سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۶۸ شصت و هشتم
دم در عمارت مورات، نعیمه به نازلی میگوید که باید همین الان با فورکان تماس بگیرد.
در همین زمان، زینب به در خانه میآید و از نازلی میپرسد که کی به پارک میروند؟
نعیمه می خواهد با زینب صحبت کند که نازلی مانع میشود و زینب را به داخل خانه می فرستد.
او با فورکان تماس می گیرد،اما او جواب نمی دهد.
نعیمه نازلی را تهدید می کند که باید حتما یک میلیون لیره به او بدهند و اگر نه دفعه بعدی که بیاید آرامش را از خانه شان می برد.
ملک وارد سالن پذیرایی می شود و با دیدن زینب میپرسد که چرا به پارک نرفته اند؟
زینب جریان را میگوید.ملک از لای در عمارت به مادر فورکان و نازلی نگاه میکند و حرف هایشان را گوش می دهد.
بعد از رفتن نعیمه، ملک پیش نازلی می رود و جریان را میپرسد.نازلی تمام جریان را برای ملک تعریف میکند.
ملک می پرسد که نعیمه این مسائل را از کجا می دانسته؟
نازلی می گوید که فورکان به او گفته بود.ملک میگوید که مورات نباید چیزی بفهمد، چون برای فورکان بد میشود.نازلی چندین بار دیگر هم با فورکان تماس میگیرد اما او در دسترس نیست.
نازلی به دفتر مورات می رود و سراغ فورکان را می گیرد.مورات می گوید که حتما کاری دارد و تا چند ساعت دیگر می آید.او از اینکه نازلی به دنبال فورکان می گردد ناراحت می شود و حسادت می کند.
مدتی بعد،ملک پیش نازلی می رود و به او می گوید که خودش به هتل فورکان برود و درباره این مسئله با او صحبت کند.نازلی قبول می کند و می گوید که می رود از مورات اجازه بگیرد.ملک از او می خواهد که به مورات نگوید کجا می رود تا حساسیت ایجاد نشود.
این را هم ببینید: سریال فرزند راز مادر استوقتی که نازلی از عمارت بیرون می رود،فورکان با او تماس می گیرد.نازلی از او می خواهد که جایی قرار بگذارد تا یکدیگر را ببینند.
بیشتر ببینید:سریال ترکی سه خواهر قسمت ۱۳ سیزدهم
30 اردیبهشت 1401سریال ترکی فرزند راز مادر است قسمت ۸ هشتم
30 اردیبهشت 1401 قبلی بعدیمدتی بعد،در خیابانی نازلی و فورکان یکدیگر را می بینند.نازلی ماجرا را برای فورکان تعریف می کند و اشک می ریزد.فورکان او را تسلی می دهد و در آغوش می
گیرد.
مورات که برای دویدن از خانه بیرون آمده بوده آنها را در آغوش هم می بیند.
او یا با عجله وارد کافه میشود.کرم به استقبالش می آید و از او می خواهد که بنشیند.اویا با خوشحالی منتظر است که کرم صحبت کند.
کرم می خواهد درباره ییلدیز صحبت کند ولی چشمش به مادر اویا در بیرون کافه میافتد و به یاد می آورد که او گفته بود اگر ماجرا را به اویا بگوید،ممکن است او بلایی سر خودش بیاورد.کرم میگوید از او خواسته بیاید چون که میخواسته به او پیشنهاد بدهد که با هم کار کنند.
اویا از اینکه کرم درباره ییلدیز حرف نزده ناراحت می شود ولی به روی خودش نمی آورد و درخواست او را قبول می کند.آنها مشغول تمیز کردن کافه می شوند.
هالیت،سونگل را که پشت در کافه ایستاده می بیند و از او می پرسد که آنجا چه کار دارد؟سونگل که هول شده می گوید که چون روز اول باز شدن کافه است آمده تا به آنها تبریک بگوید.
این را هم ببینید: سریال امانت قسمت ۲۱۴هالیت می گوید که کار خوبی کرده و از او می خواهد که همراهش وارد کافه شود.
کرم بعد از استقبال از آنها برای کاری بیرون می رود.سونگل با اویا سر نیز می نشیند و می پرسد که با کرم درباره چه صحبت کرده؟اویا می گوید که کرم می خواسته به او پیشنهاد کار بدهد.سونگل با بدجنسی می گوید معلوم است که او درباره ییلدیز حرفی نمی زند،چون آنوقت نمی تواند پنهانی ییلدیز را ببیند.اویا عصبانی می شود و می رود.
ییلدیز در دفترش مشغول به کار است که اویا به آنجا می رود و می گوید که برای تشکر آمده است.
او با ییلدیز درباره گذشته کرم صحبت می کند.
ییلدیز با ناراحتی جوابهایی کوتاه و بدون جزئیات می دهد.اویا به عنوان سوال آخر می پرسد که به نظر او ممکن است کرم روزی به رابطه شان خیانت کند؟ییلدیز می گوید که هر کسی ممکن است خیانت کند و البته کرم هر کسی نیست.
در همین زمان پیک غذای ییلدیز را می آورد و او از اتاق خارج می شود.
او یا با خود می گوید که ییلدیز چاره دیگری برایش نگذاشته و از گوشی او به کرم پیام می دهد که حالش بد است و دو ساعت دیکر به دیدنش بیاید.کرم در کافه نشسته و پیام ییلدیز را می بیند و با خود می گوید:ییلدیز چرا اینکارو می کنی؟
منبع خبر: پندار
اخبار مرتبط: سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۶۸ شصت و هشتم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران