سریال سه خواهر قسمت ۱۰ دهم
تورکان به تته پته میافته و تا میاد بگه سومر جلوش رو میگیره و میگه نه نگو. میترسم.
تورکان میگه اگر از جواب من میترسی پس یکبار دیگه این سوال رو از من نپرس و میره.
سومر نامه مینه رو که از تورکان پنهون کرده برمیداره و نخونده اون رو توی جیب کتش میذاره.
مینه که وسیلههاش رو جمع کرده و کنار خیابان منتظر جواب سومره با اومدن ماشینی خوشحال میشه و فکر می کنه سومره اما کسی که توی ماشین نشسته نیهاته و بهش می گه منتظر نباش نمیاد اینجا نیست با همسرش برای مسافرت به ازمیر رفته.
نیهات به مینه میگه دیگه اونی که برای تو مونده منم بیا بریم و مینه چمدونش رو برمیداره و سوار ماشین نیهات میشه.
اونها توی ماشین دعواشون میشه و مینه از ماشین پیاده می شه و میخواد خودش رو از پل به پایین پرت کنه و میگه من بدون سومر نمیتونم ولی نیهات جلوش رو می گیره و میگه باید باور کنی که هرچه بین شما بوده تمام شده.
سومر و تورکان برای شام رفتن تورکان اشتهای شام خوردن نداره و تورکان به سومر میگه دلیل ترس تو گرفتاری ها و مشکلاتت نیست، تو از دوست داشتن من میترسی و به لحظات خوبی که کنار هم داشتن اشاره میکنه و میگه از ته دل می خندی ولی بعدش بهم میگی ما نمیتونیم کنار هم باشیم و بعد تورکان از جاش بلند میشه و میگه لطفا بریم خونه سومر.
در خانه نسرین دخترها میخواهند چیزی به مادرشان بگویند و دریا دونوش و مادرشان را تنها میگذارد تا با هم حرف بزنند. دونوش از مادرش سوال میکنه که چرا به سردار گفتی که ما نباید همدیگه رو ببینیم، سردار دوست بچگی منه. نسرین به علاقه سردار به او اشاره میکنه و دونوش میگه من و سردار فقط دوست هستیم اما نسرین میگه چیزهایی هست که شماها نمیبینید ولی من میفهمم.
سومر و تورکان در راه خانه هستند.
در راه سومر ماشین مینه رو که وسط راه پارک شده میبینه و به تورکان میگه از ماشین پیاده نشو و خودش سراغ ماشین مینه میره و دنبال مینه میگرده.
سومر به مینه زنگ می زنه نیهات گوشی مینه رو می گیره و قطع می کنه.
دونوش مشغول اتو کردن پیراهنهای پدرشه که دریا سراغش میره و ازش درباره حرفهاشون با مادرش صحبت میکنه و بعد از عشقش به هاکان میگه و میگه که هاکان بهش گفته تو بچهای و من بهش نشون میدم.
سومر و تورکان به خونه مینه میرن و سومر به تورکان میگه تو توی ماشین بشین من خونه رو نگاه میکنم.
سومر به اتاق مینه میره و میبینه که مینه وسیلههاش رو جمع کرده و رفته.
نامه مینه رو از جیبش در میاره و شروع به خوندن میکنه.
تورکان به داخل خونه مینه میره و سومر رو در حال خوندن نامه میبینه و سومر بهش می گه نوشته که میخواد از کار جدا شه.
تورکان می پرسه تو چطور توی خونه اومدی؟و سومر بهانهای میاره که نگران شده و قفل رو باز کرده. مینه و نیهات به خونه بر می گردن و مینه ماشین سومر رو دم خونه میبینه. تورکان به دستشویی میره و مینه رو که به خونه برگشته میبینن.
نیهات هم پشت سر مینه وارد میشه.
سومر در حالی که دست تورکان رو گرفته می گه ما دیگه میریم و از در خارج می شن.
صادق اتاقی رو در خانه برای مسعود حاضر میکند و مشغول رنگ زدن اتاق است و می گوید که نسرین قرار است برای اتاقش پرده بدوزد.
این را هم ببینید: سریال قضاوت قسمت ۲۸ بیست و هشتمصادق به حال و احوال دونوش مشکوک میشه و ازش می پرسه اما می گه خوبه. وبعد نسرین بهش درباره عشق اول و مشکلاتش میگه.
سومر سراغ روجهان میره و نامه مینه رو بهش نشون میده و ازش می پرسه که تو نیهات رو آوردی که رابطه من ومینه رو خراب کنی؟ روجهان میگه چرا عصبانی میشی؟ میبینی که هر دوطرف راضی و خوشحالند و تو به جای اینکه از من جواب پس بگیری باید ازم تشکر کنی چون تو چشمات اون رو نمی بینه.
تورکان پشت در اتاقی که سومر و روجهان اونجا هستند میره و میخواد به حرفاشون گوش بده که اوزر از راه میرسه و می گه که ای دعوای پسر و مادریه و اون رو با خودش می بره.
سومر به روجهان میگه لطف من به تورکانرو تو اشتباه فرض کردی من هنوز مینه رو دوست دارم و از خونه میره.
اوزر به تورکان میگه سومر به من خیلی شبیهه تو صبر کن و منتظر عشقش بمون. سومر اگر عشق و شادی رو کنار تو پیدا کنه بیرون دنبالش نمیگرده به من اعتماد کن.
روجهان از راه میرسه و از اوزر می پرسه که درس زندگی به عروست می دی؟
لوزر جواب میده من فقط می خوام سومر خوشحال باشه.
سومر به مینه زنگ میزنه و میگه که داره پیشش میره.
در مدرسه سردار و دونوش درباره حرفهای مادر دونوش حرف میزنند و هر دو گیج هستند و سردار می گه شاید مادرت به خاطر هدیه تولدی که من بهت دادم ناراحت شده.
فاتح به اداره پست میره و دردسر درست میکنه و میگه من برادر آقا صادق برادرتون هستم. ثادق او رو صدا میزنه و به اتاقش میبره دعواشون میشه و مسعود که توی اتاقه برای از دست دادن صادق میترسه.
روجهان دوباره به سراغ تورکان می ره و او رو تهدید میکنه و می گه من همه چیز رو به تو توضیح دادم و همه چیز در اختیارت گذاشتم اما از تو فقط یه چیز خواستم و اون این بود که سومر رو مال خودت کنی.
تورکان هم جواب میده فهمیدن سومر خیلی سخته.
روجهان هم به تورکان می گه که سومر میخواد پرونده طلاق رو باز کنه و تورکان رو تهدید میکنه که اگر جدا بشید من تو رو به خونه پدرت برمیگردونم و فکر نکن که این کار رو بیسر و صدا میکنم یه کاری میکنم که مجبور شید اینجا رو ترک کنید.
سومر به خونه مینه میره و از رابطهش با نیهات شکایت میکنه.
اونها دعوا میکنن اما مینه می گه من یه اشتباهی کردم اما هنوز تو رو خیلی دوست دارم اما در نهایت می گه که همه چیز تموم شد و سومر هم میگه به نظر منم تموم شد مینه هم داخل خونه میره و در رو میبنده.
دریا و دونوش به خانه تورکان زنگ میزنن و میخوان که با او صحبت کنن که خدمتکار خونه می گه خونه نیست و روجهان گوشی رو میگیره و به اون ها میگه که خواهرتون ازدواج کرده و شما نمی تونین هی بهش زنگ بزنین و اون رو ببینید.
هاکان که با دیلک به مدرسه اومده پیش اونا میاد و احوالپرسی میکنه دریا به او و دیلک حسودی میکنه و هاکان میگه اون خواهر دوستمه.
سردار ماشین پدرش رو می گیره و دخترها سوار میشن و میرن.
دیلک که به دریا حسودی میکنه پیش نسرین میره و بهش میگه که دریا و دونوش با ماشین پدر سردار رفتن.
سومر و تورکان در محل کارخونه با هم دیدار می کنن و درباره پرونده طلاق با هم صحبت می کنن. سومر میگه من همیشه به طلاق فکر می کردم اما منتظر زمان مناسب بودم.
این را هم ببینید: سریال راهزنان قسمت ۵۴ پنجاه چهارتورکان می گه من از تو یه چیزی میخوام که این پرونده رو کمی دیرتر باز کن.
دونوش و دریا به همراه سردار به کارخانه زیتون آمادهاند.
آنها برای برنامه ریزی برای مراسم سالگرد ازدواج مادر و پدرشون پیش تورکان آمده اند.
به نظر می رسه که اون ها میخوان سومر رو راضی کنند که توی خونه اون ها جشن بگیرند و سومر خودش این پیشنهاد رو به دخترها می ده.
نسرین دوباره پیش دکتر متین رفته و درباره بیماری دونوش باهاش صحبت میکنه.
دکتر متین می گه که از یک دکتر معروف وقت میگیره برای دونوش و بهش خبر می ده.
نسرین دوباره از متین می پرسه که با سردار صحبت کرده یا نه؟ و متین می گه اون ها خیلی جوونن و این حرفها فایده ای نداره.
سومر با تورکان و دخترها به خونه برمیگرده. روجهان متعجبه.
اونها داخل می رن و به روجهان خبر مهمونی رو میدن.
روجهان از اینکه سومر خودش این پیشنهاد رو داده خوشحال می شه و حتی می گه برنامه های جشن رو خودم برنامه ریزی میکنم.
دخترها به آشپزخانه می روند و مشغول غذا درست کردن می شوند.
دخترها و صادق دسته گلی به همراه یک کارت دعوت برای نسرین میفرستند.
حکمت به خانه و نزد نزاهت می رود و به او خبر مهمانی رو میده و میگه که اون ها هم دعوت هستند اما نزاهت از دست نسرین ناراحت است و میگوید که کار دارم ولی در نهایت رضایت میدهد که برود.
مهمانی در خانه روجهان برگزار می شود و همه شاد و خوشحال هستند که فاتح هم از راه میرسه و وارد مهمانی میشه.
متین و سردار دوباره در مطب با هم صحبت میکنند و سردار از میان صحبتها به موضوعی شک می کند.
روجهان برای غذا سرویس غذای دریایی و چینی عجیبی سفرش داده است که همه را درگیر و متعجب کرده است.
فاتح در میان مهمانی ماجرای رفتن به خانه صادق را مطرح می کند و صادق رد می کند.
در پایان شب هم روجهان سفارش کیک داده و میآورند. سومر سوال میکنه که مامان بابا سالگرد ازدواج شما کیه؟
و روجهان خاطراتی یادش میاد که در سالگرد ازدواجشون اوزر میز رو به هم ریخته و بهش گفته دوستت ندارم و هیچوقت هم دوست نخواهم داشت.
همگی با هم شروع به رقصیدن می کنند دریا اوزر و روجهان رو هم دعوت به رقص میکنه و اوزر دست روجهان رو می گیره و با هم میرقصند.
در میان رقص تورکان از طلاق سوال می کنه و سومر میکه حالا وقت حرف زدن دربارهش نیست.
روجهان و اوزر آنقدر زیبا با هم میرقصند که همه به آنها نگاه می کنند.
در خانه نسرین از دخترها تشکر میکنه. دونوش از مادرش میپرسه که عمو فاتح که به خونه ما نمیاد؟ نسرین میگه اجازه نمیدم هیچکس آرامش ما رو به هم بریزه.
صادق در راه برگشت اما به سراغ فاتح میره و با هم گلاویز میشن.
در اتاق خواب اوزر به روجهان میگه که مهمونی خوبی بود به هممون خوش گذشت و در ادامه به روجهان میگه کاش میشد گذشته رو جبران کرد.
روجهان هم در جوابش میگه خانواده شاد تورکان زیاد روت تاثیر گذاشته.
در تختخواب تورکان روی سومر رو که به خواب رفته میپوشونه و موهای سومر رو نوازش می کنه میگه کاش به خودمون یک شانس می دادی دوست داشتن کجاش اینقدر ترسناکه.
دونوش برای مسعود رادیو ضبطی میاره و مسعود به اتاقش میره و رادیو رو روی کانال موسیقی میذاره.
