هفته هنر و فرهنگ؛ تشویق جهان و تهدید خودی، خشونت در انحصار، شام آخر
- مسعود بهنود
- روزنامه نگار
هفتهای که سینما و سینماگران ایرانی در جهان تشویق شدند، از تهران فرمان تهدیدها صادر شد، دشمنان تازه ملت توسط برخی روزنامهها شناخته شدند. همانها که از دوره بچگیشان مردم آنها را در فیلمها دیده و قربان صدقهشان رفته بودند. و سخنان درشت پخش شد، تا این جا چندان خنده نداشت اما وقتی که کار به تهدید هنرمندان توسط مدیران سطوح مختلف دولتی رسید، صداها و ابتکارهای تازه به میدان آمد.
اثر میهمانی استادیوم صدهزارنفری «سلام فرمانده» با تاکید بر زیبایی نفرات، به سرعت از سرزبانها جمع شد. اما نوه آیتالله خمینی و نوه رضاشاه هم به میدان آمدند. یکی در بنای مجلل حرم و دیگری در دامان شبکههای اجتماعی. در هر دو جا هم خواستاران ایشان بودند و هم خستهدلان که فریادها کشیدند و خود نمودند. اما عکسهای ماهوارهای آشکار شد که مانند هر سال همزمان با روزهای ارتحال بنیانگذار، هزاران اتومبیل راهی جاده شمال بودند. این که چه میگویند و چه میشنوند، به مقصد که برسند، چه خبرها میبرند و میشنوند.
در جدال خانواده هنرمندان، با مدیران تازه، متنها و تهدیدنامههایی منتشر شد که به عنوان نشانههای فاخر از دانایی و علم ماندگار خواهد شد. مدیرانی که افشاکردند محل فیلمبرداری آن فیلم بد و بیتربیت، اردن بوده است، انگار در سریال کاندو همه کافهها و محلهای ملاقات مخفی (با تردد بانوان محجبه) واقعا شانزه لیزه یا کنار کاخ سلطنتی بریتانیا فیلمبرداری شده است.
و چنین است که سخنی درباره نرگس محمدی، نسرین ستوده، کیوان صمیمی، سعید مدنی و دهها جوان نمیرود که گوشه زندانند- آنها که زندانهای مقرر را به پایان برده بودند اما همزمان با طلوع دولت جدید به زندان بازگردانده شدند. همان صدها نفری سالهاست با دردشان آشناییم و زندگینامهشان را از بر میدانیم. از مشخصات هفته این بود که جنگ اوکراین هم دارد از فضاهای مجازی گم میشود.
منبع تصویر، Bozorgmehr
تبریک به دونده استقامت
مجلات معتبر سینمایی دنیا از حضور چند گروه ایرانی در جشنواره کن امسال، به عنوان یک موفقیت برای ایرانیان یاد کردند. در همین زمان دادستان و مدیران دولتی و ادارات حراست تهدید کردهاند که به محض ورود میهمانان کن آنها را تادیب خواهند کرد. اما جایزه بهترین بازیگر زن به زر امیرابراهیمی تعلق گرفت که به نوشته گلشیفته فراهانی بعد سالها درد و پشتکار به آن چه میخواست رسید.، او اینک برنده مسابقه دو استقامت شد و سوژه بزرگمهر حسینپور در هشتم روز خرداد.
فیلم خشن ممنوع
کارنامه پرکاری مقامات و نشانه این که بیکار نماندند؛ همچنان که وعده داده بودند دو روز بعد از صدور بیانیه صد سینماگر در حمایت از مردم آبادان، گفته شد که نیروهای امنیتی به شماری از هنرمندان فشار آوردهاند تا امضای خود را پس بگیرند یا با خبرگزاریها مصاحبه کنند و این بیانیه را زیر سوال ببرند.
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
پادکست
پایان پادکست
محمد رسولاف، نویسنده و کارگردان سینما و از امضا کنندگان بیانیه «نفنگت را زمین بگذار» با انتشار متنی در اینستاگرام گفت هفتاد نفر از دیگر هنرمندان با وجود فشارهای امنیتی، بیانیه را امضا کردهاند. او نوشت «عدهای فکر میکنند سینما سربازخانه است و میخواهند صدای سینماگران علیه خشونت را ساکت کنند.»
به نوشته گزارشگر اعتماد، محمد مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در واکنش به بیانیه هنرمندان، آن را «هتاکانه»، «متوهمانه» و «بیارزش» خوانده و گفته بود «با کسانی که بخواهند با بیانیههای بیارزش و سخنان توهمی در مقابل پاسداران و نگهبانان امنیت کشور قرار بگیرند برخورد خواهیم کرد.» هنوز آشکار نشده که اطلاعیه پیرامون حادثه متروپل چرا چنین تند و بی پرواست.
خشونت و فرماندهی با فیلمی از سرنوشت قاتل مشهدی پایان میپذیرد چرا که در میان آن هیاهو خبر رسید در شرایطی که سازمان سینمایی و مدیران وزارت ارشاد از ایجاد محدودیت نمایش و احتمال عدم اکران «برادران لیلا» به علت حضور بدون پروانه نمایش در جشنواره کن خبر دادهاند، شنیده میشود مدیران این سازمان، پروندههایی هم برای پخش بینالمللی «قاتل و وحشی» در بازار جشنواره کن ایجاد کردهاند.
شرق بر اساس شنیدهها نوشته: پخشکننده بینالملل فیلم که در ایران هم فعالیت دارد، بعد از چند روز از نصب پوستر فیلم در غرفهاش با تذکر مدیران سینمایی مواجه میشود که حق عرضه بینالمللی فیلم حمید نعمتالله را بخاطر نداشتن پروانه نمایش ندارد. اقدامی که باعث شده پخش جهانی فیلم نعمتالله با مشکل همراه شود و این پخشکننده هم از پخش فیلم انصراف دهد.
این سختگیریها در شرایطی است که دو صنف تهیهکنندگان و کانون کارگردانان بدون واکنش به این اتفاقات و سختگیریها، علیه نمایندگان سینمای ایران در کن موضعگیری کردهاند. «قاتل و وحشی» از سال ۹۸ در توقیف است و مدیران سینمایی حتی اجازه یک نمایش در جشنواره فجر یا خارج از این جشنواره به فیلم تازه حمید نعمتالله را ندادهاند.
به این ترتیب باید پذیرفت که مدیران جدید حیطه هنر و امنیت و حتی آموزش و پرورش بر این عقیدهاند که باید ریشه قتل - هر نوع قتل- را با جلوگیری از انتشار فیلمهایی درباره قاتلان و قتل، کند و مملکت را نجات داد.
منبع تصویر، A.M.Sadeghi
توضیح تصویر،گرهگاه
یک خانواده در یک سینما
نمایش «گرهگاه» روایت اتفاقاتی است که در سالهای ۱۳۳۴ ،۱۳۵۴ ،۱۳۷۴ و ۱۴۰۱ برای نسلهای مختلف خانوادهای که در یک سینما زندگی میکنند، رخ میدهد.
بازیگران: شیرین منجمی، سحر قلباربند، کیمیا نصیری مهیار ذوالنوری، عیسی محمدی، باران یاسی، محمدامین مدنی، بهی جدیدی، علیرضا محمدی، محمدمهدی غروی، محمدرضا حسنی، مرضیه ابراهیمی، فریماه قاسمی، امیرعباس بابایی، پریسا روستایی، مهتاب امیرکافی و پوریا خرم.
نمایش گرهگاه نوشته مسعود ترابی با تهیه کنندگی مشترک پیمان چراغی و فریماه قاسمی و کارگردانی پیمان چراغی طی دو روز متوالی با هدف حمایت از آسیب دیدگان حادثه متروپل روی صحنه خواهد رفت.
گروه نمایشی گرهگاه که از یکشنبه ۸ خردادماه اجرای خود را در تماشاخانه اهورا آغاز کرده است، قصد دارد تا هزینه ۲ شب بلیتفروشی این اثر در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه دهم و یازدهم خردادماه را برای حمایت از آسیبدیدگان حادثه متروپل صرف کند.
این اثر نمایشی اولین تجربه حرفهای ترابی در کارگردانی محسوب میشود و پیش از این بیشتر در زمینه تهیه کنندگی تئاتر فعال بود. از آنجا که نمایش اثری پرپرسوناژ است و ۴ قصه متفاوت را با خط داستانی یکسان دنبال میکند، آمادهسازی کار به عنوان اولین تجربه چالش برانگیز بود.
پیمان چراغی کارگردان درباره روند آمادهسازی این نمایش که از ۸ خرداد ماه اجرای خود را آغاز میکند، این توضیح را هم داده که: با همراهی گروه اجرایی و بازیگران تلاش کردم روند آماده سازی نمایش تجربه دلپذیری برای همه ما باشد. معتقدم هنوز هم تئاتر خوب خودش میتواند خودش را تبلیغ کند و دهان به دهان بین مخاطبان بچرخد و دیده شود که امیدوارم برای نمایش «گرهگاه» هم همین اتفاق بیفتد و مورد توجه قرار گیرد.
چراغی درباره موضوع و مضمون نمایش گفته است: تم نمایش عشق و مسائل روز جامعه در دورههایی است که نمایش میدهیم. داستان «گرهگاه» در یک سینما اتفاق میافتد و چهار مقطع زمانی و اتفاقاتی را که برای خانوادهای که صاحب این سینما هستند، میافتد، به تصویر میکشد.
منبع تصویر، Ladan Motamedi
توضیح تصویر،شام آخر، قصه امروزها
سرنوشت محتوم
شام آخر داستان زندگی حضرت عیسی مسیح به روایت مریم مقدس و حواریون او و همچنین محاکمه آن حضرت توسط پیلاطوس، حاکم یهودی.
نمایش "شام آخر" با رویکردی مدرن و با شیوهی اجرایی نیمه موزیکال، توسط بیش از سی بازیگر و خواننده و نوازنده به روی صحنه رفت.
لیلا رستمی بعد از تماشای این نمایش نظر داده: با اینکه خیلی طرفدار نمایش و تکرار روایتهای کلاسیک نیستم اما ازنکات مثبت این کار نمیتوان گذشت. اشاره به شخصیت و داستان لازاروس و به چالش کشیدن این معجزه مسیح که به خوبی توسط بازیگرش (میثم نیکخواه ) ایفا شده.
او با تواناییاش در بیان و میزانسنهای خوب کارگردان لحظاتی تاثیر گذار بر روی صحنه رقم زده و پیام مهمی را میرساند که خود داستان جدا و جذابی دارد.
علی همدانی بعد از تماشای نمایش به شوق آمده و نوشته: تئاتری که امشب دیدم، رسالتمند بود و به دنبال ایجاد یک تفکر در تماشاچیاش حرکت میکرد، تفکری که از نقطه نظر کارگردان راه حل همه مشکلات ایران امروز بود و آن دوست داشتن یکدیگر بود.
منبع تصویر، Asar Galerry
توضیح تصویر،نیلوفر رهنما
آرامشی همراه نور و سایهها
در گالری اثر نقاشیهای تازه نیلوفر رهنما به نمایش درآمده. یرسول رخشا منتقد در توصیف این تابلوها نوشته: سکون، سکوت و نور بعد از ظهرها در تابلوهای نیلوفر رهنما آرامشی میسازد که با پالت رنگهای نقاشیهای او کامل میشود. آرامشی که میتواند هر روز در زمان مشخصی تکرار شود و به انتظار آن نشست. آرامشی که انگار تنها در فضاهای داخلی و با اشیای دم دست و روزمره خانه معنا پیدا میکند. گیاهان و گلدانها نقش سرنوشتسازی در این معناسازی دارند و انگار میتوانند مابهازا و جایگزین اشیای زیادی شوند، گاهی حتا اندام انسان/زن در تابلوها را طوری محو یا ماسکه میکنند که جلوه بیشتری از حضور قاطع انسانی داشته باشند.
به نوشته رسول رخشا: رفتار نور در نقاشیها فقط برای ساختن سایهها نیست بلکه منبعی برای بازتعریف «در جستجوی آرامش» مطلوب هنرمند در تابلوهاست. نور که میتابد سایهها میشوند جزئی از اشیا، و دیگر تفاوت کیفیای با اشیای پیرامون خود ندارند بلکه ارزش یکسانی میسازند که در نهایت منجر به وجود آمدن ساحتی در نقاشیها میشوند که مرز میان سایه و شی، مرز میان تنهایی و شلوغی، مرز میان اندوه و امید، مرز میان وهم و واقعیت و معنا و بیمعنایی را از بین میبرند.
نیلوفر رهنما متولد ۱۳۵۴ در تهران است و آثارش نزدیک به دو دهه است که در ایران، اروپا، چین و کویت به نمایش در آمده است.
منبع تصویر، yasmine naghdi
توضیح تصویر،در باله دریاچه قو
رقص در مهتاب
مدتهاست که نام یاسمین نقدی در عالم هنر بریتانیا و اروپا میگردد. میتوان به نقل از نشریات معتبر باله گفت که این دختر ایرانی که سی سالگی را به پایان میبرد، پلههای دشوار عبور از هنر باله را پیموده و لحظهای رها نمیکند. اینک نامش همراه بالرینهایی می آید که تک رقصنده اجراهای مشهوری باشند و نامشان در کنار نامداران این هنر ثبت شده.
یاسمین متولد لندن است و از دوران نوجوانی در برنامههای مدرسه سلطنتی باله لندن حاضر میشد و آرزویش این بود که در این کار حرفهای شود. همه کار بگذارد و همین مسیر را انتخاب کند. اما کیست که نداند ورود به این مدرسه چقدر سخت است و چه شرایطی دارد. در ضمن یاسمین مادری هنرمند و مدیر دارد که با رقصنده حرفهای شدن او چندان موافق نیست. با این همه میتوان دریافت که دخترک علاقهمند چقدر راههای تنگ را پیموده تا وارد مدرسه سلطنتی باله شده و برنده کاپ رقصنده جوان بریتانیا در سال ۲۰۰۹ شد. در سال ۲۰۱۸ او برای کسب مقام بهترین رقصنده (زن) سال و برنده جایزه ملی منقدین باله.
در همه هشت سال گذشته یاسمین از پرکارترین رقصندههای باله در بریتانیا بود و در بیوگرافی او رقص سلو او در دریاچه قو، زیبای خفته، زیزل، رومیو و ژولیت، دون کیشوت، آنه گین، فندق شکن، مرغ آتش، رویای زمستانی، آپولو، دو گنجشک، سرباز ناشناس و ۲۲ سناریو دیگر.
نقدهای برجسته نشریات هنری نشان میدهد که یاسمین، دیگر مانده است با دشوارترین سلوهایی که در انتظار اوست. چنان که دفتر تحسینهایش دیگر از حد گذشته است و آخرین آن، کتابی است با عنوان اشکهای مادر یک بالرین که دسامبر سال پیش منتشر شد. همان قدر خواندنی و تکان دهنده که فیلم قوی سیاه و لحظه انفجار که در هر دو از زبان مادر بالرین بزرگ زندگیشان مطرح میشود. از جمله مادر مارگو فونتین بزرگترین بالرین قرنها.
سابینه نقدی مادر یاسمین از سخت گیریهای خود برای دوران نوجوانی دختر میگوید و پرهیزش از ورود او به عالم باله تا زمانی که قانع میشود و او دیگر همان مادری است که برای موفقیتهای دخترش گاه میگرید.
سابینه نقدی تحصیلکرده تاریخ هنرو باستانشناسی و تمدنهای باستانی است و دکترای خود را هم در رشته تاریخ هنر گرفته. آشنا برای محافل معتبر هنری. در حیطه خود نامدارتر. در مصاحبهای از رفتار مادرانه خود، و پشتکار قابل تحسین یاسمین میگوید.
یاسمین همین هفته برای سفری پربار در اروپا و اجرای باله - به ویژه زیبای خفته - آماده شده، او از خانواده نقدی است که در تاریخ ایران بیشتر به عنوان نظامیان درس خوانده و والامقام یاد شده است.
منبع تصویر، Javad Takjo
توضیح تصویر،تئاترها خالی
کارتون هفته
کارتون جواد تکجو، در توصیف ایستایی نمایش بود، مربوط به سالیان دور، در چند فرصت جهانی عرضه شد و مانند بسیاری از کارتونهای تکجو مورد توجه فرار گرفت. اما باری ساعت زمان است که ایستاده و پرده در حال خمیازه کشیدن، گویای وضعیت دنیای نمایش و هنرمندانش.
بیشتر بخوانید:
- هفته هنر و فرهنگ؛ آوار متروپل بر سر خرداد، عروسکها دروغ نمیگویند، کن و بوسه ممنوع
- هفته هنر و فرهنگ؛ عروسکها جای نومیدان، تنبیه کتاب، موسیقی و تئاتر، چرا که نه؟
- هفته هنر و فرهنگ؛ عبور از خط فقر، خماری جمع، یاد مهدی، کارتخوان و نان
- هفته هنر و فرهنگ؛ مرگ عالمی امیدوار، تفکر موریانه، رقص و مستوری
- هفته هنر و فرهنگ؛ انتخاب ما نبود، آینده در مه، شوخیهای چند میلیاردی
- هنر و فرهنگ هفته؛ صعود نسل تازه سینما، حل فرانکلین در جمکران، ناهار دادند به شما؟
- مسعود بهنود
- روزنامه نگار
هفتهای که سینما و سینماگران ایرانی در جهان تشویق شدند، از تهران فرمان تهدیدها صادر شد، دشمنان تازه ملت توسط برخی روزنامهها شناخته شدند. همانها که از دوره بچگیشان مردم آنها را در فیلمها دیده و قربان صدقهشان رفته بودند. و سخنان درشت پخش شد، تا این جا چندان خنده نداشت اما وقتی که کار به تهدید هنرمندان توسط مدیران سطوح مختلف دولتی رسید، صداها و ابتکارهای تازه به میدان آمد.
اثر میهمانی استادیوم صدهزارنفری «سلام فرمانده» با تاکید بر زیبایی نفرات، به سرعت از سرزبانها جمع شد. اما نوه آیتالله خمینی و نوه رضاشاه هم به میدان آمدند. یکی در بنای مجلل حرم و دیگری در دامان شبکههای اجتماعی. در هر دو جا هم خواستاران ایشان بودند و هم خستهدلان که فریادها کشیدند و خود نمودند. اما عکسهای ماهوارهای آشکار شد که مانند هر سال همزمان با روزهای ارتحال بنیانگذار، هزاران اتومبیل راهی جاده شمال بودند. این که چه میگویند و چه میشنوند، به مقصد که برسند، چه خبرها میبرند و میشنوند.
در جدال خانواده هنرمندان، با مدیران تازه، متنها و تهدیدنامههایی منتشر شد که به عنوان نشانههای فاخر از دانایی و علم ماندگار خواهد شد. مدیرانی که افشاکردند محل فیلمبرداری آن فیلم بد و بیتربیت، اردن بوده است، انگار در سریال کاندو همه کافهها و محلهای ملاقات مخفی (با تردد بانوان محجبه) واقعا شانزه لیزه یا کنار کاخ سلطنتی بریتانیا فیلمبرداری شده است.
و چنین است که سخنی درباره نرگس محمدی، نسرین ستوده، کیوان صمیمی، سعید مدنی و دهها جوان نمیرود که گوشه زندانند- آنها که زندانهای مقرر را به پایان برده بودند اما همزمان با طلوع دولت جدید به زندان بازگردانده شدند. همان صدها نفری سالهاست با دردشان آشناییم و زندگینامهشان را از بر میدانیم. از مشخصات هفته این بود که جنگ اوکراین هم دارد از فضاهای مجازی گم میشود.
تبریک به دونده استقامت
مجلات معتبر سینمایی دنیا از حضور چند گروه ایرانی در جشنواره کن امسال، به عنوان یک موفقیت برای ایرانیان یاد کردند. در همین زمان دادستان و مدیران دولتی و ادارات حراست تهدید کردهاند که به محض ورود میهمانان کن آنها را تادیب خواهند کرد. اما جایزه بهترین بازیگر زن به زر امیرابراهیمی تعلق گرفت که به نوشته گلشیفته فراهانی بعد سالها درد و پشتکار به آن چه میخواست رسید.، او اینک برنده مسابقه دو استقامت شد و سوژه بزرگمهر حسینپور در هشتم روز خرداد.
فیلم خشن ممنوع
کارنامه پرکاری مقامات و نشانه این که بیکار نماندند؛ همچنان که وعده داده بودند دو روز بعد از صدور بیانیه صد سینماگر در حمایت از مردم آبادان، گفته شد که نیروهای امنیتی به شماری از هنرمندان فشار آوردهاند تا امضای خود را پس بگیرند یا با خبرگزاریها مصاحبه کنند و این بیانیه را زیر سوال ببرند.
محمد رسولاف، نویسنده و کارگردان سینما و از امضا کنندگان بیانیه «نفنگت را زمین بگذار» با انتشار متنی در اینستاگرام گفت هفتاد نفر از دیگر هنرمندان با وجود فشارهای امنیتی، بیانیه را امضا کردهاند. او نوشت «عدهای فکر میکنند سینما سربازخانه است و میخواهند صدای سینماگران علیه خشونت را ساکت کنند.»
به نوشته گزارشگر اعتماد، محمد مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در واکنش به بیانیه هنرمندان، آن را «هتاکانه»، «متوهمانه» و «بیارزش» خوانده و گفته بود «با کسانی که بخواهند با بیانیههای بیارزش و سخنان توهمی در مقابل پاسداران و نگهبانان امنیت کشور قرار بگیرند برخورد خواهیم کرد.» هنوز آشکار نشده که اطلاعیه پیرامون حادثه متروپل چرا چنین تند و بی پرواست.
خشونت و فرماندهی با فیلمی از سرنوشت قاتل مشهدی پایان میپذیرد چرا که در میان آن هیاهو خبر رسید در شرایطی که سازمان سینمایی و مدیران وزارت ارشاد از ایجاد محدودیت نمایش و احتمال عدم اکران «برادران لیلا» به علت حضور بدون پروانه نمایش در جشنواره کن خبر دادهاند، شنیده میشود مدیران این سازمان، پروندههایی هم برای پخش بینالمللی «قاتل و وحشی» در بازار جشنواره کن ایجاد کردهاند.
شرق بر اساس شنیدهها نوشته: پخشکننده بینالملل فیلم که در ایران هم فعالیت دارد، بعد از چند روز از نصب پوستر فیلم در غرفهاش با تذکر مدیران سینمایی مواجه میشود که حق عرضه بینالمللی فیلم حمید نعمتالله را بخاطر نداشتن پروانه نمایش ندارد. اقدامی که باعث شده پخش جهانی فیلم نعمتالله با مشکل همراه شود و این پخشکننده هم از پخش فیلم انصراف دهد.
این سختگیریها در شرایطی است که دو صنف تهیهکنندگان و کانون کارگردانان بدون واکنش به این اتفاقات و سختگیریها، علیه نمایندگان سینمای ایران در کن موضعگیری کردهاند. «قاتل و وحشی» از سال ۹۸ در توقیف است و مدیران سینمایی حتی اجازه یک نمایش در جشنواره فجر یا خارج از این جشنواره به فیلم تازه حمید نعمتالله را ندادهاند.
به این ترتیب باید پذیرفت که مدیران جدید حیطه هنر و امنیت و حتی آموزش و پرورش بر این عقیدهاند که باید ریشه قتل - هر نوع قتل- را با جلوگیری از انتشار فیلمهایی درباره قاتلان و قتل، کند و مملکت را نجات داد.
یک خانواده در یک سینما
نمایش «گرهگاه» روایت اتفاقاتی است که در سالهای ۱۳۳۴ ،۱۳۵۴ ،۱۳۷۴ و ۱۴۰۱ برای نسلهای مختلف خانوادهای که در یک سینما زندگی میکنند، رخ میدهد.
بازیگران: شیرین منجمی، سحر قلباربند، کیمیا نصیری مهیار ذوالنوری، عیسی محمدی، باران یاسی، محمدامین مدنی، بهی جدیدی، علیرضا محمدی، محمدمهدی غروی، محمدرضا حسنی، مرضیه ابراهیمی، فریماه قاسمی، امیرعباس بابایی، پریسا روستایی، مهتاب امیرکافی و پوریا خرم.
نمایش گرهگاه نوشته مسعود ترابی با تهیه کنندگی مشترک پیمان چراغی و فریماه قاسمی و کارگردانی پیمان چراغی طی دو روز متوالی با هدف حمایت از آسیب دیدگان حادثه متروپل روی صحنه خواهد رفت.
گروه نمایشی گرهگاه که از یکشنبه ۸ خردادماه اجرای خود را در تماشاخانه اهورا آغاز کرده است، قصد دارد تا هزینه ۲ شب بلیتفروشی این اثر در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه دهم و یازدهم خردادماه را برای حمایت از آسیبدیدگان حادثه متروپل صرف کند.
این اثر نمایشی اولین تجربه حرفهای ترابی در کارگردانی محسوب میشود و پیش از این بیشتر در زمینه تهیه کنندگی تئاتر فعال بود. از آنجا که نمایش اثری پرپرسوناژ است و ۴ قصه متفاوت را با خط داستانی یکسان دنبال میکند، آمادهسازی کار به عنوان اولین تجربه چالش برانگیز بود.
پیمان چراغی کارگردان درباره روند آمادهسازی این نمایش که از ۸ خرداد ماه اجرای خود را آغاز میکند، این توضیح را هم داده که: با همراهی گروه اجرایی و بازیگران تلاش کردم روند آماده سازی نمایش تجربه دلپذیری برای همه ما باشد. معتقدم هنوز هم تئاتر خوب خودش میتواند خودش را تبلیغ کند و دهان به دهان بین مخاطبان بچرخد و دیده شود که امیدوارم برای نمایش «گرهگاه» هم همین اتفاق بیفتد و مورد توجه قرار گیرد.
چراغی درباره موضوع و مضمون نمایش گفته است: تم نمایش عشق و مسائل روز جامعه در دورههایی است که نمایش میدهیم. داستان «گرهگاه» در یک سینما اتفاق میافتد و چهار مقطع زمانی و اتفاقاتی را که برای خانوادهای که صاحب این سینما هستند، میافتد، به تصویر میکشد.
سرنوشت محتوم
شام آخر داستان زندگی حضرت عیسی مسیح به روایت مریم مقدس و حواریون او و همچنین محاکمه آن حضرت توسط پیلاطوس، حاکم یهودی.
نمایش "شام آخر" با رویکردی مدرن و با شیوهی اجرایی نیمه موزیکال، توسط بیش از سی بازیگر و خواننده و نوازنده به روی صحنه رفت.
لیلا رستمی بعد از تماشای این نمایش نظر داده: با اینکه خیلی طرفدار نمایش و تکرار روایتهای کلاسیک نیستم اما ازنکات مثبت این کار نمیتوان گذشت. اشاره به شخصیت و داستان لازاروس و به چالش کشیدن این معجزه مسیح که به خوبی توسط بازیگرش (میثم نیکخواه ) ایفا شده.
او با تواناییاش در بیان و میزانسنهای خوب کارگردان لحظاتی تاثیر گذار بر روی صحنه رقم زده و پیام مهمی را میرساند که خود داستان جدا و جذابی دارد.
علی همدانی بعد از تماشای نمایش به شوق آمده و نوشته: تئاتری که امشب دیدم، رسالتمند بود و به دنبال ایجاد یک تفکر در تماشاچیاش حرکت میکرد، تفکری که از نقطه نظر کارگردان راه حل همه مشکلات ایران امروز بود و آن دوست داشتن یکدیگر بود.
آرامشی همراه نور و سایهها
در گالری اثر نقاشیهای تازه نیلوفر رهنما به نمایش درآمده. یرسول رخشا منتقد در توصیف این تابلوها نوشته: سکون، سکوت و نور بعد از ظهرها در تابلوهای نیلوفر رهنما آرامشی میسازد که با پالت رنگهای نقاشیهای او کامل میشود. آرامشی که میتواند هر روز در زمان مشخصی تکرار شود و به انتظار آن نشست. آرامشی که انگار تنها در فضاهای داخلی و با اشیای دم دست و روزمره خانه معنا پیدا میکند. گیاهان و گلدانها نقش سرنوشتسازی در این معناسازی دارند و انگار میتوانند مابهازا و جایگزین اشیای زیادی شوند، گاهی حتا اندام انسان/زن در تابلوها را طوری محو یا ماسکه میکنند که جلوه بیشتری از حضور قاطع انسانی داشته باشند.
به نوشته رسول رخشا: رفتار نور در نقاشیها فقط برای ساختن سایهها نیست بلکه منبعی برای بازتعریف «در جستجوی آرامش» مطلوب هنرمند در تابلوهاست. نور که میتابد سایهها میشوند جزئی از اشیا، و دیگر تفاوت کیفیای با اشیای پیرامون خود ندارند بلکه ارزش یکسانی میسازند که در نهایت منجر به وجود آمدن ساحتی در نقاشیها میشوند که مرز میان سایه و شی، مرز میان تنهایی و شلوغی، مرز میان اندوه و امید، مرز میان وهم و واقعیت و معنا و بیمعنایی را از بین میبرند.
نیلوفر رهنما متولد ۱۳۵۴ در تهران است و آثارش نزدیک به دو دهه است که در ایران، اروپا، چین و کویت به نمایش در آمده است.
رقص در مهتاب
مدتهاست که نام یاسمین نقدی در عالم هنر بریتانیا و اروپا میگردد. میتوان به نقل از نشریات معتبر باله گفت که این دختر ایرانی که سی سالگی را به پایان میبرد، پلههای دشوار عبور از هنر باله را پیموده و لحظهای رها نمیکند. اینک نامش همراه بالرینهایی می آید که تک رقصنده اجراهای مشهوری باشند و نامشان در کنار نامداران این هنر ثبت شده.
یاسمین متولد لندن است و از دوران نوجوانی در برنامههای مدرسه سلطنتی باله لندن حاضر میشد و آرزویش این بود که در این کار حرفهای شود. همه کار بگذارد و همین مسیر را انتخاب کند. اما کیست که نداند ورود به این مدرسه چقدر سخت است و چه شرایطی دارد. در ضمن یاسمین مادری هنرمند و مدیر دارد که با رقصنده حرفهای شدن او چندان موافق نیست. با این همه میتوان دریافت که دخترک علاقهمند چقدر راههای تنگ را پیموده تا وارد مدرسه سلطنتی باله شده و برنده کاپ رقصنده جوان بریتانیا در سال ۲۰۰۹ شد. در سال ۲۰۱۸ او برای کسب مقام بهترین رقصنده (زن) سال و برنده جایزه ملی منقدین باله.
در همه هشت سال گذشته یاسمین از پرکارترین رقصندههای باله در بریتانیا بود و در بیوگرافی او رقص سلو او در دریاچه قو، زیبای خفته، زیزل، رومیو و ژولیت، دون کیشوت، آنه گین، فندق شکن، مرغ آتش، رویای زمستانی، آپولو، دو گنجشک، سرباز ناشناس و ۲۲ سناریو دیگر.
نقدهای برجسته نشریات هنری نشان میدهد که یاسمین، دیگر مانده است با دشوارترین سلوهایی که در انتظار اوست. چنان که دفتر تحسینهایش دیگر از حد گذشته است و آخرین آن، کتابی است با عنوان اشکهای مادر یک بالرین که دسامبر سال پیش منتشر شد. همان قدر خواندنی و تکان دهنده که فیلم قوی سیاه و لحظه انفجار که در هر دو از زبان مادر بالرین بزرگ زندگیشان مطرح میشود. از جمله مادر مارگو فونتین بزرگترین بالرین قرنها.
سابینه نقدی مادر یاسمین از سخت گیریهای خود برای دوران نوجوانی دختر میگوید و پرهیزش از ورود او به عالم باله تا زمانی که قانع میشود و او دیگر همان مادری است که برای موفقیتهای دخترش گاه میگرید.
سابینه نقدی تحصیلکرده تاریخ هنرو باستانشناسی و تمدنهای باستانی است و دکترای خود را هم در رشته تاریخ هنر گرفته. آشنا برای محافل معتبر هنری. در حیطه خود نامدارتر. در مصاحبهای از رفتار مادرانه خود، و پشتکار قابل تحسین یاسمین میگوید.
یاسمین همین هفته برای سفری پربار در اروپا و اجرای باله - به ویژه زیبای خفته - آماده شده، او از خانواده نقدی است که در تاریخ ایران بیشتر به عنوان نظامیان درس خوانده و والامقام یاد شده است.
کارتون هفته
کارتون جواد تکجو، در توصیف ایستایی نمایش بود، مربوط به سالیان دور، در چند فرصت جهانی عرضه شد و مانند بسیاری از کارتونهای تکجو مورد توجه فرار گرفت. اما باری ساعت زمان است که ایستاده و پرده در حال خمیازه کشیدن، گویای وضعیت دنیای نمایش و هنرمندانش.
بیشتر بخوانید:
- مسعود بهنود
- روزنامه نگار
هفتهای که سینما و سینماگران ایرانی در جهان تشویق شدند، از تهران فرمان تهدیدها صادر شد، دشمنان تازه ملت توسط برخی روزنامهها شناخته شدند. همانها که از دوره بچگیشان مردم آنها را در فیلمها دیده و قربان صدقهشان رفته بودند. و سخنان درشت پخش شد، تا این جا چندان خنده نداشت اما وقتی که کار به تهدید هنرمندان توسط مدیران سطوح مختلف دولتی رسید، صداها و ابتکارهای تازه به میدان آمد.
اثر میهمانی استادیوم صدهزارنفری «سلام فرمانده» با تاکید بر زیبایی نفرات، به سرعت از سرزبانها جمع شد. اما نوه آیتالله خمینی و نوه رضاشاه هم به میدان آمدند. یکی در بنای مجلل حرم و دیگری در دامان شبکههای اجتماعی. در هر دو جا هم خواستاران ایشان بودند و هم خستهدلان که فریادها کشیدند و خود نمودند. اما عکسهای ماهوارهای آشکار شد که مانند هر سال همزمان با روزهای ارتحال بنیانگذار، هزاران اتومبیل راهی جاده شمال بودند. این که چه میگویند و چه میشنوند، به مقصد که برسند، چه خبرها میبرند و میشنوند.
در جدال خانواده هنرمندان، با مدیران تازه، متنها و تهدیدنامههایی منتشر شد که به عنوان نشانههای فاخر از دانایی و علم ماندگار خواهد شد. مدیرانی که افشاکردند محل فیلمبرداری آن فیلم بد و بیتربیت، اردن بوده است، انگار در سریال کاندو همه کافهها و محلهای ملاقات مخفی (با تردد بانوان محجبه) واقعا شانزه لیزه یا کنار کاخ سلطنتی بریتانیا فیلمبرداری شده است.
و چنین است که سخنی درباره نرگس محمدی، نسرین ستوده، کیوان صمیمی، سعید مدنی و دهها جوان نمیرود که گوشه زندانند- آنها که زندانهای مقرر را به پایان برده بودند اما همزمان با طلوع دولت جدید به زندان بازگردانده شدند. همان صدها نفری سالهاست با دردشان آشناییم و زندگینامهشان را از بر میدانیم. از مشخصات هفته این بود که جنگ اوکراین هم دارد از فضاهای مجازی گم میشود.
تبریک به دونده استقامت
مجلات معتبر سینمایی دنیا از حضور چند گروه ایرانی در جشنواره کن امسال، به عنوان یک موفقیت برای ایرانیان یاد کردند. در همین زمان دادستان و مدیران دولتی و ادارات حراست تهدید کردهاند که به محض ورود میهمانان کن آنها را تادیب خواهند کرد. اما جایزه بهترین بازیگر زن به زر امیرابراهیمی تعلق گرفت که به نوشته گلشیفته فراهانی بعد سالها درد و پشتکار به آن چه میخواست رسید.، او اینک برنده مسابقه دو استقامت شد و سوژه بزرگمهر حسینپور در هشتم روز خرداد.
فیلم خشن ممنوع
کارنامه پرکاری مقامات و نشانه این که بیکار نماندند؛ همچنان که وعده داده بودند دو روز بعد از صدور بیانیه صد سینماگر در حمایت از مردم آبادان، گفته شد که نیروهای امنیتی به شماری از هنرمندان فشار آوردهاند تا امضای خود را پس بگیرند یا با خبرگزاریها مصاحبه کنند و این بیانیه را زیر سوال ببرند.
محمد رسولاف، نویسنده و کارگردان سینما و از امضا کنندگان بیانیه «نفنگت را زمین بگذار» با انتشار متنی در اینستاگرام گفت هفتاد نفر از دیگر هنرمندان با وجود فشارهای امنیتی، بیانیه را امضا کردهاند. او نوشت «عدهای فکر میکنند سینما سربازخانه است و میخواهند صدای سینماگران علیه خشونت را ساکت کنند.»
به نوشته گزارشگر اعتماد، محمد مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در واکنش به بیانیه هنرمندان، آن را «هتاکانه»، «متوهمانه» و «بیارزش» خوانده و گفته بود «با کسانی که بخواهند با بیانیههای بیارزش و سخنان توهمی در مقابل پاسداران و نگهبانان امنیت کشور قرار بگیرند برخورد خواهیم کرد.» هنوز آشکار نشده که اطلاعیه پیرامون حادثه متروپل چرا چنین تند و بی پرواست.
خشونت و فرماندهی با فیلمی از سرنوشت قاتل مشهدی پایان میپذیرد چرا که در میان آن هیاهو خبر رسید در شرایطی که سازمان سینمایی و مدیران وزارت ارشاد از ایجاد محدودیت نمایش و احتمال عدم اکران «برادران لیلا» به علت حضور بدون پروانه نمایش در جشنواره کن خبر دادهاند، شنیده میشود مدیران این سازمان، پروندههایی هم برای پخش بینالمللی «قاتل و وحشی» در بازار جشنواره کن ایجاد کردهاند.
شرق بر اساس شنیدهها نوشته: پخشکننده بینالملل فیلم که در ایران هم فعالیت دارد، بعد از چند روز از نصب پوستر فیلم در غرفهاش با تذکر مدیران سینمایی مواجه میشود که حق عرضه بینالمللی فیلم حمید نعمتالله را بخاطر نداشتن پروانه نمایش ندارد. اقدامی که باعث شده پخش جهانی فیلم نعمتالله با مشکل همراه شود و این پخشکننده هم از پخش فیلم انصراف دهد.
این سختگیریها در شرایطی است که دو صنف تهیهکنندگان و کانون کارگردانان بدون واکنش به این اتفاقات و سختگیریها، علیه نمایندگان سینمای ایران در کن موضعگیری کردهاند. «قاتل و وحشی» از سال ۹۸ در توقیف است و مدیران سینمایی حتی اجازه یک نمایش در جشنواره فجر یا خارج از این جشنواره به فیلم تازه حمید نعمتالله را ندادهاند.
به این ترتیب باید پذیرفت که مدیران جدید حیطه هنر و امنیت و حتی آموزش و پرورش بر این عقیدهاند که باید ریشه قتل - هر نوع قتل- را با جلوگیری از انتشار فیلمهایی درباره قاتلان و قتل، کند و مملکت را نجات داد.
یک خانواده در یک سینما
نمایش «گرهگاه» روایت اتفاقاتی است که در سالهای ۱۳۳۴ ،۱۳۵۴ ،۱۳۷۴ و ۱۴۰۱ برای نسلهای مختلف خانوادهای که در یک سینما زندگی میکنند، رخ میدهد.
بازیگران: شیرین منجمی، سحر قلباربند، کیمیا نصیری مهیار ذوالنوری، عیسی محمدی، باران یاسی، محمدامین مدنی، بهی جدیدی، علیرضا محمدی، محمدمهدی غروی، محمدرضا حسنی، مرضیه ابراهیمی، فریماه قاسمی، امیرعباس بابایی، پریسا روستایی، مهتاب امیرکافی و پوریا خرم.
نمایش گرهگاه نوشته مسعود ترابی با تهیه کنندگی مشترک پیمان چراغی و فریماه قاسمی و کارگردانی پیمان چراغی طی دو روز متوالی با هدف حمایت از آسیب دیدگان حادثه متروپل روی صحنه خواهد رفت.
گروه نمایشی گرهگاه که از یکشنبه ۸ خردادماه اجرای خود را در تماشاخانه اهورا آغاز کرده است، قصد دارد تا هزینه ۲ شب بلیتفروشی این اثر در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه دهم و یازدهم خردادماه را برای حمایت از آسیبدیدگان حادثه متروپل صرف کند.
این اثر نمایشی اولین تجربه حرفهای ترابی در کارگردانی محسوب میشود و پیش از این بیشتر در زمینه تهیه کنندگی تئاتر فعال بود. از آنجا که نمایش اثری پرپرسوناژ است و ۴ قصه متفاوت را با خط داستانی یکسان دنبال میکند، آمادهسازی کار به عنوان اولین تجربه چالش برانگیز بود.
پیمان چراغی کارگردان درباره روند آمادهسازی این نمایش که از ۸ خرداد ماه اجرای خود را آغاز میکند، این توضیح را هم داده که: با همراهی گروه اجرایی و بازیگران تلاش کردم روند آماده سازی نمایش تجربه دلپذیری برای همه ما باشد. معتقدم هنوز هم تئاتر خوب خودش میتواند خودش را تبلیغ کند و دهان به دهان بین مخاطبان بچرخد و دیده شود که امیدوارم برای نمایش «گرهگاه» هم همین اتفاق بیفتد و مورد توجه قرار گیرد.
چراغی درباره موضوع و مضمون نمایش گفته است: تم نمایش عشق و مسائل روز جامعه در دورههایی است که نمایش میدهیم. داستان «گرهگاه» در یک سینما اتفاق میافتد و چهار مقطع زمانی و اتفاقاتی را که برای خانوادهای که صاحب این سینما هستند، میافتد، به تصویر میکشد.
سرنوشت محتوم
شام آخر داستان زندگی حضرت عیسی مسیح به روایت مریم مقدس و حواریون او و همچنین محاکمه آن حضرت توسط پیلاطوس، حاکم یهودی.
نمایش "شام آخر" با رویکردی مدرن و با شیوهی اجرایی نیمه موزیکال، توسط بیش از سی بازیگر و خواننده و نوازنده به روی صحنه رفت.
لیلا رستمی بعد از تماشای این نمایش نظر داده: با اینکه خیلی طرفدار نمایش و تکرار روایتهای کلاسیک نیستم اما ازنکات مثبت این کار نمیتوان گذشت. اشاره به شخصیت و داستان لازاروس و به چالش کشیدن این معجزه مسیح که به خوبی توسط بازیگرش (میثم نیکخواه ) ایفا شده.
او با تواناییاش در بیان و میزانسنهای خوب کارگردان لحظاتی تاثیر گذار بر روی صحنه رقم زده و پیام مهمی را میرساند که خود داستان جدا و جذابی دارد.
علی همدانی بعد از تماشای نمایش به شوق آمده و نوشته: تئاتری که امشب دیدم، رسالتمند بود و به دنبال ایجاد یک تفکر در تماشاچیاش حرکت میکرد، تفکری که از نقطه نظر کارگردان راه حل همه مشکلات ایران امروز بود و آن دوست داشتن یکدیگر بود.
آرامشی همراه نور و سایهها
در گالری اثر نقاشیهای تازه نیلوفر رهنما به نمایش درآمده. یرسول رخشا منتقد در توصیف این تابلوها نوشته: سکون، سکوت و نور بعد از ظهرها در تابلوهای نیلوفر رهنما آرامشی میسازد که با پالت رنگهای نقاشیهای او کامل میشود. آرامشی که میتواند هر روز در زمان مشخصی تکرار شود و به انتظار آن نشست. آرامشی که انگار تنها در فضاهای داخلی و با اشیای دم دست و روزمره خانه معنا پیدا میکند. گیاهان و گلدانها نقش سرنوشتسازی در این معناسازی دارند و انگار میتوانند مابهازا و جایگزین اشیای زیادی شوند، گاهی حتا اندام انسان/زن در تابلوها را طوری محو یا ماسکه میکنند که جلوه بیشتری از حضور قاطع انسانی داشته باشند.
به نوشته رسول رخشا: رفتار نور در نقاشیها فقط برای ساختن سایهها نیست بلکه منبعی برای بازتعریف «در جستجوی آرامش» مطلوب هنرمند در تابلوهاست. نور که میتابد سایهها میشوند جزئی از اشیا، و دیگر تفاوت کیفیای با اشیای پیرامون خود ندارند بلکه ارزش یکسانی میسازند که در نهایت منجر به وجود آمدن ساحتی در نقاشیها میشوند که مرز میان سایه و شی، مرز میان تنهایی و شلوغی، مرز میان اندوه و امید، مرز میان وهم و واقعیت و معنا و بیمعنایی را از بین میبرند.
نیلوفر رهنما متولد ۱۳۵۴ در تهران است و آثارش نزدیک به دو دهه است که در ایران، اروپا، چین و کویت به نمایش در آمده است.
رقص در مهتاب
مدتهاست که نام یاسمین نقدی در عالم هنر بریتانیا و اروپا میگردد. میتوان به نقل از نشریات معتبر باله گفت که این دختر ایرانی که سی سالگی را به پایان میبرد، پلههای دشوار عبور از هنر باله را پیموده و لحظهای رها نمیکند. اینک نامش همراه بالرینهایی می آید که تک رقصنده اجراهای مشهوری باشند و نامشان در کنار نامداران این هنر ثبت شده.
یاسمین متولد لندن است و از دوران نوجوانی در برنامههای مدرسه سلطنتی باله لندن حاضر میشد و آرزویش این بود که در این کار حرفهای شود. همه کار بگذارد و همین مسیر را انتخاب کند. اما کیست که نداند ورود به این مدرسه چقدر سخت است و چه شرایطی دارد. در ضمن یاسمین مادری هنرمند و مدیر دارد که با رقصنده حرفهای شدن او چندان موافق نیست. با این همه میتوان دریافت که دخترک علاقهمند چقدر راههای تنگ را پیموده تا وارد مدرسه سلطنتی باله شده و برنده کاپ رقصنده جوان بریتانیا در سال ۲۰۰۹ شد. در سال ۲۰۱۸ او برای کسب مقام بهترین رقصنده (زن) سال و برنده جایزه ملی منقدین باله.
در همه هشت سال گذشته یاسمین از پرکارترین رقصندههای باله در بریتانیا بود و در بیوگرافی او رقص سلو او در دریاچه قو، زیبای خفته، زیزل، رومیو و ژولیت، دون کیشوت، آنه گین، فندق شکن، مرغ آتش، رویای زمستانی، آپولو، دو گنجشک، سرباز ناشناس و ۲۲ سناریو دیگر.
نقدهای برجسته نشریات هنری نشان میدهد که یاسمین، دیگر مانده است با دشوارترین سلوهایی که در انتظار اوست. چنان که دفتر تحسینهایش دیگر از حد گذشته است و آخرین آن، کتابی است با عنوان اشکهای مادر یک بالرین که دسامبر سال پیش منتشر شد. همان قدر خواندنی و تکان دهنده که فیلم قوی سیاه و لحظه انفجار که در هر دو از زبان مادر بالرین بزرگ زندگیشان مطرح میشود. از جمله مادر مارگو فونتین بزرگترین بالرین قرنها.
سابینه نقدی مادر یاسمین از سخت گیریهای خود برای دوران نوجوانی دختر میگوید و پرهیزش از ورود او به عالم باله تا زمانی که قانع میشود و او دیگر همان مادری است که برای موفقیتهای دخترش گاه میگرید.
سابینه نقدی تحصیلکرده تاریخ هنرو باستانشناسی و تمدنهای باستانی است و دکترای خود را هم در رشته تاریخ هنر گرفته. آشنا برای محافل معتبر هنری. در حیطه خود نامدارتر. در مصاحبهای از رفتار مادرانه خود، و پشتکار قابل تحسین یاسمین میگوید.
یاسمین همین هفته برای سفری پربار در اروپا و اجرای باله - به ویژه زیبای خفته - آماده شده، او از خانواده نقدی است که در تاریخ ایران بیشتر به عنوان نظامیان درس خوانده و والامقام یاد شده است.
کارتون هفته
کارتون جواد تکجو، در توصیف ایستایی نمایش بود، مربوط به سالیان دور، در چند فرصت جهانی عرضه شد و مانند بسیاری از کارتونهای تکجو مورد توجه فرار گرفت. اما باری ساعت زمان است که ایستاده و پرده در حال خمیازه کشیدن، گویای وضعیت دنیای نمایش و هنرمندانش.
بیشتر بخوانید:
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ تشویق جهان و تهدید خودی، خشونت در انحصار، شام آخر