سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۶۷ شصت و هفتم دانلود

در حیاط عمارت مورات،فورکان نازلی را در آغوش گرفته است.

مورات در حالی‌که جعبه گوشواره را به دست دارد.

دم در ایستاده و با ناراحتی به آنها نگاه می کند.

ملک از پنجره مورات را در حال تماشای نازلی و فورکان می بیند.

او که متوجه ناراحتی مورات شد.

می فهمد که او نازلی را دوست دارد و ناراحت می شود.

چند دقیقه بعد،فورکان و نازلی در حیاط با یکدیگر صحبت می کنند.

فورکان می گوید وقتی که مادرش ترکشان کرد.

او و پدرش برای ساختن یک زندگی جدید به آلمان رفتند.

در آلمان همه چیز برای فورکان جدید و متفاوت بود.

کنار آمدن با آن شرایط برایش سخت بود.

اما سخت ترین چیز تغییرات پدرش بود.

فورکان تعریف می کند که پدرش موقعی که نعیمه او را ترک می کرد سکوت کرده بود.

بعد از آنهم انگار که صدایش را از دست داده بود و تا ساعتها حرفی نمی‌زد.

تحمل این شرایط برای او خیلی سخت بود و برای همین به مدرسه شبانه روزی رفت.

بعد از آن هم مستقیم به دانشگاه رفت.

فورکان می گوید که هنوز هم زخم عمیقی در درونش است.

فکر می کند که تنهایی الانش تقاص تنها گذاشتن پدرش است.

نازلی می گوید که نباید خودش را اذیت کند.

الان هم او تنها نیست و مورات او را جزئی از خانواده اش می داند‌.

فورکان می گوید که هرگز نمی تواند جواب خوبی های مورات را بدهد.

از وقتی که به استانبول آمده، مورات او را تنها نگذاشته است.

ملک که خیلی ناراحت است، با عایشه صحبت می کند.

این را هم ببینید:  سریال امانت قسمت ۳۰۷ دوبله فارسی | ۲۳۱ زیرنویس چسبیده فارسی

تصمیم می گیرد که کاری کند که مورات و نازلی از هم دور شوند.

او پیش نازلی که در حیاط مشغول بازی با بچه هاست می رود.

او به نازلی می گوید که فورکان خیلی ناراحت است.

بهتر است که امشب تنها نماند و شام را پیش آنها باشد.

نازلی تائید می کند و به ملک می گوید برای شام فورکان را دعوت کند،

ولی هنگامی که نازلی می خواهد به داخل عمارت برود تا برای زینب آب بیاورد.

ملک از او می خواهد که فورکان را برای شام دعوت کند و نازلی هم قبول می کند.

نازلی به دفتر مورات می رود.فور‌کان در حال جمع کردن کیفش است.

نازلی از او می خواهد که امشب را بماند و با آنها شام بخورد.فورکان قبول می کند.

مورات که در همین زمان می خواسته وارد دفتر شود حرفهای آنها را می شنود.

سر میز شام،ملک از دست‌پخت نازلی تعریف می کند.

بیشتر ببینید:

قسمت ۷ سریال پزشک دهکده (دکتر شهر) Kasaba Doktoru

27 اردیبهشت 1401

دو بازیگر جدید برای سریال سیب ممنوعه

12 اردیبهشت 1401 قبلی بعدی

به فورکان می گوید که نازلی برای او غذا درست کرده و ای کاش بیشتر پیش آنها بیاید.

باز هم دستپخت نازلی را بخورند.

مورات حسادت می کند و ناراحت می شود.

همه متوجه تغییر رفتار او می شوند.

فردا صبح،ملک پیش نعیمه می رود.

می گوید که دلش برای او تنگ شده بود.

نعیمه می گوید که از ماجرای نازلی که به عنوان جمره به خانه مورات آمده اطلاع دارد.

این را هم ببینید:  سریال تشکیلات قسمت ۴۶ چهل و ششم

ملک می گوید که این موضوع را هیچکس نباید بداند.

اگر دشمنان مورات بفهمند از این موضوع علیه او استفاده می کنند و خیلی بد می شود.

مدتی بعد، در عمارت نازلی می خواهد زینب و صنم را به پارک ببرد.
همین که او در خانه را باز می کند نعیمه را پشت در می بیند.

او بچه ها را به داخل خانه می فرستد و می خواهد تنهایی با نعیمه صحبت کند.

به او می گوید که نمی توانند از او به عنوان مهمان در خانه پذیرایی کنند.

نعیمه می گوید که می داند او به جای جمره در این خانه است و به دنبال پسرش می گردد.

نازلی می گوید که فورکان در خانه نیست.

نعیمه می گوید که می خواهد از طریق او پیغامی برای فورکان بفرستد.

او می گوید که اگر فورکان به او یک میلیون لیره ندهد،زینب می فهمد که مادرش مرده و نازلی مادر واقعی اش نیست.

در خانه اویا،سونگل به او می گوید که احمق است و کرم و ییلدیز معشوقه هم هستند.

مطمئن است اگر کرم تا الان درباره ییلدیز به او حرفی نزده دلیلی داشته.

پیشنهاد می‌کند فعلا به کسی چیزی نگوید تا به او ثابت شود.

سونگل قبول می کند و می گوید که به هیچکس حرفی نمی زند تا به او ثابت شود که فریب خورده است.

اویا می گوید که مطمئن است کرم دوستش دارد.

مدتی بعد،اویا همراه کرم بیرون می رود.
سونگل در خانه تمام مدت به اویا زنگ می زند.

هالیت از او می خواهد که اینقدر به اویا فشار نیاورد‌.
سونگل می گوید که در تربیت اویا دخالت نکند و به نازلی خودش برسد.

این را هم ببینید:  سریال ترکی خوبی قسمت ۲ دوم

هالیت می گوید که نازلی از اینجا رفته ولی هنوز از زبان سونگل راحت نشده است.

شب کرم و مادرش کنار پله های خانه نشسته اند و با یکدیگر درباره ییلدیز صحبت می کنند.

کرم به مادرش می گوید که حتما درباره ییلدیز با اویا صحبت می کند‌.
سونگل حرفهای آنها را می شنود و عصبانی می شود.

فردا صبح،سونگل سر راه کرم که در حال رفتن با کافه اش است می‌ایستد.

می گوید که دیشب اتفاقی حرفهای او و مادرش را شنیده.

فهمیده که او و ییلدیز معشوقه بوده اند.

کرم می گوید که می خواهد این موضوع را همین امروز به اویا بگوید.

سونگل از او می خواهد که اینکار را نکند.
چون اویا خیلی ناراحت می شود و ممکن است به خودش آسیب بزند.

سونگل که به خانه بر می گردد، اویا در حال آماده شدن که بیرون برود.

سونگل از او می پرسد که کجا می رود؟
اویا با خوشحالی می گوید که کرم به او پیام داده که به کافه بیاید.

می خواهد با او صحبت کند و حتما درباره ییلدیز است.
سونگل که دوست دارد اویا و کرم از هم جدا شوند از شنیدن این موضوع ناراحت می شود.

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۶۷ شصت و هفتم دانلود