حملات هدفمند به هزاره‌های افغانستان؛ مسئولیت طالبان چیست؟

حملات هدفمند به هزاره‌های افغانستان؛ مسئولیت طالبان چیست؟
بی بی سی فارسی
حملات هدفمند به هزاره‌های افغانستان؛ مسئولیت طالبان چیست؟
  • یحیی بیضا
  • پژوهشگر*
۲ ساعت پیش

منبع تصویر، .

مجموعه "ناظران می‌گویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بی‌بی‌سی می‌کوشد تا با انتشار مطالبی از طیف‌های گوناگون، چشم‌انداز متنوع و متوازنی از دیدگاه‌ها ارائه دهد.

نویسنده در این مطلب با مروری به حملات هدفمند به جامعه هزاره در افغانستان آن‌ها را بنا به کنوانسیون‌های بین المللی "نسل کشی" خوانده است و در مورد مسئولیت طالبان به عنوان حاکمان فعلی افغانستان بحث کرده است.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

تظاهرات در رم در اعتراض به کشتار هدفمند هزاره‌ها در افغانستان

گراف (نمودار) حملات تروریستی و کشتارهای هدفمند قومی در افغانستان به‌شدت در حال افزایش است. هم‌زمان با این، طالبان به عنوان یگانه گروهی که همه نهادها و منابع نظامی و مالی کشور را در اختیار دارد هیچ پاسخی در برابر این حملات ندارند. در ضمن، آن‌ها حاضر به پاسخ‌دهی و مسئولیت‌پذیری در برابر تأمین امنیت شهروندان کشور نیستند. تکلیف مردم در این میان چیست؟ آن‌ها به کی مراجعه کنند؟ و کدام مرجع مسئولیت تأمین امنیت، بهداشت، و اقتصاد آن‌ها را می‌پذیرد؟ اینها از جمله پرسش‌هایی است که شهروندان افغانستان روزمره می‌پرسند.

پس از سقوط نظام جمهوری و برگشت طالبان به قدرت، مردم افغانستان در خلاء حکومتداری قرار گرفته‌اند. وضعیت در دوران ۲۰ سال جمهوریت گذشته هم خوب نبود، اما ساختارها و نهادهای حکومتی وجود داشت که مسئولیت تأمین امنیت را به عهده می‌گرفتند. این نهادها ناتوانی‌های فراوانی داشتند، اما شهروندان می‌توانستند به آن‌ها مراجعه کنند؛ از کارکردشان انتقاد کنند؛ و از آن‌ها خواهان تأمین امنیت شوند. در نظام طالبانی چنین چیزی وجود ندارد.

آنچه که وضعیت را برای همه شهروندان کشور، به ویژه هزاره‌ها، بیش از هر وقت دیگر نگران کننده ساخته است دو مسأله است.

مسألۀ نخست نبود نهادهای مسئول است. اگر دانش آموزان در مکتب (مدرسه)، نمازگزاران در مسجد، و مسافرین در مسیر راه مورد حملات تروریستی قرار می‌گیرند، طالبان هر نوع دادخواهی برای تأمین امنیت را سرکوب می‌کنند. مسألۀ دوم، عدم پیش‌بینی و معلومات استخباراتی و یا برنامه‌های راهبردی برای جلوگیری از حملات بعدی است.

در چنین شرایطی شهروندان کشور، به ویژه هزاره‌ها، در بین حملات تروریستی و عدم مسئولیت‌پذیری طالبان قرار گرفته‌اند.

هزاره‌های افغانستان می‌پذیرند که حملات تروریستی انسان‌ها را بدون تبعیض از بین می‌برد. اما، آنچه که برای آن‌ها قابل پذیرش نیست حملات هدفمندی است که تنها و در اکثر موارد نهادها، مکان‌ها و افراد جامعه هزاره را هدف قرار می‌دهد. مثلاً، حمله تروریستی هفتۀ پیش به لیسه/دبیرستان عالی عبدالرحیم شهید و مرکز آموزشی ممتاز در غرب کابل (۳۰ حمل/فروردین ۱۴۰۱)، کشتار پنج هزاره از کارگران معدن ذغال سنگ دره صوف ولایت سمنگان (۷ ثور/اردیبهشت ۱۴۰۱)، و هدف‌گیری موتر/ماشین مسافر‌بری در منطقه هزاره نشین آریانا در شهر مزار شریف (۸ ثور/اردیبهشت ۱۴۰۱)، چند نمونه اخیر از ده‌ها حملات تروریستی است که نهادها، افراد و مناطق مسکونی هزاره‌ها را هدف قرار داده اند. این حملات هزاره‌ها را به خاطر تعلقیت قومی شان با تکنیک‌های گوناگون و با انگیزۀ ایدئولوژیک قومی و گاهی مذهبی هدف قرار می‌دهد.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

مادران پس از حمله به یک مدرسه در دشت برچی کابل، ۱۹ اپریل ۲۰۲۲

کنوانسیون‌های بین المللی چه می‌گویند؟

برای روشن ساختن ابعاد حقوقی قضیه، باید به معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی مراجعه نمود. به‌طور نمونه، کنوانسیون جلوگیری و مجازات جنایت نسل‌کشی، و یا کنوانسیون نسل‌کشی، کشتار هدفمند گروه خاص اجتماعی و یا دینی را به عنوان نسل‌کشی می‌پندارد. مادۀ دوم این کنوانسیون، نسل کشی را چنین تعریف می‌کند:

هر یکی از اعمال زیر که به قصد تخریب کلی یا جزئی یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام شده است:

  • قتل اعضای گروه،
  • ایجاد آسیب جدی جسمی یا روحی به اعضای گروه،
  • تحمیل عمدی شرایط زندگی گروهی که برای نابودی کامل یا جزئی فیزیکی آن محاسبه شده است،
  • اعمال تدابیری برای جلوگیری از افزایش نسل در داخل گروه، و
  • انتقال اجباری کودکان از یک گروه به گروهی دیگر.

سه بند نخست این ماده کاملاً با وضعیت کنونی هزاره‌ها صدق می‌کند. از دید تعریف ارائه شده این کنواسیون و نیز از منظر حقوق بین الملل، حملات تروریستی بر نهادها و محلات رهایشی هزاره‌ها نسل کشی و جنایت بین المللی پنداشته می‌شود.

همچنین مادۀ اول این کنوانسیون تأکید می‌کند که "نسل‌کشی چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ انجام شود، طبق قوانین بین‌المللی جنایتی است که متعهد به جلوگیری و مجازات آن می‌شوند". در کنار اینکه این کنواسیون نسل‌کشی را جرم‌انگاری می‌کند، دولت‌های عضو را موظف می‌کند که ممنوعیت آن را اجرا کنند و از تکرار آن‌ها جلوگیری نمایند. طالبان به عنوان یگانه نیروی حاکم بر نهادها و منابع ملی مسئولیت دارد که جلو کشتار هدفمند هزاره‌ها را بگیرند، و برای نهادهای آموزشی، دینی و مکان‌های رهایشی آن‌ها تأمین امنیت کند.

نسل کشی در تاریخ معاصر جهان و افغانستان

مروری گذرا از درگیری‌های معاصر نشان می‌دهد که در کشورهای رواندا، سودان، میانمار، مالی و افغانستان تعلقات قومی را یکی از معیارهای اولیه‌ برای حملات هدفمند به غیرنظامیان مورد استفاده قرار داده اند. در کشور رواندا، به طور مثال، حدود ۸۰۰ هزار نفر در جریان نسل‌کشی سال ۱۹۹۴ کشته شدند. کشتار سیستماتیک مردان، زنان و کودکان که در طی حدود ۱۰۰ روز (از اپریل تا جولای/ژوئیه ۱۹۹۴) رخ داد، برای همیشه به عنوان یکی از منفورترین رویدادهای قرن بیستم در یادها باقی مانده است.

در تاریخ ۱۳۰ سال پسین افغانستان، هزاره‌ها بارها قربانی نسل کشی‌ها بوده است. از حکومت امیر عبدالرحمن خان (۱۱۸۰ /۱۸۰۱ - ۱۲۸۰/۱۹۰۱) و دوره مجاهدین (۱۳۷۱/۱۹۹۲-۱۳۷۵/۱۹۹۶) تا دوره اول حکومت طالبان (۱۳۷۵/۱۹۹۶ - ۱۳۸۰/۲۰۰۱) و دوره فعلی طالبان (۱۵ اگوست ۲۰۲۱ تاکنون)، هزاره‌ها بارها مورد خشونت‌ و کشتارهای هدفمند قومی قرار گرفته اند. بدون شک، این کشتارهای هدفمند یکی از منفورترین پدیده های اجتماعی و سیاسی-تاریخی در حافظه تاریخ افغانستان باقی خواهد ماند.

  • واکنش‌ها به حملات در مناطق هزاره‌نشین افغانستان؛ 'نسل‌کشی هزاره‌ها را متوقف کنید'
  • حمله خونین داعش به مسجد شیعیان در بلخ و حملات در سه ولایت دیگر ده‌ها کشته و زخمی بجا گذاشت
  • طالبان ۲۲ سال پیش با شهروندان مزار شریف و دیپلمات‌های ایرانی چه کردند؟
  • رئیس موسسه مین‌روبی هلوتراست: کارکنان هزاره را جدا و با خونسردی به قتل رساندند

مسئولیت طالبان

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکستشیرازه

«شیرازه» پادکستی درباره کتاب‌ها است که سام فرزانه تهیه می‌کند

پادکست

پایان پادکست

اگر قرار باشد افغانستان از وضعیت کنونی به‌‌سوی زندگی مدنی، صلح‌آمیز و عاری از خشونت‌های قومی و مذهبی عبور کند، حاکمان سیاسی و مردم افغانستان باید بپذیرند که کشتار هدفمند گروه‌های قومی و مذهبی هیچ نوع خوشبختی را برای عاملین آن‌ها به ارمغان نمی‌آورد.

برای تغییر وضعیت و گذار به آینده مصئون و امن، نخستین گام تعهد طالبان در مهار ساختن حملات تروریستی در کشور است. طالبان باید به مردم، به‌ویژه هزاره‌ها، ثابت کند که آن‌ها مسئولیت تامین امنیت مردم را می‌پذیرند، و برای کاهش و قطع خشونت‌ها برنامه‌های راهبردی را در همکاری با مردم محل روی دست می‌گیرند.

گام بعدی جلوگیری از فاجعۀ شکست اخلاقی و سیاسی است. یکی از فاجعه‌های بشری که همزمان با نسل‌کشی‌ها اتفاق می‌افتد این است که نیروهای داخلی ملی، کشورهای همسایه و جامعه بین‌المللی هیچ نوع تلاشی را برای جلوگیری از نسل کشی‌ها نمی‌کنند. در حالی که غیرنظامیان کشته می‌شوند، این نیروها بیشتر به منافع سیاسی و استراتژیک خود می‌اندیشند. در افغانستان، مانند رواندا، خاموشی در برابر حملات تروریستی هدفمند در برابر هزاره‌ها شکستی اخلاقی و سیاسی است که زخم‌های عمیقی را در جامعه به جای گذاشته است و تداوم آن در آینده نیز می‌گذارد.

این زخم‌ها نیاز به التیام دارند. یکی از حداقل‌ترین کارها برای التیام آن‌ها پذیرش واقعیت و حقیقت تاریخی - اجتماعی است که در برابر هزاره‌ها رخ داده است. انکار قضیه به هیچ صورتی نمی‌تواند این زخم‌ها و شکاف‌های عمیق اجتماعی ایجاد شده را التیام ببخشد و درمان کند. برعکس، راه را برای بروز چنین کشتارهای وحشتناک در آینده باز نگه‌می‌دارد.

سوم، سیاست کنونی طالبان در راندن روزافزون زن‌ها و گروه‌های قومی غیرپشتون از ساختارهای دولتی و نهادهای آموزشی از یک‌سو، و افزایش درگیری‌های مسلحانه از دیگر سو، وضعیت سیاسی، اجتماعی، قومی و مذهبی را بیش از هر وقت دیگر دشوارتر و پیچیده تر می‌سازد. عدم حضور این اقشار جامعه در نهادهای تصمیم گیرنده باعث می‌شود که صدای آن‌ها شنیده نشود. ادامه وضعیت مردم را مجبور می‌کند که خودشان راه بیرون رفتی را جستجو کنند. این روند، بدون شک، به نفع طالبان و جامعه افغانستان نخواهد بود.

* یحیی بیضا مولف کتاب آموزش و پرورش در افغانستان: تحولات، تأثیرات و میراث از سال ۱۹۰۱ (نشر راتلج در ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷) و کتاب‌های اسماعیلیان هزاره افغانستان و تاریخ آنها (نشر بلومزبری ۲۰۲۲) و آموزش در زمان‌های پردردسر: پاسخ کثرت‌گرایانه جهانی (انتشارات محققان کمبریج ۲۰۲۱) و ده‌ها مقاله علمی منتشر کرده است.

حملات هدفمند به هزاره‌های افغانستان؛ مسئولیت طالبان چیست؟

  • یحیی بیضا
  • پژوهشگر*
.

منبع تصویر، .

مجموعه "ناظران می‌گویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بی‌بی‌سی می‌کوشد تا با انتشار مطالبی از طیف‌های گوناگون، چشم‌انداز متنوع و متوازنی از دیدگاه‌ها ارائه دهد.

نویسنده در این مطلب با مروری به حملات هدفمند به جامعه هزاره در افغانستان آن‌ها را بنا به کنوانسیون‌های بین المللی "نسل کشی" خوانده است و در مورد مسئولیت طالبان به عنوان حاکمان فعلی افغانستان بحث کرده است.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

تظاهرات در رم در اعتراض به کشتار هدفمند هزاره‌ها در افغانستان

گراف (نمودار) حملات تروریستی و کشتارهای هدفمند قومی در افغانستان به‌شدت در حال افزایش است. هم‌زمان با این، طالبان به عنوان یگانه گروهی که همه نهادها و منابع نظامی و مالی کشور را در اختیار دارد هیچ پاسخی در برابر این حملات ندارند. در ضمن، آن‌ها حاضر به پاسخ‌دهی و مسئولیت‌پذیری در برابر تأمین امنیت شهروندان کشور نیستند. تکلیف مردم در این میان چیست؟ آن‌ها به کی مراجعه کنند؟ و کدام مرجع مسئولیت تأمین امنیت، بهداشت، و اقتصاد آن‌ها را می‌پذیرد؟ اینها از جمله پرسش‌هایی است که شهروندان افغانستان روزمره می‌پرسند.

پس از سقوط نظام جمهوری و برگشت طالبان به قدرت، مردم افغانستان در خلاء حکومتداری قرار گرفته‌اند. وضعیت در دوران ۲۰ سال جمهوریت گذشته هم خوب نبود، اما ساختارها و نهادهای حکومتی وجود داشت که مسئولیت تأمین امنیت را به عهده می‌گرفتند. این نهادها ناتوانی‌های فراوانی داشتند، اما شهروندان می‌توانستند به آن‌ها مراجعه کنند؛ از کارکردشان انتقاد کنند؛ و از آن‌ها خواهان تأمین امنیت شوند. در نظام طالبانی چنین چیزی وجود ندارد.

آنچه که وضعیت را برای همه شهروندان کشور، به ویژه هزاره‌ها، بیش از هر وقت دیگر نگران کننده ساخته است دو مسأله است.

مسألۀ نخست نبود نهادهای مسئول است. اگر دانش آموزان در مکتب (مدرسه)، نمازگزاران در مسجد، و مسافرین در مسیر راه مورد حملات تروریستی قرار می‌گیرند، طالبان هر نوع دادخواهی برای تأمین امنیت را سرکوب می‌کنند. مسألۀ دوم، عدم پیش‌بینی و معلومات استخباراتی و یا برنامه‌های راهبردی برای جلوگیری از حملات بعدی است.

در چنین شرایطی شهروندان کشور، به ویژه هزاره‌ها، در بین حملات تروریستی و عدم مسئولیت‌پذیری طالبان قرار گرفته‌اند.

هزاره‌های افغانستان می‌پذیرند که حملات تروریستی انسان‌ها را بدون تبعیض از بین می‌برد. اما، آنچه که برای آن‌ها قابل پذیرش نیست حملات هدفمندی است که تنها و در اکثر موارد نهادها، مکان‌ها و افراد جامعه هزاره را هدف قرار می‌دهد. مثلاً، حمله تروریستی هفتۀ پیش به لیسه/دبیرستان عالی عبدالرحیم شهید و مرکز آموزشی ممتاز در غرب کابل (۳۰ حمل/فروردین ۱۴۰۱)، کشتار پنج هزاره از کارگران معدن ذغال سنگ دره صوف ولایت سمنگان (۷ ثور/اردیبهشت ۱۴۰۱)، و هدف‌گیری موتر/ماشین مسافر‌بری در منطقه هزاره نشین آریانا در شهر مزار شریف (۸ ثور/اردیبهشت ۱۴۰۱)، چند نمونه اخیر از ده‌ها حملات تروریستی است که نهادها، افراد و مناطق مسکونی هزاره‌ها را هدف قرار داده اند. این حملات هزاره‌ها را به خاطر تعلقیت قومی شان با تکنیک‌های گوناگون و با انگیزۀ ایدئولوژیک قومی و گاهی مذهبی هدف قرار می‌دهد.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

مادران پس از حمله به یک مدرسه در دشت برچی کابل، ۱۹ اپریل ۲۰۲۲

کنوانسیون‌های بین المللی چه می‌گویند؟

برای روشن ساختن ابعاد حقوقی قضیه، باید به معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی مراجعه نمود. به‌طور نمونه، کنوانسیون جلوگیری و مجازات جنایت نسل‌کشی، و یا کنوانسیون نسل‌کشی، کشتار هدفمند گروه خاص اجتماعی و یا دینی را به عنوان نسل‌کشی می‌پندارد. مادۀ دوم این کنوانسیون، نسل کشی را چنین تعریف می‌کند:

هر یکی از اعمال زیر که به قصد تخریب کلی یا جزئی یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام شده است:

  • قتل اعضای گروه،
  • ایجاد آسیب جدی جسمی یا روحی به اعضای گروه،
  • تحمیل عمدی شرایط زندگی گروهی که برای نابودی کامل یا جزئی فیزیکی آن محاسبه شده است،
  • اعمال تدابیری برای جلوگیری از افزایش نسل در داخل گروه، و
  • انتقال اجباری کودکان از یک گروه به گروهی دیگر.

سه بند نخست این ماده کاملاً با وضعیت کنونی هزاره‌ها صدق می‌کند. از دید تعریف ارائه شده این کنواسیون و نیز از منظر حقوق بین الملل، حملات تروریستی بر نهادها و محلات رهایشی هزاره‌ها نسل کشی و جنایت بین المللی پنداشته می‌شود.

همچنین مادۀ اول این کنوانسیون تأکید می‌کند که "نسل‌کشی چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ انجام شود، طبق قوانین بین‌المللی جنایتی است که متعهد به جلوگیری و مجازات آن می‌شوند". در کنار اینکه این کنواسیون نسل‌کشی را جرم‌انگاری می‌کند، دولت‌های عضو را موظف می‌کند که ممنوعیت آن را اجرا کنند و از تکرار آن‌ها جلوگیری نمایند. طالبان به عنوان یگانه نیروی حاکم بر نهادها و منابع ملی مسئولیت دارد که جلو کشتار هدفمند هزاره‌ها را بگیرند، و برای نهادهای آموزشی، دینی و مکان‌های رهایشی آن‌ها تأمین امنیت کند.

نسل کشی در تاریخ معاصر جهان و افغانستان

مروری گذرا از درگیری‌های معاصر نشان می‌دهد که در کشورهای رواندا، سودان، میانمار، مالی و افغانستان تعلقات قومی را یکی از معیارهای اولیه‌ برای حملات هدفمند به غیرنظامیان مورد استفاده قرار داده اند. در کشور رواندا، به طور مثال، حدود ۸۰۰ هزار نفر در جریان نسل‌کشی سال ۱۹۹۴ کشته شدند. کشتار سیستماتیک مردان، زنان و کودکان که در طی حدود ۱۰۰ روز (از اپریل تا جولای/ژوئیه ۱۹۹۴) رخ داد، برای همیشه به عنوان یکی از منفورترین رویدادهای قرن بیستم در یادها باقی مانده است.

در تاریخ ۱۳۰ سال پسین افغانستان، هزاره‌ها بارها قربانی نسل کشی‌ها بوده است. از حکومت امیر عبدالرحمن خان (۱۱۸۰ /۱۸۰۱ - ۱۲۸۰/۱۹۰۱) و دوره مجاهدین (۱۳۷۱/۱۹۹۲-۱۳۷۵/۱۹۹۶) تا دوره اول حکومت طالبان (۱۳۷۵/۱۹۹۶ - ۱۳۸۰/۲۰۰۱) و دوره فعلی طالبان (۱۵ اگوست ۲۰۲۱ تاکنون)، هزاره‌ها بارها مورد خشونت‌ و کشتارهای هدفمند قومی قرار گرفته اند. بدون شک، این کشتارهای هدفمند یکی از منفورترین پدیده های اجتماعی و سیاسی-تاریخی در حافظه تاریخ افغانستان باقی خواهد ماند.

مسئولیت طالبان

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
شیرازه

«شیرازه» پادکستی درباره کتاب‌ها است که سام فرزانه تهیه می‌کند

پادکست

پایان پادکست

اگر قرار باشد افغانستان از وضعیت کنونی به‌‌سوی زندگی مدنی، صلح‌آمیز و عاری از خشونت‌های قومی و مذهبی عبور کند، حاکمان سیاسی و مردم افغانستان باید بپذیرند که کشتار هدفمند گروه‌های قومی و مذهبی هیچ نوع خوشبختی را برای عاملین آن‌ها به ارمغان نمی‌آورد.

برای تغییر وضعیت و گذار به آینده مصئون و امن، نخستین گام تعهد طالبان در مهار ساختن حملات تروریستی در کشور است. طالبان باید به مردم، به‌ویژه هزاره‌ها، ثابت کند که آن‌ها مسئولیت تامین امنیت مردم را می‌پذیرند، و برای کاهش و قطع خشونت‌ها برنامه‌های راهبردی را در همکاری با مردم محل روی دست می‌گیرند.

گام بعدی جلوگیری از فاجعۀ شکست اخلاقی و سیاسی است. یکی از فاجعه‌های بشری که همزمان با نسل‌کشی‌ها اتفاق می‌افتد این است که نیروهای داخلی ملی، کشورهای همسایه و جامعه بین‌المللی هیچ نوع تلاشی را برای جلوگیری از نسل کشی‌ها نمی‌کنند. در حالی که غیرنظامیان کشته می‌شوند، این نیروها بیشتر به منافع سیاسی و استراتژیک خود می‌اندیشند. در افغانستان، مانند رواندا، خاموشی در برابر حملات تروریستی هدفمند در برابر هزاره‌ها شکستی اخلاقی و سیاسی است که زخم‌های عمیقی را در جامعه به جای گذاشته است و تداوم آن در آینده نیز می‌گذارد.

این زخم‌ها نیاز به التیام دارند. یکی از حداقل‌ترین کارها برای التیام آن‌ها پذیرش واقعیت و حقیقت تاریخی - اجتماعی است که در برابر هزاره‌ها رخ داده است. انکار قضیه به هیچ صورتی نمی‌تواند این زخم‌ها و شکاف‌های عمیق اجتماعی ایجاد شده را التیام ببخشد و درمان کند. برعکس، راه را برای بروز چنین کشتارهای وحشتناک در آینده باز نگه‌می‌دارد.

سوم، سیاست کنونی طالبان در راندن روزافزون زن‌ها و گروه‌های قومی غیرپشتون از ساختارهای دولتی و نهادهای آموزشی از یک‌سو، و افزایش درگیری‌های مسلحانه از دیگر سو، وضعیت سیاسی، اجتماعی، قومی و مذهبی را بیش از هر وقت دیگر دشوارتر و پیچیده تر می‌سازد. عدم حضور این اقشار جامعه در نهادهای تصمیم گیرنده باعث می‌شود که صدای آن‌ها شنیده نشود. ادامه وضعیت مردم را مجبور می‌کند که خودشان راه بیرون رفتی را جستجو کنند. این روند، بدون شک، به نفع طالبان و جامعه افغانستان نخواهد بود.

* یحیی بیضا مولف کتاب آموزش و پرورش در افغانستان: تحولات، تأثیرات و میراث از سال ۱۹۰۱ (نشر راتلج در ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷) و کتاب‌های اسماعیلیان هزاره افغانستان و تاریخ آنها (نشر بلومزبری ۲۰۲۲) و آموزش در زمان‌های پردردسر: پاسخ کثرت‌گرایانه جهانی (انتشارات محققان کمبریج ۲۰۲۱) و ده‌ها مقاله علمی منتشر کرده است.

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false" />

حملات هدفمند به هزاره‌های افغانستان؛ مسئولیت طالبان چیست؟

  • یحیی بیضا
  • پژوهشگر*
.

منبع تصویر، .

مجموعه "ناظران می‌گویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بی‌بی‌سی می‌کوشد تا با انتشار مطالبی از طیف‌های گوناگون، چشم‌انداز متنوع و متوازنی از دیدگاه‌ها ارائه دهد.

نویسنده در این مطلب با مروری به حملات هدفمند به جامعه هزاره در افغانستان آن‌ها را بنا به کنوانسیون‌های بین المللی "نسل کشی" خوانده است و در مورد مسئولیت طالبان به عنوان حاکمان فعلی افغانستان بحث کرده است.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

تظاهرات در رم در اعتراض به کشتار هدفمند هزاره‌ها در افغانستان

گراف (نمودار) حملات تروریستی و کشتارهای هدفمند قومی در افغانستان به‌شدت در حال افزایش است. هم‌زمان با این، طالبان به عنوان یگانه گروهی که همه نهادها و منابع نظامی و مالی کشور را در اختیار دارد هیچ پاسخی در برابر این حملات ندارند. در ضمن، آن‌ها حاضر به پاسخ‌دهی و مسئولیت‌پذیری در برابر تأمین امنیت شهروندان کشور نیستند. تکلیف مردم در این میان چیست؟ آن‌ها به کی مراجعه کنند؟ و کدام مرجع مسئولیت تأمین امنیت، بهداشت، و اقتصاد آن‌ها را می‌پذیرد؟ اینها از جمله پرسش‌هایی است که شهروندان افغانستان روزمره می‌پرسند.

پس از سقوط نظام جمهوری و برگشت طالبان به قدرت، مردم افغانستان در خلاء حکومتداری قرار گرفته‌اند. وضعیت در دوران ۲۰ سال جمهوریت گذشته هم خوب نبود، اما ساختارها و نهادهای حکومتی وجود داشت که مسئولیت تأمین امنیت را به عهده می‌گرفتند. این نهادها ناتوانی‌های فراوانی داشتند، اما شهروندان می‌توانستند به آن‌ها مراجعه کنند؛ از کارکردشان انتقاد کنند؛ و از آن‌ها خواهان تأمین امنیت شوند. در نظام طالبانی چنین چیزی وجود ندارد.

آنچه که وضعیت را برای همه شهروندان کشور، به ویژه هزاره‌ها، بیش از هر وقت دیگر نگران کننده ساخته است دو مسأله است.

مسألۀ نخست نبود نهادهای مسئول است. اگر دانش آموزان در مکتب (مدرسه)، نمازگزاران در مسجد، و مسافرین در مسیر راه مورد حملات تروریستی قرار می‌گیرند، طالبان هر نوع دادخواهی برای تأمین امنیت را سرکوب می‌کنند. مسألۀ دوم، عدم پیش‌بینی و معلومات استخباراتی و یا برنامه‌های راهبردی برای جلوگیری از حملات بعدی است.

در چنین شرایطی شهروندان کشور، به ویژه هزاره‌ها، در بین حملات تروریستی و عدم مسئولیت‌پذیری طالبان قرار گرفته‌اند.

هزاره‌های افغانستان می‌پذیرند که حملات تروریستی انسان‌ها را بدون تبعیض از بین می‌برد. اما، آنچه که برای آن‌ها قابل پذیرش نیست حملات هدفمندی است که تنها و در اکثر موارد نهادها، مکان‌ها و افراد جامعه هزاره را هدف قرار می‌دهد. مثلاً، حمله تروریستی هفتۀ پیش به لیسه/دبیرستان عالی عبدالرحیم شهید و مرکز آموزشی ممتاز در غرب کابل (۳۰ حمل/فروردین ۱۴۰۱)، کشتار پنج هزاره از کارگران معدن ذغال سنگ دره صوف ولایت سمنگان (۷ ثور/اردیبهشت ۱۴۰۱)، و هدف‌گیری موتر/ماشین مسافر‌بری در منطقه هزاره نشین آریانا در شهر مزار شریف (۸ ثور/اردیبهشت ۱۴۰۱)، چند نمونه اخیر از ده‌ها حملات تروریستی است که نهادها، افراد و مناطق مسکونی هزاره‌ها را هدف قرار داده اند. این حملات هزاره‌ها را به خاطر تعلقیت قومی شان با تکنیک‌های گوناگون و با انگیزۀ ایدئولوژیک قومی و گاهی مذهبی هدف قرار می‌دهد.

منبع تصویر، Getty Images

توضیح تصویر،

مادران پس از حمله به یک مدرسه در دشت برچی کابل، ۱۹ اپریل ۲۰۲۲

کنوانسیون‌های بین المللی چه می‌گویند؟

برای روشن ساختن ابعاد حقوقی قضیه، باید به معاهدات و کنوانسیون‌های بین‌المللی مراجعه نمود. به‌طور نمونه، کنوانسیون جلوگیری و مجازات جنایت نسل‌کشی، و یا کنوانسیون نسل‌کشی، کشتار هدفمند گروه خاص اجتماعی و یا دینی را به عنوان نسل‌کشی می‌پندارد. مادۀ دوم این کنوانسیون، نسل کشی را چنین تعریف می‌کند:

هر یکی از اعمال زیر که به قصد تخریب کلی یا جزئی یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی انجام شده است:

  • قتل اعضای گروه،
  • ایجاد آسیب جدی جسمی یا روحی به اعضای گروه،
  • تحمیل عمدی شرایط زندگی گروهی که برای نابودی کامل یا جزئی فیزیکی آن محاسبه شده است،
  • اعمال تدابیری برای جلوگیری از افزایش نسل در داخل گروه، و
  • انتقال اجباری کودکان از یک گروه به گروهی دیگر.

سه بند نخست این ماده کاملاً با وضعیت کنونی هزاره‌ها صدق می‌کند. از دید تعریف ارائه شده این کنواسیون و نیز از منظر حقوق بین الملل، حملات تروریستی بر نهادها و محلات رهایشی هزاره‌ها نسل کشی و جنایت بین المللی پنداشته می‌شود.

همچنین مادۀ اول این کنوانسیون تأکید می‌کند که "نسل‌کشی چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ انجام شود، طبق قوانین بین‌المللی جنایتی است که متعهد به جلوگیری و مجازات آن می‌شوند". در کنار اینکه این کنواسیون نسل‌کشی را جرم‌انگاری می‌کند، دولت‌های عضو را موظف می‌کند که ممنوعیت آن را اجرا کنند و از تکرار آن‌ها جلوگیری نمایند. طالبان به عنوان یگانه نیروی حاکم بر نهادها و منابع ملی مسئولیت دارد که جلو کشتار هدفمند هزاره‌ها را بگیرند، و برای نهادهای آموزشی، دینی و مکان‌های رهایشی آن‌ها تأمین امنیت کند.

نسل کشی در تاریخ معاصر جهان و افغانستان

مروری گذرا از درگیری‌های معاصر نشان می‌دهد که در کشورهای رواندا، سودان، میانمار، مالی و افغانستان تعلقات قومی را یکی از معیارهای اولیه‌ برای حملات هدفمند به غیرنظامیان مورد استفاده قرار داده اند. در کشور رواندا، به طور مثال، حدود ۸۰۰ هزار نفر در جریان نسل‌کشی سال ۱۹۹۴ کشته شدند. کشتار سیستماتیک مردان، زنان و کودکان که در طی حدود ۱۰۰ روز (از اپریل تا جولای/ژوئیه ۱۹۹۴) رخ داد، برای همیشه به عنوان یکی از منفورترین رویدادهای قرن بیستم در یادها باقی مانده است.

در تاریخ ۱۳۰ سال پسین افغانستان، هزاره‌ها بارها قربانی نسل کشی‌ها بوده است. از حکومت امیر عبدالرحمن خان (۱۱۸۰ /۱۸۰۱ - ۱۲۸۰/۱۹۰۱) و دوره مجاهدین (۱۳۷۱/۱۹۹۲-۱۳۷۵/۱۹۹۶) تا دوره اول حکومت طالبان (۱۳۷۵/۱۹۹۶ - ۱۳۸۰/۲۰۰۱) و دوره فعلی طالبان (۱۵ اگوست ۲۰۲۱ تاکنون)، هزاره‌ها بارها مورد خشونت‌ و کشتارهای هدفمند قومی قرار گرفته اند. بدون شک، این کشتارهای هدفمند یکی از منفورترین پدیده های اجتماعی و سیاسی-تاریخی در حافظه تاریخ افغانستان باقی خواهد ماند.

مسئولیت طالبان

از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهید
پادکست
شیرازه

«شیرازه» پادکستی درباره کتاب‌ها است که سام فرزانه تهیه می‌کند

پادکست

پایان پادکست

اگر قرار باشد افغانستان از وضعیت کنونی به‌‌سوی زندگی مدنی، صلح‌آمیز و عاری از خشونت‌های قومی و مذهبی عبور کند، حاکمان سیاسی و مردم افغانستان باید بپذیرند که کشتار هدفمند گروه‌های قومی و مذهبی هیچ نوع خوشبختی را برای عاملین آن‌ها به ارمغان نمی‌آورد.

برای تغییر وضعیت و گذار به آینده مصئون و امن، نخستین گام تعهد طالبان در مهار ساختن حملات تروریستی در کشور است. طالبان باید به مردم، به‌ویژه هزاره‌ها، ثابت کند که آن‌ها مسئولیت تامین امنیت مردم را می‌پذیرند، و برای کاهش و قطع خشونت‌ها برنامه‌های راهبردی را در همکاری با مردم محل روی دست می‌گیرند.

گام بعدی جلوگیری از فاجعۀ شکست اخلاقی و سیاسی است. یکی از فاجعه‌های بشری که همزمان با نسل‌کشی‌ها اتفاق می‌افتد این است که نیروهای داخلی ملی، کشورهای همسایه و جامعه بین‌المللی هیچ نوع تلاشی را برای جلوگیری از نسل کشی‌ها نمی‌کنند. در حالی که غیرنظامیان کشته می‌شوند، این نیروها بیشتر به منافع سیاسی و استراتژیک خود می‌اندیشند. در افغانستان، مانند رواندا، خاموشی در برابر حملات تروریستی هدفمند در برابر هزاره‌ها شکستی اخلاقی و سیاسی است که زخم‌های عمیقی را در جامعه به جای گذاشته است و تداوم آن در آینده نیز می‌گذارد.

این زخم‌ها نیاز به التیام دارند. یکی از حداقل‌ترین کارها برای التیام آن‌ها پذیرش واقعیت و حقیقت تاریخی - اجتماعی است که در برابر هزاره‌ها رخ داده است. انکار قضیه به هیچ صورتی نمی‌تواند این زخم‌ها و شکاف‌های عمیق اجتماعی ایجاد شده را التیام ببخشد و درمان کند. برعکس، راه را برای بروز چنین کشتارهای وحشتناک در آینده باز نگه‌می‌دارد.

سوم، سیاست کنونی طالبان در راندن روزافزون زن‌ها و گروه‌های قومی غیرپشتون از ساختارهای دولتی و نهادهای آموزشی از یک‌سو، و افزایش درگیری‌های مسلحانه از دیگر سو، وضعیت سیاسی، اجتماعی، قومی و مذهبی را بیش از هر وقت دیگر دشوارتر و پیچیده تر می‌سازد. عدم حضور این اقشار جامعه در نهادهای تصمیم گیرنده باعث می‌شود که صدای آن‌ها شنیده نشود. ادامه وضعیت مردم را مجبور می‌کند که خودشان راه بیرون رفتی را جستجو کنند. این روند، بدون شک، به نفع طالبان و جامعه افغانستان نخواهد بود.

* یحیی بیضا مولف کتاب آموزش و پرورش در افغانستان: تحولات، تأثیرات و میراث از سال ۱۹۰۱ (نشر راتلج در ۲۰۱۳ و ۲۰۱۷) و کتاب‌های اسماعیلیان هزاره افغانستان و تاریخ آنها (نشر بلومزبری ۲۰۲۲) و آموزش در زمان‌های پردردسر: پاسخ کثرت‌گرایانه جهانی (انتشارات محققان کمبریج ۲۰۲۱) و ده‌ها مقاله علمی منتشر کرده است.

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false">

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: حملات هدفمند به هزاره‌های افغانستان؛ مسئولیت طالبان چیست؟