تفکرات غزالی و سعدی راهگشای بشریت است
ایسنا/فارس یک نویسنده، پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه، با بیان اینکه سعدی شیرازی و امام ابوحامد غزالی، از نوادر محسوب میشوند، تاکید کرد که نوا، سخن، اندیشه، تفکر و بینش این نوادر، امروز و فردا برای بشر راهگشا بوده است.
دکتر محمدرضا خالصی شامگاه جمعه ۹ اردیبهشت طی سخنانی در نشست علمی که به مناسبت هفته بزرگداشت سعدی، در شیراز برگزار شد، طی سخنانی که با عنوان "کیمیاکاری به بستان هنر- مدخلی بر تشابهات هنری غزالی و سعدی، ایراد کرد، ضمن یادآوری اینکه سعدی و غزالی دنیای شبیه به هم و در عین حال مختلفی دارند، گفت: غزالی در نگاه نخست فقیهی بزرگ و متکلمی نامبردار است که چون بدان ها نگریسته شود چهره ی او بسیار فقیهانه و متکلمانه و اندیشمندانه رقم می خورد.
او با اشاره به اقوالی در مورد عزالی از امام فخر رازی که آورده "گویی خداوند همه ی دانش ها را گِرد آورده و غزالی را بر همه ی آن ها آگاه کرده است"، و یا سُبکی که در طبقات الشافعیه نوشته "اگر همه ی کتاب های اسلامی از میان رود و تنها احیاء علوم الدین غزالی باقی ماند همان، مسلمانان را بسنده است"، گفت: این چهره ی پُرتلألو و درخشان که نامش با کتاب های مقاصد الفلاسفه، تهافت الفلاسفه، فضائح الباطنیه، محک النظر، المستصفی و المنخول گره خورده بی شک همان چهره اندیشمندانه را به تصویر می کشد که با بسیاری از اندیشه های زمانِ خویش به چالش بَرخاسته و پیروزمندانه از این کارزار سر به در آورده است.
خالصی گفت: او (امام ابوحامد غزالی) فلاسفه را تحقیر می کند و بزرگانی چون فارابی و ابن سینا را و اقومهم بالنقل من المتفلسفه فی الاسلام الفارابی و ابن سینا را متفلسف یا فیلسوف نما می خواند و در بیست مورد در کتاب تهافت به تناقض گویی آنان می پردازد که در هفده مسأله آنان را به بدعت و در سه مسأله به کفر منسوب می دارد. ابوحامد با باطنیه نیز چنین برخورد می کند او حتی در کتاب المقذ من الضلال متکلمان و باطنیان و فیلسوفان را چون دیگر کتب اش به چالش می کشد . و این ها خوب ادله ای است کافی که ما او را با همان چهره بنگریم ؛ اما در پس این چهره چهره ای دیگر نهفته است.
نویسنده کتاب مستوران قباب غیرت، با بیان اینکه آن چهره، چهره ی هنری اوست که کس بدان نپرداخته، گفت: بدان سبب که چهره ی اندیشمندانه ی ابوحامد چنان مستولی و غالبست که آن چهره ی هنری را پوشانده است به همین جهت غزالی هنرمند در نظم و نثر نه تنها شناخته شده نیست که گاه عجیب مینماید.
نویسنده کتاب از رباط آسمان ازل افزود: از آن سو شیخ شیراز هست که او نیز چون ابوحامد غزالی است اما دیگرگونه، او بزرگ ترین شاعر فارسی زبان جهان است نثر و نظم او چنان در اوج، قرار دارد که هر مقلدی را تا کنون به حضیض کشانده، فصاحت و بلاغت و سلامت و ایجاز و متانت و استحکام و ظرافتش در نثر و نظم فارسی به معجزه شبیه تر است؛ بی دلیل نیست که آثار نظم ونثرش را آیتِ محکمه ی زبان پارسی می دانند.
او با اشاره به سخنی از "محمد اسعاف نشاشیبی" شاعر فلسطینی، در تجلیل از "متنبی" شاعر شهیر عرب، که گفته بود "دو تن عرب گرد نمی آیند و هم سخن نمی شوند مگر آن که متنبی سومین آن ها باشد از بس که به شعر او استشهاد می جویند" گفت: این سخن نشاشیبی در تجلیل از متنبی اگر به زبان فارسی ارجاع شود بی شک مصداق آن شیخ شیراز است که دوتن پارسی زبان گرد نمی آیند و با هم سخن نمی گویند مگر آن که سعدی سومین آن ها باشد. هفت کشور نمی کنند امروز/ بی مقالات سعدی انجمنی؛ که سخن او مصداق سخن اوست و بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس/ حد همین است سخندانی و زیبایی را- اما چهره ی اندیشمند و عالم سعدی در میان هنر والای او گم شده و این درست نقطه ی مقابل و نقطه ی مشترک او و ابو حامد است
نویسنده کتاب در انزوای یک شب قطبی با بیان اینکه سعدی بزرگوار ما سخت وامدار ابوحامد غزالی است و این سخن بی شک گردی بر دامن نبوغ و اندیشه ی شیخ نمی نشاند، گفت: چه کسی است که امروز اصطلاح intertextuality میان متنی و بینامتنی را نشنیده باشد؛ بینامتنی یعنی دو متن که در کنار هم سعی در برقراری ارتباط باهم داشته باشند؛ پس هیچ متنی و هیچ اثری و هیچ پدیده ای در خلأ رخ نمی دهد و مبدأ شروع هیچ اثری، هیچ نیست. پس هر متنی بر پایه ی متون پیشین خود شکل یافته و هیچ متنی را نخواهیم یافت که کاملاً مستقل تولید شده باشد بنابراین در تولید یک متن همواره متون پیشین نقش اساسی ایفاء می کنند و بدون این روابط ، هیچ متنی خلق نمیشود.
این استاد دانشگاه افزود: آثار شیخ اجل نیز از این مقوله جدا نیست چنان که هیچ اثری از این مقوله جدا نیست غزالی نیز وامدار گذشتگان خود است او خود در کتاب المنقذ اشارتی به بعضی منابع و مآخذ خویش کرده است و اسمیت و حوا لازاروس و کوجیرو ناکامورا نیز به مآخذ ابوحامد اشارات عالمانه ای دارند.
او با یادآوری اینکه سعدی بنا بر نص شعر خود در نظامیه ی بغداد درس خوانده است، به این بیت شعر "مرا در نظامیه ادرار بود/ شب و روز تلقین و تکرار بود، گفت: این نص طبیعتاً جای اجتهادی نمی گذرد، در کتب تراجم و زندگی نامه های شیخ نیز به این موضوع تصریح شده است. نظامیه بغداد، به قول "ابن جبیر" مشهورترین دانشگاه زمان سعدی و بغداد هم که پایتخت خلافت اسلامی و بی شک از مهمترین مراکز سیاسی، علمی و فرهنگی جهان اسلامِ آن روزگار است. بغدادی که سعدی در اواخر دهه ی دوم قرن هفتم برای ادامه ی تحصیلات و تکمیل معلومات در آن رحل اقامت افکند بیش از سی مدرسه ی فعال داشت که پانزده باب آن از آنِ شافعیان و دو مدرسه ی مستنصریه و بشیریه مخصوص مذاهب چهار گانه بود. آن چنان که ابن "جوزی" در المنتظم می نویسد "نظامیه به منظور اشاعه و تقویت مذهب شافعی و اندیشه های کلامی اشعری شکل گرفت"، مطابق نص وقف نامه مدرسه، یکی از شرائط جدی و واجب الرعایه برای پذیرش شاگردان،مدرسان و کارکنان پیروی از مذهب شافعی بود. نفوذ ابوحامد همچنان بر نظامیه ی بغداد مستولی و آثار و اندیشه های او در بغداد و جهان اسلام غلبه داشت؛ پس سعدی نیز از این جرگه جدا نبود.
نویسنده کتاب جان تا جمال جانان، گفت: در مباحث معرفت شناسانه چه در گلستان و چه در بوستان و چه در قصائد چه در رسالات نصیحة الملوک، عقل و عشق، مجالس پنج گانه، تقریرات ثلاثه و حتی در غزلیات رد پای ابوحامد به روشنی مشهود است که این مبحث را من در کتاب غزالی و سعدی مفصل به بسط و تشریح و توضیح پرداخته ام و البته منظورم Epistemology، اپیستمولوژی مالبرانشی و اسپینوزایی است. نکته ی دیگر این که تعداد زیادی از داستان های شیخ را می توان در کتاب های ابوحامد به جستجو نشست که باز به تفصیل در کتاب غزالی و سعدی توضیح داده و مثال و شواهد آورده ام. پس سعدی که با فاصله ی یک قرن از ابوحامد می زیسته، ( زمان درگذشت غزالی سال ۵۰۵ هجری و در ۵۵ سالگی است) و سعدی منطقاً متولد ۶۰۶ هجری، یعنی با فاصله ی یک قرن، طبیعتاً سعدی نیز چون هم عصرانش متأثر از افکار و آثار غزالی بوده و بازتاب این تأثیر در آثار شیح مشهود است.
او با یادآوری اینکه سعدی از ابوحامد بیش از هر اندیشمند دیگری در نوشته هایش تبجیل و تجلیل می کند و او را امام مرشد می نامد؛ به این جمله اشاره " امام مرشد محمد غزالی را رحمة الله علیه پرسیدند: چگونه رسیدی بدین منزلت در علوم ؟ گفت: بدان که هر چه ندانستم از پرسیدن آن ننگ نداشتم." و اضافه کرد: سعدی او را امام مرشد می خواند و می داند؛ که کس را بدین لقب ملقب نکرده است و از دیگر سو به منزلت رفیع او در علوم اشارت و عقیدت دارد. سعدی همان گونه که گفتم در محتوا و اندیشه حکیمی است ژرف اندیش و غزالی دگر، البته غزالی بعد از گریز از نظامیه یعنی غزالی مؤلف احیاء علوم الدین نه غزالی متکلم پُر هیاهوی اوایل حضورش در نظامیه، بلکه غزالی اندیشمند، معتدل، صوفی مسلک اواخر عمر.
این سعدی پژوه، در ادامه خاطرنشان کرد: اگر به سخن جنید شیرازی در شدالازار که در سال ۷۹۱ قمری حدود یک قرن پس از رحلت شیخ به تألیف کتاب خویش پرداخته و حسن مقطع کتابش را با زندگی شیخ مزین ساخته، توجه شود، آنچه درباره ی او می نویسد به اواخر عمر غزالی شبیه است. توصیفاتی از سعدی که ما را به یاد نیمه دوم زیست غزالی می اندازد. از سوی دیگر می دانیم "ابن فوطی" از مورخان و راویان حدیث مشهور در دوره ایلخانیان و صاحب کتاب معروف "مجمع الآداب فی معجم الالقاب" که با این کتاب در زمره ی تراجم بزرگ قرار دارد، اجازه روایت خود را از سعدی گرفته است. این همان چهره ی در پرده مانده سعدی شیرازیست، چهره اندیشمند و متفکر و عالم و عارفی که در تلالو خورشید هنر بی نظیر او کم رنگ شده است.
مؤلف کتاب هندسه آسمانی با بیان اینکه نقطه تلاقی شیخ اجل سعدی و ابوحامد غزالی آنجاست که ابوحامد چهره هنری اش در پس پرده چهره ی اندیشمندانه اش گم و شیخ چهره ی اندشمندانه اش در پس پرده ی هنری اش کم رنگ شده است، گفت: غزالی شاعر بزرگی است و اشعار عرفانی و تعلیمی بسیار قدرتمندی در زبان تازی دارد.
خالصی سپس به مقایسه اشعار غزالی و سعدی پرداخت و در ادامه سخنان خود، به هنر غزالی در کتاب کیمیای سعادت اشاره و اضافه کرد: نثر غزالی از جهت سلاست انشاء و خالی بودن از تکلف و تصنع از آثار بسیار فصیح شیرین زبان فارسی است متنی است موسیقایی که در آن شور و حال شاعرانه ی ابوحامد را می توان دید.
این نویسنده و سعدیپژوه در بخشی از سخنان خود به مقایسه ویژگیهای زبانی ۲ کتاب "کیمیای سعادت" از امام ابوحامد غزالی و "گلستان" اثر ارزشمند سعدی، پرداخت.
انتهای پیام
منبع خبر: ایسنا
اخبار مرتبط: تفکرات غزالی و سعدی راهگشای بشریت است
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران