معنا و مفهوم ایران؛ مهمترین ویژگی محمدعلی اسلامی ندوشن

معنا و مفهوم ایران؛ مهمترین ویژگی محمدعلی اسلامی ندوشن
خبر آنلاین

در نظر ایشان ایران فقط میهن محصور در این مرزهای سیاسی نیست، بلکه مفهومی بسیار فراتر و وراتر دارد. ایران به واقع بخشی از فرهنگ و تمدن بشری است و قسمت مهمی از فرهنگ بزرگ انسانی و این خود از پیوندهای اصیل جان و دل آدمی برمی‌آید. وقتی می‌نوشت ایران را از یاد نبریم درواقع در آن به جنبۀ فرهنگی و انسانی تأکید می‌کرد. برای او فردوسی و حافظ و سعدی و مولانا و آثار آنها بیش از آن که نمادی از زبان فارسی و ایران جغرافیایی باشد نمادی از زیبایی و اندیشه و مدارا بود و به همین سبب فکر می‌کرد تا زمانی که عشق و دلبستگی به فرهنگ و تمدن زنده است ایران هم زنده است و پابرجاست.

در زمانه‌ای او بر ایران تأکید می‌کرد که این رفتار میان روشنفکران و مبارزان ستیزه‌جوی آن سالها با کمال تأسف نه تنها خریدار چندانی نداشت و بسا که این‌گونه تفکر از تیر انتقاد و اتهام و انتقام آنها برکنار نمی‌ماند و غالباً کوشش می‌شد کلام و رفتار خود را با سخن دیگران همراه کنند. بی‌آنکه به تاریخ بلند و اندیشۀ ایرانی و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن توجه داشته باشند یا کسان دیگری که ایران‌ستیزی و ناسزاگویی به فردوسی و شاهنامه را همچون مدالی بر سینه خود می‌آویختندو آن را جار می‌زدند و به هر حال محور اندیشۀ هیچکدام آنها ایران نبود و آنقدر که آثار دیگران را ترویج و به آن استناد می‌کردند، به متفکران این سرزمین نمی‌پرداختند. اما گردش زمانه عمق اندیشۀ او را نشان داد که انگشت اشارۀ ندوشن نقطۀ مهمی را در پهنۀ گیتی نشان می‌دهد و آن خود ایران است. کشف مختصات اندیشۀ او در این باب می‌تواند موضوع پژوهشهای گوناگون باشد. آن‌گاه می‌توان دریافت که او چگونه از میان آن‌همه هیاهو همچنان مفتون حکمت و ادب ایرانی باقی ماند. او سیمرغ ایران را ققنوس می‌دانست که هیچگاه پایان نمی‌یابد و از پی حوادث بنیان‌کن از دل آتش بارها و بارها زاده می‌شود.

در ادامۀ یکی از تهران‌گردیها برای پرس‌وجوی بیشتر روزی به منزل آقای اسلامی ندوشن رفتیم. در آنجا در بین اشیای قدیمی، یادگارهای خانوادگی و هدایای دانشگاهی در یک بشقاب چیزی همچون یک صفحه ضخیم خشتی ـ کاهگلی به چشم می‌خورد که تناسبی با بقیه اشیاء نداشت.
وقتی از آن پرسیدم خانم دکتر بیانی همسر دانشمندشان گفت: این یادآور اشغال ایران در سال 1320، به دست نیروهای متفقین است. همان کسانی که ایران را پل پیروزی نامیدند و جز فقر و تنگدستی و مرگ برای ما نیاوردند. این نمونه‌ای از مثلاً نانهای آن زمان برای بقاست که هموطنان ما اگر زنده می‌ماندند، مجبور بودند به آن اکتفا کنند: ترکیبی از گندم یا جوی سبوس‌دار و آرد هستۀ خرما و خاک اره و از این دست.

و من این بار که برای تسلیت زنگی به دکتر بیانی زدم سراغ آن را گرفتم. ایشان از اینکه در بین آن‌همه یادگارهای جذاب این تکۀ به اصطلاح نان را به خاطر داشتم خوشحال شد و گفتم هیچ چیز به اندازۀ همین بشقاب مرا تحت تأثیر قرار نداد که نتیجۀ هجوم شرق و غرب به ایران را به تصویر می‌کشید. ندوشن از نسلی است که با همۀ وجود این تلخیها را لمس کرده و شاهد برخواستن ققنوس از آن آتش بوده است. شاید هیچ‌چیز به اندازۀ نگهداری این ظرف نان در آن اتاق در معرفی شخصیت خانوادۀ ندوشن گویا نباشد و اگر جایی قرار است آثار ایشان حفظ شود این مهمترین نشانه از شخصیت اوست و ایران‌دوستی او را معنا می‌کند. خوشبختانه در دورۀ پیشین مدیریت شهری، جایی در خیابان وصال به نام او خوانده شد و خانم سارا تقوی سردیسی از او ساخت که حس خوبی دارد.

آقای ندوشن نه تنها مجموعه کتابهای خودش را وقف کتابخانۀ آرامگاه فردوسی کرد بلکه با تلاش از دیگران هم خواست چنین کنند و همه را در اختیار آنجا گذاشت. فکر می‌کنم جای این تکه نان هم که بخشی از تاریخ ایران را به خوبی تصویر می‌کند در موزۀ کنار مزار فردوسی باشد که هرچه از آن می‌گذرد ارزشمندتر می‌شود.

* منتشر شده در روزنامه اطلاعات/ یکشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: مهم‌ترین گلایه محمدعلی اسلامی ندوشن چه بود؟