رسانه‌های جریان‌ساز و فضای مجازی تا چه میزان بر نتایج انتخابات اثرگذارند؟

از اوایل هزاره سوم و با پیشرفت فناوری در زمینه ارتباطات، نقش رسانه‌ها و فضای مجازی به‌اندازه‌ای اهمیت یافته که همواره به موضوع مورد بحث صاحب‌نظران علم سیاست و جامعه‌شناسان سیاسی تبدیل شده‌است. اگر چه پیشتر تنها تمرکز بر رسانه‌های رسمی جریان‌ساز در زمینه وقایع اجتماعی و سیاسی همچون انتخابات بود، اینک بسیاری از اهمیت شبکه‌های اجتماعی، تنوع و نفوذ آن‌ها دَم می‌زنند و معتقدند شبکه‌های غیررسمی اجتماعی نوین در قامت رقیبی قدرتمند برای رسانه‌های رسمی و اصلی ظاهر شده‌اند.

در این نوشتار به میزان اثرگذاری و راه‌های نفوذ رسانه‌های اصلی بر انتخابات و نقش و جایگاه شبکه‌های اجتماعی در تغییر روند و مسیر انتخابات پرداخته شده است.

مسیر‌های نفوذ رسانه‌ها در انتخابات

تارنمای «دانشکده روزنامه‌نگاری و ارتباطات» (journalism.uoregon) در گزارشی با عنوان «۶ راه نفوذ رسانه‌ها در انتخابات»، می‌نویسد: از زمانی که متمم اول قانون اساسی آزادی مطبوعات را به عنوان سنگ بنای دموکراسی آمریکایی تعیین کرد، رسانه‌ها نقش مهمی در سیاست ایفا کردند. رای‌دهندگان برای تصمیم‌گیری آگاهانه به اطلاعات نیاز دارند و این وظیفه روزنامه‌نگاران است که این اطلاعات را در اختیار آن‌ها قرار دهد. اما آیا رسانه‌ها می‌توانند نتیجه یک انتخابات را تغییر دهند؟

در انتخابات ریاست‌جمهوری پیشین آمریکا «دونالد ترامپ» مدعی شد در این رقابت‌ها از طریق پوشش رسانه‌ای مغرضانه «تقلب» شده‌است. از طرفی تغییرات اخیر در چشم‌انداز رسانه‌ای، شیوه تعامل مطبوعات با نامزدها، پویش‌ها و رای‌دهندگان را تغییر داده است. در دنیای کنونی که رسانه‌ها نقش پررنگی در تصمیم‌گیری‌های حیاتی جامعه ایفا می‌کنند، شناخت مسیر‌های نفوذ این اهرم آن هم در زمان انتخابات اهمیت زیادی دارد.

الف _ میزان پوشش خبری

نخستین راهی که روزنامه‌نگاران در انتخابات تاثیر می‌گذارند، این است که کدام نامزد‌ها و چه میزان از اخبار مربوط به آنان را پوشش دهند. این انتخاب‌ها به تنهایی می‌تواند تاثیر زیادی بر برداشت رای‌دهندگان داشته‌باشد. هر چقدر هم که باورش سخت باشد، مهمترین چیزی که باعث شناخته‌شدن در انتخابات می‌شود، نام بردن از نامزد‌های انتخاباتی در رسانه‌هاست. تحقیقات نشان داده برخی از نامزد‌ها به معنای واقعی کلمه نامرئی و ناشناس باقی می‌مانند، زیرا در رسانه‌ها توجهی به آنان نمی‌شود.

نخستین راهی که روزنامه‌نگاران در انتخابات تاثیر می‌گذارند، این است که کدام نامزد‌ها و چه مقدار از اخبار مربوط به آنان را پوشش دهند؛ این انتخاب‌ها به تنهایی می‌تواند تاثیر زیادی بر برداشت رای‌دهندگان داشته باشد. ب _ تعصب و قطبی‌شدن
تحقیقات نشان می‌دهد بسیاری از رسانه‌های بزرگ، مخاطبان مربوط به حزبی خاص را به خود جذب می‌کنند؛ امری که نشان‌دهنده سوگیری‌های سیاسی در پوشش خبری آنهاست. بخشی از انگیزه این پدیده نیز تجارت است؛ از آنجایی که مصرف‌کنندگان اخبار امروزی می‌توانند حقایق اساسی را از طریق یک جست‌وجوی سریع اینترنتی به‌دست آورند، بسیاری از نشریات با حرکت از سمت اخبار مستقیم به حوزه تحلیل، خود را متمایز کرده‌اند. متاسفانه، به نظر می‌رسد شکاف‌های سیاسی فزاینده رسانه‌ها باعث دوقطبی شدن مردم نیز می‌شود.

ج _ رسانه‌های اجتماعی

اتاق پژواک و مسیر مستقیم تاثیر بر اجتماع: بر اساس مطالعه اخیر «مرکز تحقیقات پیو»، ۶۲ درصد از آمریکایی‌ها اخبار خود را از طریق رسانه‌های اجتماعی دریافت می‌کنند. چیزی که باید به آن توجه شود این است، اخباری که می‌بینند به شدت فیلتر شده؛ به عنوان مثال، آنچه در فیس‌بوک می‌بینید توسط الگوریتم‌هایی دیکته می‌شود. این الگوریتم‌ها بر اساس آنچه دوست دارید یا ندارید، آنچه را که درباره آن نظر می‌دهید و روی آن کلیک می‌کنید، تصمیم می‌گیرند چه چیزی ببینید و محتوا‌های مشابه را به مخاطب نشان می‌دهد. بنابراین، به‌جای دریافت تنوع دیدگاه‌هایی که به گفتمان سیاسی کمک می‌کند، ما شاهد پژواک هستیم.

از سوی دیگر، به واسطه رسانه‌های اجتماعی، کاربران دسترسی بیشتری را نسبت به قبل به نامزد‌های انتخاباتی دارند. با رسانه‌های اجتماعی، رای‌دهندگان ممکن است بر این باور باشند که با نامزدی که احتمالا هرگز حضوری ملاقات نخواهند کرد، رابطه صمیمی دارند. افزون بر آن، نامزد‌ها کنترل بی‌سابق‌های بر تصاویری که منتشر می‌کنند، دارند. رسانه‌های اجتماعی به نامزد‌ها ابزاری مستقیم برای برقراری ارتباط با مردم رای‌دهنده می‌دهند و در نتیجه رسانه‌های خبری را دور می‌زنند.

د _ یک عکس به اندازه یک گزارش ارزش دارد

برای بیشتر مردم، تصاویر تاثیر خیلی بیشتری نسبت به کلمات روی صفحه دارند. تحقیقات ارتباط بصری نشان داده تصاویر، به ویژه تصاویر مربوط به نامزد‌های سیاسی، احساسات، اعمال، واقع‌گرایی و اعتبار را منتقل می‌کنند. این تصاویر یک اثر ماندگار در ذهن مردم رای دهنده ایجاد می‌کند.

عکس‌هایی که سازمان‌های خبری برای انتشار انتخاب می‌کنند و عواملی مانند اندازه و طرح آن‌ها نیز می‌توانند بر ادراک رای‌دهندگان تاثیر بگذارند و همچنین سوگیری احتمالی رسانه را آشکار کنند.

برای بیشتر مردم، تصاویر تاثیر خیلی بیشتری نسبت به کلمات روی صفحه دارند. تحقیقات ارتباط بصری نشان داده تصاویر، به ویژه تصاویر مربوط به نامزد‌های سیاسی، احساسات، اعمال، واقع‌گرایی و اعتبار را منتقل می‌کنند. ه _ روزنامه‌نگاری داده‌محور
بررسی واقعیت، نظرسنجی و تداوم این چرخه: یکی از برجسته‌ترین پیشرفت‌ها در فضای روزنامه‌نگاری داده‌محور، ابزار‌هایی برای پیش‌بینی نتایج انتخابات هستند. سازمان‌هایی مانند «پالیتی‌فکت» (PolitiFact) و «فکت‌چک» (Factcheck.org) روزنامه‌نگاری داده‌محور با کیفیت انجام می‌دهند. آن‌ها پرسش‌های سختی در مورد آنچه نامزد‌ها می‌گویند می‌پرسند و آن‌ها را با سوابق موجود آزمایش می‌کنند.

بسیاری از داده‌های این نظرسنجی‌ها در پوشش‌های انتخاباتی استفاده می‌شود و نظرسنجی‌ها بر ادراک رای‌دهندگان تاثیر می‌گذارد. همچنین می‌دانیم که شیوه عملکرد نامزد‌ها در نظرسنجی‌ها می‌تواند بر نوع پوشش رسانه‌ای آن‌ها تاثیر بگذارد. رسانه‌ها به سمت نامزد‌های پیشتاز هجوم می‌آورند. هر چه نامزد‌ها پوشش رسانه‌ای بیشتری داشته‌باشند، تمایل به صعود در نظرسنجی‌ها بالاتر می‌روند؛ پویایی که می‌تواند به یک چرخه همیشگی تبدیل شود.

تاثیر رسانه‌های اصلی بر انتخابات؛ مطالعه موردی استرالیا

تارنمای «کانورسیشن» با طرح این پرسش که «رسانه‌های جریان اصلی چقدر در مبارزات انتخاباتی اهمیت و تاثیرگذاری دارند؟ بیشتر از چیزی که فکرش را بکنید»، نوشت: با وجود تغییرات متزلزل‌کننده‌ای که ارتباطات رسانه‌ای و روزنامه‌نگاری را از آغاز هزاره متشنج کرده، رسانه‌های جریان اصلی همچنان ارتباطات و پیوستگی خود را به ویژه در زمان انتخابات حفظ کرده‌اند.

براساس این گزارش، داده‌های مربوط به منابعی که مردم اخبار مورد نظر خود را از آن دریافت می‌کنند، این ارتباطات را به روشنی مشخص می‌کند. در سال ۲۰۲۱، حدود ۶۱ درصد از استرالیایی‌ها در یک هفته به طور متوسط از اخبار تلویزیون استفاده و ۴۷ درصد نیز خبر‌ها را از پلتفرم‌های خبری آنلاین مشاهده کردند. همه این اخبار تحت سلطه سازمان‌های رسانه‌ای مشخصی هستند. به عنوان مثال ۱۰ مورد از عنوان‌های برتر اخبار دیجیتال در ۱۲ ماه منتهی به دسامبر ۲۰۲۱ همه مربوط به رسانه‌های جریان اصلی بودند.

در حالی که تنها ۲۰ درصد از مردم از رسانه‌های چاپی استفاده می‌کردند که نشان دهنده کاهش استفاده از روزنامه از زمان انقلاب دیجیتال در سال ۲۰۰۶ است، داده‌های مرکز تحقیقات «روی مورگان» شرکت تحقیقات بازاریابی استرالیایی نشان می‌دهد که این کاهش ممکن است حداقل در برخی از بازار‌ها کُند شود.

برای دهه‌ها، نظرسنجی‌ها نشان داده که مراجعه‌کنندگان به رسانه‌های استرالیایی، بی‌طرفی در گزارش‌های خبری را بسیار ارزشمند می‌دانند و اخبار را با توجه به این ارزش‌ها در محتوای خبری رتبه‌بندی می‌کنند.

در گزارشی مربوط به اداره ارتباطات و رسانه استرالیا در سال ۲۰۲۰، به نظرسنجی انجام شده توسط مرکز تحقیقات مورگان در سال ۲۰۱۸ اشاره شد که در آن به ویژگی‌های یک رسانه قابل اعتماد برای مردم از دیدگاه خودشان اشاره شده است؛ دقت در گزارش‌دهی با کسب ۹۳ نظرات مردمی و بی‌طرفی در ارائه اخبار با کسب ۹۰ درصد رای مردم دو مورد از مهمترین موضوع‌ها بودند.

رسانه‌های اجتماعی همپای رسانه‌های جریان اصلی

تارنمای «کانورسیشن» در بخشی از گزارش خود این پرسش را مطرح می‌کند که «آیا قرار گرفتن مردم در معرض رسانه‌های اجتماعی و استفاده از آن به عنوان منبع اخبار ممکن است نظر آن‌ها را درباره اخبار و ارزیابی آن‌ها از ویژگی‌های مهم اخبار قابل اطمینان تغییر دهد؟»

به نوشته این تارنما، رسانه‌های اجتماعی با کسب ۵۲ درصد در حال حاضر دومین منبع خبری پردرآمد استرالیایی‌ها محسوب می‌شوند که فاصله چندانی از ۶۱ درصد استفاده مخاطبان از تلویزیون ندارند.

رسانه‌های اجتماعی با کسب ۵۲ درصد در حال حاضر دومین منبع خبری پردرآمد استرالیایی‌ها محسوب می‌شوند که فاصله چندانی از ۶۱ درصد استفاده مخاطبان از تلویزیون ندارند. ممکن است در عصر دوقطبی شدن شدید سیاسی، مردم اخباری را ترجیح دهند که به قیمت نادیده‌گرفتن بی‌طرفی، دیدگاه‌های مد نظر آن‌ها را تبلیغ کند؟
بدون شک محتوای خبری رسانه‌های اجتماعی که بسیاری از آن‌ها به هیچ وجه با استاندارد‌های مربوط به بی‌طرفی خبری نزدیک نیستند، این امر را برای گروه‌ها فراهم می‌کنند. این موضوع بیشتر در پویش‌های انتخاباتی رخ می‌دهد که در آن «گروه رسانه‌ای» با هر یک از رهبران احزاب اصلی سفر می‌کند و رسانه‌های اصلی را در اختیار دارند؛ رسانه‌های اجتماعی این اخبار خام را می‌گیرند و آن را به روش‌های مختلف برای سرگرم، خشمگین کردن یا بسیج کردن مردم تحریف می‌کنند.

به این ترتیب، اخبار جریان اصلی بر آنچه در رسانه‌های اجتماعی می‌گذرد تاثیر می‌گذارد و به دامنه و ارتباط رسانه‌های اصلی می‌افزاید، اما در طول این مسیر اخبار معمولا ویژگی‌های دقت و بی‌طرفی را که برا مردم ارزشمند است، از دست می‌دهند.

تناقض‌های زیادی در این زمینه وجود دارد. به عنوان نمونه مردم می‌گویند اعتمادشان به رسانه‌ها براساس دقت و بی‌طرفانه بودن گزارش است. اعتماد به رسانه‌های جریان اصلی بیشتر از اعتماد به رسانه‌های اجتماعی به عنوان منبع اخبار است؛ با این حال، هنوز هم اهمیت رسانه‌های اجتماعی به عنوان منبع اخبار افزایش بیشتری یافته‌اند در حالی که رسانه‌های جریان اصلی، به ویژه روزنامه‌ها، رو به کاهش بوده‌اند.

در واقع طنز تلخی خواهد بود اگر مخاطبان به واسطه شبکه‌های اجتماعی باز هم اخبار مورد نظر رسانه‌های اصلی را دریافت کنند و بی‌طرفی که سنگ بنای اعتماد مردم است، نادیده گرفته‌شود. این فقط یک طنز نیست بلکه یک فاجعه برای دموکراسی محسوب می‌شود.

تحقق دموکراسی به این بستگی دارد که رای‌دهندگان بستری از اطلاعات قابل اعتماد، دقیق و بی‌طرفانه در اختیار داشته باشند تا بر اساس آن، انتخاب‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را پایه گذاری کنند. تمرکز بر اشتباه‌ها و تئاتر‌های سیاسی از نوعی که تاکنون دیده‌ایم، چنین چیزی را محقق نمی‌کند.

از سوی دیگر، رسانه‌های خبری که به شدت از یک حزب طرفداری می‌کنند، روند ایجاد دو قطبی‌سازی را تشدید می‌کنند؛ موضوعی که اجماع دموکراتیک را تضعیف می‌کند. پیامد‌های این دوقطبی با حمله به ساختمان کنگره در واشنگتن در ۶ ژانویه (۱۷ دی) ۲۰۲۱ نشان داده شد.

تارنمای europarl نیز در گزارشی، نقش رسانه‌های اجتماعی را در میزان مشارکت شهروندان در انتخابات برجسته کرد و در این زمینه نوشت: با ارائه شکل جدیدی از ارتباط میان سیاستمداران و شهروندان، رسانه‌های اجتماعی ممکن است راهی برای افزایش مشارکت شهروندان در زندگی سیاسی، به ویژه در طول مبارزات انتخاباتی فراهم کنند.

رسانه‌های اجتماعی به بازیگران سیاسی، به ویژه احزاب کوچک‌تر یا نامزد‌های کمتر شناخته‌شده اجازه می‌دهند از فیلتر‌ها و محدودیت‌های رسانه‌های جمعی عبور کنند. آن‌ها می‌توانند بر روزنامه‌نگارانی که رسانه‌های اجتماعی را دنبال می‌کنند تاثیر بگذارند. در حالی که هدف قرار دادن رای‌دهندگان خاص در بسیاری از اتحادیه اروپا مشکل باشد، اما این پیام‌ها در فضای مجازی حداقل می‌توانند جوانان را به عنوان بزرگترین گروه کاربران رسانه‌های اجتماعی هدف قرار دهند.

رسانه‌های اجتماعی به بازیگران سیاسی، به ویژه احزاب کوچک‌تر یا نامزد‌های کمتر شناخته‌شده اجازه می‌دهند از فیلتر‌ها و محدودیت‌های رسانه‌های جمعی عبور کنند. آن‌ها می‌توانند برای سازماندهی یا تقویت مشارکت در رویداد‌های آفلاین استفاده شوند و می‌توانند جذابیت یک نامزد را افزایش دهند. تاثیر‌های شبکه‌ای رسانه‌های اجتماعی که انتقال یک پیام سیاسی از طریق ارتباطات اجتماعی را تقویت می‌کنند، رسانه‌های اجتماعی را به بخشی ارزشمند از پویش‌های انتخاباتی تبدیل می‌کنند.

در حالی که رسانه‌های اجتماعی به طور روزافزون در پویش‌ها در سراسر اروپا استفاده می‌شود، اما تاثیر نهایی آن‌ها در انتخابات هنوز به طور کامل مشخص نیست. ممکن است رسانه‌های اجتماعی تاثیر بسیار محدودی در جلب مشارکت شهروندانی که در صورت عدم استفاده از فضای مجازی نسبت به انتخابات بی‌تفاوت بودند، داشته‌باشند.

شاید مهم‌ترین جنبه رسانه‌های اجتماعی، اثر شبکه‌ای باشد که زمانی ایجاد می‌شود که فردی ویدئویی را دیده یا از صفحه‌ای بازدید کرده و یک توئیت را خوانده است و همان محتوا را به همه دوستان یا دنبال‌کنندگان خود ارسال می‌کند. این شبکه‌های درجه دو یعنی پیروانِ پیروان، ممکن است نشان‌دهنده روابط اجتماعی ضعیف باشند، اما می‌توانند بسیار بزرگ و وسیع باشند.
در زمینه سیاست، شبکه‌های درجه دوم برای یک حزب سیاسی هلندی و نامزد‌های آن ۱۸۰ میلیون نفر محاسبه شده است.

رسانه‌های جریان‌ساز و فضای مجازی چقدر بر نتایج انتخابات اثرگذارند؟

مورد شدید این اثر شبکه، موردی است که پیام به صورت ویروسی پخش می‌شود، یعنی توسط تعداد زیادی از کاربران رسانه‌های اجتماعی در مدت زمان کوتاهی توزیع یا دیده می‌شود. این ممکن است غیرمنتظره باشد؛ به عنوان مثال، در طول مبارزات انتخاباتی ۲۰۱۱، حزب مردم لهستان یک موزیک ویدئو منتشر کرد که بیش از ۱۳۰ هزار بازدید داشت؛ بازدیدی بسیار بیشتر از سایر کلیپ‌های ویدئویی سیاسی.

همه تحلیل‌گران درباره رسانه‌های اجتماعی و تاثیر آن بر سیاست و مبارزات سیاسی مثبت فکر نمی‌کنند. بسیاری از منتقدان، نقش رسانه‌های اجتماعی را برای تضعیف بحث‌های جدی، تشویق لفاظی‌های پوپولیستی و سیاسی سلبریتی‌ها و از بین بردن اقدامات جمعی مسئولانه برجسته می‌کنند.

پرسش اساسی در زمینه اتحادیه اروپا این است که آیا رسانه‌های اجتماعی در بسیج افرادی که به صورت آنلاین درگیرند، برای تعامل در دنیای واقعی و در نتیجه کاهش کمبود‌های دموکراتیک موثر هستند یا خیر؟

در پاسخ باید گفت در واقع نشانه‌هایی از افزایش فعالیت سیاسی در اینترنت و رسانه‌های اجتماعی به چشم می‌خورد. به عنوان مثال، یک نظرسنجی در بریتانیا در سال ۲۰۱۱ نشان داد ۹ درصد از مردم پیام الکترونیکی در حمایت از یک هدف سیاسی ارسال کرده‌اند و تعدادی معادل آن در رسانه‌های اجتماعی در مورد سیاست اظهارنظر کرده‌اند.
همچنین درصد افرادی که یک دادخواست آنلاین را امضا کردند، بین سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ دو برابر شد و به ۱۴ درصد رسید. یک مطالعه هلندی همچنین رابطه مثبتی بین استفاده سیاسی از اینترنت و مشارکت رای دهندگان نشان داد.

صرف‌نظر از میزان اثرگذاری فضای مجازی و رسانه‌های اصلی، این پرسش مطرح می‌شود که به راستی مردم چقدر از رسانه‌های جریان‌ساز اطلاع و آگاهی دارند؟

بسیاری از منتقدان، نقش رسانه‌های اجتماعی را برای تضعیف بحث‌های جدی، تشویق لفاظی‌های پوپولیستی و سیاسی سلبریتی‌ها و از بین بردن اقدامات جمعی مسئولانه برجسته می‌کنند. مردم رسانه‌های جریان‌ساز را می‌شناسند؟
تارنمای مرکز تحقیقاتی و افکارسنجی «پیو» تلاش کرده با نگاهی به جامعه آمریکا و رسانه‌های اصلی این کشور به عنوان غول‌های رسانه‌ای بزرگ جهان به این پرسش پاسخ دهد: اصطلاح «رسانه‌های اصلی یا جریان‌ساز» مدت‌هاست برای اشاره به رسانه‌های معتبر روزنامه‌نگاری در ایالات‌متحده استفاده می‌شود. در سال‌های اخیر، از این رسانه‌ها در زمینه‌های مختلف مورد انتقاد قرار گرفته‌اند.

حال پرسشی که مطرح می‌شود، این است که مردم جامعه تا چه اندازه با این رسانه‌های اصلی و جریان‌ساز آشنایی دارند؟
برای آگاهی بیشتر از اینکه آمریکایی‌ها درباره این اصطلاح چقدر اطلاعات دارند، مرکز تحقیقاتی پیو به صورت تصادفی گروهی از مردم آمریکا را انتخاب کرده و پرسید به نظر آنان کدامیک از ۱۳ خبرگزاری مطرح بخشی از رسانه‌های اصلی هستند؟

به طور کلی، بیشتر آمریکایی‌ها هفت مورد از این رسانه‌ها شامل رسانه خبری شبکه ملی «ای‌بی‌سی نیوز» (ABC News)، سه خبرگزاری اصلی شامل (MSNBC)، (فاکس نیوز) و CNN)) و سه نشریه چاپی قدیمی «نیویورک تایمز»، «وال استریت ژورنال» و «نیویورک پست» را بخشی از رسانه‌های جریان اصلی می‌دانند.

۶ رسانه باقی‌مانده در این نظرسنجی که پنج مورد از آن‌ها در ابتدا به عنوان نهاد‌های دیجیتالی آغاز به‌کار کردند، پاسخ‌های متفاوتی را از سوی مردم دریافت کردند، بیشتر آمریکایی‌ها گفتند به اندازه کافی نمی‌دانند که هر کدام بخشی از رسانه‌های اصلی هستند یا خیر.

برای مثال، تقریبا دو سوم پاسخ‌دهندگان یعنی ۶۵ درصد می‌گویند به اندازه کافی نمی‌دانند که آیا وُکس (Vox) بخشی از رسانه اصلی است یا خیر؛ همچنین بیشتر مردم یعنی ۵۷ درصد درباره نیوزمکس (Newsmax) و ۵۶ درصد نیز درباره بریت‌بارت (Breitbart) همین نظر را داشتند.

آمریکایی‌ها اندکی بیشتر احتمال می‌دهند که هاف‌پُست (HuffPost) بخشی از رسانه اصلی است تا اینکه بخشی از آن نباشد؛ یعنی۳۷ درصد در مقابل ۲۰ درصد، در حالی که عکس این موضوع برای بازفید (BuzzFeed) یعنی ۲۲ درصد در مقابل ۳۱ درصد و همچنین درباره نمایش رادیویی «شان هانیتی» ۲۰ درصد در مقابل ۳۷ درصد صادق است. با این حال، بیشتر افراد می‌گویند اطلاعات کافی در مورد هر یک از این رسانه‌ها ندارند.

منبع: ایرنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: رسانه‌های جریان‌ساز و فضای مجازی تا چه میزان بر نتایج انتخابات اثرگذارند؟