النا کرازو، قهرمان پارالمپیک که عکسش روی جلد پلیبوی رفت
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،کرازو ۲۸ ساله در سال ۲۰۲۰ با بالاتنه برهنه برای مجله پلیبوی عکس گرفت
النا کرازو از روی سکو شیرجه زد. لحظهای سکوت حاکم شد؛ زمانی کوتاه برای سکون. بعد دستهای او شروع به شکافتن آب کرد. پس از آن صدای برخورد دستهایش با آب میآمد و صدای هوایی که از بینیاش خارج میکرد. شروع به شمردن کرد، هر بار که زیر آب میرفت.
کرازو میگوید: "در آن لحظات اصلا نمیدانستم که در اطرافم چه میگذرد. بخشی از این برای معلولیتم بود و البته به دلیل متمرکز بودنم. تعداد دستهایی که میزدم را میشمردم تا بتوانم خودم را تطبیق دهم. این راهی بود که متوجه شوم بعد از کدام دستی که میزنم به انتهای استخر میرسم و باید به دیواره ضربه بزنم و برگردم."
"نمیدانستم در خط سه یا پنج یا هر بخش دیگر استخر چه رخ میدهد. فقط حواسم به خودم بود، به تکنیکم و به رقابتم."
دید کرازو مشکل جدی داشت، در واقع فقط سه درصد از قدرت بینایی او باقیمانده بود. نمیتوانست رقیبانش را ببیند و موقعیت آنها را تشخیص دهد.
- تحمل ۲۵۷ کیلومتر درد؛ مسابقه کلاسیک دوچرخهسواری ۱۳۰ ساله شد
- ویاچاس با پست هوایی؛ چه کسی اولین بار با کامپیوتر، فوتبال را تحلیل کرد؟
- الکساندر لسون؛ قهرمان المپیک که به دولت روسیه پشت کرد
- 'ژولیوس سزار بازنشستگان بدعنق' رازش را آشکار کرد
او همچنین آن عکاس را هم نمیتوانست ببیند. ولی میتوانست صدای شاتر دوربینها و همین طور تشویق حاضران را تشخیص دهد.
کرازو حالا بجای سکوی پرش به استخر، روی سکوی چوبی یک گردشگاه ساحلی ایستاده است. دریای زیر پای او آبی و آرام است و خورشید بالای سرش میدرخشد. او فقط تکه پائینی یک بیکینی سفید را به تن دارد، دستش را میان موهایش حرکت میدهد و با صدای عکاس لبهایش را غنچه میکند.
تا رسیدن به اینجا او راه زیادی را از وقتی در استخر مسابقه میداد، پیموده است و راهی بسیار طولانیتر از زمانی که کارش را شروع کرد.
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکستشیرازه«شیرازه» پادکستی درباره کتابها است که سام فرزانه تهیه میکند
پادکست
پایان پادکست
کرازو در مرگن، روستای کوچکی در جنوب قزاقستان به دنیا آمد. سال ۱۹۹۳ بود و فقط دو سال از زمانی که کشورش مستقل شده بود میگذشت. جدا شدن از اتحاد جماهیر شوروی زخمهایی را بجا گذاشته بود.
مزرعههای مرگن محصول کمی داده بودند و از تعداد مشتریان کاسته شده بود. اوضاع شغلی خانواده کرازو ترسناک و جیبشان خالی بود. روزها بود که به النا و خواهر و برادرانش فقط چای و نان داده شده بود.
در هفت سالگی کرازو، اوضاع حتی سختتر هم شد. معلمانش متوجه شدند که او تخته را به خوبی نمیبیند و سر کلاس چشمانش را تنگ میکند تا بهتر ببیند و موقع خواندن کتاب هم آن را نزدیک دماغش میگرفت تا بتواند خطوط نوشته را تشخیص دهد.
مهاجرت برای خانواده ضروری بود. آنها باید جایی میرفتند که دخترها بهتر آموزش میدیدند.
ابتدا راهی روسیه شدند و به مسکو، پایتخت این کشور رفتند. آنجا پزشکان تشخیص دادند که کرازو به بیماری " تباهی لکه زرد" چشم مبتلاست و به یک مدرسه شبانهروزی مخصوص افراد معلول فرستاده شد؛ مدرسهای که در آن خشونت بین شاگردان و معلمها عادی بود.
النا ۱۱ ساله بود که خانواده کرازو تصمیم گرفتند در آلمان ساکن شوند.
