سریال فرزند راز مادر است قسمت ۱۰ دهم

صبریه بچه را از مریم گرفته و به سمت ماشین می رود. او به نوح می‌گوید‌ که مریم خودش بعداً به خانه می آید.

برای تماشای آخرین ویدئوها و تیزرهای سریال فرزند راز مادر است از این صفحه در پندار بازدید کنید.

مریم شوکه و عصبی است و بیرون می رود. رها سر راه او آمده و دوباره از مریم میخواهد که با هم از آنجا بروند. مریم به او می‌گوید که پول ها را نسوزانده و آنها را به رها می دهد تا از زندگی آنها بیرون برود و دیگر نمی‌خواهد او را اطراف خودش و پسرش ببیند.

مریم با فیدان تماس می‌گیرد تا پیش او برود و پولها را بگیرد. در بین راه ماشینی با مریم تصادف میکند. مریم سالم است ، اما تضاهر میکند که حالش خوب نیست تا او را به بیمارستان ببرند. از بیمارستان با نوح تماس می‌گیرند و نوح سریع خودش را به آنجا می رساند. مریم از نوح میخواهد که او را به خانه ببرد. صبریه از اینکه مریم بهانه ای برای برگشتن به خانه پیدا کرده، عصبی می شود.

شرکتی با دفنه تماس گرفته و از او میخواهند که برای آنها طراحی انجام بدهد.‌انها با دفنه قرار ملاقات میگذارند.

نیمه شب مریم به انبار رفته و پولهایی که از فیدان گرفته بود را به رها می دهد و از او میخواهد که دیگر از آنجا برود.

روز بعد، صاحب مغازه نوح پیش او آمده و می‌گوید که اجاره مغازه دو برابر شده و اگر نوح نمیخواهد باید از آنجا برود. نوح از این قضیه ناراحت می شود.

این را هم ببینید:  سریال ترکی فرزند راز مادر است قسمت ۱ اول روایت صحنه‌ به صحنه

بیشتر ببینید:

سریال ترکی مادر عزیزم قسمت ۶۷ شصت و هفتم دانلود

29 اردیبهشت 1401

فرزند راز مادر است قسمت ۳ سوم

24 فروردین 1401

سعدون کارکنان شرکت چنار را که او همه را اخراج کرده و خودش ورشکست شده بود، دوباره در شرکت جمع میکند و این بار پروژه را با مدیریت خودش شروع میکند. چنار به شرکت آمده و با سعدون به خاطر این کار دعوا میکند. سعدون یادآوری میکند که او همه را اخراج کرده بود و آن افراد دیگر کارمندان او نیستند و او نمی‌تواند به آنها زور بگوید.

دوست سعدون یونس که کارمند او نیز بوده است، با سعدون تماس گرفته و خبر می دهد که زنش فوت کرده است. سعدون از او میخواهد که به خانه اش بیاید. یونس به همراه دختر کوچکش چیچک به خانه سعدون می روند. یونس می‌گوید که روز گذشته زنش سکته کرده و مرده است. او می‌گوید که خودش بلد نیست از بچه مراقبت کند و میخواهد او را به روستا پیش مادرش ببرد و خودش نیز از آن شهر برود زیرا دیدن جای خالی همسرش برای او سخت است. سعدون پیشنهاد میدهد که خودش چیچک را نگه میدارد زیرا در روستا دسترسی‌ به مدرسه برای او سخت خواهد بود. یونس قبول میکند.

سعدون به خانه دفنه می رود. مریم میخواهد به خانه برگردد و سعدون او را به خانه می رسد. نوح به سعدون تعارف میکند که داخل برود و قهوه بخورد. صبریه پیش سعدون می‌گوید که پسرش بیکار شده و باید مغازه را تحویل بدهد. سعدون از نوح میخواهد که فردا پیشش برود تا برای او کاری جور کند. نوح و صبریه خوشحال می شوند. مریم در آشپزخانه است و متوجه حرفهای آنها نمی شود.

این را هم ببینید:  قسمت ۶۵ سریال ترکی روزانه مادر عزیزم Canım Annem

چنار پیش یکی از دوستانش می رود و از او میخواهد که سهامش در پروژه را از او بخرد تا با هم شریک بشوند.

او سپس پیش صدف می رود و به او می‌گوید که نمی‌تواند با او باشد. صدف عصبی شده و پیش دفنه می رود. او به دفنه می‌گوید که بچه اش را سقط میکند تا بی پدر بزرگ نشود. او میخواهد با این حرف کاری کند که دفنه چنار را نبخشد و چنار پیش صدف برگردد‌.

دختری به نام داملا برای کار به شرکت سعدون رفته و استخدام می شود. از رفتارهای او مشخص است که نقشه ای در سر دارد.

نوح به خانه سعدون می رود. سعدون می‌گوید‌ که به او کار می دهد. نوح از دستپخت مادرش تعریف میکند و سعدون پیشنهاد میدهد که مادر نوح نیز برای او و چیچک غذا درست کند و به او حقوق می دهد. نوح خوشحال می شود.

سعدون به همراه چیچک به خانه پیش دفنه می رود و ماجرای چیچک را به دفنه می‌گوید‌. آنها با یکدیگر کیک می پزند و وقت می‌گذرانند. چیچک در بغل دفنه خوابش می برد. او کمی بعد بیدار شده و دفنه را مامان خطاب میکند. دفنه و سعدون به یکدیگر نگاه میکنند.

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: سریال فرزند راز مادر است قسمت ۱۰ دهم