کیلا هریسون؛ قهرمان المپیک که داخل قفس رفت و میلیونر شد
- گرث دیویس
- خبرنگار
منبع تصویر، PFL
توضیح تصویر،هریسون دو بار قهرمان سبکوزن سازمان پیافال شده است
سال ۲۰۱۷ و پس از بردن دو مدال طلای المپیک در جودو، کیلا هریسون به آمریکا برگشت و پس از آن، او بیشتر وقتش را پای تلویزیون میگذراند، نشانی از بلندپروازیهای گذشته نداشت و نشانههای افسردگی در او ظاهر شده بود.
این ورزشکار ۳۱ ساله به بیبیسی گفت: "به نوعی افسرده شده بودم. از آدمی که ۵ صبح از خواب بیدار میشد و استراحت برایش معنی نداشت، تبدیل به آدمی شده بودم که بیشتر وقتش به لم دادن جلوی تلویزیون میگذشت."
"برنامه خاصی نداشتم و از خانه بیرون نمیرفتم. قبل از آن، سالها بود که تلویزیون نمیدیدم ولی ناگهان آدمی شدم که یک نفس شش فصل از یک سریال نتفلیکس را میدید. این واقعا بد بود."
- داستان باورنکردنی یک مبارزه؛ زن مسلمانی که قهرمان کیک بوکسینگ جهان شد
- زن قهرمان بوکس: نتوانستم جلوی کتک خوردن مادرم را بگیرم
- زنی که سرطان پایش را گرفت اما از پا نیفتاد
- دخترانی که یکی از خشنترین شبهای یوافسی را ساختند؛ 'قیافهام شبیه زامبیها شده بود'
- خورخه ماسویدال؛ از حیاط پشتی یک رختشویخانه تا 'بدترین' مبارز
"انگار شبیه شخصیتهای فیلمها شده بودم که با دوست دخترشان بهم زدهاند و تمام خانهشان پر از آشغال است. زندگی من هم احتمالا همین طور به نظر میرسید. وضعیت افتضاح بود."
بعد از آن بود که او هنرهای رزمی ترکیبی را کشف کرد و استعدادش را در راهی جدید به کار انداخت. او از شش سالگی جودو را شروع کرد، اما این مبارز آمریکایی میگوید که احتمالا آتشی که امامای به جانش انداخته، فروزانتر از جودو است.
امامای تمام هوش و حواس او را به کار گرفت. او فاتح مقتدر دسته سبک وزن لیگ مبارزان حرفهای (PFL) و دو بار برنده جایزه یک میلیون دلاری شد.
ماه اوت که مسابقات پیافال در لندن برگزار شد، تمام چشمها به او خیره شده بود؛ در همان شهری که او در سال ۲۰۱۲ نخستین مدال طلای المپیکش را به گردن آویخت.
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکستشیرازه«شیرازه» پادکستی درباره کتابها است که سام فرزانه تهیه میکند
پادکست
پایان پادکست
هریسون گفت: "من به شدت معتقد به انجام کارهایی هستم که روح شما را مشتعل میکند. من به چیزی فراتر از انجام دادن خشک و خالی یک کار معتقدم. آدمی نیستم که به تماشای بقیه بنشینم، میخواهم بلند شوم و کاری کنم."
"برای همین هم شش ماه بعد از المپیک به یک باشگاه محلی در بوستن رفتم و شروع به ورزش موی تای کردم؛ اول فقط تمرینات کم شدت آن را انجام میدادم، اما همین موجب شد که چشمم به دنیای جدیدی باز شود."
"با خودم، گفتم، رفیق این واقعا سخت است. ولی این همانی بود که دنبالش بودم و وارد مبارزه شدم. فکر کردم که دستکم میتوانم امتحانش کنم و نمیتوانم ادامه زندگیام را با این حسرت بگذرانم، که اگر آن کار را میکردم، چه میشد."
این نقطه عطفی در زندگی او بود.
هریسون میگوید: "شش سالم بود که جودو را شروع کردم و حالا ۳۱ سالهام و بنابراین برای پیدا کردن مهارت در یک ورزش به اندازهای که برای جودو زمان داشتم، وقت ندارم."
"ضمن این که در جودو باید حواستان باشد که حریف شما را پرت نکند، دستتان را نگیرد و شما را نچرخاند و زمین بزند. اما در امامای باید حواستان به یک میلیون چیز باشد."
"آیا حریفان میخواهند که با لگد به سر شما ضربه بزنند؟ آیا میخواهند شما را روی زمین بیندازند؟ آیا میخواهند با مشت به صورت شما بکوبند؟ یا این که به بدن شما ضربه خواهند زد؟ قبلا هیچ وقت با این چیزها روبرو نشده بودم و برای همین خیلی زود عاشقش شدم."
منبع تصویر، PFL
توضیح تصویر،هریسون در ۱۲ مبارزه حرفهای شکستناپذیر بوده است
روندا رزی، مبارز نامدار یوافسی نیز در این میان نقش داشت. او هم کارش را با جودو شروع کرده بود و پس از تغییر رشته اولین فوقستاره آمریکایی امامای شد و همین طور اولین قهرمان زن سازمان یوافسی.
هریسون میگوید: "فکر کنم بعد از دومین المپیک من (۲۰۱۶) بود که ما صحبت کوتاهی باهم داشتیم، شاید هم قبلش بود. او آن زمان هنوز برای سازمان استرایکفورسر مسابقه میداد و به من پیغام داد که رئیسم کار تو را دنبال میکند. منظور او از رئیس، اسکاتر کوکر (رئیس کنونی سازمان بلاتور) بود."
"اولین نکتهای که او آن موقع به من گفت این بود که اگر میخواهم وارد امامای شوم باید پوست کلفتتری داشته باشم. حق کاملا با او بود."
فارغ از این که عملکرد موفقی داشته باشید یا نه، دنیای امامای و تماشاگرانش میتوانند به شدت نسبت به شما بیرحم باشند. زمانی که هریسون قهرمان سبکوزن پیافال شد، تماشاگران بیصبرانه منتظر دیدن مبارزه او با آماندا نانز، قهرمان دو وزن یوافسی و کریس سیبورگ، قهرمان پر وزن بلاتور بودند.
هریسون میگوید: "من در جودو بهترین جهان شدم و هیچ چیزی تغییر نکرد. در امامای اما مسئله واقعا این نبود. به نظرم هرچه بهتر میشدم، بیشتر به من حمله میشد. هرکسی برای خودش عقیدهای داشت و این واقعا اذیتم میکرد."
"آدمهایی که حتی یک بار هم من را ندیده بودند، وحشتناکترین چیزها را در فضای مجازی به من میگفتند. اما بعد از مدتی با این قضیه کنار آمدم. در فضای عمومی زندگی میکردم و هدف بزرگی داشتم و این باعث میشد که از من انتقاد هم بشود."
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،هریسون در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ قهرمان مدال طلای المپیک شد
"من در مصاحبهها خیلی راجع به میراثم حرف میزدم، واضح است که من به دلایل خودخواهانه وارد امامای شدم. من به این دلیل وارد این ورزش شدم که میلی درونی داشتم که بهترین نسخه ممکن از خودم را داشته باشم. اما بخشی از این بهترین نسخه ممکن از خودم، این بود که روی دنیا اثر بگذارم و تلاش کنم که این اثر را بهبود بخشم."
"به نظرم میراث من فقط کاری نبود که داخل قفس میکردم، بلکه عملکردم در خارج از قفس را هم شامل میشد. این که بچههایم در زندگیشان چه کاری میخواهند انجام دهد و این که تاثیری مثبت روی زندگی دختران جوان و زنان ورزشکار بگذارم."
"اولین مربی، من را آزار جنسی داد و من آشکارا راجع به آن حرف زدم. من یک کارزار راه انداختم، کتابی راجع به آن نوشتم و خیلی راحت در مورد آن قضیه صحبت میکنم."
"من نخواستم که یک قربانی باشم. میخواهم به بقیه کسانی که از نظر جنسی آزار دیدهاند کمک کنم و پشت سرشان بایستم. ماجرا این گونه شروع شد."
"اما هرچه بیشتر حرف میزنم و داستانم را روایت میکنم، بیشتر متوجه میشوم که در جامعه و در دنیا ما به شدت به قهرمانان نیاز داریم."
قهرمانانی که هریسون هم یکی از آنهاست.
- گرث دیویس
- خبرنگار
سال ۲۰۱۷ و پس از بردن دو مدال طلای المپیک در جودو، کیلا هریسون به آمریکا برگشت و پس از آن، او بیشتر وقتش را پای تلویزیون میگذراند، نشانی از بلندپروازیهای گذشته نداشت و نشانههای افسردگی در او ظاهر شده بود.
این ورزشکار ۳۱ ساله به بیبیسی گفت: "به نوعی افسرده شده بودم. از آدمی که ۵ صبح از خواب بیدار میشد و استراحت برایش معنی نداشت، تبدیل به آدمی شده بودم که بیشتر وقتش به لم دادن جلوی تلویزیون میگذشت."
"برنامه خاصی نداشتم و از خانه بیرون نمیرفتم. قبل از آن، سالها بود که تلویزیون نمیدیدم ولی ناگهان آدمی شدم که یک نفس شش فصل از یک سریال نتفلیکس را میدید. این واقعا بد بود."
- داستان باورنکردنی یک مبارزه؛ زن مسلمانی که قهرمان کیک بوکسینگ جهان شد
- زن قهرمان بوکس: نتوانستم جلوی کتک خوردن مادرم را بگیرم
- زنی که سرطان پایش را گرفت اما از پا نیفتاد
- دخترانی که یکی از خشنترین شبهای یوافسی را ساختند؛ 'قیافهام شبیه زامبیها شده بود'
- خورخه ماسویدال؛ از حیاط پشتی یک رختشویخانه تا 'بدترین' مبارز
"انگار شبیه شخصیتهای فیلمها شده بودم که با دوست دخترشان بهم زدهاند و تمام خانهشان پر از آشغال است. زندگی من هم احتمالا همین طور به نظر میرسید. وضعیت افتضاح بود."
بعد از آن بود که او هنرهای رزمی ترکیبی را کشف کرد و استعدادش را در راهی جدید به کار انداخت. او از شش سالگی جودو را شروع کرد، اما این مبارز آمریکایی میگوید که احتمالا آتشی که امامای به جانش انداخته، فروزانتر از جودو است.
امامای تمام هوش و حواس او را به کار گرفت. او فاتح مقتدر دسته سبک وزن لیگ مبارزان حرفهای (PFL) و دو بار برنده جایزه یک میلیون دلاری شد.
ماه اوت که مسابقات پیافال در لندن برگزار شد، تمام چشمها به او خیره شده بود؛ در همان شهری که او در سال ۲۰۱۲ نخستین مدال طلای المپیکش را به گردن آویخت.
هریسون گفت: "من به شدت معتقد به انجام کارهایی هستم که روح شما را مشتعل میکند. من به چیزی فراتر از انجام دادن خشک و خالی یک کار معتقدم. آدمی نیستم که به تماشای بقیه بنشینم، میخواهم بلند شوم و کاری کنم."
"برای همین هم شش ماه بعد از المپیک به یک باشگاه محلی در بوستن رفتم و شروع به ورزش موی تای کردم؛ اول فقط تمرینات کم شدت آن را انجام میدادم، اما همین موجب شد که چشمم به دنیای جدیدی باز شود."
"با خودم، گفتم، رفیق این واقعا سخت است. ولی این همانی بود که دنبالش بودم و وارد مبارزه شدم. فکر کردم که دستکم میتوانم امتحانش کنم و نمیتوانم ادامه زندگیام را با این حسرت بگذرانم، که اگر آن کار را میکردم، چه میشد."
این نقطه عطفی در زندگی او بود.
هریسون میگوید: "شش سالم بود که جودو را شروع کردم و حالا ۳۱ سالهام و بنابراین برای پیدا کردن مهارت در یک ورزش به اندازهای که برای جودو زمان داشتم، وقت ندارم."
"ضمن این که در جودو باید حواستان باشد که حریف شما را پرت نکند، دستتان را نگیرد و شما را نچرخاند و زمین بزند. اما در امامای باید حواستان به یک میلیون چیز باشد."
"آیا حریفان میخواهند که با لگد به سر شما ضربه بزنند؟ آیا میخواهند شما را روی زمین بیندازند؟ آیا میخواهند با مشت به صورت شما بکوبند؟ یا این که به بدن شما ضربه خواهند زد؟ قبلا هیچ وقت با این چیزها روبرو نشده بودم و برای همین خیلی زود عاشقش شدم."
روندا رزی، مبارز نامدار یوافسی نیز در این میان نقش داشت. او هم کارش را با جودو شروع کرده بود و پس از تغییر رشته اولین فوقستاره آمریکایی امامای شد و همین طور اولین قهرمان زن سازمان یوافسی.
هریسون میگوید: "فکر کنم بعد از دومین المپیک من (۲۰۱۶) بود که ما صحبت کوتاهی باهم داشتیم، شاید هم قبلش بود. او آن زمان هنوز برای سازمان استرایکفورسر مسابقه میداد و به من پیغام داد که رئیسم کار تو را دنبال میکند. منظور او از رئیس، اسکاتر کوکر (رئیس کنونی سازمان بلاتور) بود."
"اولین نکتهای که او آن موقع به من گفت این بود که اگر میخواهم وارد امامای شوم باید پوست کلفتتری داشته باشم. حق کاملا با او بود."
فارغ از این که عملکرد موفقی داشته باشید یا نه، دنیای امامای و تماشاگرانش میتوانند به شدت نسبت به شما بیرحم باشند. زمانی که هریسون قهرمان سبکوزن پیافال شد، تماشاگران بیصبرانه منتظر دیدن مبارزه او با آماندا نانز، قهرمان دو وزن یوافسی و کریس سیبورگ، قهرمان پر وزن بلاتور بودند.
هریسون میگوید: "من در جودو بهترین جهان شدم و هیچ چیزی تغییر نکرد. در امامای اما مسئله واقعا این نبود. به نظرم هرچه بهتر میشدم، بیشتر به من حمله میشد. هرکسی برای خودش عقیدهای داشت و این واقعا اذیتم میکرد."
"آدمهایی که حتی یک بار هم من را ندیده بودند، وحشتناکترین چیزها را در فضای مجازی به من میگفتند. اما بعد از مدتی با این قضیه کنار آمدم. در فضای عمومی زندگی میکردم و هدف بزرگی داشتم و این باعث میشد که از من انتقاد هم بشود."
"من در مصاحبهها خیلی راجع به میراثم حرف میزدم، واضح است که من به دلایل خودخواهانه وارد امامای شدم. من به این دلیل وارد این ورزش شدم که میلی درونی داشتم که بهترین نسخه ممکن از خودم را داشته باشم. اما بخشی از این بهترین نسخه ممکن از خودم، این بود که روی دنیا اثر بگذارم و تلاش کنم که این اثر را بهبود بخشم."
"به نظرم میراث من فقط کاری نبود که داخل قفس میکردم، بلکه عملکردم در خارج از قفس را هم شامل میشد. این که بچههایم در زندگیشان چه کاری میخواهند انجام دهد و این که تاثیری مثبت روی زندگی دختران جوان و زنان ورزشکار بگذارم."
"اولین مربی، من را آزار جنسی داد و من آشکارا راجع به آن حرف زدم. من یک کارزار راه انداختم، کتابی راجع به آن نوشتم و خیلی راحت در مورد آن قضیه صحبت میکنم."
"من نخواستم که یک قربانی باشم. میخواهم به بقیه کسانی که از نظر جنسی آزار دیدهاند کمک کنم و پشت سرشان بایستم. ماجرا این گونه شروع شد."
"اما هرچه بیشتر حرف میزنم و داستانم را روایت میکنم، بیشتر متوجه میشوم که در جامعه و در دنیا ما به شدت به قهرمانان نیاز داریم."
قهرمانانی که هریسون هم یکی از آنهاست.
- گرث دیویس
- خبرنگار
سال ۲۰۱۷ و پس از بردن دو مدال طلای المپیک در جودو، کیلا هریسون به آمریکا برگشت و پس از آن، او بیشتر وقتش را پای تلویزیون میگذراند، نشانی از بلندپروازیهای گذشته نداشت و نشانههای افسردگی در او ظاهر شده بود.
این ورزشکار ۳۱ ساله به بیبیسی گفت: "به نوعی افسرده شده بودم. از آدمی که ۵ صبح از خواب بیدار میشد و استراحت برایش معنی نداشت، تبدیل به آدمی شده بودم که بیشتر وقتش به لم دادن جلوی تلویزیون میگذشت."
"برنامه خاصی نداشتم و از خانه بیرون نمیرفتم. قبل از آن، سالها بود که تلویزیون نمیدیدم ولی ناگهان آدمی شدم که یک نفس شش فصل از یک سریال نتفلیکس را میدید. این واقعا بد بود."
- داستان باورنکردنی یک مبارزه؛ زن مسلمانی که قهرمان کیک بوکسینگ جهان شد
- زن قهرمان بوکس: نتوانستم جلوی کتک خوردن مادرم را بگیرم
- زنی که سرطان پایش را گرفت اما از پا نیفتاد
- دخترانی که یکی از خشنترین شبهای یوافسی را ساختند؛ 'قیافهام شبیه زامبیها شده بود'
- خورخه ماسویدال؛ از حیاط پشتی یک رختشویخانه تا 'بدترین' مبارز
"انگار شبیه شخصیتهای فیلمها شده بودم که با دوست دخترشان بهم زدهاند و تمام خانهشان پر از آشغال است. زندگی من هم احتمالا همین طور به نظر میرسید. وضعیت افتضاح بود."
بعد از آن بود که او هنرهای رزمی ترکیبی را کشف کرد و استعدادش را در راهی جدید به کار انداخت. او از شش سالگی جودو را شروع کرد، اما این مبارز آمریکایی میگوید که احتمالا آتشی که امامای به جانش انداخته، فروزانتر از جودو است.
امامای تمام هوش و حواس او را به کار گرفت. او فاتح مقتدر دسته سبک وزن لیگ مبارزان حرفهای (PFL) و دو بار برنده جایزه یک میلیون دلاری شد.
ماه اوت که مسابقات پیافال در لندن برگزار شد، تمام چشمها به او خیره شده بود؛ در همان شهری که او در سال ۲۰۱۲ نخستین مدال طلای المپیکش را به گردن آویخت.
هریسون گفت: "من به شدت معتقد به انجام کارهایی هستم که روح شما را مشتعل میکند. من به چیزی فراتر از انجام دادن خشک و خالی یک کار معتقدم. آدمی نیستم که به تماشای بقیه بنشینم، میخواهم بلند شوم و کاری کنم."
"برای همین هم شش ماه بعد از المپیک به یک باشگاه محلی در بوستن رفتم و شروع به ورزش موی تای کردم؛ اول فقط تمرینات کم شدت آن را انجام میدادم، اما همین موجب شد که چشمم به دنیای جدیدی باز شود."
"با خودم، گفتم، رفیق این واقعا سخت است. ولی این همانی بود که دنبالش بودم و وارد مبارزه شدم. فکر کردم که دستکم میتوانم امتحانش کنم و نمیتوانم ادامه زندگیام را با این حسرت بگذرانم، که اگر آن کار را میکردم، چه میشد."
این نقطه عطفی در زندگی او بود.
هریسون میگوید: "شش سالم بود که جودو را شروع کردم و حالا ۳۱ سالهام و بنابراین برای پیدا کردن مهارت در یک ورزش به اندازهای که برای جودو زمان داشتم، وقت ندارم."
"ضمن این که در جودو باید حواستان باشد که حریف شما را پرت نکند، دستتان را نگیرد و شما را نچرخاند و زمین بزند. اما در امامای باید حواستان به یک میلیون چیز باشد."
"آیا حریفان میخواهند که با لگد به سر شما ضربه بزنند؟ آیا میخواهند شما را روی زمین بیندازند؟ آیا میخواهند با مشت به صورت شما بکوبند؟ یا این که به بدن شما ضربه خواهند زد؟ قبلا هیچ وقت با این چیزها روبرو نشده بودم و برای همین خیلی زود عاشقش شدم."
روندا رزی، مبارز نامدار یوافسی نیز در این میان نقش داشت. او هم کارش را با جودو شروع کرده بود و پس از تغییر رشته اولین فوقستاره آمریکایی امامای شد و همین طور اولین قهرمان زن سازمان یوافسی.
هریسون میگوید: "فکر کنم بعد از دومین المپیک من (۲۰۱۶) بود که ما صحبت کوتاهی باهم داشتیم، شاید هم قبلش بود. او آن زمان هنوز برای سازمان استرایکفورسر مسابقه میداد و به من پیغام داد که رئیسم کار تو را دنبال میکند. منظور او از رئیس، اسکاتر کوکر (رئیس کنونی سازمان بلاتور) بود."
"اولین نکتهای که او آن موقع به من گفت این بود که اگر میخواهم وارد امامای شوم باید پوست کلفتتری داشته باشم. حق کاملا با او بود."
فارغ از این که عملکرد موفقی داشته باشید یا نه، دنیای امامای و تماشاگرانش میتوانند به شدت نسبت به شما بیرحم باشند. زمانی که هریسون قهرمان سبکوزن پیافال شد، تماشاگران بیصبرانه منتظر دیدن مبارزه او با آماندا نانز، قهرمان دو وزن یوافسی و کریس سیبورگ، قهرمان پر وزن بلاتور بودند.
هریسون میگوید: "من در جودو بهترین جهان شدم و هیچ چیزی تغییر نکرد. در امامای اما مسئله واقعا این نبود. به نظرم هرچه بهتر میشدم، بیشتر به من حمله میشد. هرکسی برای خودش عقیدهای داشت و این واقعا اذیتم میکرد."
"آدمهایی که حتی یک بار هم من را ندیده بودند، وحشتناکترین چیزها را در فضای مجازی به من میگفتند. اما بعد از مدتی با این قضیه کنار آمدم. در فضای عمومی زندگی میکردم و هدف بزرگی داشتم و این باعث میشد که از من انتقاد هم بشود."
"من در مصاحبهها خیلی راجع به میراثم حرف میزدم، واضح است که من به دلایل خودخواهانه وارد امامای شدم. من به این دلیل وارد این ورزش شدم که میلی درونی داشتم که بهترین نسخه ممکن از خودم را داشته باشم. اما بخشی از این بهترین نسخه ممکن از خودم، این بود که روی دنیا اثر بگذارم و تلاش کنم که این اثر را بهبود بخشم."
"به نظرم میراث من فقط کاری نبود که داخل قفس میکردم، بلکه عملکردم در خارج از قفس را هم شامل میشد. این که بچههایم در زندگیشان چه کاری میخواهند انجام دهد و این که تاثیری مثبت روی زندگی دختران جوان و زنان ورزشکار بگذارم."
"اولین مربی، من را آزار جنسی داد و من آشکارا راجع به آن حرف زدم. من یک کارزار راه انداختم، کتابی راجع به آن نوشتم و خیلی راحت در مورد آن قضیه صحبت میکنم."
"من نخواستم که یک قربانی باشم. میخواهم به بقیه کسانی که از نظر جنسی آزار دیدهاند کمک کنم و پشت سرشان بایستم. ماجرا این گونه شروع شد."
"اما هرچه بیشتر حرف میزنم و داستانم را روایت میکنم، بیشتر متوجه میشوم که در جامعه و در دنیا ما به شدت به قهرمانان نیاز داریم."
قهرمانانی که هریسون هم یکی از آنهاست.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: کیلا هریسون؛ قهرمان المپیک که داخل قفس رفت و میلیونر شد