او میگوید: "عوض کردن کشورها کار آسانی نبود. من از یک دهکده کوچک با شیوه زندگی اروپایی آمده بودم و آلمان کاملا برایم جدید بود. اما این بهترین گزینه برای خانواده بود. از زندگی در آلمان واقعا راضی هستم، چون افراد زیادی اینجا هستند که کمک کردند تا خودم را بشناسم."
یکی از آنها مایک هویر، معلم ورزش بود. او کرازو را (که مانند یک ماهی بیرون از آب بود) دید و فهمید که شنا کردن میتواند برایش مفری باشد.
در طول هفته شنا میکرد و آخر هفتهها در یک باشگاه تکنو در برلین میرقصید.
سال ۲۰۱۲ به عنوان یک نوجوان راهی المپیک لندن شد و در ۱۸ سالگی برای آلمان مدال نقره گرفت. سال بعد اولین عنوان قهرمانی جهانش را به دست آورد. سال ۲۰۱۶ هم در قورباغه که شنای تخصصیاش است، رکورد جهان را شکست.
این موفقیتها درهای بیشتری را به روی کرازو گشود: "پس از قهرمانی جهان و شکست رکورد جهان و آن دستاوردها من کمی محبوب شده بودم، ولی درخواست پلیبوی برای عکاسی از من خیلی مهم بود."
"اولین آدم معلولی بودم که تصویرم روی جلد این مجله رفت. این گامی بود به سوی این که به مردم دنیا نشان دهیم، افرادی که دارای معلولیت هستند هم فرقی با بقیه ندارند."
منبع تصویر، Rex Features
توضیح تصویر،کرازو امیدوار است که در پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس هم شرکت کند
سایر ورزشکاران پارالمپیکی نیز قبلا چنین کاری کرده بودند. جانی پیکاک، دونده بریتانیایی سال ۲۰۱۳ با بالاتنه لخت برای مجله "اتیتود" عکس گرفت. سارا راینرتسن آمریکایی نیز که مانند پیکاک دچار قطع عضو از زیر زانو شده است، سال ۲۰۰۹ عکس برهنهای برای "ائیاسپیان" گرفت.
ولی تصویر کرازو روی نسخه آلمانی مجله پلیبوی که به طور جسورانهای اروتیک بود، سر و صدای بیشتری به وجود آورد.
عکسهای کرازو که در اکتبر ۲۰۲۰ چاپ شدند، حتی موجب بروز انتقاداتی میان ورزشکاران پارالمپیکی شد. نگاه ما به پارالمپیکیها چگونه است؟ دیدن این تصاویر ما را معذب نمیکند؟ یک ورزشکار روی ویلچر چطور؟ یا یکی که دچار فلج مغزی است؟
- سرنوشت عجیب تیم فوتبالی که در زادگاه دیکتاتور رومانی تشکیل شد
- ژائو کاروالیوس، پروفسوری که مخالف بازی دادن به پله بود
- مسیحیت انجیلی و برزیل؛ مذهبی که در تیم ملی گسترش یافته است
- 'دشمن دولت' چگونه اولین مدال طلای المپیک کشورش را برد؟
کرازو میگوید: "من میخواستم نشان دهم که افراد معلول هم مثل افراد بدون معلولیت هستند. ما شانس برابری برای زندگی میخواهیم و این که فارغ از معلولیت، خودمان را دوست بداریم."
"در آلمان بعضی از افراد نسبت به معلولیت رویکردی خجالتی یا مضطرب دارند. نمیدانم چرا. ما خطرناک نیستیم. ما آدمهای عادی هستیم. این چالش من بود که نشان دهیم کاملا معمولی هستیم و آنها میتوانند مثل بقیه مردم در مورد ما حرف بزنند."
"خیلی از زنان و افراد مختلف در اینستاگرام از من تشکر کردند و گفتند که به آنها انگیزه دادهام و موجب شدهام احساس بهتری داشته باشند. شنیدن این حرفها خیلی زیبا بود."
البته همه با این کار موافق نبودند از جمله والدین کرازو که از آلمان به یک منطقه روستایی در قزاقستان برگشته بودند و فاصله فرهنگی عمیقی بینشان ایجاد شده بود.
به هر حال پس از مدتی او آرامشش را دوباره پیدا کرد. یک سال بعد از این که برای پلیبوی عکس گرفت، دوباره به استخر برگشته بود و تشنه گرفتن مدالهای تازه بود.
