یک روز با فرنوش حمیدیان، مانکن ایرانیتبار
با فرنوش حمیدیان در پاریس قرار دیدار دارم. از او دربارۀ یک روز کاریاش پرسیدم؛ از ساعتهای استراحت و خواب گرفته تا رژیم غذایی و مراقبتهای پوستی و ازخودگذشتگیهایی که این شغل بههمراه دارد. به گفته او، مانکنی کار بسیار سختی است که دیگران از دور دشواریها را نمیبینند.
درست میگوید، ما مسحور مجلههای رنگی و عکسهای درخشان آن هستیم و هنگام ورق زدن آنها، از زحمات و دشواریهائی که برای تدارک آنها کشیده شده آگاهی نداریم. برندها عکسبرداری از کلکسیونهای جدیدشان را معمولاً از چند فصل قبل انجام میدهند. فرنوش در این باره میگوید «یکی از برندها برای کلکسیون فصل زمستانی خود، کار عکاسی را در عمان و در دمای ۴۴ درجۀ سانتیگراد انجام داد و من ناگزیر شدم در آن حرارت به مدت چند روز لباسهای زمستانی را بر تن داشته باشم. در آن شرایط، آرایش بر صورت نمیماند و مانکنها برای خنک شدن تکههای یخ بر پشت گردن خود میگذاشتند. درجۀ حرارت به قدری بالا بود که یخ بلافاصله آب میشد. بسیاری از مانکنها از شدت گرما غش میکردند».
فرنوش به یاد دارد که برای برندی دیگر، عکاسبرداری از کلکسیون لباس تابستانه در زمستان و روی قایق انجام شد. قایق در حال حرکت بود و مانکنها با لباسهای کوتاه به مدت سه روز پشت سر هم عکاسی داشتند. فرنوش میگوید که از همان شب اول تب و لرز شدید کرد، ولی ناچار بود که هر سه روز با تب و لرز در کارهای عکسبرداری حضور داشته باشد. بگفتۀ او کارهای عکسبرداری گاهی اوقات روزی شانزده ساعت پیاپی بدرازا میکشد. بگفتۀ او درست است که این شغل درآمد بالایی دارد؛ ولی بیشباهت به بردهداری نیست. فرنوش میگوید: «این حرفه علاوه بر درآمد بالا، بسیار زیباست؛ ولی از طرف دیگر به لحاظ جسمانی صدمات زیادی وارد میکند؛ مثلاً خود من در فاصلۀ دو ماه، یازده بار پرواز داشتم که این باعث شد بدنم به خاطر پرواز بیش از حد به مسمومیت دچار شود».
او میگوید «بار دیگری را به خاطر دارم که به علت خستگی مفرط راهی بیمارستان شدم. بعضی مواقع از شدت خستگی، بدن فعالیتهایش را متوقف میکند. بعضی از برندها از مانکنها انتظار کارها و پزهایی را دارند که عملی نیست، مثلاً ساعتهای طولانی بدون حرکت ایستادن». میگوید: «من بابت یک عکسبرداری که طی آن مجبور بودم گردنم را به مدت هشت ساعت به طرف چپ نگه دارم، هنوز گردندرد دارم. این مشکل برای همۀ مانکنها هست؛ چه مشهورترین باشی و چه تازهکار. ما باید برای سلامتیمان خیلی هزینه کنیم، ویتامینهای مختلف، ورزش، آب و غذای سالم خوردن، خواب کافی داشتن. همچنین برای مراقبت از پوست هم هزینۀ بسیاری صرف میکنیم؛ زیرا که پوست به خاطر آرایش مداوم به شدت آسیب میبیند.»
فرنوش حمیدیان مدل معروف ایرانی در یکی از خیابانهای شهر پاریس © AmirGargaratchiفرنوش حمیدیان با چشمانی براق و پر از هیجان میگوید: «با تمام این حرفها من عاشق کارم هستم. در آن لحظه که در برابر دوربین قرار میگیرم، حالم به قدری خوب است که خستگی، گرسنگی و تشنگی از یادم میرود. در آن لحظه من آزاد هستم و میتوانم مانند بازیگری بدون صدا نقش بازی کنم. از بچگی این شغل را دوست داشتم.»
فرنوش در ساعت دوازده ظهر با میکاپ آرتیست ایرانیتبار، «الیکا باور» که لیست چهرههای سرشناسی که با آنها کار کرده، از شمارش خارج است، قرار دیدار دارد. همراه وی به خانۀ الیکا می روم. او ما را به صرف چایی ایرانی با طعم گلگاوزبان و رز شیراز در فنجانی کمرباریک مهمان کرد و پس از آن، شعبدهبازی شروع شد. آرایش امروز رنگی است. الیکا با براشهای جادویی و دستان هنرمندش، رقصی جادویی با رنگها را آغاز کرد. من مسحور این صحنه و موزیکی شدم که در آپارتمان قشنگش پخش میشد. پروسۀ آرایش صورت و درست کردن موهای فرنوش تقریباً دو ساعت و نیم طول کشید. سپس به همراه فرنوش و الیکا برای عکاسبرداری به سمت مقصد بعدی راه افتادیم.
آقایی که پشت دوربین است، امیر قرقره چی نام دارد. او دندانپزشکی ایرانی است که در سن خیلی کم به فرانسه مهاجرت کرده. همیشه عاشق عکاسی بوده و به خاطر خانوادهاش پزشکی خوانده است. امیر در اوقات فراغتش عکاسی میکند و تا کنون عکسهایش در مجلۀ وگ به چاپ رسیده است. محل عکاسی از حیاط ساختمان امیر شروع شد و تا خیابان و کافه ادامه داشت. امروز، مانکن، میکاپ آرتیست، عکاس و خودم، همه ایرانی بودیم. جالب اینجاست که حتی در کافه با یک خانوادۀ ایرانی آشنا شدیم. من این صحنهها با هیجان دنبال میکردم. الیکا همواره مواظب آرایش و موهای فرنوش بود. ناگفته نماند که هوا بسیار سرد بود و من هر چند پالتو پوشیده و شال گردن بر خود پیچیده بودم، با تماشای فرنوش که لباس کوتاه تابستانی کلکسیون تابستان را بر تن داشت، می لرزیدم و لبهایم از سرما کبود شده بود. مردم رهگذر نیز به تماشا و عکس گرفتن از فرنوش مشغول بودند و فضای هیجانانگیزی به وجود آمده بود.
تا آن ساعت نه تنها وقت ناهار خوردن نداشتیم، بلکه باید به آجیل و در انتها چند برش ژامبون اکتفا میکردیم. فرنوش میگفت که امروز روز خوبی بود که وقت کرد غذا بخورد؛ زیرا اغلب اوقات وقت غذا خوردن ندارد. باید اعتراف بکنم که اگر شما نیز مانند من شکمو باشید، بهتر است که به سمت حرفۀ مانکنی نروید. اینجا به فکر فرو رفتم که من شخصاً به خاطر شکمو بودنم و نه به خاطر قد ۱۵۳ سانتیام هرگز نمیتوانم مانکن بشوم.
فرنوش میگوید در هفتۀ مد امسال بر خلاف سالهای پیش همکاری برندها فقط به مانکنها محدود نشد، بلکه از اینفلوئنسرها گرفته تا هنرپیشهها و حتی اشخاص معروف در دفیلههای مد شرکت کردند. برندها امسال خیلی از افراد سرشناس را حتی از آمریکا به پاریس آوردند. برای فرنوش، یک مانکن ایرانی، بسیار سخت بوده و هست که در این حیطه کار پیدا کند. با تلاشهایی که برای پیشرفت کارش انجام داده، میتوانست از معروفترین مانکنها باشد و شهرت جهانی داشته باشد.
فرنوش حمیدیان مانکن ایرانی در رویداد دلو © AmeriMonaفرنوش را برای شرکت در گردهمائی ارائۀ کیفهای برندِ دلوُ Delvaux همراهی میکنم. دلوُ قدیمیترین سازندۀ کالاهای چرمی لوکس دنیاست که سال ۱۸۲۹ در بروکسل تأسیس شد و از سال ۱۸۸۳ به عنوان تامین کنندۀ نیازهای دربار این کشور در زمینۀ فعالیت خود برگزیده شد.
دلوُ مبدع کیف دستی مدرن، اولین مزون در دنیا بود که در سال ۱۹۰۸ کیف دستی چرمی را ثبت جهانی کرد.
این برند در آرشیو خود بیش از سههزار مدل دارد که سه اثر شاخص و متمایز آن با نامهای«Brillant» ،«Tempête» و «Pin» از شهرت بسیار برخوردار است. تمام تولیدات این مزون دست دوز هستند و در کارگاههای بلژیک و فرانسه دوخته میشوند.
پس از این گردهمائی با فرنوش خداحافظی کردم. فرنوش همان روز در دو رویداد دیگر نیز شرکت میکرد. پس از جدائی از او با خود میاندیشیدم که هر کاری جذابیت، دشواریها و چالشهای خود را دارد، اما در هر حرفهای، اگر از جان و دل مایه بگذاریم، موفق میشویم.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شویداخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید
منبع خبر: آر اف آی
اخبار مرتبط: یک روز با فرنوش حمیدیان، مانکن ایرانیتبار
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران