سرنوشت عجیب تیم فوتبالی که در زادگاه دیکتاتور رومانی تشکیل شد

سرنوشت عجیب تیم فوتبالی که در زادگاه دیکتاتور رومانی تشکیل شد
بی بی سی فارسی
سرنوشت عجیب تیمی که در زادگاه دیکتاتور رومانی تشکیل شد
  • امانوئل روزو
  • بی‌بی‌سی
۲ ساعت پیش

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

استادیوم "ویتورول" (آینده) در سال ۱۹۸۷، دو سال قبل از انقلاب، افتتاح شد

اوایل بهار در رومانی است و با رانندگی از بخارست به سمت غرب تا چشم کار می‌کند، دشت پهناوری به چشم می‌خورد که زیر نور خورشید به زندگی باز می‌گردد.

از پایتخت تا اسکورنیچشتی حدود دو ساعت و نیم راه است. اینجا زادگاه نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور کمونیست رومانی است، که از ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۹ بر این کشور حکومت می‌کرد.

اسکورنیچشتی که در ابتدا فقط یک روستا بود، به لطف چائوشسکو، با خاک یکسان و دوباره به عنوان یک مرکز مهم کشاورزی-صنعتی ساخته شد. برای مدتها، بزرگراهی صد کیلومتری بخارست تا اسکورنیچشتی، تنها بزرگراهی بود که رومانی داشت و برای حاکم ظالم این کشور، نه یک جاده معمولی که راه خانه‌اش بود.

  • ژائو کاروالیوس، پروفسوری که مخالف بازی دادن به پله بود
  • مسیحیت انجیلی و برزیل؛ مذهبی که‌ در تیم ملی گسترش یافته است
  • 'دشمن دولت' چگونه اولین مدال طلای المپیک کشورش را برد؟
  • زنی که سرطان پایش را گرفت اما از پا نیفتاد

در زمان او، اسکورنیچشتی شرایط زندگی بهتری نسبت به سایر شهرهای بزرگ رومانی داشت. در حالی که میلیون‌ها نفر در شهرهای دیگر گرسنگی می‌کشیدند و مجبور بودند برای خرید اقلام ضروری ساعت‌ها در صف بایستند، مغازه‌های این شهر، هیچ‌وقت خالی نبود و مردم شهر زندگی بسیار خوبی داشتند. اما آن‌ها به سرگرمی هم نیاز داشتند.

اینجاست که فوتبال وارد می‌شود. در دهه ۱۹۷۰، مقام‌های کمونیست تصمیم گرفتند با انتشار بیانیه‌ای تیم محلی شهر را که در لیگ‌های آماتور بازی می‌کرد، به لیگ برتر بفرستند.

در سال ۱۹۸۷، مدرن‌ترین ورزشگاه رومانی برای تیم اف‌سی اولت اسکورنیچشتی ساخته شد.

به تقلید از استوا بخارست که در سال ۱۹۸۶ قهرمان جام اروپا شده بود، هدف اف‌سی اولت نیز فتح قاره بود.

اما در دسامبر ۱۹۸۹، طی یک انقلاب خونین و کشته شدن بیش از ۱۱۰۰ نفر، چائوشسکو و همسرش در روز کریسمس اعدام شدند و رژیم کمونیستی سقوط کرد. در نتیجه اسکورنیچشتی و تیم فوتبالش نیز دیگر هرگز مثل قبل نشدند.

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکستشیرازه

«شیرازه» پادکستی درباره کتاب‌ها است که سام فرزانه تهیه می‌کند

پادکست

پایان پادکست

با ورود به اسکورنیچشتی، ورزشگاه "ویتورول" (آینده) بلافاصله توجه شما را به خود جلب می‌کند.

زمانی که این استادیوم ساخته شد، پیشرفته‌ترین در کشور و اولین ورزشگاه صندلی‌دار رومانی بود که یک هتل کوچک، جایگاه وی‌آی‌پی، سالن استراحت، استخر و اتاق‌های مدرن رختکن داشت.

با وجود گذشت ۳۵ سال، صندلی‌ها هنوز سر جایشان هستند و هیچ یک از آنها گم نشده‌اند اما بسیاری از امکانات دیگر آن مدت‌هاست که فراموش شده‌اند. اتاق‌های هتل الان برای سکونت نیروهای خدمات اجتماعی استفاده می‌شود، در حالی که بسیاری از فضاهای پشت سکوها، میزبان دوزندگان لباس‌های انگلیسی یا فرانسوی شده‌اند.

تیم فوتبال اف سی اولت به‌عنوان باشگاهی آماتور در دسته چهارم، هنوز هم در این ورزشگاه بازی می‌کند. ظرفیت کامل آن به ۲۵ هزار نفر می‌رسد. اما در حال حاضر حداکثر دویست نفر برای تماشای داربی‌های کوچک محلی در آن حاضر می‌شوند.

چائوشسکو چندان اهل فوتبال نبود، اما برخی از بستگان او دیوانه فوتبال بودند. در میان آن‌ها، واسیل باربولسکو، برادر همسر چائوشسکو بود که اصرار به تشکیل این تیم داشت و آن را راهی برای افزایش اعتبار محلی خود می‌دانست.

اولین بازی اف‌سی اولت در دسته چهارم سال ۱۹۷۳ بود. تیم در زمینی بازی می‌کرد که دامداران محلی حیوانات خود را به چرا می‌بردند. وقتی مسابقه‌ برگزار نمی‌شد، از تیرک دروازه برای بستن گاو و اسب استفاده می‌کردند. اما اوضاع در شرف تغییر بود.

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

اف‌سی اولت اولین بازی خود در لیگ برتر رومانی را سال ۱۹۷۳ انجام داد

سال ۱۹۷۸، باربولسکو، دومیترو دراگومیر ۳۲ ساله را به عنوان مدیر باشگاه استخدام کرد. دراگومیر قبلاً در دو باشگاه دیگر کار کرده و نتایج خوبی بدست آورده بود. او به عنوان یک مدیر کاردان مورد تحسین قرار گرفته بود.

او بین سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۴ رئیس لیگ فوتبال حرفه‌ای رومانی شد.

دراگومیر پیش از پایان فصلی که اف‌سی اولت در تلاش برای صعود به دسته دوم بود، به این باشگاه ملحق شد. این تیم برای پیشی گرفتن از رقبای خود نیاز به بردی پر گل در آخرین بازی فصل داشت. دراگومیر با یادآوری اینکه چگونه موفق شدند، خنده‌اش می‌گیرد.

اسکورنیچشتی قرار بود با آلومینیو اسلاتینا بازی کند، تیمی که رقابت‌ها را رها کرده بود و بنابراین تمام بازی‌ها را سه بر صفر بازنده می‌شد.

دراگومیر می‌گوید: "ما به نتیجه نیاز داشتیم. بنابراین باید سریع عمل می‌کردیم. چند جوان از روستا آوردیم و پیراهن‌ فوتبال تن‌شان کردیم. سپس باید تیم اسلاتینا را متقاعد می‌کردیم کارت‌های شناسایی اصلی بازیکنان خود را تحویل ما بدهند تا بتوانیم این جوانان را به جای بازیکنان اصلی آنها جا بزنیم."

در روز مسابقه، دیگر رقیب اف‌سی اولت نیز همزمان برای صعود بازی می‌کرد. با پلیس هماهنگ شده بود تا افسران خود را در فواصل ۳۰ کیلومتری قرار دهد تا اگر گلی در بازی دیگر زده شد، بلافاصله خبر را از طریق بی‌سیم رادیویی به اسکورنیچشتی منتقل کنند.

در بین دو نیمه، یکی از افسران پیام را اشتباهی شنیده بود. او به جای نتیجه ۰-۲، شنیده بود که رقیب اف‌سی اولت ۰-۹ برنده شده است.

بازیکنان اسکورنیچشتی از شنیدن این نتیجه وحشت کردند و ۱۸ گل به حریف ساختگی خود زدند تا صعودشان را تضمین کنند. پس از پایان بازی، بازیکنان و مسئولان در مسیر رختکن منتظر نتیجه بازی دیگر بودند.

سرانجام تأیید شد که مدعی دیگر صعود بازی خود را ۱-۲ برده است. البته همه چیز هماهنگ شده بود تا در صورت وقوع هر نتیجه دیگری، با چند دقیقه اضافی، نتیجه دلخواه را کسب کنند.

فصل بعد، به دراگومیر گفته شد که باید به سطح اول رومانی صعود کند. مسئولان تیم او را تهدید کرده بودند در صورت شکست از فوتبال محروم خواهد شد. اما در نهایت آنها موفق شدند با دو امتیاز اختلاف راهی لیگ برتر شوند.

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

مقام‌های محلی تخمین می‌زنند جمعیت اسکورنیچشتی از سال ۱۹۸۹ یک سوم کاهش یافته است

به گفته کسانی که برای تهیه این مقاله با آنها مصاحبه شد، چائوشسکو شخصاً خیلی هم به تیم اهمیت نمی‌داد. او فقط از برادر شوهرش باربولسکو خواسته بود که در اسکورنیچشتی "مواظب کارهایش باشد".

در عوض او هوادار استوا، تیم نظامی بخارست بود و این تیم را به عنوان یک مدعی بالقوه جام اروپا می‌دانست. استوا در سال ۱۹۸۶ قهرمان اروپا شد، همچنین در سال ۱۹۸۸ به نیمه‌نهایی و سال بعد از آن به فینال رسید.

  • هرج و مرج بی‌پایان فوتبال یونان؛ چگونه آخرین امید برای تغییر از بین رفت؟
  • المپیک زمستانی؛ جیمز وودز، مردی که به دنبال رویاهایش رفت و تسلیم زندگی معمولی نشد
  • جام ملت‌های آفریقا؛ چگونه 'جادوی مادیبا' آفریقای جنوبی را قهرمان کرد
  • استوا بخارست؛ غولی از اروپای شرقی که با خودش می‌جنگد

دراگومیر تنها یک بار دیکتاتور را در یکی از بازدیدهایش از اسکورنیچشتی ملاقات کرد.

او به یاد می‌آورد: "چائوشسکو از یک کارخانه محلی بازدید کرد و بعد به خانه رئیس ما رفت. از من نیز خواسته شد بروم."

"پیش از این، پسر سه ساله‌ام از دادن گل به همسر چائوشسکو امتناع کرده بود، زیرا می‌خواست به جای او گل را به چائوشسکو بدهد. وقتی با من تماس گرفتند و گفتند باید بروم و او را ببینم، ترسیده بودم؛ فکر کردم همسرش ناراضی است!"

چائوشسکو از دراگومیر خواست جوکی درباره او بگوید. اتاق ناگهان در سکوت فرو رفت.

دراگومیر با لبخند می‌گوید: "او اصرار کرد و به ناچار جوکی در مورد او، لئونید برژنف و ریچارد نیکسون که در یک کشتی گیر کرده بودند، گفتم. داستان از این قرار بود که آنها در هنگام صرف غذا با هم بحث می‌کردند چه ملتی شجاع‌تر است: روس‌ها، آمریکایی‌ها یا رومانیایی‌ها.

برژنف به یکی از نیروهایش به نام آلیوشا دستور داد تا با یک شمشیر به دریا بپرد و دو کوسه برای او بیاورد. آلیوشا پرید و درحالیکه یک دستش را از دست داده بود، دو کوسه برای او آورد.

نیکسون از یکی از نیروهایش به نام جان، خواست تا سه کوسه را با استفاده از چاقو بیاورد. جان یک دست و یک پای خود را از دست داد اما سه کوسه گرفت.

حالا نوبت چائوشسکو بود. او یکی از سربازانش به نام بولا را که خواب بود بیدار کرد: "بولا، این دو تیغ اصلاح را بگیر و لطفاً پنج کوسه برای من بیاور". بولا انگشتش را در آب کرد و پس از مکث کوتاهی گفت: "نمی‌توانم رئیس، آب خیلی سرد است".

همه در آن لحظه شجاعت بولا در امتناع از دستور را تشویق و قبول کردند رومانیایی‌ها شجاع‌ترین هستند."

تمام نگاه‌ها در اتاق به چائوشسکو و واکنش او بود. دراگومیر می‌گوید: "النا، همسر چائوشسکو، سکوت را شکست و با فریاد گفت، شما باید از خودتان خجالت بکشید!"

اما چائوشسکو گفت: "آفرین، مرد جوان. یادتان باشد کسی به این مرد دست نمی‌زند."

بعد از آن، همه شروع به کف زدن کردند و مهمانی ادامه پیدا کرد.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

نیکولای چائوشسکو و همسرش النا در روز کریسمس سال ۱۹۸۹ اعدام شدند

پس از صعود در سال ۱۹۷۹، اف‌سی اولت به مدت ده سال در لیگ برتر رومانی باقی ماند. بهترین نتیجه آنها کسب رتبه چهارم در فصل ۸۲-۱۹۸۱ بود که البته از راهیابی به جام یوفا بازماندند.

اف‌سی اولت با وجود موفقیت اندک، تیم جذابی برای بازی کردن بود. دن پترسکو، مدافع کناری سابق چلسی (۸۷-۱۹۸۶)، ، ایلی دومیترسکو، مهاجم سابق وستهم و تاتنهام (۸۸-۱۹۸۷) و دورینل مونتئانو، رکورددار بیشتری بازی ملی رومانی (۸۹-۱۹۸۸)، از جمله بازیکنان آنها بودند.

در دهه ۱۹۸۰، رومانی با کمبود شدید محصولات و خدمات ضروری، حتی در شهرهای بزرگ مواجه شد. برق، آب گرم و گرمایش همگی جیره بندی شده بودند. حتی با وجود پول هم زندگی سخت بود و چیز زیادی برای خرید از مغازه‌ها وجود نداشت.

اما در اسکورنیچشتی، وضعیت متفاوت بود.

یون آنگل، دروازه‌بان سابق اف‌سی اولت می‌گوید: "شما هر چیزی را که می‌خواستید می‌توانستید پیدا کنید. گوشت، شیر، تخم مرغ، قهوه، شکلات، پپسی... همه چیز وجود داشت. مردم حتی از بخارست برای خرید به این شهر می‌آمدند."

دراگومیر می‌افزاید: "بسیاری از روزنامه‌نگارانی که برای تهیه گزارش به اسکورنیچشتی می‌آمدند با من دوست می‌شدند. یکی از آنها یک ماشین جدید داشت، به او گفتم هر چیزی که برای خانواده‌اش لازم دارد، مانند گوشت، تخم مرغ و سایر اقلام را از طرف من به عنوان هدیه تهیه کند و با خود ببرد."

او پس از بازی راهی بخارست شد و من نیز نیم ساعت بعد راهی شدم. در راه، ترافیک زیادی دیدم. مردم از خانه‌های خود خارج شده بودند و برای جمع‌آوری مرغ‌های یخ زده که به تعداد زیادی در سطح جاده پخش شده بود، با هم می‌جنگیدند.

"ابتدا نفهمیدم چه اتفاقی افتاده است تا اینکه ماشینی را در گودالی در کنار جاده دیدم. همان روزنامه نگار با ماشین جدیدش تصادف کرده بود و همه گوشت‌هایی که خریده بود در خیابان پخش شده بودند."

"خوشبختانه حالش خوب بود. افسران پلیس که به صحنه آمدند می‌خواستند بدانند این همه گوشت از کجا آمده است. من فقط به آنها گفتم: "اسکورنیچشتی" و آن‎‌ها دیگر سؤال نکردند. فقط به سمت ماشین رفتند تا ببینند چیزی برای بردن به خانه باقی مانده است یا خیر."

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

اف‌سی اولت اکنون در دسته چهارم رومانی بازی می‌کند

پس از کسب رتبه چهارم در سال ۱۹۸۲، اف‌سی اولت شروع به هدف‌گذاری بالاتر کرد. در سال ۱۹۸۵ آنها شروع به ساخت استادیومی بزرگتر کردند.

محلی‌ها می‌گویند که این مکان قرار بود چهارصد سال باقی بماند. اما آیا این باعث افتخار چائوشسکو شد؟ به گفته کسانی که آن را ساخته‌اند، دیکتاتور حتی از آن خبر هم نداشت.

میهای، یکی از مردم محلی که در آن پروژه کار کرده می‌گوید: "او فقط زمانی متوجه شد که تقریباً ساخت و ساز تمام شده بود. فکر می‌کنم خانواده‌اش از واکنش او می‌ترسیدند. یک روز از ما خواسته شد همه چیز را با کارتن بپوشانیم تا هنگام عبور چائوشسکو با هلیکوپتر از فراز پروژه، چیزی نبیند. او همراه یک سیاستمدار بلغاری پرواز می‌کرد و ما قرار بود همه چیز را پنهان کنیم."

  • ملکه زیبایی که مقابل دیکتاتوری نظامی ایستاد
  • فرانک میل؛ مهاجم آلمانی که نامش با 'خرابکاری' به یاد آورده می‌شود
  • ریوالدو: اسطوره‌ای که در فقر دوران کودکی جرات رؤیاپردازی نداشت
  • کلی کتلین؛ خانواده‌ای که به دنبال ارتباط ضربه مغزی با خودکشی است

انقلاب خونین دسامبر ۱۹۸۹ و تغییرات چشمگیر پس از آن، این اجازه را به اف‌سی اولت نداد که حتی یک فصل کامل بتوانند در ورزشگاه جدید خود بازی کند.

این تیم در اواسط آن رقابت‌ها سقوط کرد. دلیل رسمی ارائه شده آن بود که مقامات نمی‌توانند ایمنی بازیکنان و کارکنان را تضمین کنند. اعدام چائوشسکو برای اف‌سی اولت به دلیل روابط با خانواده او مانند تیر خلاص بود.

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

مدیران اسکورنیچشتی هنوز آرزوی بازگشت به افتخارات گذشته را دارند

ماریوس استن از جمله کسانی است که قبل از تجزیه تیم در ورزشگاه جدید بازی کرده است. او در حال حاضر مدیر فنی این باشگاه در دسته چهارم رومانی است. وقتی به اطراف نگاه می‌کند، دیگر آن شور و هیجان سابق را نمی‌بیند.

او می‌گوید: "ما اینجا تیم خوبی داشتیم، تیم بسیار خوبی. بازی‌های بزرگی که در زمان من اینجا بردیم، فقط به لطف کیفیت زمین چمن بود."

"ما کاری به سیاست نداشتیم. منظورم از ما، بازیکنان است. سعی کردیم برای خود و خانواده‌مان فوتبال بازی کنیم."

استن در آخرین بازی اف‌سی اولت در لیگ برتر مقابل استوا در زمین بود. گئورگی هاجی گل پیروزی استوا را زد و بازی با درگیری شدید بازیکنان دو تیم تمام شد. تنش‌ها به حدی بود که داور تصمیم گرفت سوت پایان را قبل از دقیقه ۹۰ بزند.

امروزه دیگر بازیکنان از سراسر کشور برای پیوستن به اسکورنیچشتی نمی‌آیند. وظیفه استن و رئیس باشگاه رابرت گوگوت، اداره باشگاه با بودجه بسیار اندک و زنده نگه داشتن رویای بازگشت به افتخارات گذشته است.

برخلاف رویای آنها، واقعیت چیز دیگری است. اسکورنیچشتی شبیه تیم ارواح است، در حقیقت بازتابی از این شهر است. استادیوم قدیمی فراموش شده و خانه‌ای که چائوشسکو در آن متولد شد نیز تحت محافظت قرار دارد.

جوانان شهر، در جستجوی زندگی بهتر آنرا ترک می‌کنند. خودروی شصت ساله داچیا ۱۳۰۰ که نمادی از رژیم کمونیستی رومانی است، همچنان در خیابان‌های آن حرکت می‌کند. آنچه روزگاری به این شهر حیات بخشید، اکنون منقرض شده است، گویی زمان در این شهر متوقف شده است.

گوگوت می‌گوید: "من در اسکورنیچشتی زندگی می‌کنم و به آنچه با این تیم به آن رسیده‌ام افتخار می‌کنم. چیزی برای خجالت کشیدن وجود ندارد و من خوشحالم که توانسته‌ام بازی‌های بزرگ و بازیکنان بزرگ را ببینم."

سرنوشت عجیب تیمی که در زادگاه دیکتاتور رومانی تشکیل شد

  • امانوئل روزو
  • بی‌بی‌سی
FC Olt's stadium in Scornicești

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

استادیوم "ویتورول" (آینده) در سال ۱۹۸۷، دو سال قبل از انقلاب، افتتاح شد

اوایل بهار در رومانی است و با رانندگی از بخارست به سمت غرب تا چشم کار می‌کند، دشت پهناوری به چشم می‌خورد که زیر نور خورشید به زندگی باز می‌گردد.

از پایتخت تا اسکورنیچشتی حدود دو ساعت و نیم راه است. اینجا زادگاه نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور کمونیست رومانی است، که از ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۹ بر این کشور حکومت می‌کرد.

اسکورنیچشتی که در ابتدا فقط یک روستا بود، به لطف چائوشسکو، با خاک یکسان و دوباره به عنوان یک مرکز مهم کشاورزی-صنعتی ساخته شد. برای مدتها، بزرگراهی صد کیلومتری بخارست تا اسکورنیچشتی، تنها بزرگراهی بود که رومانی داشت و برای حاکم ظالم این کشور، نه یک جاده معمولی که راه خانه‌اش بود.

در زمان او، اسکورنیچشتی شرایط زندگی بهتری نسبت به سایر شهرهای بزرگ رومانی داشت. در حالی که میلیون‌ها نفر در شهرهای دیگر گرسنگی می‌کشیدند و مجبور بودند برای خرید اقلام ضروری ساعت‌ها در صف بایستند، مغازه‌های این شهر، هیچ‌وقت خالی نبود و مردم شهر زندگی بسیار خوبی داشتند. اما آن‌ها به سرگرمی هم نیاز داشتند.

اینجاست که فوتبال وارد می‌شود. در دهه ۱۹۷۰، مقام‌های کمونیست تصمیم گرفتند با انتشار بیانیه‌ای تیم محلی شهر را که در لیگ‌های آماتور بازی می‌کرد، به لیگ برتر بفرستند.

در سال ۱۹۸۷، مدرن‌ترین ورزشگاه رومانی برای تیم اف‌سی اولت اسکورنیچشتی ساخته شد.

به تقلید از استوا بخارست که در سال ۱۹۸۶ قهرمان جام اروپا شده بود، هدف اف‌سی اولت نیز فتح قاره بود.

اما در دسامبر ۱۹۸۹، طی یک انقلاب خونین و کشته شدن بیش از ۱۱۰۰ نفر، چائوشسکو و همسرش در روز کریسمس اعدام شدند و رژیم کمونیستی سقوط کرد. در نتیجه اسکورنیچشتی و تیم فوتبالش نیز دیگر هرگز مثل قبل نشدند.

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
شیرازه

«شیرازه» پادکستی درباره کتاب‌ها است که سام فرزانه تهیه می‌کند

پادکست

پایان پادکست

با ورود به اسکورنیچشتی، ورزشگاه "ویتورول" (آینده) بلافاصله توجه شما را به خود جلب می‌کند.

زمانی که این استادیوم ساخته شد، پیشرفته‌ترین در کشور و اولین ورزشگاه صندلی‌دار رومانی بود که یک هتل کوچک، جایگاه وی‌آی‌پی، سالن استراحت، استخر و اتاق‌های مدرن رختکن داشت.

با وجود گذشت ۳۵ سال، صندلی‌ها هنوز سر جایشان هستند و هیچ یک از آنها گم نشده‌اند اما بسیاری از امکانات دیگر آن مدت‌هاست که فراموش شده‌اند. اتاق‌های هتل الان برای سکونت نیروهای خدمات اجتماعی استفاده می‌شود، در حالی که بسیاری از فضاهای پشت سکوها، میزبان دوزندگان لباس‌های انگلیسی یا فرانسوی شده‌اند.

تیم فوتبال اف سی اولت به‌عنوان باشگاهی آماتور در دسته چهارم، هنوز هم در این ورزشگاه بازی می‌کند. ظرفیت کامل آن به ۲۵ هزار نفر می‌رسد. اما در حال حاضر حداکثر دویست نفر برای تماشای داربی‌های کوچک محلی در آن حاضر می‌شوند.

چائوشسکو چندان اهل فوتبال نبود، اما برخی از بستگان او دیوانه فوتبال بودند. در میان آن‌ها، واسیل باربولسکو، برادر همسر چائوشسکو بود که اصرار به تشکیل این تیم داشت و آن را راهی برای افزایش اعتبار محلی خود می‌دانست.

اولین بازی اف‌سی اولت در دسته چهارم سال ۱۹۷۳ بود. تیم در زمینی بازی می‌کرد که دامداران محلی حیوانات خود را به چرا می‌بردند. وقتی مسابقه‌ برگزار نمی‌شد، از تیرک دروازه برای بستن گاو و اسب استفاده می‌کردند. اما اوضاع در شرف تغییر بود.

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

اف‌سی اولت اولین بازی خود در لیگ برتر رومانی را سال ۱۹۷۳ انجام داد

سال ۱۹۷۸، باربولسکو، دومیترو دراگومیر ۳۲ ساله را به عنوان مدیر باشگاه استخدام کرد. دراگومیر قبلاً در دو باشگاه دیگر کار کرده و نتایج خوبی بدست آورده بود. او به عنوان یک مدیر کاردان مورد تحسین قرار گرفته بود.

او بین سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۴ رئیس لیگ فوتبال حرفه‌ای رومانی شد.

دراگومیر پیش از پایان فصلی که اف‌سی اولت در تلاش برای صعود به دسته دوم بود، به این باشگاه ملحق شد. این تیم برای پیشی گرفتن از رقبای خود نیاز به بردی پر گل در آخرین بازی فصل داشت. دراگومیر با یادآوری اینکه چگونه موفق شدند، خنده‌اش می‌گیرد.

اسکورنیچشتی قرار بود با آلومینیو اسلاتینا بازی کند، تیمی که رقابت‌ها را رها کرده بود و بنابراین تمام بازی‌ها را سه بر صفر بازنده می‌شد.

دراگومیر می‌گوید: "ما به نتیجه نیاز داشتیم. بنابراین باید سریع عمل می‌کردیم. چند جوان از روستا آوردیم و پیراهن‌ فوتبال تن‌شان کردیم. سپس باید تیم اسلاتینا را متقاعد می‌کردیم کارت‌های شناسایی اصلی بازیکنان خود را تحویل ما بدهند تا بتوانیم این جوانان را به جای بازیکنان اصلی آنها جا بزنیم."

در روز مسابقه، دیگر رقیب اف‌سی اولت نیز همزمان برای صعود بازی می‌کرد. با پلیس هماهنگ شده بود تا افسران خود را در فواصل ۳۰ کیلومتری قرار دهد تا اگر گلی در بازی دیگر زده شد، بلافاصله خبر را از طریق بی‌سیم رادیویی به اسکورنیچشتی منتقل کنند.

در بین دو نیمه، یکی از افسران پیام را اشتباهی شنیده بود. او به جای نتیجه ۰-۲، شنیده بود که رقیب اف‌سی اولت ۰-۹ برنده شده است.

بازیکنان اسکورنیچشتی از شنیدن این نتیجه وحشت کردند و ۱۸ گل به حریف ساختگی خود زدند تا صعودشان را تضمین کنند. پس از پایان بازی، بازیکنان و مسئولان در مسیر رختکن منتظر نتیجه بازی دیگر بودند.

سرانجام تأیید شد که مدعی دیگر صعود بازی خود را ۱-۲ برده است. البته همه چیز هماهنگ شده بود تا در صورت وقوع هر نتیجه دیگری، با چند دقیقه اضافی، نتیجه دلخواه را کسب کنند.

فصل بعد، به دراگومیر گفته شد که باید به سطح اول رومانی صعود کند. مسئولان تیم او را تهدید کرده بودند در صورت شکست از فوتبال محروم خواهد شد. اما در نهایت آنها موفق شدند با دو امتیاز اختلاف راهی لیگ برتر شوند.

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

مقام‌های محلی تخمین می‌زنند جمعیت اسکورنیچشتی از سال ۱۹۸۹ یک سوم کاهش یافته است

به گفته کسانی که برای تهیه این مقاله با آنها مصاحبه شد، چائوشسکو شخصاً خیلی هم به تیم اهمیت نمی‌داد. او فقط از برادر شوهرش باربولسکو خواسته بود که در اسکورنیچشتی "مواظب کارهایش باشد".

در عوض او هوادار استوا، تیم نظامی بخارست بود و این تیم را به عنوان یک مدعی بالقوه جام اروپا می‌دانست. استوا در سال ۱۹۸۶ قهرمان اروپا شد، همچنین در سال ۱۹۸۸ به نیمه‌نهایی و سال بعد از آن به فینال رسید.

دراگومیر تنها یک بار دیکتاتور را در یکی از بازدیدهایش از اسکورنیچشتی ملاقات کرد.

او به یاد می‌آورد: "چائوشسکو از یک کارخانه محلی بازدید کرد و بعد به خانه رئیس ما رفت. از من نیز خواسته شد بروم."

"پیش از این، پسر سه ساله‌ام از دادن گل به همسر چائوشسکو امتناع کرده بود، زیرا می‌خواست به جای او گل را به چائوشسکو بدهد. وقتی با من تماس گرفتند و گفتند باید بروم و او را ببینم، ترسیده بودم؛ فکر کردم همسرش ناراضی است!"

چائوشسکو از دراگومیر خواست جوکی درباره او بگوید. اتاق ناگهان در سکوت فرو رفت.

دراگومیر با لبخند می‌گوید: "او اصرار کرد و به ناچار جوکی در مورد او، لئونید برژنف و ریچارد نیکسون که در یک کشتی گیر کرده بودند، گفتم. داستان از این قرار بود که آنها در هنگام صرف غذا با هم بحث می‌کردند چه ملتی شجاع‌تر است: روس‌ها، آمریکایی‌ها یا رومانیایی‌ها.

برژنف به یکی از نیروهایش به نام آلیوشا دستور داد تا با یک شمشیر به دریا بپرد و دو کوسه برای او بیاورد. آلیوشا پرید و درحالیکه یک دستش را از دست داده بود، دو کوسه برای او آورد.

نیکسون از یکی از نیروهایش به نام جان، خواست تا سه کوسه را با استفاده از چاقو بیاورد. جان یک دست و یک پای خود را از دست داد اما سه کوسه گرفت.

حالا نوبت چائوشسکو بود. او یکی از سربازانش به نام بولا را که خواب بود بیدار کرد: "بولا، این دو تیغ اصلاح را بگیر و لطفاً پنج کوسه برای من بیاور". بولا انگشتش را در آب کرد و پس از مکث کوتاهی گفت: "نمی‌توانم رئیس، آب خیلی سرد است".

همه در آن لحظه شجاعت بولا در امتناع از دستور را تشویق و قبول کردند رومانیایی‌ها شجاع‌ترین هستند."

تمام نگاه‌ها در اتاق به چائوشسکو و واکنش او بود. دراگومیر می‌گوید: "النا، همسر چائوشسکو، سکوت را شکست و با فریاد گفت، شما باید از خودتان خجالت بکشید!"

اما چائوشسکو گفت: "آفرین، مرد جوان. یادتان باشد کسی به این مرد دست نمی‌زند."

بعد از آن، همه شروع به کف زدن کردند و مهمانی ادامه پیدا کرد.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

نیکولای چائوشسکو و همسرش النا در روز کریسمس سال ۱۹۸۹ اعدام شدند

پس از صعود در سال ۱۹۷۹، اف‌سی اولت به مدت ده سال در لیگ برتر رومانی باقی ماند. بهترین نتیجه آنها کسب رتبه چهارم در فصل ۸۲-۱۹۸۱ بود که البته از راهیابی به جام یوفا بازماندند.

اف‌سی اولت با وجود موفقیت اندک، تیم جذابی برای بازی کردن بود. دن پترسکو، مدافع کناری سابق چلسی (۸۷-۱۹۸۶)، ، ایلی دومیترسکو، مهاجم سابق وستهم و تاتنهام (۸۸-۱۹۸۷) و دورینل مونتئانو، رکورددار بیشتری بازی ملی رومانی (۸۹-۱۹۸۸)، از جمله بازیکنان آنها بودند.

در دهه ۱۹۸۰، رومانی با کمبود شدید محصولات و خدمات ضروری، حتی در شهرهای بزرگ مواجه شد. برق، آب گرم و گرمایش همگی جیره بندی شده بودند. حتی با وجود پول هم زندگی سخت بود و چیز زیادی برای خرید از مغازه‌ها وجود نداشت.

اما در اسکورنیچشتی، وضعیت متفاوت بود.

یون آنگل، دروازه‌بان سابق اف‌سی اولت می‌گوید: "شما هر چیزی را که می‌خواستید می‌توانستید پیدا کنید. گوشت، شیر، تخم مرغ، قهوه، شکلات، پپسی... همه چیز وجود داشت. مردم حتی از بخارست برای خرید به این شهر می‌آمدند."

دراگومیر می‌افزاید: "بسیاری از روزنامه‌نگارانی که برای تهیه گزارش به اسکورنیچشتی می‌آمدند با من دوست می‌شدند. یکی از آنها یک ماشین جدید داشت، به او گفتم هر چیزی که برای خانواده‌اش لازم دارد، مانند گوشت، تخم مرغ و سایر اقلام را از طرف من به عنوان هدیه تهیه کند و با خود ببرد."

او پس از بازی راهی بخارست شد و من نیز نیم ساعت بعد راهی شدم. در راه، ترافیک زیادی دیدم. مردم از خانه‌های خود خارج شده بودند و برای جمع‌آوری مرغ‌های یخ زده که به تعداد زیادی در سطح جاده پخش شده بود، با هم می‌جنگیدند.

"ابتدا نفهمیدم چه اتفاقی افتاده است تا اینکه ماشینی را در گودالی در کنار جاده دیدم. همان روزنامه نگار با ماشین جدیدش تصادف کرده بود و همه گوشت‌هایی که خریده بود در خیابان پخش شده بودند."

"خوشبختانه حالش خوب بود. افسران پلیس که به صحنه آمدند می‌خواستند بدانند این همه گوشت از کجا آمده است. من فقط به آنها گفتم: "اسکورنیچشتی" و آن‎‌ها دیگر سؤال نکردند. فقط به سمت ماشین رفتند تا ببینند چیزی برای بردن به خانه باقی مانده است یا خیر."

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

اف‌سی اولت اکنون در دسته چهارم رومانی بازی می‌کند

پس از کسب رتبه چهارم در سال ۱۹۸۲، اف‌سی اولت شروع به هدف‌گذاری بالاتر کرد. در سال ۱۹۸۵ آنها شروع به ساخت استادیومی بزرگتر کردند.

محلی‌ها می‌گویند که این مکان قرار بود چهارصد سال باقی بماند. اما آیا این باعث افتخار چائوشسکو شد؟ به گفته کسانی که آن را ساخته‌اند، دیکتاتور حتی از آن خبر هم نداشت.

میهای، یکی از مردم محلی که در آن پروژه کار کرده می‌گوید: "او فقط زمانی متوجه شد که تقریباً ساخت و ساز تمام شده بود. فکر می‌کنم خانواده‌اش از واکنش او می‌ترسیدند. یک روز از ما خواسته شد همه چیز را با کارتن بپوشانیم تا هنگام عبور چائوشسکو با هلیکوپتر از فراز پروژه، چیزی نبیند. او همراه یک سیاستمدار بلغاری پرواز می‌کرد و ما قرار بود همه چیز را پنهان کنیم."

انقلاب خونین دسامبر ۱۹۸۹ و تغییرات چشمگیر پس از آن، این اجازه را به اف‌سی اولت نداد که حتی یک فصل کامل بتوانند در ورزشگاه جدید خود بازی کند.

این تیم در اواسط آن رقابت‌ها سقوط کرد. دلیل رسمی ارائه شده آن بود که مقامات نمی‌توانند ایمنی بازیکنان و کارکنان را تضمین کنند. اعدام چائوشسکو برای اف‌سی اولت به دلیل روابط با خانواده او مانند تیر خلاص بود.

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

مدیران اسکورنیچشتی هنوز آرزوی بازگشت به افتخارات گذشته را دارند

ماریوس استن از جمله کسانی است که قبل از تجزیه تیم در ورزشگاه جدید بازی کرده است. او در حال حاضر مدیر فنی این باشگاه در دسته چهارم رومانی است. وقتی به اطراف نگاه می‌کند، دیگر آن شور و هیجان سابق را نمی‌بیند.

او می‌گوید: "ما اینجا تیم خوبی داشتیم، تیم بسیار خوبی. بازی‌های بزرگی که در زمان من اینجا بردیم، فقط به لطف کیفیت زمین چمن بود."

"ما کاری به سیاست نداشتیم. منظورم از ما، بازیکنان است. سعی کردیم برای خود و خانواده‌مان فوتبال بازی کنیم."

استن در آخرین بازی اف‌سی اولت در لیگ برتر مقابل استوا در زمین بود. گئورگی هاجی گل پیروزی استوا را زد و بازی با درگیری شدید بازیکنان دو تیم تمام شد. تنش‌ها به حدی بود که داور تصمیم گرفت سوت پایان را قبل از دقیقه ۹۰ بزند.

امروزه دیگر بازیکنان از سراسر کشور برای پیوستن به اسکورنیچشتی نمی‌آیند. وظیفه استن و رئیس باشگاه رابرت گوگوت، اداره باشگاه با بودجه بسیار اندک و زنده نگه داشتن رویای بازگشت به افتخارات گذشته است.

برخلاف رویای آنها، واقعیت چیز دیگری است. اسکورنیچشتی شبیه تیم ارواح است، در حقیقت بازتابی از این شهر است. استادیوم قدیمی فراموش شده و خانه‌ای که چائوشسکو در آن متولد شد نیز تحت محافظت قرار دارد.

جوانان شهر، در جستجوی زندگی بهتر آنرا ترک می‌کنند. خودروی شصت ساله داچیا ۱۳۰۰ که نمادی از رژیم کمونیستی رومانی است، همچنان در خیابان‌های آن حرکت می‌کند. آنچه روزگاری به این شهر حیات بخشید، اکنون منقرض شده است، گویی زمان در این شهر متوقف شده است.

گوگوت می‌گوید: "من در اسکورنیچشتی زندگی می‌کنم و به آنچه با این تیم به آن رسیده‌ام افتخار می‌کنم. چیزی برای خجالت کشیدن وجود ندارد و من خوشحالم که توانسته‌ام بازی‌های بزرگ و بازیکنان بزرگ را ببینم."

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false" />

سرنوشت عجیب تیمی که در زادگاه دیکتاتور رومانی تشکیل شد

  • امانوئل روزو
  • بی‌بی‌سی
FC Olt's stadium in Scornicești

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

استادیوم "ویتورول" (آینده) در سال ۱۹۸۷، دو سال قبل از انقلاب، افتتاح شد

اوایل بهار در رومانی است و با رانندگی از بخارست به سمت غرب تا چشم کار می‌کند، دشت پهناوری به چشم می‌خورد که زیر نور خورشید به زندگی باز می‌گردد.

از پایتخت تا اسکورنیچشتی حدود دو ساعت و نیم راه است. اینجا زادگاه نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور کمونیست رومانی است، که از ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۹ بر این کشور حکومت می‌کرد.

اسکورنیچشتی که در ابتدا فقط یک روستا بود، به لطف چائوشسکو، با خاک یکسان و دوباره به عنوان یک مرکز مهم کشاورزی-صنعتی ساخته شد. برای مدتها، بزرگراهی صد کیلومتری بخارست تا اسکورنیچشتی، تنها بزرگراهی بود که رومانی داشت و برای حاکم ظالم این کشور، نه یک جاده معمولی که راه خانه‌اش بود.

در زمان او، اسکورنیچشتی شرایط زندگی بهتری نسبت به سایر شهرهای بزرگ رومانی داشت. در حالی که میلیون‌ها نفر در شهرهای دیگر گرسنگی می‌کشیدند و مجبور بودند برای خرید اقلام ضروری ساعت‌ها در صف بایستند، مغازه‌های این شهر، هیچ‌وقت خالی نبود و مردم شهر زندگی بسیار خوبی داشتند. اما آن‌ها به سرگرمی هم نیاز داشتند.

اینجاست که فوتبال وارد می‌شود. در دهه ۱۹۷۰، مقام‌های کمونیست تصمیم گرفتند با انتشار بیانیه‌ای تیم محلی شهر را که در لیگ‌های آماتور بازی می‌کرد، به لیگ برتر بفرستند.

در سال ۱۹۸۷، مدرن‌ترین ورزشگاه رومانی برای تیم اف‌سی اولت اسکورنیچشتی ساخته شد.

به تقلید از استوا بخارست که در سال ۱۹۸۶ قهرمان جام اروپا شده بود، هدف اف‌سی اولت نیز فتح قاره بود.

اما در دسامبر ۱۹۸۹، طی یک انقلاب خونین و کشته شدن بیش از ۱۱۰۰ نفر، چائوشسکو و همسرش در روز کریسمس اعدام شدند و رژیم کمونیستی سقوط کرد. در نتیجه اسکورنیچشتی و تیم فوتبالش نیز دیگر هرگز مثل قبل نشدند.

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
شیرازه

«شیرازه» پادکستی درباره کتاب‌ها است که سام فرزانه تهیه می‌کند

پادکست

پایان پادکست

با ورود به اسکورنیچشتی، ورزشگاه "ویتورول" (آینده) بلافاصله توجه شما را به خود جلب می‌کند.

زمانی که این استادیوم ساخته شد، پیشرفته‌ترین در کشور و اولین ورزشگاه صندلی‌دار رومانی بود که یک هتل کوچک، جایگاه وی‌آی‌پی، سالن استراحت، استخر و اتاق‌های مدرن رختکن داشت.

با وجود گذشت ۳۵ سال، صندلی‌ها هنوز سر جایشان هستند و هیچ یک از آنها گم نشده‌اند اما بسیاری از امکانات دیگر آن مدت‌هاست که فراموش شده‌اند. اتاق‌های هتل الان برای سکونت نیروهای خدمات اجتماعی استفاده می‌شود، در حالی که بسیاری از فضاهای پشت سکوها، میزبان دوزندگان لباس‌های انگلیسی یا فرانسوی شده‌اند.

تیم فوتبال اف سی اولت به‌عنوان باشگاهی آماتور در دسته چهارم، هنوز هم در این ورزشگاه بازی می‌کند. ظرفیت کامل آن به ۲۵ هزار نفر می‌رسد. اما در حال حاضر حداکثر دویست نفر برای تماشای داربی‌های کوچک محلی در آن حاضر می‌شوند.

چائوشسکو چندان اهل فوتبال نبود، اما برخی از بستگان او دیوانه فوتبال بودند. در میان آن‌ها، واسیل باربولسکو، برادر همسر چائوشسکو بود که اصرار به تشکیل این تیم داشت و آن را راهی برای افزایش اعتبار محلی خود می‌دانست.

اولین بازی اف‌سی اولت در دسته چهارم سال ۱۹۷۳ بود. تیم در زمینی بازی می‌کرد که دامداران محلی حیوانات خود را به چرا می‌بردند. وقتی مسابقه‌ برگزار نمی‌شد، از تیرک دروازه برای بستن گاو و اسب استفاده می‌کردند. اما اوضاع در شرف تغییر بود.

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

اف‌سی اولت اولین بازی خود در لیگ برتر رومانی را سال ۱۹۷۳ انجام داد

سال ۱۹۷۸، باربولسکو، دومیترو دراگومیر ۳۲ ساله را به عنوان مدیر باشگاه استخدام کرد. دراگومیر قبلاً در دو باشگاه دیگر کار کرده و نتایج خوبی بدست آورده بود. او به عنوان یک مدیر کاردان مورد تحسین قرار گرفته بود.

او بین سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۴ رئیس لیگ فوتبال حرفه‌ای رومانی شد.

دراگومیر پیش از پایان فصلی که اف‌سی اولت در تلاش برای صعود به دسته دوم بود، به این باشگاه ملحق شد. این تیم برای پیشی گرفتن از رقبای خود نیاز به بردی پر گل در آخرین بازی فصل داشت. دراگومیر با یادآوری اینکه چگونه موفق شدند، خنده‌اش می‌گیرد.

اسکورنیچشتی قرار بود با آلومینیو اسلاتینا بازی کند، تیمی که رقابت‌ها را رها کرده بود و بنابراین تمام بازی‌ها را سه بر صفر بازنده می‌شد.

دراگومیر می‌گوید: "ما به نتیجه نیاز داشتیم. بنابراین باید سریع عمل می‌کردیم. چند جوان از روستا آوردیم و پیراهن‌ فوتبال تن‌شان کردیم. سپس باید تیم اسلاتینا را متقاعد می‌کردیم کارت‌های شناسایی اصلی بازیکنان خود را تحویل ما بدهند تا بتوانیم این جوانان را به جای بازیکنان اصلی آنها جا بزنیم."

در روز مسابقه، دیگر رقیب اف‌سی اولت نیز همزمان برای صعود بازی می‌کرد. با پلیس هماهنگ شده بود تا افسران خود را در فواصل ۳۰ کیلومتری قرار دهد تا اگر گلی در بازی دیگر زده شد، بلافاصله خبر را از طریق بی‌سیم رادیویی به اسکورنیچشتی منتقل کنند.

در بین دو نیمه، یکی از افسران پیام را اشتباهی شنیده بود. او به جای نتیجه ۰-۲، شنیده بود که رقیب اف‌سی اولت ۰-۹ برنده شده است.

بازیکنان اسکورنیچشتی از شنیدن این نتیجه وحشت کردند و ۱۸ گل به حریف ساختگی خود زدند تا صعودشان را تضمین کنند. پس از پایان بازی، بازیکنان و مسئولان در مسیر رختکن منتظر نتیجه بازی دیگر بودند.

سرانجام تأیید شد که مدعی دیگر صعود بازی خود را ۱-۲ برده است. البته همه چیز هماهنگ شده بود تا در صورت وقوع هر نتیجه دیگری، با چند دقیقه اضافی، نتیجه دلخواه را کسب کنند.

فصل بعد، به دراگومیر گفته شد که باید به سطح اول رومانی صعود کند. مسئولان تیم او را تهدید کرده بودند در صورت شکست از فوتبال محروم خواهد شد. اما در نهایت آنها موفق شدند با دو امتیاز اختلاف راهی لیگ برتر شوند.

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

مقام‌های محلی تخمین می‌زنند جمعیت اسکورنیچشتی از سال ۱۹۸۹ یک سوم کاهش یافته است

به گفته کسانی که برای تهیه این مقاله با آنها مصاحبه شد، چائوشسکو شخصاً خیلی هم به تیم اهمیت نمی‌داد. او فقط از برادر شوهرش باربولسکو خواسته بود که در اسکورنیچشتی "مواظب کارهایش باشد".

در عوض او هوادار استوا، تیم نظامی بخارست بود و این تیم را به عنوان یک مدعی بالقوه جام اروپا می‌دانست. استوا در سال ۱۹۸۶ قهرمان اروپا شد، همچنین در سال ۱۹۸۸ به نیمه‌نهایی و سال بعد از آن به فینال رسید.

دراگومیر تنها یک بار دیکتاتور را در یکی از بازدیدهایش از اسکورنیچشتی ملاقات کرد.

او به یاد می‌آورد: "چائوشسکو از یک کارخانه محلی بازدید کرد و بعد به خانه رئیس ما رفت. از من نیز خواسته شد بروم."

"پیش از این، پسر سه ساله‌ام از دادن گل به همسر چائوشسکو امتناع کرده بود، زیرا می‌خواست به جای او گل را به چائوشسکو بدهد. وقتی با من تماس گرفتند و گفتند باید بروم و او را ببینم، ترسیده بودم؛ فکر کردم همسرش ناراضی است!"

چائوشسکو از دراگومیر خواست جوکی درباره او بگوید. اتاق ناگهان در سکوت فرو رفت.

دراگومیر با لبخند می‌گوید: "او اصرار کرد و به ناچار جوکی در مورد او، لئونید برژنف و ریچارد نیکسون که در یک کشتی گیر کرده بودند، گفتم. داستان از این قرار بود که آنها در هنگام صرف غذا با هم بحث می‌کردند چه ملتی شجاع‌تر است: روس‌ها، آمریکایی‌ها یا رومانیایی‌ها.

برژنف به یکی از نیروهایش به نام آلیوشا دستور داد تا با یک شمشیر به دریا بپرد و دو کوسه برای او بیاورد. آلیوشا پرید و درحالیکه یک دستش را از دست داده بود، دو کوسه برای او آورد.

نیکسون از یکی از نیروهایش به نام جان، خواست تا سه کوسه را با استفاده از چاقو بیاورد. جان یک دست و یک پای خود را از دست داد اما سه کوسه گرفت.

حالا نوبت چائوشسکو بود. او یکی از سربازانش به نام بولا را که خواب بود بیدار کرد: "بولا، این دو تیغ اصلاح را بگیر و لطفاً پنج کوسه برای من بیاور". بولا انگشتش را در آب کرد و پس از مکث کوتاهی گفت: "نمی‌توانم رئیس، آب خیلی سرد است".

همه در آن لحظه شجاعت بولا در امتناع از دستور را تشویق و قبول کردند رومانیایی‌ها شجاع‌ترین هستند."

تمام نگاه‌ها در اتاق به چائوشسکو و واکنش او بود. دراگومیر می‌گوید: "النا، همسر چائوشسکو، سکوت را شکست و با فریاد گفت، شما باید از خودتان خجالت بکشید!"

اما چائوشسکو گفت: "آفرین، مرد جوان. یادتان باشد کسی به این مرد دست نمی‌زند."

بعد از آن، همه شروع به کف زدن کردند و مهمانی ادامه پیدا کرد.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

نیکولای چائوشسکو و همسرش النا در روز کریسمس سال ۱۹۸۹ اعدام شدند

پس از صعود در سال ۱۹۷۹، اف‌سی اولت به مدت ده سال در لیگ برتر رومانی باقی ماند. بهترین نتیجه آنها کسب رتبه چهارم در فصل ۸۲-۱۹۸۱ بود که البته از راهیابی به جام یوفا بازماندند.

اف‌سی اولت با وجود موفقیت اندک، تیم جذابی برای بازی کردن بود. دن پترسکو، مدافع کناری سابق چلسی (۸۷-۱۹۸۶)، ، ایلی دومیترسکو، مهاجم سابق وستهم و تاتنهام (۸۸-۱۹۸۷) و دورینل مونتئانو، رکورددار بیشتری بازی ملی رومانی (۸۹-۱۹۸۸)، از جمله بازیکنان آنها بودند.

در دهه ۱۹۸۰، رومانی با کمبود شدید محصولات و خدمات ضروری، حتی در شهرهای بزرگ مواجه شد. برق، آب گرم و گرمایش همگی جیره بندی شده بودند. حتی با وجود پول هم زندگی سخت بود و چیز زیادی برای خرید از مغازه‌ها وجود نداشت.

اما در اسکورنیچشتی، وضعیت متفاوت بود.

یون آنگل، دروازه‌بان سابق اف‌سی اولت می‌گوید: "شما هر چیزی را که می‌خواستید می‌توانستید پیدا کنید. گوشت، شیر، تخم مرغ، قهوه، شکلات، پپسی... همه چیز وجود داشت. مردم حتی از بخارست برای خرید به این شهر می‌آمدند."

دراگومیر می‌افزاید: "بسیاری از روزنامه‌نگارانی که برای تهیه گزارش به اسکورنیچشتی می‌آمدند با من دوست می‌شدند. یکی از آنها یک ماشین جدید داشت، به او گفتم هر چیزی که برای خانواده‌اش لازم دارد، مانند گوشت، تخم مرغ و سایر اقلام را از طرف من به عنوان هدیه تهیه کند و با خود ببرد."

او پس از بازی راهی بخارست شد و من نیز نیم ساعت بعد راهی شدم. در راه، ترافیک زیادی دیدم. مردم از خانه‌های خود خارج شده بودند و برای جمع‌آوری مرغ‌های یخ زده که به تعداد زیادی در سطح جاده پخش شده بود، با هم می‌جنگیدند.

"ابتدا نفهمیدم چه اتفاقی افتاده است تا اینکه ماشینی را در گودالی در کنار جاده دیدم. همان روزنامه نگار با ماشین جدیدش تصادف کرده بود و همه گوشت‌هایی که خریده بود در خیابان پخش شده بودند."

"خوشبختانه حالش خوب بود. افسران پلیس که به صحنه آمدند می‌خواستند بدانند این همه گوشت از کجا آمده است. من فقط به آنها گفتم: "اسکورنیچشتی" و آن‎‌ها دیگر سؤال نکردند. فقط به سمت ماشین رفتند تا ببینند چیزی برای بردن به خانه باقی مانده است یا خیر."

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

اف‌سی اولت اکنون در دسته چهارم رومانی بازی می‌کند

پس از کسب رتبه چهارم در سال ۱۹۸۲، اف‌سی اولت شروع به هدف‌گذاری بالاتر کرد. در سال ۱۹۸۵ آنها شروع به ساخت استادیومی بزرگتر کردند.

محلی‌ها می‌گویند که این مکان قرار بود چهارصد سال باقی بماند. اما آیا این باعث افتخار چائوشسکو شد؟ به گفته کسانی که آن را ساخته‌اند، دیکتاتور حتی از آن خبر هم نداشت.

میهای، یکی از مردم محلی که در آن پروژه کار کرده می‌گوید: "او فقط زمانی متوجه شد که تقریباً ساخت و ساز تمام شده بود. فکر می‌کنم خانواده‌اش از واکنش او می‌ترسیدند. یک روز از ما خواسته شد همه چیز را با کارتن بپوشانیم تا هنگام عبور چائوشسکو با هلیکوپتر از فراز پروژه، چیزی نبیند. او همراه یک سیاستمدار بلغاری پرواز می‌کرد و ما قرار بود همه چیز را پنهان کنیم."

انقلاب خونین دسامبر ۱۹۸۹ و تغییرات چشمگیر پس از آن، این اجازه را به اف‌سی اولت نداد که حتی یک فصل کامل بتوانند در ورزشگاه جدید خود بازی کند.

این تیم در اواسط آن رقابت‌ها سقوط کرد. دلیل رسمی ارائه شده آن بود که مقامات نمی‌توانند ایمنی بازیکنان و کارکنان را تضمین کنند. اعدام چائوشسکو برای اف‌سی اولت به دلیل روابط با خانواده او مانند تیر خلاص بود.

منبع تصویر، Stefan Constantin

توضیح تصویر،

مدیران اسکورنیچشتی هنوز آرزوی بازگشت به افتخارات گذشته را دارند

ماریوس استن از جمله کسانی است که قبل از تجزیه تیم در ورزشگاه جدید بازی کرده است. او در حال حاضر مدیر فنی این باشگاه در دسته چهارم رومانی است. وقتی به اطراف نگاه می‌کند، دیگر آن شور و هیجان سابق را نمی‌بیند.

او می‌گوید: "ما اینجا تیم خوبی داشتیم، تیم بسیار خوبی. بازی‌های بزرگی که در زمان من اینجا بردیم، فقط به لطف کیفیت زمین چمن بود."

"ما کاری به سیاست نداشتیم. منظورم از ما، بازیکنان است. سعی کردیم برای خود و خانواده‌مان فوتبال بازی کنیم."

استن در آخرین بازی اف‌سی اولت در لیگ برتر مقابل استوا در زمین بود. گئورگی هاجی گل پیروزی استوا را زد و بازی با درگیری شدید بازیکنان دو تیم تمام شد. تنش‌ها به حدی بود که داور تصمیم گرفت سوت پایان را قبل از دقیقه ۹۰ بزند.

امروزه دیگر بازیکنان از سراسر کشور برای پیوستن به اسکورنیچشتی نمی‌آیند. وظیفه استن و رئیس باشگاه رابرت گوگوت، اداره باشگاه با بودجه بسیار اندک و زنده نگه داشتن رویای بازگشت به افتخارات گذشته است.

برخلاف رویای آنها، واقعیت چیز دیگری است. اسکورنیچشتی شبیه تیم ارواح است، در حقیقت بازتابی از این شهر است. استادیوم قدیمی فراموش شده و خانه‌ای که چائوشسکو در آن متولد شد نیز تحت محافظت قرار دارد.

جوانان شهر، در جستجوی زندگی بهتر آنرا ترک می‌کنند. خودروی شصت ساله داچیا ۱۳۰۰ که نمادی از رژیم کمونیستی رومانی است، همچنان در خیابان‌های آن حرکت می‌کند. آنچه روزگاری به این شهر حیات بخشید، اکنون منقرض شده است، گویی زمان در این شهر متوقف شده است.

گوگوت می‌گوید: "من در اسکورنیچشتی زندگی می‌کنم و به آنچه با این تیم به آن رسیده‌ام افتخار می‌کنم. چیزی برای خجالت کشیدن وجود ندارد و من خوشحالم که توانسته‌ام بازی‌های بزرگ و بازیکنان بزرگ را ببینم."

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false">

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: سرنوشت عجیب تیم فوتبالی که در زادگاه دیکتاتور رومانی تشکیل شد