رابطه پر تلاطم مردم با بورس تهران از نظر روانشناسی، اکبر دهقانی ناژوانی - Gooya News

اگر بخواهیم از نظر روانشناسی رابطه مردم با بورس تهران را بررسی کنیم باید زندگی مردم و نوع رابطه مردم با جمهوری اسلامی را مؤرد تجزیه و تحلیل قرار دهیم که گوشه‌ای از آن بورس بیمارگونه تهران را در بر می‌گیرد.
از ابتدای پیدایش بشر برای زندگی کردن به احساس و عقل احتیاج داشته و دارد. این دو برای تنظیم و کنترل جسم، ذهن و روح انسان به همدیگر کمک می‌کرده‌اند تا بشر بتواند با وقعیات و موضوعات اجتماعی و محیط زیست هماهنگ و کنار بیاید. اما از زمان قدیم به خاطر عدم علم کافی کم کم عقل در ذهن بشر خیلی ضعیف و احساس در ذهن بشر مجبور می‌شد که به تنهایی و یا با یاور عقلی ضعیف واقعیات محیط طبیعی و اجتماعی را سرهم بندی و برای توجیه آنها به دروغ متوصل شود تا بتواند روح، ذهن و جسم بشر را با واقعیات و رخدادها بطور ناقص هماهنگ و تنظیم کند. به مرور طی چند قرن عقل برای فرد غایب و غریبه بوده و هر فرد از نظر جسمی، ذهنی و روحی به این احساسکور و دروغ‌ها و سرهم بندی‌ها و توجیه گرایی‌های آن خو گرفته و عادت کرده و به آنها معتاد شده بودند. با عقل ناقص احساسکور بر ذهن و روح افراد حکومت مطلقه پیدا می‌کرده است. بُعد گسترده اجتماعی احساسکور را در ایدئولوژی‌ها باید پیدا کرد، مثلا احساسکور مذهبی افراطی و احساسکور ناسیونالیستی افراطی و این اواخر احساسکور کمونیستی افراطی هم به آنها اضافه شد.
در طول عمر ننگین جمهوری اسلامی و ولایت فقیه عقل بی عقل و فقط احساسکور مذهبی اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر همه کاره ذهن و روح و جسم مردم و حاکم بر کشور شد. احساسکور ناسیونالیستی و احساسکور کمونیستی هم در ذهن مردم ضعیف و زیر سلطه احساسکور مذهبی رفت تا حکومت مطلقه احساسکور مذهبی ولایت فقیه ناب محمدی که دشمن عقل و عقلگرایی بود به تمام معنی در ایران پیاده و به قدرت برسد، از طرفی دیگر این دار و دسته ولایت فقیه کسانی را پست و مقام داده‌اند که مثل خودشان عقل نداشته و احساسکور، بخصوص احساسکور مذهبی بر ذهن و روحشان حاکم بوده و آنها مجیزگوی ولایت فقیه بوده‌اند و هستند و این افراد زیر نظر و فرمان ولایت فقیه هر چه جفنگ ضد عقل و ضد مردمی که به آنها دیکته می‌شده را با جان و دل و به خاطر پول می‌پذیرند، حتی تا مرز ویرانی بشریت، انسانیت و مملکت ایران، در نتیجه آخوندها با کمک این افراد مزدور خود کسانی که یک نیمچه عقلی داشته و اعتراضی هم کرده بودند را با زور و دروغ و ترس و وحشت و شکنجه و اعدام سرکوب و عقل را از ذهن آنها می‌دزدیدند و به جای عقل در ذهن مردم بی عقلی، ترس، بی سوادی، نفهمی، رکود، سکوت، خیالپردازی و افکار پوسیده مذهبی جایگذین کرده‌اند و با اینها حکومت مطلقه احساسکور، بخصوص احساسکور مذهبی بر ذهن، بر روح و بر جسم این مردم را تقویت می‌کردند تا مردم از نظر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی با خودشان و با دیگران مشکل داشته باشند، پس بنابراین در اندازه‌های مختلف مردم در اصطکاک و برخورد با هم همه بیمار، گرفتار کم عقلی و گرفتار احساسکور مذهبی بودند و با کمک هم هر چیزی را از روی بی عقلی، خود فریبی و دیگران فریبی، توهم، دروغگویی، از روی اجبار و نا علاجی به همدیگر القاء و تلقین می‌کردند و این وضعیت بیمارگونه‌ای بوده که مردم در این چهل و سه سال حکومت ننگین ولایت فقیه داشته‌اند و دارند و تا به حال رژیم کثیف آخوندی به آنها دامن می‌زده تا مردم در ذهن و روح خود عقل سلیم و احساس سالم پیدا نکنند و در ذهن و روح خودشان همیشه گرفتار کم عقلی و گرفتار احساسکور مذهبی باشند.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: رابطه پر تلاطم مردم با بورس تهران از نظر روانشناسی، اکبر دهقانی ناژوانی - Gooya News