میدان اعدام تهران و تاریخچه و عکس آن در تهران قدیم
خیلی وقت است که مانند سایر میدانهای تهران تبدیل به فضای سبز شدهاست و دیگر خبری از چوبههای دار، طناب و جسدهای آویزان شده در آن نیست و کسی را هم یاد ماجراهای اعدام نمیاندازد. بااینحال مردم مخصوصاً قدیمیها هنوز آن را به نام قبلیاش میشناسند، میدان اعدام.
پساز پایتخت شدن تهران، مطابق معمول تمام حکومتها مکانی برای مجازات محکومین و انجام مراسم اعدام در این شهر نیز تعیین شد و حکومت قاجار سبزهمیدان را برای انجام این کار انتخاب کرد.
🛎️ همین حالا روی این متن کلیک کنید، به تلگرام پندار سریال بیایید و سریال ببینید و در جریان حواشی باشید 🛎️تا اوایل دوره ناصری مجازاتها و اعدامها در این محل انجام میشد، تااینکه بین سالهای ۱۲۴۶ تا ۱۲۴۸ خورشیدی برای توسعه و گسترش شهر تهران به دستور ناصرالدینشاه بخشی از حصار صفوی که نزدیک دروازه نو بود، خراب شد.
دروازه نو به دستور محمد شاه قاجار چند سال قبل بنا شده بود بههمین خاطر به آن دروازه محمدیه نیز میگفتند، پساز خراب کردن حصار صفوی و پر کردن خندقهای پشت آن میدانگاهی خاکی در تقاطع خیابان قبرستان یا مولوی فعلی و خیابان دروازه غار ایجاد شد و به دلیل نزدیکی این میدان ایجاد شده به دروازه محمدیه نام آن را میدان محمدیه گذاشتند و چون این میدان خارج از شهر محسوب میشد پساز مدتی بساط اعدامها از سبزهمیدان جمعشده و به این مکان منتقل شد.
وسط این میدان خاکی، سکویی گرد از آجر ساخته شد و روی آن وسیلهای به نام قاپوق یا همان تختهبند قرار گرفت. قاپوق از تخته چوبی ساخته میشد که روی پایهای چوبی قرار داشت روی این تخته سه سوراخ یکی برای سر و دو عدد برای دستها ایجاد میشد و مجرمان را برای تنبیه، شکنجه و یا سر بریدن طوری ثابت نگه میداشت که جلاد یا همان میرغضبهای حکومت قاجار بتوانند حکم را بهراحتی اجرا کنند. بههمین خاطر پساز مدتی با اجرای حکمهای شلاق و شکنجه این میدان به میدان پای قاپوق معروف شد.
مراسم اعدام از همان ابتدا تماشاچی داشت و مردم از دور و نزدیک برای دیدن صحنه گردنزنی یا شکنجه مجرمان به این میدان میآمدند و در آن زمان میرغضبان نیز برای خود برو و بیایی پیدا کرده بودند.
از یک طرف با اجرای حکم از حکومت دستمزد گرفته و از طرف دیگر به وسیله ترسی که بین مردم از خودشان ایجاد کرده بودند کسب درآمد میکردند.
ماجرا از این قرار بود که دولت مجرم محکوم به اعدام را روز آخر به دست میرغضبان و دستیاران آنها میسپرد، آنها مجرمان را با پای پیاده در کوچه و بازار و قبرستانها میچرخاندند و آنها را مجبور به گدایی از مردم میکردند، گاهی بینی محکومان را سوراخ، زنجیری به آن وصل میکردند و توسط زنجیر محکومان را بین مردم میچرخاندند و یا حتی گوششان را میبریدند تا درس عبرتی برای سایرین باشد.
در برخی مواقع مردم تمایلی به پرداخت پول بابت گدایی فرد محکوم نداشتند، آنوقت بود که میرغضب بههمراه دستیارانش به جان محکوم بیچاره افتاده و آنقدر او را کتک زده و روی زمین با غل و زنجیر میکشیدند تا دل اهالی برای او بسوزد و برای اینکه مجرم کمتر عذاب بکشد، این پول را پرداخت کنند، تا میر غضب به مبلغ مورد نظرش برسد و حکم را زودتر اجرا کند.
این را هم ببینید: مختصر و مفید: ناصرالدین شاه قاجاربعدها این روش گدایی در بین مردم به “حق تیغ” معروف شد. اما قضیه به اینجا ختم نمیشد و میرغضب قبل از اجرای حکم از خانواده اعدامی نیز درخواست پول میکرد، اگر آنها به او پول پرداخت میکردند میرغضب بهسرعت و بهراحتی کار محکوم را تمام میکرد. اما اگر نمیتوانستند رضایت جناب میرغضب را جلب کنند و یا بدتر اگر باعث ناراحتی او میشدند، اعدامی بیچاره به فجیعترین و دردناکترین شکل ممکن کشته میشد. مردم به این روش پول گرفتن نیز “پای قاپوق” میگفتند که نام میدان نیز برگرفته از همین اصطلاح بود.
گاهی اوقات بازماندگان اعدامی که میخواستند لباسهای او را به یادگار نگه دارند مجبور به خرید لباسها از میرغضب میشدند.
اگر فرد محکوم به اعدام جرمش قتل بود، میرغضب از خانواده مقتول نیز پول میگرفته تا حکم را به بدترین روش اجرا کند و قبلاز اجرای حکم بهحدی قاتل را شکنجه میداد و دمار از روزگارش در میآورد که مجرم صد بار میمرد و زنده میشد.
کار جلادی سابقهای به قدمت بشر دارد و میتوان گفت مخصوص دوران قاجار نبوده و همیشه حکومتها برای زهر چشم گرفتن از دشمنان، مجرمان و مردم به افرادی نیاز داشتند که بدون ذرهای ترحم سر ببرند و پوست بکنند.
شاهان و شاهزادگان و حاکمان قاجار هم برای اجرای مجازات دست به ابتکارات جدیدی میزدند و اعدام و شکنجه را در سراسر ایران به روشهای مختلفی اجرا میکردند.
یکی از روشهای معمول مجازات در آن دوره خفه کردن و سر بریدن مجرم در مقابل شاه بود طوری که محکوم بیچاره را به حضور شاه آورده، به او غذایی که در مطبخ سلطانی آمادهشده بود میخوراندند و قلیانی را نیز برای کشیدن آماده میکردند. در تمام مدت غذا خوردن چای نوشیدن و قلیان کشیدن مجرم، شاه و درباریان او را تماشا میکردند.
حتی زنان حرمسرا نیز از پشت پردههای توری این صحنه را میدیدند. پس از این مراسم به دستور شاه میرغضب وارد میشد به محکوم جرعهای آب داده سپس سر او را گوش تا گوش میبرید و روی سینهاش میگذاشت. آنگاه شاه پساز پایان مراسم با رضایت مقداری سکه به عنوان کفاره روی جنازه میریخت.
یکی دیگر از روشهای مجازات مجرمان در دوره قاجار بستن مجرم جلوی لوله توپ بود. این روش ابتدا در مکانهایی که وضع حاکم منطقه خوب بوده و قادر به پرداخت مخارج باروت بود رواج پیدا کرد و معمولاً دزدها و راهزنها را جلوی توپ میبستند.
این را هم ببینید: محمدشاه قاجار که بود؟ چه کرد؟ و چه اهمیتی دارد؟اما بعدها این مجازات چنان عمومی شد که هر مجرمی را که هوس میکردند جلوی توپ میگذاشتند.
این روش در دوره ناصرالدینشاه در برخی از نقاط کشور ازجمله پایتخت بکار میرفت و آنقدر زیاد شده بود، که اصطلاح “گوشت جلوی توپ” بین مردم پایتخت و سپس مابقی نقاط کشور رایج شد.
در بعضی از شهرها به دلیل هزینه نکردن برای توپ و باروت حاکمان از روش “زندهبهگور کردن” و یا “گچ گرفتن” محکومان استفاده میکردند، آنها مجرم را داخل گودالی قرار داده و آن را با خاک و دوغاب گچ پر میکردند.
اما سر محکوم را بیرون از خاک قرار میدادند تا مدت بیشتری زنده بماند و عذاب بکشد و سبب عبرت مردم شود. حتی گاهی مجرم را سر و ته داخل گودال خاک میکردند.
بیشتر ببینید:رسم و رسومات کثیف عصر قاجار درباره بکارت دختران
24 اردیبهشت 1401پرچم شیر و خورشید، ریشههای تاریخی و معنای واقعی آن
24 اردیبهشت 1401 قبلی بعدیاما گچ گرفتن؛ این روش بیشتر برای مجازات راهزنها استفاده میشد، محکوم را در جایی معین نگه داشته، اطراف آن را با آجر و گچ پوشانده تا به شکل مجسمهای سفید دربیاید، سپس مسیری را برای ادرار و تنفس روی مجسمه باز میگذاشتند تا مجرم بیشتر زنده مانده و رنج بکشد و در یک فرایند دردناک و تدریجی جانش را از دست بدهد. در نهایت این مجسمههای گچی را معمولاً در حاشیه راهها و مسیر کاروانها قرار میدادند، تا عبرتی برای سایر راهزنها باشند.
گاهی مردم بیگناهی که مقابل حاکمان و یا شاهزادههای قاجار میایستادند را نیز با همین روش دردناک مجازات میکردند.
اما در دوره قاجار روشهای مجازات دیگری برای افراد معروف و صاحبمنصب وجود داشت.
مانند بریدن رگ دست محکومان. در این روش مأموران شریانهای فرد را میبریدند و او را به حال خودش رها میکردند تا خون بدن او آهسته خارج شده و بمیرد.
امیرکبیر یکی از اشخاصی بود که به همین شکل به قتل رسید.
روش دیگر برای کشتن بزرگان و مخالفان حکومت در زمان قاجار روشی بود بنام قهوه قجری، از این قهوه در دربار برای کشتن افراد استفاده میشد و پساز دوران ناصرالدینشاه رواج بیشتری پیدا کرد، پسر او ظلالسلطان حاکم اصفهان از این قهوه مسموم به سیانور یا آرسنیک بسیار استفاده میکرد، ظلالسلطان با این روش افراد باکفایت بسیاری مانند “میرزا حبیبالله انصاری” معروف به “مشیرالملک” را مسموم کرد و به قتل رساند.
در بین این کشتارها شکنجههایی نیز وجود داشت که در دوران قاجار از آنها برای تنبیه مجرمان در مقابل مردم و یا برای گرفتن اعتراف در زندانها استفاده میشد.
از میان تنبیهاتی که در شهر و در مقابل مردم صورت میگرفت شلاق زدن و فلک کردن رواج بیشتری داشت. گاهی تا چند روز هم پاهای مجرم را به فلک میبستند و با ترکه به کف پای او میزدند. اما شکنجههای داخل زندان شدیدتر بود و اکثراً باعث کشته و یا ناقص شدن افراد میشد. یکی از شکنجههای معمول این بود که به مجرم آب زیادی خورانده سپس راه ادرار او را میبستند.
این را هم ببینید: سریال جیران قسمت ۱۰ دهماین کار در اکثر موارد باعث کشته شدن فرد همراه با درد بسیار میشد. یا اینکه موهای سر مجرم را تراشیده و دور سر او خمیر میگرفتند و روغن داغ داخل خمیر و روی سر مجرم میریختند.
این روشهای اعدام، شکنجه و ناقص کردن مجرمان، دشمنان و حتی مردمان مخالف حکومت همچنان تا زمان انقلاب مشروطه ادامه داشت، تا اینکه با روی کار آمدن مشروطه قوانین اعدام تغییر کرد.
سر بریدن و شکنجه نشانه وحشیگری و مایه آبروریزی اعلام شد.
دیگر مجرمان مجبور به گدایی در خیابانها نبودند و کمکم میرغضبان نیز شغل خود را از دست دادند.
تعدادی از آنها در نظمیهها مشغول به کار شده و از این طریق باز به جان مردم افتادند، تعدادی به خدمت خانها و حاکمان محلی درآمده و به صورت خصوصی برای آنها کار میکردند.
از وسط میدان پای قاپوق، قاپوق چوبی برداشتهشده و به جای آن چوبه داری قرار گرفت و پساز این تغییر میدان قاپوق به میدان اعدام معروف شد.
در ادامه روشهای برخورد با مجرمان نیز تغییر کرد شب قبلاز اعدام برای مجرم غذای مفصلی که معمولاً چلوکباب بود تهیه میشد و همان شب از او میخواستند که وصیتش را بگوید تا به به خانوادهاش اعلام کنند.
حتی زمانیکه مجرم را برای اجرای حکم آماده میکردند تا قبلاز اینکه طنابدار را به گردنش بیاویزند سیگاری به او داده و سپس حکم را اجرا میکردند.
گفتهشده این سیگار چون از طرف یکی از رئیسان اداره نظمیه به نام “ادیب السلطنه سمیعی” برای اولینبار به یک مجرم دادهشده بود به نام “سیگار ادیب السلطنهای” معروف بود.
چند سال بعد با گسترش خانهها و مغازههای شهر و بهخصوص وسیعتر شدن بازار تهران، در اواخر دوران قاجار میدان اعدام هم دیگر داخل شهر محسوب میشد.
بههمین خاطر اجرای حکم اعدام و اسباب اجرای حکم مانند چوبه دار، کمکم از این میدان برچیده و به محله باغشاه در تقاطع خیابان سپه منتقل شد.
رفتهرفته در سالهای بعد اعدامها نیز بهجز مواردی خاص بهصورت پنهانی صورت میگرفت و نام “میدان اعدام” نیز دوباره به میدان محمدیه تغییر کرد و تا به امروز نیز بههمین نام وجود دارد و حالا با گذشت زمان این میدان تاریخی که جزو پنج میدان قدیمی تهران به حساب میآید، بالاخره رنگ آرامش را به خود دیده و دیگر کسی را به یاد صحنههای اعدام نمیاندازد ولی همچنان بسیاری از مردم مخصوصاً قدیمیها این میدان را با نام اعدام میشناسند.
منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: میدان اعدام تهران و تاریخچه و عکس آن در تهران قدیم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران