بیوگرافی پوری بنایی

بیوگرافی پوری بنایی
پندار

ستاره بی‌رقیب سینما بودن و در عین حال چهار دهه دوری از صحنه رنج بزرگیست، آن هم در شرایطی که خودت هم به این باور برسی که سرنوشت این موضوع را برایت رقم زده و تلاشی برای تغییر آن نکنی. در نهایت پیشنهادات خارج از مرز را رد کرده و در تهران ماندگار می‌شوی.

پوری بنایی ستاره فراموش نشدنی سینمای ایران است، خواه برای برخی خوشایند باشد یا ناخوشایند. تاریخ را نمی‌توان لای زرورق پیچاند و به خورد مردم داد.

صدیقه بنایی ملقب به پوری بنایی متولد شهر اراک در سال ۱۳۲۴ زمانیکه پنج سالش بود به همراه خانواده به تهران نقل مکان کرد، او شش خواهر و یک برادر دارد، تمامی خواهران پوری بنایی در آمریکا سکونت دارند.

او گفته : “از شش سالگی در تئاتر فعالیت داشته و عاشق کارهای هنری بودم، پس از اخذ تصدیق کلاس ششم به هنرستان خیاطی رفته و بعد از دریافت مدرک مشغول به کار شدم. پس از مدتی به کلاس لیلی لازاریان رفته و باله کار کردم. سپس به مدت‌ دو سال مشغول یادگیری ساز سنتور شدم.”

پوری بنایی کار سینمایی را در سال ۱۳۴۳ زمانیکه ۲۴ سال داشت با فیلم “عروس فرنگی ” به کارگردانی نصرت‌الله وحدت که از بستگانشان بود، آغاز کرد.

بنایی در سال ۱۳۴۸ در ۲۹ سالگی با ایفای نقش اعظم در فیلم قیصر کنار چهره‌هایی همچون بهروز وثوقی، ناصر ملک‌مطیعی و جمشید مشایخی دیده شد.
او یک سال بعد در فیلم “کوچه مردها” به کارگردانی سعید مطلبی در کنار محمدعلی فردین حضور خاطره انگیزی داشت. اما این تمام داستان زندگی پوری بنایی نبود.
داستان مثلث عشقی سه هنرمند مشهور ایرانی، می‌تواند برای هر فیلم‌سازی دست مایه یک درام تراژیک باشد.
سرنوشت صدیقه، دختری اهل اراک، با خلیل، پسری اهل خوی، در تهران به هم گره می‌خورد. اما با ورود فائقه دختر پایتخت نشین به این ماجرا، گره پاره شده و ماجرا شروع می‌شود.

جالب است که هر سه این هنرمندان قبل از رسیدن به شهرت نام خود را تغییر داده‌اند، صدیقه نام هنری پوران را برگزیده و پس از مدتی به پوری معروف می‌شود. خلیل نام هنری بهروز و فائقه نیز گوگوش را برای خود برمی‌گزیند.

نقش اول داستان ده سال بزرگتر از رقیب و سه سال کوچکتر از معشوق است.

پوری بنایی داستان آغاز این عشق را اینگونه بیان می‌کند: “ساموئل خاچیکیان، کارگردان معروف برای بازی در فیلم خداحافظ تهران از من دعوت کرد، در این فیلم نقش مقابل بهروز وثوقی را بازی می‌کردم. هم بازی شدن با ایجاد علاقه شدید بین من و او همزمان شد. این فیلم در واقع سرآغازی برای بازی در فیلم‌های بعدی به اتفاق بهروز بود.

زوج سینمایی موفق تشکیل دادیم که مورد استقبال مردم نیز قرار گرفت. در ادامه نیز عشقمان ختم به یک نامزدی طولانی شد.”

نکته قابل توجه این‌ است‌ که‌ نامزدی این زوج در فیلم قیصر نیز به ازدواج ختم نمی‌شود، گویا مسعود کیمیایی در مقام نویسنده فیلم قیصر، همچون نوسترآداموس بی‌فرجامی عشق این زوج را پیش بینی کرده بود، هرچند بعید است کیمیایی ازدواج خود را با همسر دوم، نقش اول فیلمش پیش بینی کرده باشد.

پس از گذشت چند سال رابطه این زوج بازیگر رو به سردی رفت.

همبازی شدن چندباره گوگوش و بهروز در فیلم‌های مختلف خبر از رابطه پنهان آنها داشت، تا جایی که روزنامه‌های کیهان، اطلاعات و مجلات زن روز و تهران مصور برای یافتن عکس یا خبری از سفر‌های این دو نفر و انتشار سریع آن، خبرنگار به شهرستان‌ها می‌فرستادند.

از طرف دیگر داستان جدایی گوگوش از محمود قربانی، کاباره‌دار معروف هم به جاهای باریک کشیده شده بود و همسر گانگستر گوگوش راضی به طلاق دادن او نبود. تا اینکه گوگوش از بهروز که در دستگاه حکومتی فرد بانفوذی بود درخواست کمک می‌کند و بهروز در تماس تلفنی مستقیم با هویدا از نخست وزیر می‌خواهد تا شخصا گوش قربانی را بپیچاند و این تماس کار جدایی را یکسره می‌کند.

فیلم “ممل آمریکایی” نیز فرصتی برای گوگوش بود تا خود را به بهروز نزدیک‌تر کند، او به شکلی هنرپیشه سرکش را خام می‌کند که عشق پوری کاملا از سرش بیفتد.

بیشتر ببینید:

علیرضا امیرقاسمی علیه سام رجبی : لمپن! مزدور! رجال! از کجا…

21 اردیبهشت 1401

تغییر همزمان مدیران ۶ شبکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

21 اردیبهشت 1401 قبلی بعدی

پوری هم پس از دیدن رابطه‌ی نامزد با دوست قدیمی‌اش به کنج خلوت خود پناه برده، گویی که شش سال نامزد بودنشان حقیقت نداشته است. او با خودش می‌اندیشد که اگر بهروز به او علاقه داشته باشد، باز می‌گردد.

زمانیکه خبرنگار مجله اطلاعات بانوان از او در مورد ارتباط نامزدش با گوگوش می‌پرسد، با بغضی آشکار می‌گوید: “گوگوش و بهروز مرا غافلگیر کردند. من دوازده سال برای گوگوش خواهر، دوست و همه‌چیز بودم، حال که او اینکار را کرده، جز سکوت چه‌کاری می‌توانم انجام دهم؟”

در این بین پای بانوی هنرپیشه دیگری به نام “نوری کسرایی” نیز به داستان باز می‌شود و پوری او را هم از مقصران قضیه می‌داند. اما کسرایی در مصاحبه به مطبوعات اعلام می‌کند اگرچه به بهروز علاقه داشته، اما رابطه‌ای با او نداشت و دلیل جدایی بهروز و پوری تنها گوگوش بود.

بالاخره در سال ۱۳۵۵ بهروز با گوگوش ازدواج می‌کند و پیوندشان دو سالی دوام می‌آورد، پس از انقلاب بهروز ایران را ترک کرده و پوری و گوگوش باقی می‌مانند.

وقتی به گذشته برگردیم، متوجه رابطه صمیمی و دوستانه این دو بانو می‌شویم. پوری در این رابطه بیان نموده: “در حین فیلم‌برداری فیلم “عروس فرنگی” با کنار استخر با گوگوش آشنا شدم و پس از آن با هم دوست‌های صمیمی بودیم به طوری که تمام سیسمونی کامبیز را من برایش خریدم.”

شوکه نشوید، بله سیسمونی فرزند اول خانم گوگوش را خانم پوری برایش خریده بود. منتها بعدها همین خانم حق دوستش را کف دستش گذاشته و با نامزد او ازدواج می‌کند. به همین سادگی.

پوری بنایی در رابطه با عشق می‌گوید: “من عاشق خانواده‌ام بوده و هستم و پس از گذشت تمام این سال‌ها دیگر حاضر نیستم عاشق باشم. من یک عشق مقدس و خوب داشتم (منظور ایشان بهروز وثوقی است) که قسمت نشد تا با هم ازدواج کنیم، چون پای گوگوش درمیان آمد. پس از آن دیگر عاشق نشدم.”

چهل سال از آن روزها گذشته و پوری بنایی هنوز هم مجرد است، او هرگز نتوانست عشق دیگری غیر از بهروز را به قلبش راه دهد. شش، هفت سال پیش در مصاحبه‌ای رادیویی گفت: “فکر می‌کنم قسمتم با آقای وثوقی نبود، با خاطرات خوبی که با ایشان داشتم زنده‌ام و زندگی می‌کنم. هیچ‌وقت نمی‌گویم مقصر بهروز بوده یا گوگوش، شاید خواست خدا اینگونه بود.”

او در هفتاد و هفت سالگی همچنان با آن خاطرات عاشقانه زندگی می‌کند.

او پیش از انقلاب عضو بنیاد خیریه فرح پهلوی بود و پس از انقلاب نیز آستین بالا زده و دنبال کارهای عام‌المنفعه را گرفت، از جمع‌آوری جهیزیه برای دختران بی‌بضاعت گرفته تا تلاش برای آزادی زندانیان جرائم غیر عمد.

او تنها ستاره زن پیش از انقلاب است که حتی برخی سیاسیون انقلابی نیز با او عکس یادگاری می‌گیرند. این قدرت زنانگی این بانوست که پس از چهل سال دوری از صحنه هم ماندگار شده‌است.

عکسهای پوری بنایی:

پوری بنایی قبل از انقلابپوری بنایی در جوانی پیش از انقلابپوری بنایی همراه با هدیه تهرانی

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: بیوگرافی پوری بنایی