گناه مختل‌کننده دستگاه معرفتی است

گناه مختل‌کننده دستگاه معرفتی است
خبرگزاری مهر

به گزارش خبرنگار مهر، خطبه فدکیه نام سخنرانی حضرت فاطمه (س) در مسجدالنبی که در اعتراض به غصب فدک ایراد شد. خلیفه اول پس از جریانات بعد از رحلت پیامبر (ص) با منسوب کردن روایتی به پیامبر مبنی بر اینکه پیامبران از خود ارث برجای نمی‌گذارند، زمین‌های فدک را که پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) بخشیده بود، به نفع خلافت مصادره کرد. فاطمه (س) پس از بی‌ثمر بودن دادخواهی‌اش به مسجد پیامبر رفت و خطبه‌ای ایراد کرد که به خطبه فدکیه مشهور شد. ایشان در این خطبه بر مالکیتش درباره فدک تصریح کرد. همچنین به دفاع از حق حضرت علی (ع) درباره خلافت پرداخت و مسلمانان را به‌خاطر سکوت در مقابل ستم به اهل بیت (ع) سرزنش کرد.

خطبه فدکیه مجموعه‌ای از معارف ناب در زمینه‌های خداشناسی، معاد شناسی، نبوت و بعثت پیامبر اسلام (ص)، عظمت قرآن، فلسفه احکام و ولایت را در بردارد.

آن‌چه پیش رو دارید قسمت پنجاه از سخنان مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی است که در خصوص شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ایراد کرده‌اند:

در جلسات اخیر به آخرین فراز خطبه مبارک حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها رسیدیم. حضرت در ضمن جواب‌های کوبنده خود به آیات قرآن استناد می‌کردند. ابوبکر سرانجام گفت: «من با مشورت مردم بر کرسی خلافت نشسته‌ام و مردم من را به این پست مأمور کرده‌اند و اگر در ملک فدک دخالت کردم با موافقت مردم بوده است.

این شما و این مردم؛ هر چه می‌گویند عمل کنید!» حضرت پاسخ کوبنده‌ای به او دادند و بعد بار دیگر رو به مسلمانان کردند و فرمودند:
معاشر المسلمین المسرعة إلی قیل الباطل المغضیة علی الفعل القبیح الخاسر «أ فلا تتدبرون القرآن ام علی قلوب أقفالها» کلاً بل ران علی قلوبکم ما أسأتم من أعمالکم فأخذ بسمعکم وأبصارکم ولبئس ما تأولتم وساء ما به أشرتم وشر ما منه اغتصبتم لتجدن والله محمله ثقیلا وغبه وبیلا إذا کشف لکم الغطاء وبان ما ورائه الضراء بدا لکم من ربکم ما لم تکونوا تحتسبون وخسر هنالک المبطلون؛ ای توده‌های مردم مسلمان! ای کسانی که با سرعت به سراغ سخنان باطل می‌روید اما نسبت به کار زشت و زیان‌بار چشم‌پوشی و مسامحه می‌کنید! آیا در قرآن تدبر نمی‌کنید یا بر دل‌هایتان قفل زده شده است؟! بلکه اعمال بد شما دل‌هایتان را تیره کرده است.

پس خدا چشم و گوشتان را گرفت و چه بد تفسیری برای آیات خدا کردید و به چه رأی بدی اشاره کردید! و چه بد عوضی است آن عوضی که از این کارتان دریافت کردید! به خدا قسم این کار برای شما بسیار گران تمام خواهد شد. بار بسیار گرانی است و عاقبت بسیار وخیمی در پی دارد. روزی که پرده از اعمال شما برداشته می‌شود و آن‌چه وراء آن است آشکار می‌شود، از طرف خدا بدبختی‌ها و گرفتاری‌هایی برای شما ظاهر خواهد شد که هیچ گمانش را هم نمی‌کردید و در آن روز است که اهل باطل بسی زیان خواهند کرد.

روشن است که بعد از این‌که به اصطلاح متصدی خلافت کار را به مردم واگذار کرد و گفت من به رأی آن‌ها عمل کردم قاعدتاً اگر مردم احساس مسئولیت می‌کردند باید اظهار مخالفت می‌کردند به خصوص که حضرت بارها از آن‌ها به خاطر یاری نکردن حق گله کردند. با همه این‌ها باز هم مردم سکوت کردند و چیزی نگفتند. از این‌رو حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مردم را مخاطب قرار دادند و به آن‌ها اعتراض کردند که چه طور شما حرف باطل را می‌پذیرید و نسبت به رفتار خلاف حق چشم‌پوشی و مسامحه می‌کنید؟! بدانید که سرانجام تبعات این عمل را خواهید دید و روزی پشیمان خواهید شد که دیگر سودی نخواهد داشت.

نکته‌های آموزنده‌ای در این فرمایشات هست که اختصاص به آن زمان و آن مردم ندارد و ما برای زمان خودمان می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها برخی از آیات قرآن را اقتباس کردند.

در چنین مقامی که خانمی در یک دادگاه رسمی ادعا می‌کند که مال من را بی‌جهت گرفته‌اند اگر بخواهد برای تاکید ادعای خویش از آیات قرآن استفاده کند چه آیه‌ای را باید بخواند؟ قاعدتاً باید از آیاتی مانند: لاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ یا وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَی الْحُکَّامِ استفاده کند. پس به چه مناسبت حضرت می‌فرمایند: «مگر کافر شده و دست از دین خدا برداشته‌اید؟ مگر می‌خواهید راه جهنم ابدی را بروید؟» حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها کسی است که حرف بی‌حساب نمی‌زند.

آیاتی که حضرت در خلال این خطبه شریف می‌خوانند خیلی عجیب است. در ابتدا آن‌جا که اشاره می‌کنند به داستان سقیفه و تغییر مسیر خلافت، می‌گویند: اهل سقیفه ادعایشان این بود که ما برای جلوگیری از فتنه و هرج و مرج در جامعه باید زودتر برای جانشینی پیامبر اقدام می‌کردیم اما، ألا فی الفتنة سقطوا وإنّ جهنم لمحیطة بالکافرین؛ اصلاً این‌ها در متن فتنه‌اند و جهنم بر آنان احاطه دارد. حضرت در ادامه می‌فرمایند: شما که این‌گونه قضاوت می‌کنید مگر می‌خواهید دست از اسلام بردارید؛ ومن یبتغ غیر الإسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الآخرة من الخاسرین؛ این آیه گرچه پاسخ مناسبی است برای مدعیان پلورالیسم که قائل‌اند همه ادیان خوب هستند و فرقی نمی‌کند چه دینی را انتخاب کنیم، اما حضرت زهرا سلام الله‌علیها به چه مناسبت در مقام دفاع از حق غصب شده این آیه را تلاوت کردند؟ و یا چرا از این آیه استفاده می‌کنند که می‌فرماید: «أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِق آیا می‌خواهید احکام جاهلیت را احیا کنید؟! چه حکمی بهتر از حکم خداست که شما می‌خواهید دست از حکم خدا بردارید؟!» آیا آن‌ها چنین ادعایی داشتند؟ از هیچیک از حرف‌هایشان چنین چیزی ظاهر نشد، بلکه ابوبکر سعی می‌کرد احترام حضرت را نگه دارد.

اما حضرت با تندی و با تعبیرات بسیار کوبنده جواب وی را می‌دادند. از جمله آیاتی که در ادامه از آن استفاده کردند آیه سی و نهم سوره هود است که می‌فرماید: «فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتیهِ عَذابٌ یُخْزیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقیمٌ؛ به زودی خواهید دانست که عذاب رسوا کننده عذاب کیست و برای چه کسانی عذابی ثابت تحقق خواهد یافت.» این لحن قرآن در هنگام سخن گفتن با کفار و مشرکان است. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با مردم نمازخوان و با کسی که مردم با او به عنوان جانشین پیغمبر بیعت کرده بودند با همین لحن سخن می‌گویند. این چه حکمتی دارد؟

فاصله از علی (ع) برگشت به جاهلیت

همچنین آن‌جا که از عدم یاری مردم گله می‌کردند در مقام توجیه آن فرمودند: شاید گمان می‌کنید هنگامی که پیغمبر از دنیا رفت دیگر کار تمام شده و هر کاری دلتان می‌خواهد می‌توانید انجام دهید در حالی‌که: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی‏ أَعْقابِکُمْ وَمَنْ یَنْقَلِبْ عَلی‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ. این آیه عجیبی است که شایسته است دقت کنیم که چرا حضرت این آیه را در این‌جا قرائت کردند. قرآن می‌فرماید: اگر پیغمبر به موت طبیعی از میان شما برود یا کشته شود شما باید دست از دینتان بردارید و به عقب بگردید؟! اگر چنین کنید به خدا ضرری نمی‌زنید.

اما اگر شکرگزار نعمت خدا باشید خدا به شما پاداش خواهد داد. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با تلاوت این آیه در این مجلس می‌خواهند بگویند: اگر گمان کرده‌اید که چون پیغمبر از دنیا رفته است دیگر نباید از ما حمایت کنید مصداق این آیه می‌شوید و باید بدانید با این کار به خدا ضرری نخواهید زد بلکه خود ضرر خواهید کرد. به دنبال آن می‌فرمایند: «وَ قالَ مُوسی‏ إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ؛ اگر همه شما مسلمانان و هر انسانی که روی زمین زندگی می‌کند همه کافر شوید سر سوزنی به خدا ضرر نمی‌خورد و بر دامن کبریاییش گردی ننشیند.» مگر در آن مجلس، کسی می‌خواست دست از دینش بردارد؟ چرا حضرت این آیه را می‌خوانند؟

گناه مختل‌کننده دستگاه معرفتی

وقتی بحث ارث بودن فدک مطرح شد و به حضرت این‌گونه جواب دادند که انبیا ارث باقی نمی‌گذارند حضرت فرمودند: «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلی‏ ما تَصِفُونَ؛ یعنی این‌گونه نیست که امر بر شما مشتبه شده باشد و واقعاً نمی‌دانید که پیغمبر هم ارث می‌گذارد؛ بلکه این صحنه‌ها را درست کردید تا آنچه دلخواه خودتان است را عملی کنید. من باید صبر کنم تا آن‌چه اراده الهی است تحقق پیدا کند.» سرانجام در این فرازی که امشب خواندیم آیه بیست‌وچهارم از سوره محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله را عیناً ذکر می‌فرمایند و اقتباسی از آیه چهاردهم سوره مطففین را در کلام خویش می‌آورند؛ یعنی مفاهیم آن آیه را به صورت خطاب به مخاطبان می‌گویند.

آیه چهاردهم سوره مطففین می‌فرماید: کلاّ بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ یکی از حقایقی که قرآن روی آن تاکید دارد این است که اعمال زشت انسان تدریجاً باعث می‌شوند که انسان حقیقت را درک نکند و کم‌کم ایمانش ضعیف شود و سرانجام کارش به کفر بیانجامد.

همان‌طور که آیه بیست‌وسوم سوره جاثیه می‌فرماید: «أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَی سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ؛ اگر معبودِ کسی هوای نفسش شود یعنی تسلیم هواهای نفسانی‌اش شود خداوند چشم و گوشش را کور و کر می‌کند و در حالی که اهل علم و فهم است گمراهش می‌نماید و پرده‌ای روی چشم و گوشش می‌کشد. چه کسی می‌تواند چنین کسی را هدایت کند؟!» یعنی چنین کسی هرگز هدایت نخواهد شد. چنین مضمونی در آیه چهاردهم سوره مطففین هم هست که می‌فرماید: کلّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کَانُوا یَکْسِبُونَ؛ کسانی که اهل معصیت بودند و دائماً با خداوند مخالفت می‌کردند اعمال زشتشان چرکی بر روی دلشان شد و زنگاری روی آئینه قلبشان و دیگر چیزی در آن منعکس نمی‌شود.

حضرت خطاب به این مسلمانان می‌فرمایند: شما به دنبال هوای دلتان هستید و به این خاطر اعمالی را انجام دادید که دلتان سیاه شد و دیگر درک نمی‌کنید. بعد می‌فرماید روزی از طرف خدا پرده برداشته خواهد شد و چیزهایی ظاهر خواهد شد که هیچ وقت فکرش را نمی‌کردید. آن روز است که خواهید فهمید چه گناه بزرگی مرتکب شده‌اید (فکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ).

به راستی چرا حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در این مجلس این آیاتی را تلاوت کردند که همه خطاب به کفار و مشرکان هستند؟ حضرت آن آیات را تلاوت کردند چراکه با آن چشم تیزبین و حقیقت‌بینشان می‌دیدند این راهی که شروع شده و زاویه‌ای که باز شده است به کفر و شرک منتهی می‌شود؛ ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَی أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَ کَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُون.

دانشجوی متدینی را می‌شناختم که وقتی به لندن رفته بود شنیده بود که آنجا برخی از کارخانه‌های نان، فرِ نان‌پزی را با روغن خوک چرب می‌کنند تا نان آسان‌تر خارج شود. لذا تحقیق کرده بود تا کارخانه‌ای را پیدا کند که روغن نباتی مصرف می‌کند تا از پاکی نانی که می‌خورد مطمئن باشد.

همین شخص کم کم کارش به جایی رسیده که اصل دین، وحی، نبوت و همه چیز را انکار می‌کند. این‌گونه نیست که هر کس فاسق است از ابتدا فاسق بوده است؛ البته هستند کسانی که از اول هم خراب‌اند اما قرآن می‌فرماید: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوینَ * وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْب‏ وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْب‏؛ بودند کسانی که نعمت‌های بزرگ و معارفی ژرف به آن‌ها دادیم و در ابتدا آدم‌های خوبی بودند و خداوند دعایشان را مستجاب می‌کرد؛ اما آن‌ها به دنبال هوای نفسشان رفتند و سرانجام کارشان به آن‌جا رسید که حکایتشان حکایت سگ شد.» کار مسلمانانی که در رکاب پیامبر بودند به جایی رسید که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها این‌گونه آن‌ها را توبیخ می‌کنند.

چرا؟ زیرا حضرت می‌دیدند که با این فاصله‌ای که آن‌ها از حق می‌گیرند سرانجامشان به کفر منتهی می‌شود. اگر بنا گذاشتیم بر این‌که به حکم خدا بی‌اعتنایی کنیم و کم‌کم بگوییم: «بله، اسلام و اسلام‌گرایی خوب است اما زمان این موضوعات گذشته است و اکنون زمان ملی‌گرایی و ارزش‌های انسانی است!» در این صورت باید منتظر چنین سرنوشتی باشیم.

راز آیات منتخب فاطمه سلام‌الله‌علیها

بعد از رسول خدا کسی می‌توانست اسلام را حفظ کند که مثل خود پیغمبر باشد و خداوند بر مسلمانان منت گذاشت و چنین انسانی را آفرید و به مردم معرفی کرد؛ اما مسلمانان از او فاصله گرفتند و از آن‌جا راه باطل شروع شد. از این رو کار همین مسلمانان به آن‌جا رسید که در کربلا فرزند پیغمبر را به فجیع‌ترین وضعی به شهادت رساندند.

اگر دیدیم کسی نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد دلیل نمی‌شود که از همه جهت انسان درستی است؛ بلکه باید اعتقادش را بررسی کرد. اگر گفت: «بله، خدا فرموده علی ولی باشد؛ ولی فعلاً ما صلاح می‌دانیم که کس دیگری در رأس باشد»، معنای آن این است که خود را در عرض خدا قرار می‌دهد! امام صادق علیه‌السلام درباره کسی که حکم نایب امام را رد کند می‌فرمایند: «فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَی اللَّهِ وَ هُوَ عَلَی حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَّه» چگونه رد کردن حرف او منجر به شرک می‌شود؟ زیرا او از طرف خدا حکم می‌کند. حال کسی که بر خلاف او حرف می‌زند حرف خود را در عرض حرف خدا قرار داده است و می‌گوید: قانون خدا یک قانون است و قانون من هم یک قانون! و این یعنی شرک.

تهدیدات و توبیخات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها برای این است که به ما بگوید: مواظب باشید از محور حق فاصله نگیرید. علی مع الحق والحق مع علی؛ اگر از علی فاصله بگیرید راه انحراف را در پیش گرفته‌اید و نهایتاً این راه به کفر می‌انجامد. ما باید قدر نعمت ولایت را بدانیم. ۱۴۰۰ سال علمای ما زحمت کشیده‌اند تا مذهب تشیع را برای ما حفظ کنند. ائمه معصومین علیهم‌السلام برای صیانت از این نعمت و جلوگیری از ایجاد انحراف در راه حق فرمودند: «وقتی به ما دسترسی ندارید به کسانی که عالم به علوم ما هستند مراجعه کنید. آن‌ها حاکم بر شما هستند و بر شما ولایت دارند.» ولایت‌فقیه ساده به دست ما نرسیده است.

معنی ولایت‌فقیه هم فقط دوستی نیست. اهل تسنن می‌گویند: معنای سخن پیغمبر اکرم که فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، یعنی هر کس دوست من است و من هم دوست او هستم، علی را هم دوست بدارد. ما هم دوست علی هستیم. امثال صاحب عبقات و صاحب الغدیر چه قدر زحمت کشیدند تا اثبات کنند که منظور از مولا فقط دوستی نیست بلکه منظور ولایت است؛ یعنی اطاعت علی بر شما واجب است.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: گناه مختل‌کننده دستگاه معرفتی است