این را هم ببینید: دانلود و تماشای سریال ترکی راهزنان قسمت ۴۴ چهل و چهارم دوبله فارسی - Rahzanan Part 44 وموزیکی که در حال نواخته شدنه حال مسعود رو دگرگون میکنهو او تصاویری از مادر و پدرش رو به خاطر میاره که او رو تنها گذاشته و رفته و در خاطرههاش ما میفهمیم که پدر و مادرش به آلمان رفتن ومادرش بهش گفته تا دوباره موهات بلند بشه من برمیگردم. مادرش بهش میگه که برات نامه مینویسم.
به بیرون از خونه میدوه و با فریاد مادرش رو صدا میزنه.
دونوش صحنه رو میبینه و به صادق میگه و صادق دنبال مسعود میدوه.
صادق توی دریا مسعود رو میگیره و بهش قول میده که پدر و مادرش رو پیدا می کنه.
تورکان در حال حاضر شدن برای رفتن به خونه عمهش هست که روجهان داخل اتاق میاد و می گه این بیرون رفتنا چیه تازه دیروز از خونه بیرون رفتی.
تورکان می گه درباره خانوادهم یک سوالی دارم ازش و روجهان میگه اون خانواده به تو چه؟ خانواده تو سومره.
اونها در حال دعوا هستند که سومر از در وارد میشه و تورکان رو با خودش میبره و می گه من تو رو به خونه عمهت میبرم.
نزاهت به فاتح حس مادری دارد و دلش نمیآید او را از خانه بیرون کند.
تورکان برای مهمانی دیشب از سومر تشکر میکند.
مسعود در خانه برای صادق و نسرین حرفهای پدر و مادرش موقع رفتن را تکرار میکند.
در مدرسه هاکان مشغول بازی بسکتباله که دریا با لباسی به غیر از لباس فرم مدرسه وارد می شود و چشم های هاکان روی او میماند و محو زیباییاش می شود.
هاکان می گوید خیلی متفاوت به نظر میرسی معرکه شدی.
در صحبت های میان تورکان فاتح و نزاهت فاتح میگوید که از صادق پول خواسته است و آمدنش به خانه آنها به خاطر سهمیست که از خانه دارد و اگر پولش را به او بدهند صرف نظر میکند. تورکان هم به خانه برمیگردد و از طلاهایش مقداری را بر میدارد و میخواهد بفروشد تا برای فاتح ببرد.
تورکان پول را برای فاتح میبرد و از نزاهت و فاتح می خواهد تا چیزی به مادر و پدرش نگوید. طلا فروشی که تورکان پیش او رفته به روجهان زنگ می زند و خبر میدهد که تورکان برای فروش طلا پیش او رفته است و آتش خشم روجهان را روشن میکند. روجهان در خانه به سراغ تورکان میآید و از او می خواهد که طلاهایش را به او نشان دهد و میپرسد که همهش همین قدر بود؟ تورکان دروغ میگه و روجهان فاکتور طلاها رو بهش نشون میده و میگه من میدونم طلاها چقدر بوده. تورکان موضوع فروختن طلاها و دادن اونها به عموش رو برای روجهان تعریف میکنه.
روجهان به تورکان می گه دیگه حق نداری خانوادهت رو ببینی نه تو میرٰی اون جا و نه اون ها میان این جا.
روجهان به خانه نسرین میره و میگه که لازمه با هم حرف بزنیم.
تورکان ماجرا رو برای سومر تعریف میکنه.
روجهان همه ماجرا را برای نسرین تعریف میکنه و او رو متهم می کنه که اون ها به تورکان گفتند که طلاهاش رو بفروشه.
سومر به خونه مینه میره.
وکیل به روجهان خبر میده که سومر پرونده طلاق رو باز کرده.
سومر وارد خونه مینه میشه و بهش میگه که من نمیتونم ازت دست بکشم.
روجهان دوباره تورکان رو کتک میزنه و چمدون میاره و به تورکان میگه وسیلههات رو جمع کن و برو خونه بابات.
در حالیکه روجهان تورکان رو از خونه بیرون میکنه سومر و مینه در آغوش هم هستند.
کلیک کنید و به یوتیوب پندار بپیوندیدمنبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: سریال سه خواهر قسمت ۱۰ دهم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران