چراغ‌های بحران در «تامین اجتماعی» روشن شده

آفتاب‌‌نیوز :

هشتم اردیبهشت ماه و به مناسبت هفته کارگر، برای اولین بار جلسه هم‌اندیشی مدیران عامل ادوار سازمان تأمین اجتماعی برگزار شد. در این نشست، میرهاشم موسوی مدیرعامل سازمان و حسینعلی ضیایی، انوشیروان محسنی بندپی، محمدحسن زدا، سیدمجید موسویان و صمدالله فیروزی مدیرعامل و سرپرستان ادوار سازمان و نیز معاونین و مدیران کل ستادی حضور داشتند.

چرا مدیران سابق حاضر نشدند؟

فارغ از مباحثی که در این نشست مطرح شد و دستاورد‌های احتمالی چنین نشست‌هایی برای جامعه هدف یعنی بیمه‌شدگان سازمان، یک مساله برجسته است: صندلی‌هایی که در این هم اندیشی خالی ماند؛ گویا از ۱۵ نفری که دعوت شدند فقط ۵ نفر شرکت کردند. از همه مدیران عامل سابق فقط یک نفر شرکت کرد که او هم فقط یکسال مدیرعامل بوده است؛ سایرین همه سرپرست بوده‌اند. برای نمونه، از مدیران عامل ادوار سازمان، ستاری فر، کرباسیان، شریف زادگان، سالاری، سلیمانی، حافظی و مددی شرکت نکردند.

در سامانه سازمان تامین اجتماعی هیچ اشاره‌ای به این «عدم حضور» نشده است؛ چرا در مهم‌ترین هفته از سال برای سازمان تامین اجتماعی یعنی هفته کارگر، مدیران عامل اسبق سازمان حاضر نشدند در یک نشست چندساعته حضور داشته باشند؛ این غیبت دسته جمعی نشانه چیست و آیا موقعیت فعلی سازمان و مدیریت آن اساساً قابل دفاع است؟ امروز سازمان عریض و طویل تامین اجتماعی دقیقاً در کجا ایستاده است که مدیران سابق آن حاضر نیستند در قالب یک مشارکت بسیار حداقلی، چند ساعت از وقت خود را به هم اندیشی و گفتگو در ارتباط با دغدغه‌های آن اختصاص دهند؟

رحمت الله حافظی (مدیر عامل سابق سازمان تامین اجتماعی) در سال‌های پایانی دهه ۸۰ شمسی است؛ او یکی از افرادی است که در این نشست دعوت داشته، اما حاضر نشده؛ حافظی در ارتباط با دلایل غیبت خود به ایلنا می‌گوید: من فرصت نداشتم؛ در آن روز برنامه قبلی داشتم و بنابراین نتوانستم در نشست هم اندیشی شرکت کنم. این غیبت هیچ دلیل دیگری ندارد.

حافظی در ارتباط با وضعیت فعلی سازمان تامین اجتماعی و چالش‌های آن می‌گوید: اجازه بدهیم من مصاحبه نکنم، چون در حال حاضر هیچ مسئولیتی ندارم.

در هر حال، عدم حضور گسترده‌ی مدیران اسبق سازمان، مساله‌ای نگران‌کننده است؛ می‌توان برای این مساله، ابعاد سیاسی طرح کرد، به جز حافظی عمده‌ی غایبین، متعلق به یک جناح سیاسی خاص هستند؛ اما بحران در تامین اجتماعی و وضعیت نابسامانِ مدیریت آن، مساله‌ای کاملاً فراجناحی و فراتر از این احتمالات است؛ تامین اجتماعی در شرایط فعلی به سمتی پیش می‌رود که «می تواند» به نقطه‌ی غیرقابل بازگشت نزدیک شود؛ به نقطه‌ی عدم تعادل مطلق.

بحرانی با تمام مختصاتِ آن

علیرضا حیدری (کارشناس رفاه و تامین اجتماعی و نایب رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری) در رابطه با غیبت مدیران سازمان به ایلنا می‌گوید: اینکه چرا شرکت نکردند، لابد دلایل خودشان را داشته‌اند، اما عدم حضور گسترده‌ی مدیران سابق و تعداد بالای نفرات غایب، می‌تواند یک پیام نگران کننده به همراه داشته باشد، اما از آن نگران‌کننده‌تر، وضعیت فعلی سازمان تامین اجتماعی است، تغییر و تحول تمام شاخص‌های کلان به سمت بدتر شدن و وخامت.

حیدری ادامه می‌دهد: ظرف چند سال اخیر، شاخص‌های کلان تامین اجتماعی به گونه‌ای معنادار دچار تغییر و تحول منفی شده و این نشان می‌دهد که سازمان به سرعت به سمتِ «عدم تعادل» پیش می‌رود. این عدم تعادل در منابع و مصارف، صرفنظر از نحوه پرداخت‌های دولت، یک مسیر معنادار را طی می‌کند. شاخص‌ها به خوبی بیان می‌کنند که ادامه وضعیت موجود با توجه به واقعیت‌ها که البته شفاف بیان نمی‌شوند و جایی در گفتگو‌های اجتماعی ندارند، تقریباً غیرممکن است. به نقطه‌ای نزدیک شده‌ایم که «یک بحران تمام عیار» با تمام مختصات، نمودار شده است. امروز اگر تمام ذخایر سازمان تامین اجتماعی را در حوزه‌ی شستا و سایر دارایی‌ها تجمیع و به قیمت روز محاسبه کنیم، عددی که حاصل می‌شود، کفاف پرداخت هزینه‌های شش ماهه سازمان براساس بودجه امسال را نمی‌دهد؛ البته این معادله بسیار خوشبینانه تنظیم شده است؛ و اینجا یک سوال پیش می‌آید: این سازمان با این وضعیت چطور می‌تواند در آینده به تعهدات خود در قبال جامعه ۱۴ میلیونی بیمه شدگان و جامعه تقریباً ۳.۵ میلیون نفری بازنشستگان پایبند بماند و به وظایف خود عمل کند؟

ظاهراً شکاف سنگینی نه تنها میان ورودی‌ها و خروجی‌ها، بلکه میان تمام دارایی‌ها و منابع سازمان و هزینه‌های مستمر آن به وجود آمده است؛ حیدری اضافه می‌کند: سازمان در بودجه‌ی مصوبِ امسال، ۴۷۰ هزار میلیارد هزینه دارد؛ این درحالیست که ذخایر سازمان به شدت کاستی گرفته و لاجرم از نظر معادلات اکچوئری و بیمه ای، یک شکاف معنادار به وجود آمده است؛ بنابراین انجام تعهدات سازمان، امروز با چالش‌های اساسی مواجه است؛ برای نمونه، سازمان در سال ۱۴۰۰، بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی بانکی داشته که قادر به پرداخت آن نبوده؛ پیش‌بینی می‌شود هزینه تامین مالی این بدهی‌ها یا همان سود تسهیلات در سال جاری به رقم ۱۵ هزار میلیارد تومان برسد؛ هزینه تامین مالی از کجا باید تامین شود، از محل حق بیمه وصولی از بنگاه‌ها و دولت؛ اما آیا به راستی این هزینه سنگین در شرایط فعلی قابل تامین است؟

به گفته وی، با توجه به وضعیت فعلی بازار سرمایه، دریافت کمک از بخش دارایی‌ها و ذخایر و شرکت‌های شستا، بعید است و این در حالیست که در بودجه امسال سازمان بیش از سال‌های گذشته به بخش سرمایه‌ای سازمان و کمک گرفتن از این بخش توجه شده، اما در واقعیت انتظار نمی‌رود این بخش بتواند کمک چندانی به مساله عدم تعادل در سازمان و تامین هزینه‌ها داشته باشد.

نتیجه: نیازمند مدیریتِ «فراجناحی» و توانمند هستیم

امروز با تمام این ضعف‌ها و کاستی‌ها مواجهیم؛ عدم تعادل، تعهدات انباشته شده، بخش سرمایه‌ایِ آب رفته و البته بدهی‌های سنگین و هزینه‌های مالیِ نجومی؛ همه این‌ها را کنار هم می‌چینیم تا به آن شرط مهم برای خروج از نقطه استیصال برسیم: توان مدیریتی برای حل بحران.

حیدری می‌گوید: تمام این‌ها را گفتیم و نشانه‌های بحران را برشمردیم تا به یک نتیجه برسیم؛ امروز در این شرایط بحرانی، مدیریت سازمان تامین اجتماعی باید از سطح بالایی از توانمندی، هوشمندی، درایت و جدیت برخوردار باشد؛ ضمن اینکه بایستی حتماً فراجناحی باشد و فراجناحی عمل کند. مدیریت سازمان باید از یک نگاه تماماً غیرسیاسی و کاملاً اقتصادی و اجتماعی برخوردار باشد و اگر این موضوع جدی گرفته نشود، خیلی دور نیست که با مسائلی مواجه شویم که بنده هراس دارم راجع به آن مصداقی صحبت کنم.

در چنین شرایطی، آیا عدم حضور مدیران سابق سازمان در اولین نشست هم اندیشی، نگران کننده نیست؛ آیا سازمان در این مرحله بحرانی، نباید فضایی امن و پویا برای گفتگو‌های اجتماعی به وجود بیاورد تا با استفاده از تجربیات مدیران سابق و با اجماع تمام تفکراتِ برآمده از سال‌ها دست و پنجه نرم کردن با معضلات تامین اجتماعی، از بحران خارج شود؟

منبع خبر: آفتاب

اخبار مرتبط: چراغ‌های بحران در «تامین اجتماعی» روشن شده