قدرشناس باشیم

چه کسی می‌تواند به سادگی در یک حکم کلی بگوید ما مردمان قدرشناسی نیستم؟ مگر نه این‌که همین گزاره حاوی مقدار زیادی ناسپاسی و نارضایتی است؟ اما به استناد جملات حسرت‌آلودی که ممکن است بارها در طول روز بگوییم و بشنویم شاید بد نباشد در این روزها و شب‌ها، قدرشناسی و سپاسگزاری را تمرین کنیم برای همه چیزهایی که داریم؛ چیزهایی که همیشه داشته‌ایم و بدیهی شده‌اند مثل نفس کشیدن آنچنان که سعدی می‌گوید:« هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون بر می‌آید مفرح ذات.»

سعدی پیش از همین عبارت در دیباچه‌ گلستانش نقل کرده که: « منت خدای را عز‌و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت» و از مولانا این مصرع درباره شکرگزاری شهره است: «شکر نعمت، نعمتت افزون کند/ کفر نعمت از کفت بیرون کند.»

در مناجات‌ نامه‌ ها و ادعیه هم سخن شکر و سپاس، بسیار است و این موضوع به قدری مهم است که امام سجاد(ع) در صحیفه‌اش فرموده:« ای معبود من، نمی‌دانم کدام‌یک از این دو حالت به شکرگزاری سزاوارتر است؟ آیا هنگام تندرستی که روزهای پاکیزه‌ خود را بر من گوارا ساخته‌بودی و مرا در طلب خشنودی و بخشش خود به نشاط آورده بودی و به فرمانبرداری خود توفیق می‌دادی و نیرو می‌بخشیدی یا هنگام بیماری که مرا به آن آزمودی و آن را همچون نعمتی به من ارزانی کردی تا بار سنگین گناه را بر پشت من سبک گردانی و مرا از آلودگی‌های نافرمانی پاکیزه سازی و هشدارم دهی که توبه کنم و به یادم آوری که قدر نعمت پیشین را بدانم و زنگار گناه را از دلم بزدایم؟»

در این فراز که شکرگزاری از سوی امام(ع) یک وظیفه تلقی شده، بیماری نعمت است و مساله سزاواری شیوه شکرگزاری است به داده‌ها و نداده‌ها.

فرقی نمی‌کند آدمی معتقد به کدام دین و آیین باشد، کجای جهان و چگونه روزگار می‌گذراند، حتما چیزهایی هست برای شکرگزاری، همچنان که رنج و تنگنا هست؛ هیچ کدام وجود دیگری را نقض نمی‌کند و هیچ رنجی ارزش هیج نعمتی را ضایع نمی‌کند؛‌ هر کدام به جای خود.

اهمیت و قدرت شکرگزاری مقوله‌ای نیست که به یک دین و آیین محدود شود؛ به جز ادیان آسمانی، نویسندگان و مولفان غربی هم در ستایش شکرگزاری سخن گفته و آثاری به طبع رسانده‌اند.

راندا برن و استیو هاروی و ولتر و احتمالا چند نویسنده و چهره سرشناس دیگر درباره اهمیت شکرگزاری و قدرت آن نوشته‌اند و با این همه بسیاری از ما اگر چند مرتبه در روز شکرگزاری کنیم، در عوض بارها و به دفعات، گاهی برای مضیقه‌های کوچکی مانند معطل شدن در مطب دکتر، کند شدن ترافیک، تغییرات جوی و دیر رسیدن به وسایل نقلیه عمومی هم گلایه سر می‌دهیم چه رسد به مسائل و گرفتاری‌های بزرگ‌تر. هیچ شکری به معنای نفع رنج و مصیبت نیست و قدرشناسی را نمی‌توان با خوش‌بینی ساده‌لوحانه و ندیدن دشواری‌ها و حضیض‌های زندگی برابر دانست. تمرین کنیم، پیش از آن‌که امروز به گذشته تبدیل شود و ما بر آن حسرت بخوریم، قدرشناس تمام لحظه‌های آن باشیم.

آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: قدرشناس باشیم