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر،کرازو قهرمان ۱۰۰ متر قورباغه در کلاس SB۱۳ پارالمپیک توکیو شد
سپتامبر ۲۰۲۱، در میانه مسیر ماده ۱۰۰ متر قورباغه پارالمپیک توکیو، کرازو احساس کرد که یک جای کار ایراد دارد.
او گفت: "بعد از ۵۰ متر اول، یک طول مانده به آخر مسابقه با خودم گفتم، شاید یک نفر زودتر از من به دیواره استخر رسیده و برگشته است. گفتم، شاید ربکا از من سریعتر است."
منظور او از ربکا، شناگر بریتانیایی ربکا ردفرن بود. او در واقع هم حدود یک ثانیه یا بیشتر از کرازو جلو بود. کرازو احساس میکرد که یک بار دیگر رویای مدال طلای المپیک او در حال فنا شدن است.
پنج سال قبل از آن در المپیک ۲۰۱۶ ریودوژانیرو، کرازو که رکورد جهان را نیز در اختیار داشت، بخت اول قهرمانی بود ولی پنجم شد. این بار مصمم بود که از تکرار آن اتفاق جلوگیری کند. او و ربکا شانه به شانه هم پیش میرفتند، اما در پایان ورزشکار آلمانی بود که زودتر دیواره استخر را لمس کرد.
کرازو میگوید: "من باید از فردی که کنار استخر بود، میپرسیدم که چه زمانی بدست آوردهام. بعد از آن بود که فهمیدم برنده شدهام. لحظهای بسیار احساسی بود. سخت تلاش کرده بودم و خیلی چیزها را برای آن مدال قربانی کرده بودم و بنابراین آن موقع خوشحالترین دختر جهان بودم."
بعد از پارالمپیک، کرازو جشن گرفت و سفر رفت و با دوست پسرش نامزد کرد. زندگی خوب بود البته به غیر از سردردهای بدی که داشت.
او در توکیو هم سردرد داشت اما آن را به حساب "جت لگ" (بیخوابی و ناراحتی ناشی از مسافرت طولانی با هواپیما)، محیط تازه و فشار ناشی از آمادگی برای مسابقات گذاشت. اما سردردها در پاریس و زمانی که داشت تعطیلات پس از مسابقات را میگذراند، شدت گرفت.
یک روز بعد از ظهر او راهی بیمارستان شد تا "امآرآی" بگیرد و نامزدش فیلیپ هم مشغول خریدن حلقههای عروسی شد. جواب آزمایش نشان داد که او یک غده بدخیم مغزی دارد.
کرازو میگوید: "حال خیلی خوشی داشتم اما یک ثانیه بعد جواب آزمایش را که دیدم، احساس کردم کاملا ویران شدهام. تمام حس خوبم از بین رفت."
- زنی که سرطان پایش را گرفت اما از پا نیفتاد
- هرج و مرج بیپایان فوتبال یونان؛ چگونه آخرین امید برای تغییر از بین رفت؟
- المپیک زمستانی؛ جیمز وودز، مردی که به دنبال رویاهایش رفت و تسلیم زندگی معمولی نشد
- جام ملتهای آفریقا؛ چگونه 'جادوی مادیبا' آفریقای جنوبی را قهرمان کرد
جراحی کرد و در ۱۰ ماه بعد از آن مشغول شیمی درمانی و پرتو درمانی شد. در میانه مصاحبه ما او از آخرین وضعیت (خوشبختانه مثبت) پزشکیاش مطلع شد.
کرازو که حالا ۲۸ ساله است، کماکان تمرین میکند، مسابقه میدهد و رویکرد یکسانی به ورزش و زندگی دارد: توجهی به سر و صداها نمیکند و تمام تمرکزش روی مسابقات است. چالش بعدی، مسابقات قهرمانی جهان است که ماه ژوئن در پرتغال برگزار میشود و پس از آن المپیک ۲۰۲۴ پاریس.
کرازو میگوید: "یکی از اولین سئوالاتی که بعد از جراحی پرسیدم این بود که کی میتوانم دوباره تمرین کنم؟ به نظرم یکی از مهمترین چیزها در زندگی این است که به جای در خانه نشستن و در مورد چیزهای وحشتناک فکر کردن، برای خودتان هدفهایی تعیین کنید."
کرازو هم به افقهای تازه میاندیشد و تصورات کهنه ما را به چالش میکشد.
النا کرازو از روی سکو شیرجه زد. لحظهای سکوت حاکم شد؛ زمانی کوتاه برای سکون. بعد دستهای او شروع به شکافتن آب کرد. پس از آن صدای برخورد دستهایش با آب میآمد و صدای هوایی که از بینیاش خارج میکرد. شروع به شمردن کرد، هر بار که زیر آب میرفت.
کرازو میگوید: "در آن لحظات اصلا نمیدانستم که در اطرافم چه میگذرد. بخشی از این برای معلولیتم بود و البته به دلیل متمرکز بودنم. تعداد دستهایی که میزدم را میشمردم تا بتوانم خودم را تطبیق دهم. این راهی بود که متوجه شوم بعد از کدام دستی که میزنم به انتهای استخر میرسم و باید به دیواره ضربه بزنم و برگردم."
"نمیدانستم در خط سه یا پنج یا هر بخش دیگر استخر چه رخ میدهد. فقط حواسم به خودم بود، به تکنیکم و به رقابتم."
دید کرازو مشکل جدی داشت، در واقع فقط سه درصد از قدرت بینایی او باقیمانده بود. نمیتوانست رقیبانش را ببیند و موقعیت آنها را تشخیص دهد.
او همچنین آن عکاس را هم نمیتوانست ببیند. ولی میتوانست صدای شاتر دوربینها و همین طور تشویق حاضران را تشخیص دهد.
کرازو حالا بجای سکوی پرش به استخر، روی سکوی چوبی یک گردشگاه ساحلی ایستاده است. دریای زیر پای او آبی و آرام است و خورشید بالای سرش میدرخشد. او فقط تکه پائینی یک بیکینی سفید را به تن دارد، دستش را میان موهایش حرکت میدهد و با صدای عکاس لبهایش را غنچه میکند.
تا رسیدن به اینجا او راه زیادی را از وقتی در استخر مسابقه میداد، پیموده است و راهی بسیار طولانیتر از زمانی که کارش را شروع کرد.
کرازو در مرگن، روستای کوچکی در جنوب قزاقستان به دنیا آمد. سال ۱۹۹۳ بود و فقط دو سال از زمانی که کشورش مستقل شده بود میگذشت. جدا شدن از اتحاد جماهیر شوروی زخمهایی را بجا گذاشته بود.
مزرعههای مرگن محصول کمی داده بودند و از تعداد مشتریان کاسته شده بود. اوضاع شغلی خانواده کرازو ترسناک و جیبشان خالی بود. روزها بود که به النا و خواهر و برادرانش فقط چای و نان داده شده بود.
در هفت سالگی کرازو، اوضاع حتی سختتر هم شد. معلمانش متوجه شدند که او تخته را به خوبی نمیبیند و سر کلاس چشمانش را تنگ میکند تا بهتر ببیند و موقع خواندن کتاب هم آن را نزدیک دماغش میگرفت تا بتواند خطوط نوشته را تشخیص دهد.
مهاجرت برای خانواده ضروری بود. آنها باید جایی میرفتند که دخترها بهتر آموزش میدیدند.
ابتدا راهی روسیه شدند و به مسکو، پایتخت این کشور رفتند. آنجا پزشکان تشخیص دادند که کرازو به بیماری " تباهی لکه زرد" چشم مبتلاست و به یک مدرسه شبانهروزی مخصوص افراد معلول فرستاده شد؛ مدرسهای که در آن خشونت بین شاگردان و معلمها عادی بود.
النا ۱۱ ساله بود که خانواده کرازو تصمیم گرفتند در آلمان ساکن شوند.
او میگوید: "عوض کردن کشورها کار آسانی نبود. من از یک دهکده کوچک با شیوه زندگی اروپایی آمده بودم و آلمان کاملا برایم جدید بود. اما این بهترین گزینه برای خانواده بود. از زندگی در آلمان واقعا راضی هستم، چون افراد زیادی اینجا هستند که کمک کردند تا خودم را بشناسم."
یکی از آنها مایک هویر، معلم ورزش بود. او کرازو را (که مانند یک ماهی بیرون از آب بود) دید و فهمید که شنا کردن میتواند برایش مفری باشد.
در طول هفته شنا میکرد و آخر هفتهها در یک باشگاه تکنو در برلین میرقصید.
سال ۲۰۱۲ به عنوان یک نوجوان راهی المپیک لندن شد و در ۱۸ سالگی برای آلمان مدال نقره گرفت. سال بعد اولین عنوان قهرمانی جهانش را به دست آورد. سال ۲۰۱۶ هم در قورباغه که شنای تخصصیاش است، رکورد جهان را شکست.
این موفقیتها درهای بیشتری را به روی کرازو گشود: "پس از قهرمانی جهان و شکست رکورد جهان و آن دستاوردها من کمی محبوب شده بودم، ولی درخواست پلیبوی برای عکاسی از من خیلی مهم بود."
"اولین آدم معلولی بودم که تصویرم روی جلد این مجله رفت. این گامی بود به سوی این که به مردم دنیا نشان دهیم، افرادی که دارای معلولیت هستند هم فرقی با بقیه ندارند."
سایر ورزشکاران پارالمپیکی نیز قبلا چنین کاری کرده بودند. جانی پیکاک، دونده بریتانیایی سال ۲۰۱۳ با بالاتنه لخت برای مجله "اتیتود" عکس گرفت. سارا راینرتسن آمریکایی نیز که مانند پیکاک دچار قطع عضو از زیر زانو شده است، سال ۲۰۰۹ عکس برهنهای برای "ائیاسپیان" گرفت.
ولی تصویر کرازو روی نسخه آلمانی مجله پلیبوی که به طور جسورانهای اروتیک بود، سر و صدای بیشتری به وجود آورد.
عکسهای کرازو که در اکتبر ۲۰۲۰ چاپ شدند، حتی موجب بروز انتقاداتی میان ورزشکاران پارالمپیکی شد. نگاه ما به پارالمپیکیها چگونه است؟ دیدن این تصاویر ما را معذب نمیکند؟ یک ورزشکار روی ویلچر چطور؟ یا یکی که دچار فلج مغزی است؟
کرازو میگوید: "من میخواستم نشان دهم که افراد معلول هم مثل افراد بدون معلولیت هستند. ما شانس برابری برای زندگی میخواهیم و این که فارغ از معلولیت، خودمان را دوست بداریم."
"در آلمان بعضی از افراد نسبت به معلولیت رویکردی خجالتی یا مضطرب دارند. نمیدانم چرا. ما خطرناک نیستیم. ما آدمهای عادی هستیم. این چالش من بود که نشان دهیم کاملا معمولی هستیم و آنها میتوانند مثل بقیه مردم در مورد ما حرف بزنند."
"خیلی از زنان و افراد مختلف در اینستاگرام از من تشکر کردند و گفتند که به آنها انگیزه دادهام و موجب شدهام احساس بهتری داشته باشند. شنیدن این حرفها خیلی زیبا بود."
البته همه با این کار موافق نبودند از جمله والدین کرازو که از آلمان به یک منطقه روستایی در قزاقستان برگشته بودند و فاصله فرهنگی عمیقی بینشان ایجاد شده بود.
به هر حال پس از مدتی او آرامشش را دوباره پیدا کرد. یک سال بعد از این که برای پلیبوی عکس گرفت، دوباره به استخر برگشته بود و تشنه گرفتن مدالهای تازه بود.
سپتامبر ۲۰۲۱، در میانه مسیر ماده ۱۰۰ متر قورباغه پارالمپیک توکیو، کرازو احساس کرد که یک جای کار ایراد دارد.
او گفت: "بعد از ۵۰ متر اول، یک طول مانده به آخر مسابقه با خودم گفتم، شاید یک نفر زودتر از من به دیواره استخر رسیده و برگشته است. گفتم، شاید ربکا از من سریعتر است."
منظور او از ربکا، شناگر بریتانیایی ربکا ردفرن بود. او در واقع هم حدود یک ثانیه یا بیشتر از کرازو جلو بود. کرازو احساس میکرد که یک بار دیگر رویای مدال طلای المپیک او در حال فنا شدن است.
پنج سال قبل از آن در المپیک ۲۰۱۶ ریودوژانیرو، کرازو که رکورد جهان را نیز در اختیار داشت، بخت اول قهرمانی بود ولی پنجم شد. این بار مصمم بود که از تکرار آن اتفاق جلوگیری کند. او و ربکا شانه به شانه هم پیش میرفتند، اما در پایان ورزشکار آلمانی بود که زودتر دیواره استخر را لمس کرد.
کرازو میگوید: "من باید از فردی که کنار استخر بود، میپرسیدم که چه زمانی بدست آوردهام. بعد از آن بود که فهمیدم برنده شدهام. لحظهای بسیار احساسی بود. سخت تلاش کرده بودم و خیلی چیزها را برای آن مدال قربانی کرده بودم و بنابراین آن موقع خوشحالترین دختر جهان بودم."
بعد از پارالمپیک، کرازو جشن گرفت و سفر رفت و با دوست پسرش نامزد کرد. زندگی خوب بود البته به غیر از سردردهای بدی که داشت.
او در توکیو هم سردرد داشت اما آن را به حساب "جت لگ" (بیخوابی و ناراحتی ناشی از مسافرت طولانی با هواپیما)، محیط تازه و فشار ناشی از آمادگی برای مسابقات گذاشت. اما سردردها در پاریس و زمانی که داشت تعطیلات پس از مسابقات را میگذراند، شدت گرفت.
یک روز بعد از ظهر او راهی بیمارستان شد تا "امآرآی" بگیرد و نامزدش فیلیپ هم مشغول خریدن حلقههای عروسی شد. جواب آزمایش نشان داد که او یک غده بدخیم مغزی دارد.
کرازو میگوید: "حال خیلی خوشی داشتم اما یک ثانیه بعد جواب آزمایش را که دیدم، احساس کردم کاملا ویران شدهام. تمام حس خوبم از بین رفت."
جراحی کرد و در ۱۰ ماه بعد از آن مشغول شیمی درمانی و پرتو درمانی شد. در میانه مصاحبه ما او از آخرین وضعیت (خوشبختانه مثبت) پزشکیاش مطلع شد.
کرازو که حالا ۲۸ ساله است، کماکان تمرین میکند، مسابقه میدهد و رویکرد یکسانی به ورزش و زندگی دارد: توجهی به سر و صداها نمیکند و تمام تمرکزش روی مسابقات است. چالش بعدی، مسابقات قهرمانی جهان است که ماه ژوئن در پرتغال برگزار میشود و پس از آن المپیک ۲۰۲۴ پاریس.
کرازو میگوید: "یکی از اولین سئوالاتی که بعد از جراحی پرسیدم این بود که کی میتوانم دوباره تمرین کنم؟ به نظرم یکی از مهمترین چیزها در زندگی این است که به جای در خانه نشستن و در مورد چیزهای وحشتناک فکر کردن، برای خودتان هدفهایی تعیین کنید."
کرازو هم به افقهای تازه میاندیشد و تصورات کهنه ما را به چالش میکشد.
النا کرازو از روی سکو شیرجه زد. لحظهای سکوت حاکم شد؛ زمانی کوتاه برای سکون. بعد دستهای او شروع به شکافتن آب کرد. پس از آن صدای برخورد دستهایش با آب میآمد و صدای هوایی که از بینیاش خارج میکرد. شروع به شمردن کرد، هر بار که زیر آب میرفت.
کرازو میگوید: "در آن لحظات اصلا نمیدانستم که در اطرافم چه میگذرد. بخشی از این برای معلولیتم بود و البته به دلیل متمرکز بودنم. تعداد دستهایی که میزدم را میشمردم تا بتوانم خودم را تطبیق دهم. این راهی بود که متوجه شوم بعد از کدام دستی که میزنم به انتهای استخر میرسم و باید به دیواره ضربه بزنم و برگردم."
"نمیدانستم در خط سه یا پنج یا هر بخش دیگر استخر چه رخ میدهد. فقط حواسم به خودم بود، به تکنیکم و به رقابتم."
دید کرازو مشکل جدی داشت، در واقع فقط سه درصد از قدرت بینایی او باقیمانده بود. نمیتوانست رقیبانش را ببیند و موقعیت آنها را تشخیص دهد.
او همچنین آن عکاس را هم نمیتوانست ببیند. ولی میتوانست صدای شاتر دوربینها و همین طور تشویق حاضران را تشخیص دهد.
کرازو حالا بجای سکوی پرش به استخر، روی سکوی چوبی یک گردشگاه ساحلی ایستاده است. دریای زیر پای او آبی و آرام است و خورشید بالای سرش میدرخشد. او فقط تکه پائینی یک بیکینی سفید را به تن دارد، دستش را میان موهایش حرکت میدهد و با صدای عکاس لبهایش را غنچه میکند.
تا رسیدن به اینجا او راه زیادی را از وقتی در استخر مسابقه میداد، پیموده است و راهی بسیار طولانیتر از زمانی که کارش را شروع کرد.
کرازو در مرگن، روستای کوچکی در جنوب قزاقستان به دنیا آمد. سال ۱۹۹۳ بود و فقط دو سال از زمانی که کشورش مستقل شده بود میگذشت. جدا شدن از اتحاد جماهیر شوروی زخمهایی را بجا گذاشته بود.
مزرعههای مرگن محصول کمی داده بودند و از تعداد مشتریان کاسته شده بود. اوضاع شغلی خانواده کرازو ترسناک و جیبشان خالی بود. روزها بود که به النا و خواهر و برادرانش فقط چای و نان داده شده بود.
در هفت سالگی کرازو، اوضاع حتی سختتر هم شد. معلمانش متوجه شدند که او تخته را به خوبی نمیبیند و سر کلاس چشمانش را تنگ میکند تا بهتر ببیند و موقع خواندن کتاب هم آن را نزدیک دماغش میگرفت تا بتواند خطوط نوشته را تشخیص دهد.
مهاجرت برای خانواده ضروری بود. آنها باید جایی میرفتند که دخترها بهتر آموزش میدیدند.
ابتدا راهی روسیه شدند و به مسکو، پایتخت این کشور رفتند. آنجا پزشکان تشخیص دادند که کرازو به بیماری " تباهی لکه زرد" چشم مبتلاست و به یک مدرسه شبانهروزی مخصوص افراد معلول فرستاده شد؛ مدرسهای که در آن خشونت بین شاگردان و معلمها عادی بود.
النا ۱۱ ساله بود که خانواده کرازو تصمیم گرفتند در آلمان ساکن شوند.
او میگوید: "عوض کردن کشورها کار آسانی نبود. من از یک دهکده کوچک با شیوه زندگی اروپایی آمده بودم و آلمان کاملا برایم جدید بود. اما این بهترین گزینه برای خانواده بود. از زندگی در آلمان واقعا راضی هستم، چون افراد زیادی اینجا هستند که کمک کردند تا خودم را بشناسم."
یکی از آنها مایک هویر، معلم ورزش بود. او کرازو را (که مانند یک ماهی بیرون از آب بود) دید و فهمید که شنا کردن میتواند برایش مفری باشد.
در طول هفته شنا میکرد و آخر هفتهها در یک باشگاه تکنو در برلین میرقصید.
سال ۲۰۱۲ به عنوان یک نوجوان راهی المپیک لندن شد و در ۱۸ سالگی برای آلمان مدال نقره گرفت. سال بعد اولین عنوان قهرمانی جهانش را به دست آورد. سال ۲۰۱۶ هم در قورباغه که شنای تخصصیاش است، رکورد جهان را شکست.
این موفقیتها درهای بیشتری را به روی کرازو گشود: "پس از قهرمانی جهان و شکست رکورد جهان و آن دستاوردها من کمی محبوب شده بودم، ولی درخواست پلیبوی برای عکاسی از من خیلی مهم بود."
"اولین آدم معلولی بودم که تصویرم روی جلد این مجله رفت. این گامی بود به سوی این که به مردم دنیا نشان دهیم، افرادی که دارای معلولیت هستند هم فرقی با بقیه ندارند."
سایر ورزشکاران پارالمپیکی نیز قبلا چنین کاری کرده بودند. جانی پیکاک، دونده بریتانیایی سال ۲۰۱۳ با بالاتنه لخت برای مجله "اتیتود" عکس گرفت. سارا راینرتسن آمریکایی نیز که مانند پیکاک دچار قطع عضو از زیر زانو شده است، سال ۲۰۰۹ عکس برهنهای برای "ائیاسپیان" گرفت.
ولی تصویر کرازو روی نسخه آلمانی مجله پلیبوی که به طور جسورانهای اروتیک بود، سر و صدای بیشتری به وجود آورد.
عکسهای کرازو که در اکتبر ۲۰۲۰ چاپ شدند، حتی موجب بروز انتقاداتی میان ورزشکاران پارالمپیکی شد. نگاه ما به پارالمپیکیها چگونه است؟ دیدن این تصاویر ما را معذب نمیکند؟ یک ورزشکار روی ویلچر چطور؟ یا یکی که دچار فلج مغزی است؟
کرازو میگوید: "من میخواستم نشان دهم که افراد معلول هم مثل افراد بدون معلولیت هستند. ما شانس برابری برای زندگی میخواهیم و این که فارغ از معلولیت، خودمان را دوست بداریم."
"در آلمان بعضی از افراد نسبت به معلولیت رویکردی خجالتی یا مضطرب دارند. نمیدانم چرا. ما خطرناک نیستیم. ما آدمهای عادی هستیم. این چالش من بود که نشان دهیم کاملا معمولی هستیم و آنها میتوانند مثل بقیه مردم در مورد ما حرف بزنند."
"خیلی از زنان و افراد مختلف در اینستاگرام از من تشکر کردند و گفتند که به آنها انگیزه دادهام و موجب شدهام احساس بهتری داشته باشند. شنیدن این حرفها خیلی زیبا بود."
البته همه با این کار موافق نبودند از جمله والدین کرازو که از آلمان به یک منطقه روستایی در قزاقستان برگشته بودند و فاصله فرهنگی عمیقی بینشان ایجاد شده بود.
به هر حال پس از مدتی او آرامشش را دوباره پیدا کرد. یک سال بعد از این که برای پلیبوی عکس گرفت، دوباره به استخر برگشته بود و تشنه گرفتن مدالهای تازه بود.
سپتامبر ۲۰۲۱، در میانه مسیر ماده ۱۰۰ متر قورباغه پارالمپیک توکیو، کرازو احساس کرد که یک جای کار ایراد دارد.
او گفت: "بعد از ۵۰ متر اول، یک طول مانده به آخر مسابقه با خودم گفتم، شاید یک نفر زودتر از من به دیواره استخر رسیده و برگشته است. گفتم، شاید ربکا از من سریعتر است."
منظور او از ربکا، شناگر بریتانیایی ربکا ردفرن بود. او در واقع هم حدود یک ثانیه یا بیشتر از کرازو جلو بود. کرازو احساس میکرد که یک بار دیگر رویای مدال طلای المپیک او در حال فنا شدن است.
پنج سال قبل از آن در المپیک ۲۰۱۶ ریودوژانیرو، کرازو که رکورد جهان را نیز در اختیار داشت، بخت اول قهرمانی بود ولی پنجم شد. این بار مصمم بود که از تکرار آن اتفاق جلوگیری کند. او و ربکا شانه به شانه هم پیش میرفتند، اما در پایان ورزشکار آلمانی بود که زودتر دیواره استخر را لمس کرد.
کرازو میگوید: "من باید از فردی که کنار استخر بود، میپرسیدم که چه زمانی بدست آوردهام. بعد از آن بود که فهمیدم برنده شدهام. لحظهای بسیار احساسی بود. سخت تلاش کرده بودم و خیلی چیزها را برای آن مدال قربانی کرده بودم و بنابراین آن موقع خوشحالترین دختر جهان بودم."
بعد از پارالمپیک، کرازو جشن گرفت و سفر رفت و با دوست پسرش نامزد کرد. زندگی خوب بود البته به غیر از سردردهای بدی که داشت.
او در توکیو هم سردرد داشت اما آن را به حساب "جت لگ" (بیخوابی و ناراحتی ناشی از مسافرت طولانی با هواپیما)، محیط تازه و فشار ناشی از آمادگی برای مسابقات گذاشت. اما سردردها در پاریس و زمانی که داشت تعطیلات پس از مسابقات را میگذراند، شدت گرفت.
یک روز بعد از ظهر او راهی بیمارستان شد تا "امآرآی" بگیرد و نامزدش فیلیپ هم مشغول خریدن حلقههای عروسی شد. جواب آزمایش نشان داد که او یک غده بدخیم مغزی دارد.
کرازو میگوید: "حال خیلی خوشی داشتم اما یک ثانیه بعد جواب آزمایش را که دیدم، احساس کردم کاملا ویران شدهام. تمام حس خوبم از بین رفت."
جراحی کرد و در ۱۰ ماه بعد از آن مشغول شیمی درمانی و پرتو درمانی شد. در میانه مصاحبه ما او از آخرین وضعیت (خوشبختانه مثبت) پزشکیاش مطلع شد.
کرازو که حالا ۲۸ ساله است، کماکان تمرین میکند، مسابقه میدهد و رویکرد یکسانی به ورزش و زندگی دارد: توجهی به سر و صداها نمیکند و تمام تمرکزش روی مسابقات است. چالش بعدی، مسابقات قهرمانی جهان است که ماه ژوئن در پرتغال برگزار میشود و پس از آن المپیک ۲۰۲۴ پاریس.
کرازو میگوید: "یکی از اولین سئوالاتی که بعد از جراحی پرسیدم این بود که کی میتوانم دوباره تمرین کنم؟ به نظرم یکی از مهمترین چیزها در زندگی این است که به جای در خانه نشستن و در مورد چیزهای وحشتناک فکر کردن، برای خودتان هدفهایی تعیین کنید."
کرازو هم به افقهای تازه میاندیشد و تصورات کهنه ما را به چالش میکشد.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: النا کرازو، قهرمان پارالمپیک که عکسش روی جلد پلیبوی رفت