مهرداد آسمانی، ناگفته ها را هم گفت (درباره گوگوش، رها اعتمادی و …)
مهرداد آسمانی در ابتدا قسم خورد که جز حقیقت نگوید.
او میگوید از یک تور اروپایی با سیاوش قمیشی بر میگشت که بسیار هم موفق بود. از سال ۲۰۰۰ مشغول ضبط آلبوم جادوی عشق با زویا زاکاریان بودم که در این بین، دو ترانه را خانم زاکاریان برایش خواندند که من خیلی دوستش داشتم. یکی فاصله (فاصله افتاده بین من و تو)، و یکی هم دست من نیست (دست م
زویا زاکاریان فرمودند که آن موقع من این دو ترانه را دادهام برای فائقه آتشین (گوگوش). اما ایشان اول میخواهد در یک فیلم بازی کند و بعد این ها را بخواند. گفتم اگر ایشان این دو کار را نمیخواهد اجرا کند من اجرا کنم. خانم آتشین رضایت دادند که من اجرا کنم.
این گذشت و به من هم یک شماره حساب دادند که این پول را که گوگوش داده بوده برای ایشان بریزیم.
بعد از تور با سیاوش قمیشی، زویا زاکاریان به من گفت که ترانه کیو کیو بنگ بنگ که مدتها بود نوشته شده بود و کسی ظاهرا نمیخواست یا نمیتوانست اجرا کند، شاید به خاطر طولانی بودن آن، من قرار بود این ترانه را اجرا کنم. حتی قرار گذاشته بودیم که قسمتهایی را او دکلمه کند و قسمتهایی را من بخوانم. ایشان گفتند که من این ترانه را برای گوگوش خواندهام و ایشان آن را خواسته است.
من گفتم زویاجان من ۳ ماه روی موسیقی آن کار کردم. گفتی ایشان میخواهد فیلم بازی کند. گفت گفته که همانطور که آن دو ترانه را به مهرداد دادم ایشان هم گفته بود این ترانه را به من بدهد.
ناراحت شدم ولی عادلانه بود و دادم. موسیقی من از این ترانه جدا شد. چند ماه که گذشت، زویا زاکاریان با من تماس گرفت و گفت با موسیقی کیو کیو بنگ بنگ چیکار کردی؟ گفتم زخم من را نمک نپاش رویش.
منظورت چیست؟ گفت ایشان این ترانه را با چند نفر مطرح کردند، بابک امینی گفته بود این شعر بلند است و به درد ترانه نمیخورد.
تو حاضری که موسیقی خودت را برای خانم آتشین پشت تلفن بخوانی؟ پای تلفن، هر دو روی خط بودند و من خواندم. بخشهایی که باید خانم زاکاریان دکلمه میکرد را هم دکلمه کرد. گوگوش کار را خواست. قرار شد منوچهر چشمآذر تنظیم کند. ایشان هم پذیرفت و با تغییراتی که باید من در آهنگ آن ترانه میدادم چون برای صدای مرد ساخته شد منتقل کردیم به خانم فائقه آتشین یا گوگوش.
اولین آشنایی من با خانم آتشین به خاطر بیکسی ایشان نبوده. شاید کسی نبوده که کیوکیو بنگ بنگ را بسازد که شاید این درست باشد. توهین کردن به همه مردم و جهان درست نیست.
من فکر میکنم خانم آتشین گذشته را نه آنطور که بوده که آن طور که دوست دارد به یاد میآورد.
این حقیقت است که این آهنگ با صدای گوگوش جاودانه شد اما اینکه من گذشته را آن طور که دلم میخواهد به یاد بیاورم خوب و جالب نیست.
بعد از تور سراسری که در ابتدا داشتند و در این گفتگو میگفتند ۲ میلیون دلار گرفته بودند تا یک سال برنامه اجرا کنند و دستمزد خوبی بود به لسآنجلس آمدند.
این کنسرتها باعث شد که سطح کنسرتها بالاتر برود.
قرارداد ایشان با آقای منوچهر خوشزبان که در کانادا زندگی میکنند منتقل شده بود به یک گروه آمریکایی نیدرلندر و مسعود جمالی و آقای علیرضا امیرقاسمی.
بعد از آن به لسآنجلس آمدند و هم ترانه کیو کیو بنگ بنگ را ضبط کنند و هم کنسرتهایشان را برگزار کنند.
آن سه کنسرت ضرر هنگفتی برای این گروه داشت. من به ایشان گفته بودم که شما کار تازه ندارید، ۲ سال گذشته و افت کرده البته مردم هنوز هم کارهای قدیمی را دوست دارند.
خوانندههایی مثل آقای داریوش و خانم گوگوش هم بیشتر کارهای قدیمیشان مورد توجه قرار میگیرد.
ولی بهرحال برای کار تبلیغاتی خواننده احتیاج به ویترین تمیزتری دارد.
بهرحال آن کنسرتها شکست خورد و کمپانی آمریکایی به ایشان نامه داد که سالن های ۱۵ و ۱۲ هزار نفری خبری نیست و باید در سالنهای ۶ هزار نفری بگذاریم. ایشان نمیپذیرفت و اختلاف ایجاد شد. به دعوای حقوقی و قانونی کشید و خانم آتشین درگیر شدند. اینکه کسی نبود چرا کسی بود.
اول که نام بزرگ خودتون، گوگوش کنار شما بود. دوم منوچهر چشمآذر بود، شهرام شبپره بود، مارتیک بود،
این را هم ببینید: وقتی پوران خواننده، گوگوش را پای بساط کشاند!زویا زاکاریان بود.
خیلیها بودند و خیلیها بودند که شما را میشناختند، شهیار قنبری بود.
اینطور نبود که شما کسی را نداشتید و از بیکسی بود.
اما در آن لحظه شما کسی کنارت نمیایستاد چون گرفتار بودی و به لحاظ قانونی نمیتوانستی کاری اجرا کنی.
نمیتوانستی قراردادی ببندی. شکایت قانونی داشتی و کسی هم کنارت نمیایستاد.
همین هما سرشار مگر اینجا نبود چرا نیامد کنارت؟
کار سختی بود یک گرفتاری قانونی بزرگ بود.
بیشتر ببینید:واکنش مسعود کیمیایی به گوگوش در کنار داریوش مهرجویی
20 اردیبهشت 1401محمود قربانی به هما سرشار: خودت را به وطنفروشها فروختی
19 اردیبهشت 1401 قبلی بعدیبا آلبرت مانالیان که آن موقع یک کمپانی فوقالعاده داشت به نام آرین پروداکشنز که کنسرتهای داریوش را برگزار میکردند به ایشان گفتیم و گفت من پای خانم آتشین (گوگوش) میایستم.
یک کنسرت در لاسوگاس اعلام شد و جلوی خواندن گوگوش را گرفت. من روی صحنه رفتم به جای ایشان و به جای خودم خواندم. آقای پیروز هم آمدند خواندند. پسرشان هم آمدند روی صحنه خواندند و یک خواننده دیگر هم آرمن از ارامنه بود خواندند و خانم گوگوش هم آن پایین نشستند. این بیکسی بود؟ اینها حقیقت است.
یک ضرر حدود ۵۰۰ هزار دلار را آلبرت مانالیان از جیب خودش داد و نه از جیب خانم گوگوش. من از او ممنونم که در آن روزهای سخت کنار ما ایستاد. وقتی خانم آتشین آزاد شدند اولین کنسرت ایشان در لسآنجلس در تالار فروم در آنجا ۱۵۰۱۶ هزار نفر به دیدارشان آمدند.
در این فاصله آلبوم آخرین خبر ضبط شد. چند ترانه از زویا زاکاریان، که بعد با خانم آتشین به مشکل برخوردند و از آلبوم جدا شدند و آقای شهیار قنبری را من با ایشان صحبت کردم و وارد این همکاری نمیشدند به دلیل دلخوری از خانم آتشین (گوگوش) و با تلاش زیاد شهیار قنبری را به منزلم دعوت کردم با خانم گوگوش هم همینطور و گذشته را فراموش کردند و دوباره با هم همکاری کردند.
ترانه دلکوک و ترانه چلهنشین شهیار قنبری شعر را روی موسیقی من نوشته است. چقدر هم زیباست. وقتی میگوییم افول هنری، کسی هم یادش نمیآید آن زمان قبل از همکاری با من وقتی من را نمیشناختید افول شما بود؟نه. کنسرت که افول نمیشود. یک برنامه ممکن است ۲۰ هزار نفر بیایند و یک برنامه هم نیایند این دلیل بر شکست نیست گاهی کنسرتها این گونه میشود. افول شما بود آلبوم آخرین خبر؟ شما با خانم هما احسان در همان سالها گفتگو کردید. از کنسرت لاسوگاسی که اجازه نداشتین و من به جای شما خواندم صحبت کردید. پرچم شیر و خورشید دست گرفتید و از مردم خواستید که با شما سرود ای ایران بخوانند. پایین صحنه شما ردیف اول کنار شهیار قنبری نشسته بودید. شما با هما احسا که مصاحبه کردید من را واروژان خطاب کردید! در لحظه ورود به آمریکا در مصاحبه شما بابک امینی یک جواهر بود. امروز در گفتگو با خانم هما سرشار من شدم افول و بابک امینی شد گیتاریست موفق!
اگر شما با خانم هما میرافشار صحبت کنید من نمیدانم تکلیف چه میشود. شما با هر همایی یک جور گفتگو کردید. شما قلب طرفداران خودتان را میشکنید. طرفدار چطور باور کند من واروژان بودم یا افولِ کار شما؟ یا بابک امینی گیتاریست فوق العاده بوده فقط یا جواهر؟
من نه ارتباطی با آقای بابک امینی دارم و نه حرفی میزنم با ایشان. اما میگویم شما نمیشود در هر گفتگویی یکی بشود دوستداشتنی و هنرمند. یکی بشود افول.
من حالا اینجا نیامدهام از خودم دفاع کنم. اصلا و ابدا. من آمدهام حقیقتی را با شما مطرح کنم. اینها همه شاهد تاریخی دارد گفتار ایشان که هست. مصاحبه با هما احسان هست. اینکه شما صدای خوبی دارید و هنرپیشه خوبی هستید حرفی در آن نیست.
این که به اثر جان میبخشید را قبول دارم. بزرگ هستید و کمتر ایرانیای هست که نام شما را نشناسد. ممکن است ما را نشناسند اما شما را همه میشناسند. اینجاست که شما باید مراقب خودتان باشید. مراقب باشید یک حالتی به وجود نیاید که کسی دیگر به شما اعتماد نکند.
کسانی که میآیند جلوی دوربین حرف میگذارند در دهان شما که مردم از کنسرت میرفتند، من هما سرشار را به خدایی که قبول ندارد واگذار میکنم. دوست عزیز، کنسرت بارها و ماهها تبلیغ میشود و رسانهها از آن صحبت میکنند. چطور ممکن است که کسی نداند چه کسی میخواند بعد ۷۰۰ و هزار دلار پول بلیت کنسرت بدهند و بعد پا شوند و بروند؟ هدفشان این بود که مهرداد را از نان خوردن بیندازند تا نتواند برود کنسرت. گر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارم.
این را هم ببینید: عکس یادگاری گوگوش با ملکه الیزابتمن تا آخرین خبر و کیو کیو بنگ بنگ را گفتم. آلبوم آخرین خبر ۴۰۰ هزار دلار خرج روی دست کمپانی کلتکس گذاشت که ۲۵۰ هزار دلار فقط پول به حساب خانم آتشین منتقل شد. این افول شما بوده ؟ پس چرا آهنگهای قبلی شما درآمدی نداشت در آن زمان؟ من که باعث پشیمانیام اما شهیار قنبری و زویا زاکاریان، بابک امینی، اینها برای شما افول نبود.
من فکر میکنم خود گوگوش راضی نبود از حرفی که زد. من تماسی با آقای محمود قربانی ندارم اما کامنتی از شادوران مانوک خدابخشیان که انسان بسیار محترمی بود. او میگوید که آقای قربانی موسیقی ایرانی را داشتند جهانی میکردند و پیشرو بودند و از زمان خودش جلوتر بودند. من در گذشته و خانواده نمیخواهم دخالتی کنم.
وقتی اشتباهشان را میگویند میگوید ایران رفتن فکر نکنم اشتباه بوده. هما سرشار میگوید آن که اشتباه نبوده، بعد اصلاح میکند میگوید نه نبوده. جلوی تلویزیون حرف به شما دیکته میشود. بعد یک عده میآیند در را باز میکنند میبندند ویدئوی گفتگو قطع میشود. بعد ایشان با صدای لرزان میگوید پشیمانی من مهرداد آسمانی بود. شاید خود ایشان راضی نبوده باشد اما زخمهای کهنه باز شد، محمود قربانی، کامبیز قربانی، حتی به نظرم بهروز وثوقی هم ناراحت شد. پوری بنایی ناراحت شد. مسعود کیمیایی ناراحت شد. پولاد کیمیایی راحت شد. مهرداد ناراحت شد. پس کی راحت شد؟ عشق چیز خوبی است اما عشقی که شما الان در زندگیات داری قرار نیست تمام دنیا را به آتش بزند. مبارکتان باشد این پر قوی خیالی. منتها قرار نیست که همه دنیا با آتش بزنی که سطح همه را بیاوری پایین که سطح یک آدم پایین را بیاوری بالا. این طور نمیشود و خوب نیست. شما عزیز همه ما هستی. یک آدم بیسواد و با سابقه بد، شما که قرار نیست به خاطر عشقی که به ایشان داری همه را غمگین و ناراحت کنی. آخه این تناقض خیلی شدید است.
من دو سال پیش با شیمای عزیزم ازدواج کردم و بچه ۱۶ ماهه خوشگلی به نام میلان هم دارم. زندگی آرامی دارم. دو پسر بزرگ دارم. مهرزاد که از زندگی گذشته دارم و به آن هم میرسم که ۲۰ ساله است و ماهان که ۱۴ سالش است. مهرزاد بهترین دانشجوی دانشگاهی در کالیفرنیاست و ماهان هم شاگرد ممتاز دبیرستان است و میلان هم ۱۶ ماهش است. اما شما فکر نمیکنید با این حرفها که زدید، خانواده مهرداد ببینند و بچههایش بشنوند؟ به نگاه پرسشگر بچههای من فکر نمیکنید؟ فکر نمیکنید ما خانواده داریم؟ برای آباد کردن یک نفر چرا میخواهید همه را ویران کنید؟ اگر اثری درست باشد خودش حق خودش را در آینده میگیرد و اگر نباشد هم با تعریف و تمجید ما که درست نمیشود.
من سال ۲۰۰۸ با خانم آتشین خداحافظی کردم و ۲۰۱۰ در دو سال بعد از همسرم جدا شدم. ایشان هیچ نقشی در جدایی من نداشته است. دروغ نمیگویم و آن جدایی را گردن شما نمیاندازم چون یک سوابقی در گذشته شما هست نمیآیم از آن سوءاستفاده کنم و مقصر نشان بدهم. دو سال بعد از خداحافظی شما من از همسر سابقم جدا شدم.
زمانی که من با شما آشنا شدم خانهای داشتم که بدهیای هم روی آن نداشتم و نتیجه زحماتم بود و شما در آن خانه تشریف آوردید. اما وقتی شما میرفتید من خانه نداشتم. دزدی کردن که اتهام آن را اطرافیان شما و پسر شما به من زد نه در حد من است و نه در حد خانواده من است. خانم آتشین، خانم گوگوش، شما که بارها جلوی دوستان گفتید تنها زمانی که امنیت مالی داشتم زمان همکاری ام با مهرداد بوده است.
اگر من از شما صاحب شهرت شدهام، در کنار شما صاحب اعتبار هم شدهام. کار کردن با شما برای من اعتبار بوده، هیچ وقت دلم نمیخواهد حرفی بزنم که نادرست باشد اما زمانی که شما آمدید من خانه داشتم. زمانی که رفتید من خانه نداشتم. دلیل آن این بود که قبل از شما من با تمام خوانندهها همکاری داشتم. آلبومی نبود منتشر بشود و ۲-۳ کار از من در آن نباشد اما وقتی برای شما کار کردم فقط برای شما کار کردم. همه دوستان من ناراحت شدند که چرا به این شکل حمایت کردم و من فقط با شما کار میکردم. یکی از دلایل به هم خوردن زندگی من همین داستان مشکلات مالی من بود. چون مثل گذشته نمیتوانستم زندگی کنم اما من در کنار شما پول هم در میآوردم. ولی نه مثل سابق. چون زندگی من یک پایههایی داشت. چند نفر در خانه ما زندگی میکردند، خواهرم،مادرم، بچههام. من جان فرزندانم را قسم میخورم که دروغ نمیگویم و از شما دزدی نکردهام. شما هم جان فرزندت را نه، جان عشقت را قسم بخور.
این را هم ببینید: جدایی محمود قربانی از گوگوش به وکالت اشرف؟آخه ایشان که با یک آدم بدون کارنامه نیامده بود کار کند. آلبومهایی که بیبرون میآمد مشخص بود.
نوشآفرین، ستار، شهره صولتی، شهرام صولتی، ناهید، سوزان روشن، منصور، آرمان، سامان، مهستی، همه کارهای من را میخواندند و من پول در میآوردم. شما آخرین نفری بودید که من با افتخار برای شما آهنگ ساختم ولی معذرت می خواهم که باعث افول شما شدم.
من همان واروژانی بودم برای شما که طرفداران شما شاهدند. شما به خاطر یک بچه به نظر من کمسواد و ناقصالعقل دارید همه را از خودتان دور میکنید. همه همه چیز را در لسآنجلس میدانند و من هم میدانم و نجابت میکنیم.
قرار نیست شما به خاطر یک نفر همه کاری را با همکارانتان بکنید. عزیز هستید، بزرگید و قابل احترام هستید اما این رفتارها برازنده شما نیست. شما نباید اجازه بدهید حرف به شما تحمیل شود. نباید گذشته خود را شخم بزنید و هرطور دلتان میخواهد از آن حرف بزنید.
هیچکس از شما دزدی نکرده چون در آمریکا اصلا امکانش نیست. امکان این صحبتها نیست. کسی نمیتواند دست به حساب بانکی شما ببرد. اما کردیتکارتهای شما را در دستشان دارند. نمیخواهم بگویم. به نظرم افول شما امروز شماست نه گذشته شما. گذشته شماست که باعث شده مردم شما را دوست داشته باشند. نباید آنها را خراب کنی.
این تهِ رذالت هما سرشار است که از بیخ و بن میخواهد بزند و شما این را به او اجازه دادید. شما میدانستید کنسرتهایتان چقدر در آن زمان در آن سالنها موفق بوده است.
این خانم سرشار از عقده و کینه و نادانی نمیداند که شما چهار بار در لسآنجلس، همان شهری که در آن زندگی میکند برنامه داشتید. دو بار هم در کداک تیاتر. ایشان کدام را میگوید؟ آخرین کنسرت را میگوید که ۷ هزار نفر و بیشتر گنجایش سالن بود و در سالن نشسته بودند و فیلم آن را من دارم. وقتی میخواندم عکسالعمل مردم هست.
من به شما بیاحترامی نکردم. حتی با علیرضا امیرقاسمی هم که حرف زدم از شما دفاع کردم ولی گله هم کردم. باعث آن تحریکهای خود شما بود. اگر شما کسی را تحریک نکنید کسی با شما کاری ندارد. شما را مردم دوست دارند اما مردم را تحریک میکنید. باعث میشود که مردم از خودشان دفاع کنند.
اگر من در آن زمان جوان بودهام، بیاحترامی کردم یا کار بد ناخواستهای کردهام از شما عذر میخواهم. شهیار قنبری عزیز اگر من در آن زمان از روی جوانی عذر میخواهم. زویا زاکاریان عزیز عذر میخواهم. خانم لیلا فروهر، آقای ستار، آقای منصور، شهرام شبپره عزیز، شهرام صولتی عزیز. اگر من از روی جوانی کاری کردهام که باعث ناراحتی شما شدهام ببخشید.
راه افتادند دوستان شما که مهرداد معتاد است. من در طول زندگیام، دست به مواد مخدر نزدهام. دست نزدهام. گفتند دندانهایش. من دندانهای سمت راستم را روکش گذاشتم. دوتای سمت چپی را دکترم گفته باید صبر کنم. عصب آن را بکشم بعد روکش بگذارم. جان فرزندانم را قسم خوردم یکی دو بار علف کشیدم. فشارم پایین است و حالم بد شده است. سیگار میکشم . علف خوردم استفراغ کردهام. ای کاش میتوانستم تا یک ذره از این فضای زشت و بد خارج بشوم و آرامش پیدا کنم. مشروب هم نمیخورم. کنسرتگذارهایی که با من کار میکنند میدانند من کمی کنیاک فقط برای آنکه صدایم گرم شود میخورم. تهمت نزنید تا دیگران را کوچک کنید.
عاشق ایرانم. عاشق سرزمینم هستم. برای مملکتم جنگیدهام. دبی نرفتم بخوانم چون دوست ندارم کسی به من بگوید این را بخوان این را نخوان و دختر ایرانی را آنجا برده بگیرند. شما در گفتگو با هما احسان درباره دبی صحبت کردید گفتید نمیروم چون دختران ایرانی را آنجا میفروشند ولی بعد، رفتید.
منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: مهرداد آسمانی، ناگفته ها را هم گفت (درباره گوگوش، رها اعتمادی و …)
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران