چرا تأویل قرآن ضروری است؟/ آیه‌ای که شیخ وهابی را رسوا کرد

چرا تأویل قرآن ضروری است؟/ آیه‌ای که شیخ وهابی را رسوا کرد
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: کلام الله مجید و حجم عمده گفتار، قول و فعل ائمه معصومین (ع) زمان‌مند و مکانمند نیستند و در همه اعصار و قرون و در همه جوامع قابلیت استفاده را دارند. مواجهه ما در طول قرون گذشته و در پیشینه تمدنی اسلام نسبت به کلام الله و سنت متفاوت بوده است.

دسته‌ای قائل به قابل فهم نبودن این متون برای عامه مردم بوده و هستند، دسته‌ای دیگر به رمزی بودن این متون اعتقاد دارند و دسته‌ای دیگر فهمی مبتنی بر جمود از ظواهر آن را تبلیغ می‌کردند. در مقابل همه این‌ها فهمی در نظریه‌های علوم انسانی معاصر از متون مقدس مطرح شده که از آن به «فهم عصری متن» مراد می‌شود. فهم عصری در مقابل غیرقابل فهم بودن مقاومت می‌کند.

تأویل و هرمنوتیک

فهم عصری با مفهومی به نام «تأویل» هم گره خورده است و این تأویل سابقه زیادی در تمدن اسلامی دارد. در کلام الله مجید نیز بر آن تاکید بسیاری شده است. از جمله آیه ۳۹ از سوره مبارکه یونس که حضرت حق در آن چنین اشاره فرمود: «بلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ» (آنان آنچه را که احاطه به علم آن ندارند، تکذیب می‌کنند و تأویل آنرا نمی‌دانند.) کاربرد این علم و رویکرد بویژه در فهم و درک متشابهات قرآن اهمیت بسیاری دارد و البته که فهم متشابهات بسیار مشکل‌تر از محکمات است.

علم تأویل برای همه کتاب‌ها از جمله کتب الهی کاربرد دارد. تأویل را مختص به انبیا و اولیای الهی نیز می‌دانند، همان‌گونه که خداوند در قرآن به قدرت حضرت یوسف (ع) در تأویل خواب و رؤیا اشاره می‌کند.

بجز آیات کلام الله مجید، روایات نیز بر مسئله تأویل اشاره‌های مهمی دارند. طبق روایتی از ابن مسعود، پیامبر اکرم (ص) در حدیثی شریف چنین فرموده‌اند: «اُنزِلَ القرآن علی سبعة احرف لکل حرف منها ظهر و بطن و لکل حرف حدّ و لکلّ حدّ مطلع» که ترجمه آن چنین است: «قرآن بر هفت حرف نازل شده و هر حرفی از آن، ظاهر و باطنی و هر حرفی حدّی و هر حدّی مطلعی دارد.» به طور کل تمامی احادیثی به ظواهر و بواطن قرآن اشاره دارند در اصل علم تأویل را پیش کشیده‌اند.

در نظریه‌های علوم انسانی غربی نیز علم هرمنوتیک همزمان با پا گرفتن مذهب پروتستان در غرب قوت گرفت. آنان کلیسا را قبول نداشتند و بنابراین برای فهم دین به نوعی تفسیر به رأی از کتاب روی آوردند که همان تأویل است، با این اوصاف اما برخی از متفکران مسلمان در عصر حاضر از جمله غلامرضا اعوانی اعتقاد دارند که علم الهی تأویل در قالب هرمنوتیک غربی سکولار شد.

علم تأویل برای همه کتاب‌ها از جمله کتب الهی کاربرد دارد. تأویل را مختص به انبیا و اولیای الهی نیز می‌دانند، همان‌گونه که خداوند در قرآن به قدرت حضرت یوسف (ع) در تأویل خواب و رؤیا اشاره می‌کند

این علم متأسفانه میان برخی از مکتب‌ها و فرق از جمله وهابیت که به شدت ظاهرگرا هستند مورد طعن قرار گرفت. علمای شیعه هم مقابل این جریان انحرافی و عقاید آنها ایستادگی کردند و در زمینه نظری نیز به رد آنها پرداختند. برای اهمیت تأویل در فهم کتاب خدا به نقل روایت مهمی از جلد دوم کتاب «جرعه‌ای از دریا: مقالات و مباحث شخصیت شناسی و کتاب شناسی» اثر آیت‌الله العظمی سیدموسی شبیری زنجانی می‌پردازیم که اتفاقاً به صورت مناظره بین یک عالم شیعی و یک آخوند وهابی رخ داده است. این روایت آموزه‌های مهمی دربر دارد که مهم‌ترین آن آموزش آداب مناظره با وهابیت است. بسیاری این آداب را رعایت نمی‌کنند. برخی از مبلغان در مناظره با مبلغان وهابی به منابعی از حدیث استناد می‌کنند که مورد تأیید وهابیت نیست و با وهابیت باید از متونی صحبت کرد که نتوانند ردش کنند. پیش از این روایت اما با این مجموعه مهم چهار جلدی بیشتر آشنا شوید:

معرفی «جرعه‌ای از دریا»

«جرعه‌ای از دریا» اثر فقیه برجسته عصر حاضر آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی است که در چهار مجلد توسط مؤسسه کتابشناسی شیعه منتشر شده است. تاریخ چاپ نخست مجلدات این مجموعه از این قرار است: جلد اول بهار ۱۳۸۹، جلد دوم زمستان ۱۳۹۰، جلد سوم زمستان ۱۳۹۳ و جلد چهارم زمستان ۱۳۹۸.

«جرعه‌ای از دریا» شامل نکات تاریخی و علمی و دقت نظرهای دقیق رجالی و حکایات مهم است و این ویژگی‌ها آن را به یکی از برجسته‌ترین آثار رجالی عصر بدل کرده است. بسیاری از مطالب این مجموعه برای نخستین بار است که مکتوب و منتشر می‌شود. دقایق بسیاری از خلال مطالعه دقیق این کتاب درباره تاریخ سنت‌های علمی در نجف و قم به دست می‌آید که خود می‌تواند موضوع تحقیقات متعدد آکادمیک باشد.

هر جلد از این مجموعه، در سه فصل تدوین شده است؛ فصل اول حاوی هشت اثر عربی از نویسنده است که عمدتاً تعلیقات وی بر کتاب‌های دیگران به ویژه یادداشت‌ها و نظرها بر بعضی از کتب رجال و تراجم به شکل امروزی است.

در فصل دوم دوازده اثر فارسی از آیت الله شبیری زنجانی که شامل مقالات، مصاحبه‌ها و تعلقات وی بر برخی از کتاب‌های مشهور شیعه است. در فصل پایانی تحت عنوان طریقیات، مجموعه‌ای از حکایات و مطالب ارزشمندی که از شرح احوال علمای مشهور شیعه از ایشان نقل شده است، گردآوری شده که شامل سیره اخلاقی، علمی و معنوی علمای معروف شیعه معاصر و قدیمی است.

دقت ورزی‌های سنت قدمایی در تشیع در نقل روایات و اخبار را می‌توان با مطالعه این مجموعه به دست آورد. با آنکه کتاب مجموعه‌ای از گفتارهای شفاهی و به تعبیری کتاب طریقیات (مطالبی که عموماً در مسیر پیاده‌روی به محل درس‌های روزانه یا برای اقامه نماز القا شده) است با این وصف در نقل هر حکایتی ولو از معاصران درباره آنان کمال دقت در سند مربوطه و اختلاف در نقل و یا ابراز شک در چگونگی سند هر سخن، به طور کل گفته شده است.

در جلد اول از این مجموعه مقاله مهم «فهرست شیخ منتجب الدین» آیت‌الله شبیری درج شده است که مقاله بسیار مهمی است. این مقاله هفت بخش دارد که عناوین سرفصل‌های آن به این شرح است: «نظریه آقا رضی قزوینی درباره تاریخ منتجب الدین»، «گفتار علامه قزوینی و فاضل ارموی»، «موضوع فهرست شیخ منتجب الدین و فهرست شیخ طوسی»، «ترتیب فهرست شیخ منتجب الدین»، «تاریخ تألیف کتاب و تاریخ وفات شیخ محمود حمصی»، «نسب شیخ منتجب الدین» و «تاریخ وفات شیخ منتجب الدین».

کتاب «الفهرست» مشهور به فهرست منتجب الدین از مشهورترین و موثق‌ترین مجموعه‌های تراجم علما و مؤلفان شیعه است و شامل نام ۵۴۴ تن از علمای شیعه در قرن پنجم و ششم هجری شده و ذکر کتب بعضی از آنان می‌شود. نویسنده آن یعنی علی بن عبیدالله بن حسن بن حسین بن بابویه قمی رازی مشهور به شیخ منتجب الدین، به هنگام نام بردن از اشخاص، گاهی تنها به ذکر نام و نام پدر عالم و اینکه ثقه و عادل است بسنده شده و گاهی به تفصیل سخن گفته شده است. شیخ منتجب الدین کتاب را برای عزالدین یحیی از سادات و رؤسای امامیه تألیف کرده است.

اما «جرعه‌ای از دریا» در سی‌امین جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به عنوان اثر برگزیده انتخاب شد.

مناظره با قاضی القضات در مدینه

همانطور که اشاره شد این روایت از مجلد دوم کتاب «جرعه‌ای از دریا» ذیل مبحث مربوط به آخوند ملأ علی معصومی همدانی انتخاب شده است. مرحوم آیت‌الله معصومی همدانی از علمای برجسته شیعی در قرن چهاردهم است که به سال ۱۳۵۷ شمسی وفات کرد. ایشان در فقه و اصول و فلسفه از جمله برجسته‌ترین علمای عصر به شمار می‌رفت و از شاگردان مرحوم آیات عظام شیخ عبدالکریم حائری یزدی و حکیم هیدجی (حکیم هیدجی از جمله برجسته‌ترین اندیشمندان عصر جدید بود که متأسفانه در ذکر آثار و احوال ایشان هیچ پژوهشی انجام نشده است.) بود. دکتر حسین معصومی همدانی فرزند ایشان است. روایت را در ذیل بخوانید:

تا گفتیم تهران، قاضی القضات گفت: اینها کافر ملعون رافضی هستند! یکی از حضار گفت: چرا اینها کافرند؟ قاضی القضات گفت: «لأنهم یؤولون القرآن والتأویل الکفر»

آقای آخوند ملأ علی همدانی می‌فرمود: من در تهران نزد مرحوم هیدجی فلسفه می‌خواندم. در حجره ایشان بودم که سرتیپ عبدالرزاق خان بغایری مهندس معروف وارد شد. او از مریدهای هیدجی بود که به مکه مشرف شده بود. به حجره هیدجی آمده بود؛ چون هیدجی جایی نمی‌رفت و فقط به منزل وصی خودش حاج آقا سید حسین آبگوشتی می‌رفت. مریدهای هیدجی برای دیدن وی به حجره‌اش می‌آمدند.

سرتیپ عبدالرزاق خان درباره سفر خود به مکه گزارش می‌داد. می‌گفت: ما جمعی هم خرج بودیم که می‌خواستیم با کشتی به مکه برویم. در گوشه کشتی یک نفر از اهل علم تنها نشسته بود و نان و پنیر و سبزی و وسایل مختصری همراه داشت. به نظرم اظهار کرد از نجف آمده بود. ما دیدیم که هم او تنهاست و به کسی نیازمند است تا به کارهایش رسیدگی کند و هم ما برای ادای صحیح مناسک به یک روحانی احتیاج داریم. از این رو، از او خواهش کردیم که به جمع ما تشریف آورد. او نیز پذیرفت و به جمع ما پیوست.

ما از مصاحبت آن آقا خیلی بهره‌مند شدیم. به مکه رسیدیم و اعمال حج را انجام دادیم و به مدینه رفتیم. برای دیدار از کتابخانه مدینه رفتیم. در این هنگام پیرمرد نابینایی را آوردند. پرسیدیم. این مرد کیست؟ گفتند: قاضی القضات. قاضی القضات از ما پرسید اهل کجایید؟ گفتیم: اهل ایران. پرسید: اهل کدام شهر؟ گفتیم: اهل تهران. تا گفتیم تهران، قاضی القضات گفت: اینها کافر ملعون رافضی هستند! یکی از حضار گفت: چرا اینها کافرند؟ قاضی القضات گفت: «لأنهم یؤولون القرآن والتأویل الکفر». سپس شروع کرد آیاتی را برای نمونه ذکر کرد که شیعیان این آیه را این گونه تأویل می‌کنند و آن آیه را به گونه‌ای دیگر و...

آن شیخی که همراه ما بود، نیز شروع کرد به تأیید کردن قاضی القضات که همین گونه است که می‌فرمایید و چند آیه از مواردی را که شیعه تأویل کرده است نیز ذکر کرد. ما خیلی ناراحت شدیم که این شیخ منحرف تا حالا عقیده خود را پنهان می‌کرد و ما از همراهی او خیلی خوشحال بودیم، در حالی که او آدم منحرفی بود و باید به حسابش برسیم. قاضی القضات به شیخ گفت: معلوم می‌شود که شما مرد فاضلی هستید و از وی تمجید کرد.

شیخ به قاضی القضات گفت: یکی از نعمت‌های الهی در این سفر توفیق زیارت قاضی القضات بود که نصیب ما شد. ولی ما از این سفر با یک تأسف باز می‌گردیم و آن اینکه قاضی القضات با این همه کمال، در روز قیامت، جمال مبارک پیامبر که را زیارت نمی‌کنند. قاضی القضات گفت: چرا؟ شیخ در پاسخ گفت: چون در قرآن است که «من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخرة اعمی» (آیه ۷۲ از سوره مبارکه اسرا: هرکس در این دنیا نابینا باشد در آخرت هم نابینا خواهد بود.)

قاضی القضات گفت: نه، مراد آیه این نیست. شیخ گفت: پس مراد چیست؟ قاضی القضات گفت: مراد از «عما» عمای باطن است. شیخ گفت: «هذا تأویل و التاویل الکفر». وقتی قاضی القضات فهمید که اینها همه مقدمه برای این حرف بود، با عصبانیت گفت: «قم یا رافضی…» و شروع به پرخاش کرد.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: چرا تأویل قرآن ضروری است؟/ آیه‌ای که شیخ وهابی را رسوا کرد