رنج سی ساله فردوسی و تلاش مذبوحانه فرهنگستانها
ایسنا/خوزستان یک شاعر و منتقد ادبی معتقد است: زبان فارسی حتی با تلاش مذبوحانه و البته بوروکراتیک فرهنگستانها با عدم امکان و ناتوانی در جلوگیری از ورود اصطلاحات دیگر زبانها مواجه بوده است.
محمد جانبازان در گفتوگو با ایسنا به مناسبت بزرگداشت ابوالقاسم فردوسی، اظهار کرد: زبان فارسی از زمان سرایش شاهنامه توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی و جدا شدن از دوره شگرف خلق این اثر عظیم تاکنون دستخوش دگرگونی در ساحت شریعت خود و سرشار از لغات، اصطلاحات، مفردات و ترکیبات تازی، ترکی و بیگانه شده است و آنچه از منظر نحویون و زبانشناسان به عنوان زبان خالص فارسی مطرح است تنها کلیتی شماتیک از آن برای زبان به جا مانده است و یا در بهترین حالت ممکن زبانی است مملو از واردات لفظی زبانهای دیگر.
وی خاطرنشان کرد: زبان و عناصر لغوی و بلاغی آن به مرور و در تقابل با دیگر زبانها در یک تعامل فرهنگی قابل دگرگونی ظاهری است و بدون تردید دستخوش تغییر خواهد بود اما بدون شک آنچه هویت یک قوم را حفظ کرده و سیرورت خواهد بخشید حفظ حافظه فرهنگ زبانی آن قوم است.
شاعر «رقصیدن با اشباح در خواب هندسی» با بیان آنکه شاهنامه آنچنان که در تفاسیر متعدد آن به تکرار آوردهاند جهدی بلیغ برای تداوم حیات زبان پارسی بوده است تاکید کرد: کمترین میزان کاربرد لغات و اصطلاحات تازی و ترکی در این اثر شگرف، دلیلی مزید و نشانهای بیّن بر این مهم است که شاهنامه علاوه بر روایت تاریخ رنجها، جهدها، حماسهها، اساطیر، لشکرکشی و کشورگشاییها، اندوهها و شادکامیها و دلیریهای قوم ایرانی؛ دایرهالمعارفی معنوی از خردهفرهنگها و نظامهای معرفتی است که ضرورت تداوم و سیرورت آنها برای انسان ایرانی احساس میشده است.
جانبازان ادامه داد: عناصری که حفظ وحدت باطنی یک قوم، در گروه تداوم و انتقال در زمانی آنها در بستر تاریخ است. مضافا باید که بر آنچه رفت اضافه کنم شاهنامه کتابی آیینی برای ایرانیان است که به اصیلترین شکل، شمایل معنوی و طریق آداب و سنن، شریعت کرداری، طریقت پنداری و طرق گفتاری قوم ایرانی را به ساحت تصویر و بیان درآورده و دایرهالمعارفی معنوی از حضور و شهود تاریخ یک قوم و دربردارنده فرهنگ یک جغرافیای ذهنی، زبانی و عقیدتی است.
این شاعر در عین حال تصریح کرد: اما در این شاهنامهها و ابرمتن تاریخی فرهنگ قوم ایرانی، زبان و حفظ اصالت و خلوص آن، به عنوان فراابزاری در جهت مقولهای فراتر از وسیله امکان ارتباط ظاهری مطرح است چراکه حفظ مفردات، ترکیبات و بسامد واژگانی یک زبان به تنهایی نمیتواند امکان حیات آن زبان را فراهم سازد. از طرفی حفظ زبان خالص، زبانی بدون امتزاج و درآمیختن با دیگر زبانها، در سیر تاریخی و در زمانی حیات آن تقریبا امری غیرممکن است زیرا نخستین مواجه و تبادل فرهنگها به واسطه واردات و صادرات عناصر ظاهری زبان و در ساحت انتقال الفاظ و عبارات زبانی فرهنگها صورت میپذیرد و این مهم امری اجتنابناپذیر و البته ضرورتی غیرقابل نفی است.
این منتقد ادبی گفت: زبان در شاهنامه تجسد هویت قومی انسان ایرانی است و به گمانم در سرایش این اثر شگرف توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی غایتی فراتر از حفظ و حراست از بسامد واژگان پارسی در ساحت زبان ـ زبان در معنای عمل گفتار و مجموعه به هم پیوسته الفاظ ـ وجود داشته و آنچه در بیت: بسی رنج بردم در این سال سی/عجم زنده کردم بدین پارسی مراد نظر حکیم بوده حفظ حافظه فرهنگ زبانی قوم ایرانی، روایتها و خردهروایتهای فرهنگی و مناسبات معرفتی، تاریخی و اساطیری این قوم بوده است تا نگهداشت مجموعه لغات و مصطلحات مندرج در بستر زبان.
انتهای پیام
منبع خبر: ایسنا
اخبار مرتبط: رنج سی ساله فردوسی و تلاش مذبوحانه فرهنگستانها
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران