سریال ترکی فرزند راز مادر است قسمت ۸ هشتم

دفنه به چنار می‌گوید‌ که اگر پاکت را باز کند ، یعنی به او اعتماد ندارد و این برایش گران تمام می شود.

چنار می‌گوید که ایمیل سعدون به دفنه را دیده و میداند که آنها در لندن دیدار داشته اند. دفعه از اینکه چنار به او شک کرده است، عصبی می شود. سپس خودش با عصبانیت پاکت را میگیرد و باز میکند.

داخل برگه نوشته شده که بچه از چنار نیست. دفنه شوکه شده و می‌گوید که چنین چیزی امکان ندارد.

چنار او را دلداری داده و می‌گوید که برایش اهمیت ندارد و آن را باور ندارد.

دفنه داخل آزمایشگاه می رود و می‌گوید که آزمایش اشتباه شده و باید دوباره آن را تکرار کنند.

مسئول آزمایشگاه پنهانی با صدف تماس می‌گیرد و می‌گوید که نمی‌تواند دوباره جواب آزمایش را تغییر بدهد، اما صدف او را تهدید میکند و یادآوری میکند که پول زیادی به او داده است.

فیدان در انبار با دیدن پولها شوکه می شود. مریم به او می‌گوید که آن پول‌ها برای شوهر خواهرش است که برای او دردسر شده است و برای همین پول ها را فعلا آنجا پنهان کرده است.

مریم ناگهان از حال می رود و فیدان متوجه زخم شکم او می رود و صبریه را صدا می زند.

آنها مریم را داخل می برند و به زخم او رسیدگی میکنند.

مریم به هوش آمده و می‌گوید که با شوهر خواهرش درگیر شده بود و برای همین زخمی شده است.

صبریه میخواهد به پلیس خبر بدهد ، اما مریم از او خواهش میکند که این کار را نکند زیرا دردسر می شود.

این را هم ببینید:  سریال رویاها و واقعیت‌ها قسمت ۱۴ چهاردهم

صبریه به این شرط قبول میکند که مریم دیگر دفنه را ملاقات نکند و زهرا مادر شیری احمد بشود. مریم به ناچار قبول میکند.

دفنه و چنار به خانه می روند. دفنه برای چنار توضیح می دهد که او وقتی به لندن رفته بود، برای اولین بار سر خاک پسرش رفته بود که در دو روزگی مرده بود و حاضر شد که با این واقعیت کار بیاید و برای همین با سعدون ملاقات کرده بود. چنار او را بغل کرده و دلداری می دهد.

نیمه شب، مریم پنهانی پول ها را در انبار آتش می زند.

بیشتر ببینید:

سریال ترکی سه خواهر قسمت ۱۳ سیزدهم

30 اردیبهشت 1401

سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۶۸ شصت و هشتم

30 اردیبهشت 1401 قبلی بعدی

رها عصبانی می شود. مریم می‌گوید که در ساک پول ها چیپ ردیابی بوده و حتما ستاره سریال پول ها برای تعقیب ثبت شده و آنها گیر می افتادند، برای همین این کار را کرده است.

روز بعد، رها از بیمارستان مرخص شده و به همراه خواهر مریم به خانه مریم می رود تا پولها را از او بگیرد. مریم او را به انبار می برد، اما متوجه می شود که پولها نیستند. رها عصبانی شده و می‌گوید تا زمانی که پول ها را نگیرد ، از آنجا نمی رود.

مریم پیش فیدان می رود و سراغ پول ها را میگیرد. فیدان می‌گوید که آن پول ها برای آینده احمد است و نباید آنها را تحویل بدهد. مریم به اصرار جای پول ها را می پرسد و دوباره رها را به انبار برده و پول ها را به او نشان می دهد. رها اسلحه را از داخل پول ها برمیدارد.

این را هم ببینید:  راهزنان در دنیا حکومت نمی‌کنند | قسمت ۶۹

در خانه چنار، از آزمایشگاه تماس گرفته و جواب آزمایش را ارسال میکنند. دفنه با دیدن منفی بودن آزمایش دوباره عصبانی می شود و میگوید که هرکس بچه را دزدیده ، جواب آزمایش را نیز تغییر داده است. چنار حدس می زند که کار صدف باشد.

او با عصبانیت به خانه صدف می رود و سراغ بچه را میگیرد. صدف می‌گوید که او بچه را ندزدیده است. سپس می‌گوید که او از چنار باردار است و برای همین جواب آزمایش را دستکاری کرده است. چنار شوکه شده و می‌گوید‌ که او باید بچه را سقط کند، اما صدف قبول نمی‌کند.

آردا با سعدون تماس میگیرد و می‌گوید که در ایمیل های چنار، آزمایش دی ان ای بچه را دیده است و بچه مال چنار نیست. سعدون متعجب شده و پیش چنار می رود و در مورد آزمایش از او سوال میکند. چنار با درماندگی می‌گوید که صدف باردار است و دستکاری آزمایش نیز کار او است.

دفنه از اینکه مریم دیگر پیش او نمی رود ناراحت است و به خانه آنها به دیدن احمد پیش صبریه می رود.

صبریه به دفنه می‌گوید که وقتی بچه پیدا نشده، بهتر است که دیگر بیخیال بشود و دنبال حس مادرانه با احمد نگردد. دفنه از حرف صبریه دلخور شده و از آنجا می رود. مریم از برخورد صبریه با دفنه عصبی می شود.

مریم با سعدون تماس می‌گیرد و می‌گوید که دفنه با حال بد از خانه آنها رفته و از او میخواهد سراغ دفنه برود‌.

فیدان یک پلاک طلا برای احمد خریده و به مریم می دهد. وقتی مریم می فهمد که او از پول ها برداشته بود و طلا خریده، عصبانی شده و می‌گوید که ممکن است به دردسر بیفتند.

این را هم ببینید:  سریال سه خواهر قسمت ۷ هفتم

سعدون سراغ دفنه کنار دریا می رود و او را آرام کرده و سوار ماشین میکند.

صدف با چنار تماس گرفته و می‌گوید که دیگر تحمل ندارد و پیش دفنه خواهد رفت تا همه چیز را بگوید.

چنار سریع با دفنه تماس می‌گیرد و از او میخواهد که جواب تلفن صدف را ندهد. سپس به سمت خانه می رود.

دفنه و سعدون زودتر دم خانه می رسند. صدف دفنه را میبیند و می‌گوید که میخواهد چیزی به او بگوید. همان لحظه چنار نیز سر می رسد.