قسمت ۶۵ سریال ترکی روزانه مادر عزیزم Canım Annem
مورات بیرون از خانه کنار پله ها ایستاده و رفتن نازلی و فورکان را تماشا می کند.
خدیجه از خانه بیرون می آید.مورات به او میگوید که نازلی با فورکان بیرون رفته است.
🛎️ همین حالا روی این متن کلیک کنید، به تلگرام پندار سریال بیایید و سریال ببینید و در جریان حواشی باشید 🛎️خدیجه با تعجب میپرسد با فورکان؟مورات میگوید که حتما مسیرشان یکی بوده و میخواسته او را برساند.
Canım Annem Series Episode 65 with English Subtitles
مورات به اتاقش بر میگردد و گوشواره ای برای نازلی سفارش میدهد.
آسوده وارد اتاق شده و از او میخواهد تا به همراه ملک قهوه بخورند،اما مورات میگوید که خیلی کار دارد و نمی تواند.
نازلی و فورکان به بیمارستان میروند.
آنها وارد اتاق نعیمه میشوند.مادر فورکان با دیدن او شروع به متلک انداختن میکند که آنها باعث مریضیش هستند.
او به نازلی میگوید:《مثل اینکه عاشق مراقبت از بچه ای که هنوز پیش اینی 》فورکان و مادرش با هم بحث میکنند.
مادر فورکان از آنها میخواهد که از اتاق بروند.
فورکان می گوید اجازه نداره به نازلی بی احترامی کند،اما مادرش میگوید که از اتاق گم شوند.
فورکان که بیرون میرود نازلی به نعیمه میگوید که او سنگ دل ترین آدمی است که دیده و این طور رفتار میکند که وجدانش را آرام کند.
نازلی پیش فورکان که در بیرون اتاق نشسته میرود.
فورکان بابت رفتار مادرش از او عذرخواهی میکند.
فورکان نازلی را به خانه می رساند و در حیاط با او صحبت میکند.
نازلی که ناراحتی او را میبیند سعی دارد تسلیش بدهد و به او میگوید که گریه کند تا آرام شود.
فورکان میگوید که نمیخواهد بچه ای باشد که مادرش گفته و به خاطر مادرش گریه کند.
نازلی او را در آغوش میگیرد.
مورات در دفتر کارش در خانه نشسته که اوستا زنگ میزند/
می گوید گوشواره ای را که سفارش داده برایش فرستاده است.
پست که گوشواره را میآورد مهتاب دم در آن را تحویل میگیرد.
ملک که او را دیده بسته را از او میگیرد و وقتی روی کارت داخل جعبه اسم نازلی را میبیند خیلی ناراحت میشود.
ملک خودش بسته را پیش مورات میبرد و میگوید مهتاب کار داشته خودش آن را آورده است.
خدیجه به اتاق مورات میرود تا از او بپرسد که چیزی میل دارد.
به او میگوید که نازلی برگشته و در حیاط است.
مورات با جعبه در دست به حیاط میرود و در همین زمان نازلی برای تسلی فورکان را در آغوش گرفته است.
کرم به خانه اویا میرود تا با سونگل صحبت کند.
سونگل بعد از شنیدن حرف های کرم به او میگوید که هیچ کدام از حرف هایش را باور نمیکند و از او میخواهد که دیگر به اویا نزدیک نشود.
اویا در اتاقش نشسته و برای خودش و کرم میز رزو کرده تا برای شام بیرون بروند.
این را هم ببینید: سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۷۱او به یاد مادرش میافتد و به ییلدیز زنگ می زند و از او میخواهد که امشب هوایش را داشته باشد.
همچنین میگوید به سونگل بگوید که با او است.
ییلدیز با اکراه قبول میکند.هالیت با سونگل صحبت می کند و از او میخواهد که دل دخترش را به دست بیاورد.سونگل که میرود تا با اویا صحبت کند،می بیند که او در اتاق نیست.
در همین زمان گوشی اویا زنگ می خورد و سونگل آن را جواب می دهد.
تماس از رستوران است و خبر میدهند که برای امشب میز ندارند.
سونگل عصبانی می شود و وقتی که اویا را می بیند دوباره با او دعوا میکند.
ییلدیز به کرم زنگ می زند و به او میگوید که به کافه برای دیدنش می آید.
ییلدیز که به کافه میرود با کرم از گذشته صحبت میکند.
میگوید که خوشحال است که الان کرم میخندد و برای او و اویا آرزوی خوشبختی میکند.
او میگوید که میخواهد به جایی دیگر که حتی خودش هم نمی داند کجاست برود.
ییلدیز موقع خداحافظی کرم را در آغوش میگیرد.سونگل که نزدیک کافه ایستاده این صحنه را میبیند و با گوشی عکس میگیرد.
سونگل به اتاق اویا میرود.سونگل،اویا که آماده میشود تا به دیدن کرم برود را روی تخت می نشاند.
عکس کرم و ییلدیز را به او نشان می دهد.
او میگوید که او خیلی دختر ساده ای است، چون آنها قبلا هم دیگر را دوست داشتند و او بیخبر است.
مشاوران عکس رئیس همیشنلی را نشان بایزید میدهند و میگویند که شخصی که قرار است مذاکرات صلح را انجام دهد او است.
سپس عکس شخص دیگری را به او نشان میدهند و میگویند که آن مرد معروف به کرکس است .
او قرار است مذاکرات را انجام دهد.
بایزید دستور میدهد که جلوی مذاکرات را بگیرند.
نظام در اتاقش در حال صحبت کردن است که قیاس وارد شده.
میگوید که تکین گریتلی برای دیدنش آمده است.
نظام که به دیدن تکین میرود آنها شروع به بحث میکنند و تکین بعد از بحثی طولانی میگوید که باید اسم شماره پنج که قاتل خانواده اش است را به او بدهد و اگر نه جایش در جهنم است و سوار ماشین می شود و میرود.
میرا به دیدن نظام می رود و به او می گوید خود بایزید برای آزادی او اقدام کرده و باید خوشحال باشد، اما چون دست دولت به او رسیده باید اتاق مخفی پاک سازی بشود.
میرا به همراه نظام به اتاق مخفی می رود و بعد از باز کردن قفل که با اثر انگشت است.
میرا نظام را مرخص میکند و خودش تمام فایل ها را پاک میکند.
بیشتر ببینید:سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۷۱
25 اردیبهشت 1401 این را هم ببینید: سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۷۱بعد از تمام شدن کار میرا پیش نظام بر می گردد و دستور جدید که خراب کردن نشست صلح بین اوکراین و روسیه است را میدهد.
احمد همیشنلی برای دیدن تکین به رستورانش میرود و از او می خواهد که در جریان نشست صلح برای اکراین و روسیه وظیفه امنیت را به عهده بگیرد.
میرا به محل تمرین میرود و میخواهد مردی را که قرار است با آلتای تمرین کند ببیند.
میرا بسته ای اسکناس به مرد میدهد و میگوید که کاری کند که در این تمرین کمی خون ریخته شود.مرد پول را می گیرد و قبول میکند.
میرا آکیف را صدا می زند و میخواهد تا کمی با او صحبت کند.
میرا نحوه آشنایی آکیف و آلتای را میپرسد.
آکیف تعریف میکند که چطور با هم آشنا شدند.
آلتای که می رسد،میرا میگوید که میخواهد تمرین را ببیند.
صحبت از رئیس میرای میشود و التای میگوید 《هم خیلی گرم هست و هم خیلی سرد و هم خیلی دور》او می گوید که احساس می کند بایزید را میشناسد.
میرا میگوید که غیر ممکن است چون رئیسش همیشه در بالا قرار داشته است.
آلتای و حریفش با هم مبارزه میکنند و مرد با مشتی که به دهان التای می کوبد او را زخمی میکند.
میرا هم برای تماشا جلو میآید و با دستمالی خون لب التای را پاک میکند.میرا در حالی که میرود تا سوار ماشین شود دستمال را در دستش نگه داشته است.
التای وارد کلبه جنگلی میشود.انور در آنجا به انتظارش نشسته و میگوید که مهره شطرنج را حرکت دهد.آلتای از انور میپرسد که پیرمرد خودش کجا است؟
انور پاکت نامه ای به دست التای می دهد و میگوید که پیرمرد او را باور دارد.
موقع رفتن انور،التای از او می خواهد که به رئیسش بگوید: 《التای شاه رو تا خونه آ ۵ میبره》
انور میپرسد که منظورش چیست؟التای به او میگوید که همین را به او بگوید و خودش متوجه میشود.
التای که تنها میشود نامه احمد را باز می کند و آن را میخواند و با خواندن نامه به خاطرات گذشته احمد میرود.
آلتای از جایش بلند می شود و زیر انداز کف اتاق را کنار میزند و وارد زیر زمین میشود.
در آنجا پرونده ای را برمی دارد و مطالعه میکند که در آن نحوه آشنایی فتاح داهاک و فیرآت داییک را نوشته شده.
اینکه چطور آنها قدرت را در ترکیه تقسیم کردند.
همان موقع گوشی التای زنگ میخورد و ساره به دیدنش میآید.
ساره درباره گذشته و عکسی که در شکاف است از او سوال می پرسد و فکر میکند که التای برای دولت کار میکند، اما التای منکر میشود.
تکین در ماشین نشسته و ساختمان هتل را زیر نظر دارد که احمد زنگ می زند.
این را هم ببینید: سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۷۱میگوید که هیئت روسیه در حال خارج شدن هستند و از آنها میخواهد تا اکراین تعقیبشان کنند.
نظام در ماشین نشسته و با دیدن تکین به راننده دستور میدهد او را تعقیب کند.
قیاس به نظام خبر میدهد که روس ها را دنبال میکنند.
نظام میگوید که زیاد نباید نزدیک شوند،چون پلیس در جریان است.
التای به احمد زنگ میزند.
خبر میدهد که محلی که همسر قاضی عکس گرفتند هتل پاولو است.
التای میگوید :همسر و دوست دخترشو دعوت میکنن اونجا و تصاویرشون رو میگیرن
احمد میگوید که به قاضی زنگ میزند تا پیشش برود، شاید بتوانند جریان پرونده را عوض کنند.
رئیس احمد که معروف به کرکس است منتظر هیئت روسیه و اکراین است.
فردی به او خبر میدهد که آنها ده تا پانزده دقیقه دیگر در هتل هستند.
اما هنوز نماینده ها به محل نرسیده اند که راننده هایشان آنها را میکشند.
نظام به قیاس دستور میدهد که راننده ها را هم بکشد تا زنده به دست پلیس نیافتند.
احمد به تکین زنگ می زند و متوجه میشود که چه اتفاقی افتاده و دستور میدهد که به رئیس خبر بدهند که جلسه کنسل است.
میرا پیش بایزید می رود و می گوید که نتیجه دی ان ای مثبت است و خون آنها با هم تطابق دارد.
در همین زمان نظام زنگ می زند و خبر مرگ سفیران صلح را میدهد.
بایزید با خوشحالی می گوید که خبرهای خوب پشت هم میآید.
عکس کرکس و احمد را به میرا می دهد.
میگوید :《ماه رمضان برای ترکیه تمام شد》
در هتل، تکین و احمد پیش کرکس نشسته اند.
احمد میگوید که راننده ها دو مامور پلیس بودند که هیچ سابقه ای نداشتند.
کرکس از آنها میخواهد که پیگیری کنند تا بفهمند چه کسی راننده ها را در لیست گذاشته بوده.
او میگوید:《امروز صلح شکست خورد ولی فردا تو دست ماست》
میرا به خانه دوعان می رود و میگوید که باید خصوصی حرف بزند.
در اتاق، میرا عکس احمد را روی میز می گذارد و میگوید که شماره پنج دستور داده او را بکشد.
دوعان میپرسد که از او میخواهند به دولت شلیک کند؟
میرا میگوید که همیشه میخواسته که پیشرفت کند.
دوعان میگوید که هنوزم میخواهد.
میرا بلند می شود و میگوید که بعدا در مورد تاریخش حرف میزنند.
التای برای دیدن قاضی میرود و از منشی میخواهد که برای ورود به اتاق هماهنگ کند.
منشی وقتی تماس میگیرد میگوید که تلفن قطع شده است.التای با عجله وارد اتاق میشود.
قاضی که عکس خانواده اش را در یک دست دارد با دستی دیگر که اسلحه در آن است به سینه خود شلیک میکند.
با دیدن التای که از منشی میخواهد کمک خبر کند میگوید:《خانواده ام منو ببخشه،مجبور بودم》
منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: قسمت ۶۵ سریال ترکی روزانه مادر عزیزم Canım Annem
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران