Ghaderi

توضیح تصویر،

گروه موسیقی نمایش آن سوی آینه

‎آن سوی آینه

علی سرابی با همراهی بازیگرانی چون ریما رامین‌فر، مارال بنی‌آدم، الناز حبیبی، پژمان جمشیدی با اجرای نمایش "آن سوی آینه" سکوت دو ساله تالار وحدت را شکستند.

تالار وحدت بیش از دو سال به دلیل همه‌گیری کرونا، میزبان هیچ نمایشی نبود. سرابی پیش از این سال ۹۶ این نمایش را در تئاتر شهرزاد اجرا کرد که با استقبال تماشاگران رو به رو شد و یکی از پر مخاطب‌ترین نمایش‌های آن سال بود و امسال آن را برای دومین بار در تالار وحدت و در مقیاسی بزرگ‌تر روی صحنه می‌برد.

در اجرای تازه این نمایش الناز حبیبی به گروه بازیگران پیوسته است. بر همین اساس، این نمایش با بازی ریما رامین‌فر، مارال بنی‌آدم، الناز حبیبی، پژمان جمشیدی و علی سرابی روی صحنه می‌رود. برخی اجراها با حضور مارال بنی‌آدم و برخی دیگر با حضور النازحبیبی به صحنه می‌رود.

"آن سوی آینه" نوشته فلوریان زلر، نمایشنامه‌نویس شناخته‌شده فرانسوی است و به عنوان یک کمدی فرانسوی به صحنه می‌رود و داستان آن درباره روابط دو زوج است که با بحران درگیر شده‌اند.

نمایش گرچه امتحان خود را چهارسال پیش داد اما این بار سرزنده‌تر و شادترست. به خدمت گرفتن یک گروه موسیقی به سرپرستی مهرنام رستگاری که در محیط زنده نمایش ویولن هم می‌زند، یکی از علل این سرزندگی است. در حالی که مصطفی سرابی ساکسیفون و بیس، نوید ورامینی درامز، نادر ورامینی پرکاشن و پوریا مهدی هم گیتار می‌نوازند.

علی سرابی هم در نمایش نخستین و هم در این اجرا ستون اصلی کار است و از واکنش حاضران پیداست که وی از عهده این کار برآمده و کارگردان ماهری است. چنان که ‏‎ریما رامین‌فر، الناز حبیبی، مارال بنی‌آدم، پژمان جمشیدی هم هر کدام هنری دارند و حاضران ریما رامین‌فر تشویق بسیار کرده‌اند و پژمان جمشیدی هم شمع میدان است.

منبع تصویر، Iranshahr Gallery

توضیح تصویر،

داوود زندیان

دنیای زیبا و گویای زندیان

در ماهی که گذشت نقاشی‌های داوود زندیان فرصت یافت تا در مقابل چشم علاقه‌مندان به نقاشی آبرنگ یا واقع گرا و کولاژهایی رازگشا شود. در بطن نقاشی‌های او کسانی از دوران پهلوی دوم حضور دارند به نوشته محمد پرویزی ریشه‌های این دوره از یک سو به فضای روشنفکری گذشته‌ای کشیده می‌شود که "آبراهامیان اعضای آنها را شبیه به نام‌نامه مشاهیر دانسته، به نام‌هایی چون: صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک، احمد شاملو، نیما یوشیج، سعید نفیسی، عبدالحسین نوشین، ابراهیم گلستان، جلال آل احمد، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین ساعدی…. "

بنا به این نوشته در نقد نقاشی‌های زندیان آمده: نقاشی‌های داوود زندیان با هر دوی سویه‌ها درگیر است، آدم‌هایی که کتاب می‌خوانند و با ژست‌های روشنفکرماب دور میزی جمع‌ شده، تار می‌زنند، صفحه گوش می‌دهند و یا معاشرت می‌کنند. ژست‌هایی که با انبوهی از خرت و پرت‌های زندگی هم‌تراز شده‌اند. اشیا و وسایل زندگی روزمره که زرق و برق آن، اواخر دهه چهل و اویل دهه پنجاه به بحث داغ مجلات روشنفکری هم کشیده شد، با کنایه‌هایی چون فُکُلی‌ها، نشریات عامه‌پسند و… دیگر خریداری ندارد.

منبع تصویر، M. Broumand

توضیح تصویر،

حاشیه مسابقه بندبازان

جانشین موقت موسیقی

"در روزگاری که صدها مانع ریز و درشت برسر راه اهالی موسیقی این سرزمین کاشته شده، بندبازی یک اتفاق بزرگ و امیدبخش است" این واکنش مرضیه برومند کارگردان نمایش‌های شاد است، وقتی به جمع بندبازان سر زده. او از همه طرفداران موسیقی دعوت کرده بندبازی را ببینند و از مسابقه دلچسب و خوش ساخت لذت ببرند.

در یک نگاه کلی به عملکرد صدا و سیما، چنین پیداست که حتی پربیننده‌ترین برنامه‌ها و برازنده‌ترین مجریان چندان که زیر نگاه‌ها قرار می‌گیرند، بر سرشان همان خواهد رفت که بر برنامه نود رفت یا بر سرنوشت ربنا. چنان که در این هفته روزنامه‌ها خبر دادند که امیدی به ادامه کار عادل فردوسی‌پور نیست، و مهره‌های حراستی که بر مدیریت بخش‌ها گماشته شدند، چند عصا زیر بغل دارند. اما در این مرحله از تاریخ، مفری بیرون از صدا و سیما و در بخش‌های مختلف خانگی و غیرخانگی کار می‌کند و خرجش را مردمی می‌دهند که چشم از صدا و سیما بریده‌اند.

در چند تجربه گذشته آشکار شده که میلیاردها بودجه در اختیار صدا و سیما، عملا از چهارچوب زنگ‌زده خود بیرون نمی‌رود و هر سال از سال پیش کم مشتری‌تر می‌شود، حتی خیرات و مبرات از صندوق توسعه هم معجزه نکرد. اما طرفه آن که تهیه کنندگان و کارگردانانی که برنامه‌ای به عهده می‌گیرند و خارج از صدا و سیما می‌سازند، شانس این دارند که با مردم هم رای شوند و ابتکارهای فنی و کشف‌های تازه در هنر را به کار بگیرند. تولیدات بیرون از سازمان امیدوار کننده‌ترست چنان که سالیان پیش، هنرمندان در یک ترانه شنگول خبر دادند که صدا و سیمامان را بستند.

منبع تصویر، Etemmad

توضیح تصویر،

آینده گرفتار

نامه‌هایی به آیندگان

در شماره‌های نوروزی مجلات از نویسنده‌ها و کارشناسان متخصص در بسیاری زمینه‌ها نظر پرسیده شده بود. از گروهی از نویسندگان و هنری مردمان پرسیده نامه‌تان به آیندگان چیست.

شمیم مستقیمی، نویسنده و مستندساز در گزارش به آیندگان نوشته: در۱۴۰۰ مســئله اصلی ناهار بود. و جای شکرش باقی است که ملت با رئیس دولت در تشــخیص اولویت‌ها هم‌نظر هستند. در دو ویدیوی پربازدید از رئیس دولت در ماه‌های آخر ۱۴۰۰ او به مســئله ناهار توجهی ویژه نشان داد. در اولــی در حالی که به نظر می‌آید به حرف‌های کارمند نهاد مربوط به خودش به دقت گــوش می‌کند ناگهــان از او می‌پرســد ناهار خورده‌ای؟ و در دومی در برابر مردمی معترض که انگار حرف‌های زیادی دارند می‌گوید: فرمایش بفرمایید و بعدش هم با هم ناهار می‌خوریم.

حبیبه جعفریان نویسنده در نامه‌ای مشابه نوشته: دنیا پر از بدی اســت و من شقایق تماشا می‌کنم. روی زمین میلیون‌ها گرســنه‌اند. کاش نبودند. ولی گرسنگی شقایق را شدیدتر می‌کند. و تماشــای من ابعاد تــازه‌ای به خود می‌گیرد. یادم هســت در بنارس میان مرده‌ها و بیمارها و گداها از تماشای یک بنای قدیمی دچار ستایش ارگانیک شــدم. پایم در فاجعه بود و سرم در استتیک.

نسیبه فضل الهی در میان پیام‌هایی به آیندگان نوشته: نه که بخواهم به سیاق همان نقاش، معترض بشوم و روضه بخوانم که رفتید و مــن تنها ماندم اما با رفتن تو و چند وقت دیگر لیال، من مجبور می‌شوم از روی یکی از فصل‌های زندگیم بپرم یا برای پیر شدن نقشه‌های دیگری بکشم که حداقل به‌اندازه پیر شدن با دوستانم امیدوارکننده باشد.

غلامرضا کاشی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه خطاب به فرداییان نوشته: فرزندان من! چه تلخ است گفتن این عبارت که ما مأموران دعوت به ســوی خدا بودیم، اما با ساختن وضعیتی که به نحوی عمیق تهی از وجود خداوند اســت. گویی مکری در کار بــود. ما باید می‌آمدیــم و ثابت می‌کردیم وقتــی خدا به نحو بنیادین نیست، چه روزگاری بر بشر می‌رود. شما از ما بیاموزید و باور کنید خدایی در این عالم هست.

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false">

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ انتخاب ما نبود، آینده در مه، شوخی‌های چند میلیاردی