زنان و رقص؛ جمع دو ممنوعه که حکومت ایران را برآشفته می‌کند

در تقویم جهانی بیست‌ و نهم ماه آوریل هم‌زمان با تولد «ژان ژرژ نوور» رقصنده و طراح نام‌آور فرانسوی به‌عنوان «روز جهانی رقص» شناخته می‌شود. پیشنهاد نام‌گذاری این روز نخستین بار در سال ۱۹۸۲ از سوی شورای بین‌المللی رقص مطرح شد و سازمان یونسکو نیز آن را به رسمیت شناخت. نام‌گذاری این روز به فعالان هنر رقص کمک می‌کند اهمیت این هنر و تاثیر مثبت آن را در نشاط فردی و اجتماعی گوشزد کنند.

فعالان هنر رقص سال‌های متمادی تلاش کرده‌اند دولتمردان را اقناع کنند که این هنر زیبا را در نظام آموزشی کشورهایشان جای دهند، تلاش آنان در برخی نقاط دنیا نتیجه‌بخش بود و در برخی کشورها همچون ایران نه‌تنها رقص به‌عنوان هنری زیبا به رسمیت شناخته نمی‌شود بلکه نظام حاکم آن را جرم‌انگاری هم کرده است، مجازات رقص در ایران وقتی فرد یا افراد رقصنده زن باشند مضاعف نیز می‌شود.

رقص، پس از انقلاب ۵۷ در ایران به فهرست ممنوعه‌های جمهوری اسلامی ایران پیوست. مراجع دینی شیعه در فتواهای متعدد خود آن را «فعل حرام» و «شهوت‌انگیز» معرفی کردند و رقص از دایره هنرهای مورد حمایت نهادهای فرهنگی و هنری خارج شد. وابستگان حکومت ایران با انکار این هنر، حتی رقص‌ اقوام ایرانی که نماد فرهنگ، آیین و سنت آنان بود را نیز «حرکات موزون» نامیدند.

فتوای خامنه‌ای در ایران خریدار ندارد

رقص زنان از نگاه علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران «مطلقا حرام است» طبق فتوای او «اگر رقص به گونه‌ای باشد که شهوت را تحریک کند، حرام است و در رقص حرام هم فرقی میان زن و مرد نیست.» اگرچه دیگر مراجع تقلید شیعه نیز درباره رقص دیدگاه‌هایی شبیه علی خامنه‌ای دارند اما ریشه ممنوعه‌ بودن این هنر را در ایران باید در نگاه و فتوای علی خامنه‌ای جست‌وجو کرد.

رهبر جمهوری اسلامی ایران آن‌قدر با شادی و نشاط مخالف است که حتی رقص پدر و مادر را هم در مراسم عروسی فرزندشان مجاز نمی‌داند. اگرچه برخی وابستگان حکومت ایران از دیدگاه مرتجع علی خامنه‌ای تبعیت می‌کنند اما لجاجت او در مقابل هنر و زیبایی در میان بیشتر مردم ایران کمترین خریداری ندارد.

شاید به همین دلیل است که مردم ایران هر مناسبتی را برای رقص و پایکوبی غنیمت می‌شمرند؛ نمونه‌اش شادی‌های خیابانی پس از پیروزی تیم ملی فوتبال یا جشن‌های نوروز و چهارشنبه‌سوری است که بسیاری از مردم بی‌اعتنا به فرمان ممنوعه علی خامنه‌ای به صورت گروهی و فردی می‌رقصند.

در رسانه‌های اجتماعی همچون اینستاگرام نیز صفحاتی که به هنر رقص اختصاص دارند، پرطرفدارند. برخی سالن‌های ورزشی، به صورت پنهانی کلاس رقص برگزار می‌کنند و برخی در خانه خود آموزش رقص راه‌ می‌اندازند. هرازچندگاه نیز حرکت‌های اعتراضی و نمادینی با بهره‌گیری از هنر رقص در فضاهای عمومی شکل می‌گیرد اما هیچ‌یک از این‌ها از نگاه وابستگان حکومت مثل گشت ارشاد، پلیس فتا و پلیس امنیت اخلاقی پنهان نمی‌ماند زیرا همان‌طور که گفته شد رقص در جمهوری اسلامی ایران طبق فتوای علی خامنه‌ای حرام است و هر «فعل حرام» نیز مجازاتی در پی دارد.

قرار گرفتن رقص در فهرست ممنوعه‌های جمهوری اسلامی ایران، پیامدهای فرهنگی، اجتماعی زیادی در بقای این هنر داشته و دارد. رقص اقوام ایرانی که بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ‌‌اند و تاریخ ایران را در خود جای داده‌اند در خطر زوال و نابودی قرار گرفته‌اند و نشاط اجتماعی که یکی از مؤلفه‌های آن هنر رقص بود، کمرنگ شده است.

«رقص» و «زنان» به عنوان دو خط قرمز جمهوری اسلامی ایران وقتی کنار هم قرار می‌گیرند پایه‌های ایدئولوژیک حکومت را به لرزه درمی‌آورند و از همین روی است که رقص زنان در جمهوری اسلامی ایران به مثابه گناهی نابخشودنی است. به قول تن‌ناز کرم‌نژاد، حکومت ایران با رقص زنان مخالف است چون «زیبایی» و «شادی» در ایران ممنوع است.

تن‌ناز کرم‌نژاد، پناهجوی ایرانی ساکن یکی از شهرهای ترکیه است. او در یکی از شهرهای کردنشین ایران مربی بدن‌سازی و رقص بود و فقط به این دلیل که کلاس‌های آموزش رقص برگزار می‌کرد، تحت تعقیب قرار گرفت و مجبور شد ایران را ترک کند.

او داستان زندگی خود را این‌طور تعریف می‌کند: «ما در سالن ورزشی خودمان که فقط مختص خانم‌ها بود کلاس آموزش رقص داشتیم، چند بار آمدند سالن را پلمپ کردند و روی برچسب آن‌ هم نوشتند این سالن به دلیل مسائل اخلاقی پلمپ شده است.»

او ادامه می‌دهد:

«برچسب اخلاقی فقط به دلیل اینکه ما کلاس آموزش رقص برگزار کرده بودیم خیلی سنگین بود و در شهر کوچکی که ما زندگی می‌کردیم بازتاب خوبی نداشت، تصمیم گرفتیم به این اقدام اعتراض کنیم، رفتیم مقابل اداره کل تربیت‌بدنی استان یک رقص نمادین برگزار کردیم، یکی از دوستان دستگیر شد و من هم در شرایط خاصی مجبور شدم ایران را ترک کنم.»

تن‌ناز کرم‌نژاد حالا در شهر محل سکونت خود در ترکیه برای علاقه‌مندان کلاس آموزش رقص می‌گذارد اما حسرت می‌خورد از اینکه هنر رقص در ایران روبه‌زوال و نابودی است.

این هنرمند پناهجو می‌گوید برخورد و نگاه سیاسی حکومت باعث شده همه‌چیز در ایران سیاسی باشد، چراکه افراد حق انتخاب دین و هنر خود را ندارند و مجبورند راهی را بروند که حکومت جلوی پای آنان می‌گذارد.

او قوانین ضد زن حکومت ایران را یادآوری می‌کند و می‌افزاید:

«همه ما چه آن‌هایی که داخل کشور زندگی می‌کنند و چه آن‌ها که خارج از کشورند به‌نوعی سیاسی هستیم و هرکس به نوع خودش با تفکر حاکم در حال مبارزه است. خیلی از زنان ایرانی بدون اینکه بخواهند مجبور شدند سرزمین خود را ترک کنند چون نخواستند به قوانینی که حکومت برای آنان تعیین کرده بود تن دهند.»

به گفته این هنرمند و ورزشکار زنان ایرانی که هنرهایی مثل رقص را دنبال می‌کنند از طرف حکومت و جامعه تحت‌فشار قرار می‌گیرند و گاهی آن‌قدر تهدید می‌شوند که احساس امنیت خود را از دست می‌دهند.

تن‌ناز کرم‌نژاد با حمایت خانواده و به‌خصوص مادرش در ۱۲ سالگی هنر رقص را شروع کرد و در همه این سال‌ها حمایت آنان را با خود داشت بااین‌حال تایید می‌کند گاهی در جامعه با نگاه‌های ملامت‌آمیز روبه‌رو شده است فقط به خاطر اینکه هنر رقص را دنبال می‌کند.

او ضرورت آموزش هنر رقص و قرارگیری آن در میان رشته‌های دانشگاهی را متذکر می‌شود و به رادیو زمانه می‌گوید: «وقتی آموزش دانشگاهی برای این هنر نداریم برخی به خودشان اجازه می‌دهند با نگاه تحقیرآمیز از آن سخن بگویند همان‌طور که به دلیل فقدان آگاهی به کسی که نوازنده است می‌گفتند «مطرب» به یک رقصنده نیز با نگاه تحقیرآمیز می‌گویند «رقاص» چراکه جمهوری اسلامی ایران هنر رقص را بد جلوه داده است و از آن به عنوان «انحراف اخلاقی» یاد می‌کند.»

تن‌ناز کرم‌نژاد برای رقص‌های ایرانی که با وجود ممنوعیت‌ها روبه فراموشی‌اند نگران است و می‌گوید:

«من اینجا کلاس‌های رقص ترکی می‌روم، در پس رقص‌های ترکی هم مثل رقص‌های ایرانی، حکایت‌ها و داستان‌های زیادی است و هرکدام از حرکات، معنا و مفهوم خاصی دارند، هر وقت با یکی از این رقص‌ها آشنا می‌شوم یاد تنوع رقص‌های ایرانی می‌افتم و حسرت می‌خورم که چقدر حیف که ما داریم این‌ها را از دست می‌دهیم.»

او جمهوری اسلامی ایران را در نابودی هنر رقص مقصر می‌داند و می‌گوید:

«وقتی هنر را جرم و فحشا معرفی می‌کنند این موضوع به مرور زمان در ذهن مردم به تابویی بزرگ تبدیل می‌شود و مردم هم ممکن است باور کنند که این چیز بدی است و نمی‌تواند هنر باشد.» به گفته او رقص ازآنجاکه از سوی زنان بیشتر موردتوجه است، بیشتر هم از سوی حکومت با ممانعت روبه‌رو می‌شود.

آمارهای رسمی سازمان‌های دولتی در ایران، آشکار می‌کند که بیش از ۶۰ درصد افسردگی‌ها در جامعه ایرانی مربوط به زنان است و زنان حدود ۱۰ درصد بیشتر از مردان در معرق اختلال‌های روحی و روانی قرار دارند.

 بیشتر اختلال‌های روانی و افسردگی‌ها در میان زنان به نابرابری‌های جنسیتی بازمی‌گردد که دختران از دوران کودکی با آن مواجه می‌شوند. روان‌درمانگران زیادی در دنیا به زنان افسرده توصیه می‌کنند که برای التیام زخم‌های روحی و روانی خود به رقص روی بیاورند؛ تن‌ناز کرم‌نژاد نیز با تایید تاثیر رقص در بهبود وضعیت روحی زنان و احساس شادی و رضایت در آنان می‌گوید:

«من وقتی می‌رقصم، تمام تمرکز خودم را می‌گذارم روی اینکه موسیقی با حرکات بدنم هماهنگ شود، نه به گذشته فکر می‌کنم و نه نگران آینده‌ام. شما چند موقعیت را در طول سال پیدا می‌کنید که کاملا در زمان حال باشید، آدمی حتی هنگام غذا و آب خوردن هم به گذشته و آینده فکر می‌کند اما رقص نوعی مراقبه برای پاکسازی‌ ذهن و روح از افکار منفی است و فرد را به لحظه اکنون می‌آورد.»

تن‌ناز کرم‌نژاد، از زنانی یاد می‌کند که فقط برای بهبود حال روحی خود در کلاس‌های رقص او در ایران شرکت می‌کردند: «مثلا معلم بازنشسته‌ای بود که می‌گفت فقط برای اینکه حالم خوب شود به کلاس رقص می‌آیم اما این حال خوب که به کسی هم آسیب ‌نمی‌رساند از زنان ایران دریغ می‌شود و آنان حتی در محافل زنانه و سالن‌های ورزشی اختصاصی هم اجازه رقصیدن ندارند.»

او تاکید می‌کند هدف حکومت ایران از ممنوع کردن رقص این است که نشاط را از زنان ایرانی بگیرد «چراکه اگر شادی و نشاط درونی نباشد شما برای چیزی نمی‌جنگید، هر روز افسرده‌تر می‌شوید و برایتان فرق ندارد چه اتفاقی می‌افتد.»

در شرایطی که هنر رقص در ایران به عنوان نوعی «فحشا» و «فعل حرام» شناخته می‌شود در برخی کشورهای اروپایی و آمریکا تلاش‌هایی برای درمانگری با استفاده از رقص در حال انجام است. در این روش که «رقص‌درمانی» نام دارد، درمانگران می‌کوشند در چهار مرحله آماده‌سازی، نهفتگی، درخشش و ارزیابی میان حرکات و هیجانات فرد تعادل ایجاد کنند. ترودی شوپ یکی از بنیان‌گذاران روش رقص‌درمانی می‌گوید: «هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند، احساس شادی و نشاط و رضایتی را که رقص به آدمی می‌دهد، توصیف کند.»

رقص علاوه بر اینکه هنر است و نقش مهمی در سلامت روان افراد دارد، خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی را کاهش می‌دهد فشارخون را تنظیم می‌کند، در سوخت‌وساز بدن تاثیر مثبت دارد و برای سلامت استخوان‌ها و مفاصل مفید است.

ممنوعیت رقص زنان در ایران و جرم‌انگاری آن از سوی حکومت، نشاط فردی و اجتماعی را کاهش می‌دهد و خطر ابتلای آنان به بیماری‌ها را افزایش می‌دهد. از نظر حکومت ایران رقص زنان مساله‌ای «خلاف عفت و اخلاق عمومی» است و با همین عنوان بارها زنان و دختران رقصنده را به جرم رقصیدن در فضاهای عمومی یا رسانه‌های اجتماعی دستگیر کرده است؛ نمونه مشهور آن‌ها بازداشت مائده هژبری رقصنده نوجوان و اعتراف‌گیری اجباری از او در تلویزیون حکومتی ایران بود. برخی دختران دیگر نیز فقط به این دلیل که می‌رقصیدند با برچسب‌های اخلاقی دستگیر و زندانی شدند.

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: زنان و رقص؛ جمع دو ممنوعه که حکومت ایران را برآشفته می‌کند