میتوان روضه آوانگارد هم خواند
او به دعوت رسانه ملی در نشستی با حضور مدیران، کارشناسان، طراحان، برنامهریزان، برنامهسازان در سازمان صداوسیما و در ادامه سلسله نشستهای اندیشهورزی و محتوامحوری رسانه ملی در دوره تحول؛ درباره برنامه سازی براساس محتواهای اندیشگی، فرهنگی مرتبط با فرهنگ عاشورا پرداخته است که مشروح آن را در زیر میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
صلی الله علیک یا مولای یا با عبدا...
من پیشتر صمیمانه سپاسگزاری میکنم از لطف و فرصت و مجالی که فراهم آمده و پیشتر عذرخوواهم که در اندازه و تراز این مجموعهای که مخاطب سخنان من هستند، چیزی برای عرضه کردن نداشته باشم. نکتهای که مقدمه بحث خود قرار میدهم این است که حضرت اباعبدا... الحسین(ع) در روز آغاز حرکت خود در روز هشتم ذی الحجه که به یوم الترویه مشهور است، 9 اصل را به عنوان اصول اساسی و بنیادین حرکت مطرح میکند که این 9 اصل میتواند برای مجموعه نظام ما، حرکتهای سیاسی و در حوزه اندیشه، رسانه و هنر، یعنی همین تثلیثی که شکل واحد دارد، مفید باشد و باید از آن بهره گیری کنیم. من اولین اصل را به تناسب جلسه مطرح میکنم و آن این است که میفرماید: ان الحلم زینه. اولین حرکتی که در حرکت خود پیشارو داشته باشیم، حلم است و حلم اگرچه شاخه و گونههای گوناگون دارد، خود به معنای ظرفیت سازی است. امیرالمومنین(ع) میفرماید از جمله ویژگیهای تقواپیشگان این است که: یمزج العلم باحلم، حلم و علم را به هم میآمیزند. اگر قلمرو دانشی ما پشتوانه حلم نداشته باشد، در دانش پیشرفت نخواهیم کرد. این ظرفیت سازی برای عاشورا و کربلا در فضای رسانهای ما باید فراهم شود. شاید احیاناً ما نیاز به یک بانک اطلاعاتی مناسب در حوزه عاشورا داشته باشیم چرا که عاشورا، همه هستی ما و عنصر و سازه هویت بخش شیعی و دینی و ملی ماست. من این را طرح کردم که پیشتر شکیب و خوصله و حلم دوستان را طلب کرده باشم.
در قلمرو غیر ادبیات عاشورا من نمیخواهم صحبت کنم چرا که خودش عرصهای فراخ است. همچنین میخواهم برای یک دهه آینده صحبت کنم. یعنی شاید این مباحثی که مطرح میکنم، نه برای یک سال بلکه یک دهه قابل استفاده است ان شاا.... من یازده قلمرو را مطرح خواهم کرد و البته بسیار خلاصه این بحث را عنوان میکنم. برخی از این قلمروهای ادبی، بسیار مغفول مانده اند و شاید ما اصلاً به آنها نپرداخته ایم یا دست کم من اطلاع ندارم یا ندیدهام که در فضای اندیشگی، رسانهای یا هنری به آنها پرداخته باشند.
سه بخش ادبیات عاشورایی
سازه اولی که میخواهم به آن بپردازم با این توضیح است که کربلا خصوصیات شگفتی دارد. ادبیات عاشورا را شاید ما بتوانیم به سه بخش کلی تقسیم کنیم. یکی ادبیات پیش از عاشورا، دیگری ادبیات در عاشورا و یکی هم پس از عاشورا. هیچ حادثهای یا شاید بهتر باشد بگوییم هیچ واقعهای را در تاریخ، نمیشناسیم که پیش از ظهور و بروزش برای آن ادبیات تولید شده باشد. امیرالمؤمنین (ع) در کوفه و پیش از وقوع واقعه کربلا برای فرزندش اباعبدا...(ع) شعر میگوید و نوحه سروده است. در هنگام ولادت حضرت اباعبدا..(ع) و در زمان پیامبر در این زمینه ادبیات داریم که البته به این بخش نمیخواهم زیاد بپردازیم.بخش دیگر، ادبیات در عاشوراست که از بدایت حرکت شروع میشود یعنی از 27 ماه رجب چند روز بعد از اینکه خبر مرگ معاویه به مدینه رسیده است و حضرت حرکت خود را شروع میکند تا شهادت و پس از شهادت در کربلا. یعنی ادبیاتی داریم که در حادثه است و سوم ادبیاتی که پس از کربلاست. نخستین بحثی که به آن میخواهم بپردازیم، بحث رجزهای کربلاست. ما به بحث حماسی کربلا خیلی کم پرداختهایم. من معتقدم در طول این چهل و چند سال بعد از چند سال اول، بحث تراژیک و سوز کربلا خیلی مطرح شده است که البته به جای خود ارجمند است. اشک بر کربلا، تربیت عاطفی انسان است. جایی من در این باره بحث کردم و گفتم که وقتی ما بر علی اصغر(ع) اشک میریزیم یعنی کودک کشی ممنوع است.وقتی بر خیمههای سوخته اشک میریزیم، یعنی به خودمان اجازه نمیدهیم حتی خانههای دشمن را ویران کنیم. اگر بر پیکر اسب بر آن تاخته اباعبدا...(ع) اشک میریزیم یعنی ما بر جنازه دشمن هم توهین نمیکنیم.مگر در جنگ همین گونه نبود؟ من خودم در شلمچه دیدم که وقتی اجساد این مردم بر زمین افتاده بود، مجبور بودیم جوری با ماشین حرکت کنیم که این بدنها زیر ماشین نیایند و من در آن زمان، در همه لحظات تصویر عاشورا پیش چشمم بود.
رجز در حقیقت نبرد فرهنگی و جنگ روانی در برابر دشمن است. میدانیم که رجز در تاریخ همه ملتها بوده است، شاهنامه را هم که میخوانیم و میبینیم که وقتی اشکبوس وارد جنگ میشود میبیند رستم بدون اسب آمده است و وقتی اشکبوس میپرسد چرا بدون اسب به میدان آمده ای، پاسخ میشنود که: پیاده از آنم فرستاد توس/که تا اسب بستانم از اشکبوس! که مفهوم کنایی اش این است که تو را به قتل برسانم.
رجزهای عاشورا ظرفیت بسیار عظیمیبرای طرح حماسههای کربلا دارد. استاد شهید مطهری میفرماید: بخشهایی از کربلا وجود دارد که شما نمیتوانید با آن گریه کنید چرا که ظرفیت حماسی و برانگیزانندگی دارد. مثلاً وقتی حضرت ابوالفضل میفرماید: لا ارحب الموت اذا الموت رقی / حتی اباری فی المصالیت لقی / نفسی لسبط المصطفى الطهر وقى/ إني أنا العباس أغدو بالسقـا/ ولا أخاف الشر يوم الملتقى
چقدر شکوه و عظمت دارد و اگر مجال باشد که تحلیلی درباره این رجزها بگوییم مثل روضه الشهدا. این وجه ارزشی روضه الشهدا که رجزهای کربلا را منظوم کرده است، دیده نشده است. رجزهای کربلا را میشود تقسیم بندی کرد و عرض خواهم کرد که در رسانه از این رجزها استفاده کرد. بخشی از این رجزها، رجزهای اصحاب است که در مراحل شش گانه جنگ پیش از بنیهاشم بیان شده است.
بهترین رجز برای کربلا
کربلا چند مرحله دارد مرحله اول که آمادگی یاران است که با اذان گویی حضرت علی اکبر(ع) در ساعت 4 و 41 دقیقه آغاز میشود. خود اینکه مؤذن را در کربلا عوض کرده است، نکته مهمیاست. اینکه باعبدا... چرا روز عاشورا مؤذن را که حجاج بن مسروق است، عوض میکند و یک جوان را مؤذن میکند، قابل توجه است. پیشینه انتخاب حضرت علی اکبر(ع) خودش بسیار شیرین و جذاب است ولی امروز فرصت بیانش نیست. مرحله بعد تیرباران صبح است که 52 تن از یاران اباعبدا... در آن به شهادت میرسند که در این مرحله، رجز نیست چرا که فرصت بسیار اندک است. سپس، جنگ تن به تن است که 47 نفر از یاران در جنگ تن به تن شرکت میکنند و 38 رجز میخوانند و 38 برنامه میتوان در حوزه رجزهای کربلا تولید کرد. 167 بیت زجر در کربلا داریم که بخشیهایشان طولانی اند. خود حضرت اباعبدا...(ع) طولانی ترین رجز در عاشورا را میخواند و میتوان برنامهای با موضوع رجزخوانی خود ایشان ساخت. رجزها همان گونه که عرض کردم، جز جنگ روانی، تعلیل کربلا هم هست یعنی روشن میکند که چرا شما در مقابل ما قرار گرفته اید. مثلاً وقتی پسر حضرت زینب(س) رجز میخواند میگوید پرداختن به تأویل در برابر تنزیل، شما را در برابر ما قرار داده است. یا وقتی ایرانی بزرگ کربلا اسلم بن عمرو که دبیر حضرت اباعبدا...(ع) هم بوده است و کاش فیلمییا زنجیره(سریال) مناسب این شخصیت صورت بگیرد، او از منطقه دیلم یعنی از حدود رشت تا قزوین بوده است، شاعری بوده است که به زبانهای فارسی، عربی و ترکی شعر میگفته است و خواهش میکنم یک خیابانی یا میدانی را به نام این بزرگوار قرار دهید. وقتی او رجز میخواند، این مسأله را که چرا شما در برابر ما قرار گرفته اید، بیان میکند. زجراو را حضرت زیبنب(س) بعدا در خطبه خودش باز میکنند. به نظر من رجز او را میتوان زیباترین رجز عاشورا دانست. استاد شهید مرتضی مطهری بهترین رجز کربلا را رجز عمرو بن جناده میداند، بچه یازده سالهای که پدرش هم جناده بن حارث انصاری در جنگ تن به تن به شهادت رسید. این نامها اصلا در ادبیات ما نیستند و یک شعر یا نوحه برای آنان نیست. این را کسی گفت که «در عالم نظر بینا بود» و من سالها در این حوزه کار کرده ام و یک شعر برای این شخصیتها نداریم.
همین پدر عمرو بن جناده (کسی که منظومه «ظهر روز دهم» را زنده یاد قیصر امین پور را برای ایشان سرود بدون اینکه نامی از وی ببرد)، یکی از کسانی بود که موفق شد در این تیرباران، یک رجز بخواند. «انا جناد و انا ابن حارثی لست بخوار و لا بناکثی». او در همان یک بیتی که می خواند تصویر دشمن را برای ما ارائه می دهد. «لست بخوار» یعنی من خوار (به معنای انسانی گیج و گم) «و لا بناکث» (من پیمان شکن نیستم). اسلم ابن عمر حماسی ترین رجز کربلا را خوانده؛ «البحر من طعنی و ضربی یصطلی، و الجو من سهمی و نبلی یمتلی، اذا حسامی فی یمینی ینجلی، ینشق قلب الحاسد المبجلی، به این معنا که دریا از ضربت نیزه و شمشیرم می جوشد و آسمان از تیرم پر می شود، آنگاه که تیر در کفم آشکار می شود، قلب حسود متکبر را می شکافد» و در این رجز دو صفت حاسد و موجل را برای دشمن مطرح می کند و این تصویری است که از دشمن برای ما می سازد. بنابراین ارزش این رجزها در این است که وجه حماسی و تراژیک کربلا و عظمت یاران ابا عبدالله را برای ما روشن می سازد. حضرت آیت ا...جوادی آملی هم بحثی را در این زمینه داشتند که اتفاقا جامعه امروز ما نیاز دارد آن را بشناسیم.
رجز را به اشکال مختلف می توان خواند. می توان به شکل سرود کار کرد. مثلا «امیر حسین و نعم الامیر، به معنای تو امیر منی حسین و بهترین امیری» طرح شده ولی رجزهای دیگر یاران کار نشد یا می توان با برگزاری نشست های مختلف علمی روی این رجزها کار کرد، کار تصویری کرد، کار نقالی کرد، بر مبنای رجزها می توان دشمن شناسی کرد، پیام آنها را دریافت کرد و... . به هر حال از طرق مختلف می توان از ظرفیت این رجزها استفاده کرد. این رجزها بخش اول بحث من هستند که تقاضا می کنم دوستان روی آنها کمک کنند و در صورت نیاز من هم می توان در این زمینه کمک رسان باشم. البته از ظرفیت های رجزها پیش تر استفاده شده. مثلا در کتاب روضه الشهدا (جدای از مباحثی که در اینجا نمی خواهم به آنها ورود کنم) بخشی از رجزهای کربلا به شعر فارسی برگردانده شده. حالا اگر منبع خواستید من می توانم منابع بیشتری را خدمت تان معرفی کنم.
رشادت های کربلا را مطرح نکردهایم
بخش دیگری از این رجزها، رجزهایی است که در جنگ تن به تن اتفاق می افتد. من کربلا را به هفت مرحله تقسیم کردم. مرحله اول جنگ تیرباران صبح است که 52 نفر از اصحاب حضرت ابا عبدالله در تیرباران صبح شهید می شوند، 47 نفر دیگر در جنگ تن به تن شهید می شوند و... . یاران ابا عبدالله واقعا مظلوم هستند و ما در فضای رسانه از ظالمان به یاران آن حضرت هستیم. چون رشادت های آنان را آنطور که شایسته است مطرح نکردیم و بعضی ها حتی نام آنان را نمی شناسند. مثلا شاید کمتر کسی باشد که سوار بن منعم را بشناسد. ایشان کسی بود که در واقعه کربلا زخم برداشتند و بعد از آن زنده ماندند. ایشان را به زنجیر بستند و تبعید کردند و او یکسال به زخم هایش سلام می دهد که پیش روی حسین (ع) به تن اش شکفته شدند. او با زخم هایش عشق بازی می کند و امام زمان (عج) به او سلام می دهد؛ «السلام علی الجریح الماسور، یعنی سلام بر آن مجروح اسیر شده». ما در تمام حوزه های هنری (شعر، نثر ادبی و...) چیزی از این صحابه مظلوم نگفته ایم. ضمن اینکه سید مهدی شجاعی هم در کتاب «مردان و رجزهایشان» بخشی از رجزهای کربلا را مطرح کردهاند که می توان در صورت نیاز به آن هم مراجعه کرد.
بخش دومی که می توان به آن پرداخت اشعار خود امام حسین (ع) است. من مجموع اشعار حضرت امام حسین (ع) را بررسی کردم. ایشان 248 بیت در 47 قطعه شعر دارند که عمدتا 5 بیتی هستند. مسائل اجتماعی، سلوک با مردم، مردم دوستی و... در اشعار حضرت ابا عبدا...الحسین (ع) دیده می شوند که می توانند مضامین ارزشمندی در تولید آثار هنری باشند. اگر هر شب بشود یکی از اشعار ابا عبدا... امام حسین (ع) را مطرح کرد بسیار خوب است. ایشان اشعار اجتماعی، عاشقانه و... بسیاری دارند. سه سالی است که کتابی سه جلدی در نظر دارم با عنوان «خانه و خانواده آرمانی در نگاه امام حسین (ع)» در باب نگاه آرمانی امام حسین (ع) به خانواده (آراستن اسباب خانه و همسران در داخل خانواده برای یکدیگر، روابط والدین با فرزندان و...) و با زبان امروزی. متاسفانه ما سبک زندگی امام حسین (ع) را مطرح نکرده ایم. امام حسین (ع) در شعری برای همسرشان می فرمایند که؛ «به جان تو قسم من به این خانه، حتی به دیوارهای این خانه عشق می ورزم. چون در این خانه توی رباب حضور داری و سکینه و...». تا به حال از امام حسین (ع) از این منظر نگاه کردیم؟ خاطرم هست زمانی من را دعوت به سخنرانی درباره امام حسین (ع) کردند. از آنها پرسیدم کدام امام حسین (ع) را می خواهید توضیح بدهم. من چند امام حسین (ع) می شناسم. یکی از آنها همین امام حسین (ع) شاعر است. اشعار حضرت ابا عبدا...الحسین (ع) و البته نیایش های ایشان موضوع بسیار خوبی برای بحث و پرداخت هست. مثلا امام حسین (ع) بر سر مزار حضرت خدیجه (س) میروند و در آنجا با پروردگار نیایش می کنند و بعد پیامی الهی می شنوند. گفت و گوهایی با قبور بقیع، مباحث قیامت، دخترستایی، مذمت کینه توزان، پاسداشت معلمان، ثروت اندوزی و خطرگاهها، نکوهش رانت خواری و فریب مردم و... ،همگی از مضامینی هستند که در اشعارشان به آنها پرداختهاند که همگی ظرفیت تولید برنامههایی مفید و پویا را دارند.
بررسی نامه های امام (ع)
من این حوزه ها را احصا کردم: یکی از مسائل، مسئله اجتماعی است. مردم دوستی، سلوک با مردم، معاد اندیشی، توصیف قیامت، پاسداشت مردم، معلمان و دوستداران حق. نکوهش ثروت اندوزی و رانتخواری و فریب مردم. میگوید اگر کسی مردم را فریب دهد؛ چه فرجامیخواهد داشت؟ پایداری، پیشتازی در فضائل، توصیف خودشان و امام علی(ع)، آینده نگری و مسائل اخلاقی. این قلمروهای ده گانهای هستند که در اشعار امام حسین(ع) وجود دارند و فکر میکنم به هیچ یک از این موارد پرداخته نشده است. کتاب فرهنگ سخنان حسین ابن علی ترجمه آقای علی مؤیدی. یک کتاب دیگر که مستقلا تمام اشعار امام حسین(ع) در آن وجود دارد که نام آن ادب الحسین است. در ادبت التف نیز اشعار امام حسین(ع) را هم میتوانید بیابید. چه عیبی دارد شبها شعرخوانی امام حسین(ع) باشد و شبها شعری از امام حسین(ع) خوانده و بررسی شود؟ سومین شاخه؛ نامههای امام حسین است. نامهها یک گونه و ژانر ادبی است. نامههای امام حسین؛ آنگونه که من احصا کردم امام 24 تا نامه دارد. من نامه خوانی و تحلیل نامهها را پیشنهاد میدهم. مجموعه 24 تا نامه است. گاهی در برنامه سمت خدا، نامههای پیامبر مطرح میشود؛ خوب است در برنامه دیگر مثلا در رادیو یا جایی دیگر نامههای امام حسین(ع) مطرح شود. یا اینکه در تلویزیون زیرنویس شوند. توضیحی در باب نامههای امام حسین لازم است ارائه دهم. بخشی از نامهها نگارنده آن اسلم ابن عمر ایرانی است. در موقعیت متنوع و متکثری این نامهها مطرح میشوند. گاهی اوقات بازتابی هستند. یعنی کسی نامهای نوشته و امام جواب داده است. مثل نامههای ارسال شده به کوفه. گاهی هم تأسیسی هستند. مانند نامههایی که به بصره میفرستند. این مورد نیز خوب است مطرح شود که اولین شهید نهضت حضرت اباعبدا... در بصره سلیمان ابن رزین است. به خاطر دارم چندسال پیش برنامهای در تلویزیون به شخصیت ایشان پرداخت. جالب است هم بدانید آخرین شهید در کربلا نیز از بصره است چرا که دیر به کربلا میرسد. وقتی میرسد جشنی میبیند. با خودش فکر میکند که امام حسین سوری بر پا کرده است. بعد متوجه شهادت امام حسین که شد، از امام سجاد(ع) اذن گرفت، شمشیر کشید و جنگید و به شهادت رسید. نامش نیز حفحاف ابن مهند راسبی بصری است. این آخرین شهید دشت کربلا بود و پس از امام حسین به شهادت رسید. یعنی پس از شهاد 5 غروب عاشورا بود. همچنین نامهها جغرافیای متفاوت دارند. در مکه و حتی کربلا؛ آخرین نامه را از کربلا به محمد حنیفه میفرستند. مخاطبان نیز مختلف هستند و گاهی فردی و گاه جمعی هستند. حتی برای فردا نیز نامه دارند. در حالتهای مختلف غم، شادی و نگرانی نیز هستند. همچنین نامهها موضوعات مختلفی دارند. دعوت، تشریح، تبیین، انذار، هشدار، فراخوان، وصیت و توصیه است. 5 نامه پس از شهادت امام حسن دارند و 4 نامه به معاویه دارند. به برادر خودشان نیز نامه زدهاند. نامههای امام حسین از مکه 7 نامه هستند. چقدر این نامهها جای کار دارند. چه ظرفیتهای عجیبی در این نامهها نهفته است. نامههای بین راه مکه تا کربلا3 نامه و از کربلا هم 3 نامه هستند.
شعر عاشورایی، تلفیق حماسه و احساس
مسئله بعدی در مجموعه مسائلی که قصد بیان داشتم؛ خطبههای امام حسین(ع) است. خطبههای حضرت اباعبدالله در عاشورا مجموعا 9 خطبه است. این خطبهها نیز اصلا تحلیل نشده و به آن نپرداختم. امام حسین(ع) خطبه خوانی در محضر پدر نیز دارد. امام علی پس از خلافت به مسجد میروند و از امام حسین میخواهند ایشان خطبه بخوانند. همچنین جالب است که یکی از خطبهها در کربلا درباره عصر ظهور و آینده است. حتی دوره رجعت را مطرح میکنند. این موضوع را مطرح میکنند؛ اولین کسی که در عصر ظهور برمیگردد خودشان است و میفرماید به سمت من بیایید که من برمیگردم. همچنین توصیف آینده جهان در آخرین خطبه حضرت اباعبدا.. را میبینیم. تمام این موارد مطرح نشده است. تنها 9 خطبه در عصر عاشورا دارند. موضوعات دیگر؛ بحث خود شعر عاشورایی است. ما شعر عاشورایی را در چهار شاخه تقسیم میکنیم. یک بخش حوزه عرفانی عاشورایی اس تو عاشورا اضلاع مختلفی دارد. یکی از اضلاع عاشورا عرفان آن است که خوشبختانه شاعرانی به آن پرداختهاند و بهترین و زیباترین آثار در این شاخه گنجینه الاسرار عمان سامانی است. پس از آن آتشکده نیر تبریزی، زبده الاسرار، روضه الاسرار از آثار بزرگ عرفانی ما هستند. البته در روزگار ما نیز به این مسئله پرداختند. مثلا آقای شاهرخی تحت تاثیر گنجینه اسرار، خلوتگاه عشاق را نوشت. خوشبختانه در روزگار ما کم کاری در این رابطه نشده است. همچنین حوزه دوم، حوزه سوگ یا وجهه تراژیک کربلاست که بیشترین آثار به این حوزه اختصاص دارد. تحلیل این به گفتگوی مفصل نیاز دارد و تاریخچه خوبی را میتوان استخراج کرد. به هرحال بعد معرفتی کربلا را میتوان به عنوان موضوع به آن پرداخت. بعد چهارم شعر عاشورایی؛ بعد حماسه است. یعنی بحث حماسی کربلا نیز در روزگار ما بیشتر تجلی یافته است. قدیمیترین نمونه آن در کار وحشی بافقی است و حتی رگههایی از آن را میتوان در آثار عرفانی دید. نمونه تلفیقی این چند بعد نیز آثار عاشورایی امروز را رقم زده و در هیچ دورهای به اندازه روزگار ما وجهه منشور گونگی عاشورا و کربلا را نتوانستیم ببینیم. حوزه دیگری که من میخواهم به آن توجه کنید؛ بحث سفرنامههای کربلا است. سفرنامه یکی از گونههای ادبی است که از دوره قاجار آن را داشتیم. خواهش دارم سفرنامههای امروز و روزگارمان را خصوصا سفرنامه پیاده روی اربعین را ببینید. پرداختن به سفرنامه وجه مردمیارتباط با حضرت اباعبدا.. است. گاهی سفرنامهها وجه احساسی دارد. چگونگی ارتباط فرد با سایر مردم نیز در سفرنامه مسئله است.
سفرنامه های عاشورایی
به نظر من میتوان سفرنامهها را برش داد؛ بررسی کرد که در راه چه احساسی دارند. کسانی که دارند حرکت میکنند، با مردم چه تعاملاتی دارند. فرض کنید در سفرنامه دکتر قزوه، ارتباطی که ایجاد میشود در این زمینه است که گویی ایشان بیشتر به دنبال دوستان شاعر و نویسنده و این طیف است. کسان دیگر گویی دنبال طیفهای دیگری هستند. گزارش خودشان را از احساسات مردم بیان میکنند.
اگر سفرنامهها را بررسی کنیم، کارهای مختلف میشود انجام داد و برخی از آنها قابلیت آن را دارد که کار تصویری و فیلم انجام شود. کتاب صوتی میشود منتشر کرد کما اینکه یکی از کارهای بنده به نام «ماه در آب» را به صورت صوتی منتشر کردند. من دو کتاب درباره حضرت ابوالفضل(ع) دارم یکی از آنها با نام «ایستاده بر قله فضیلتها» به وجه کمتر پرداخته شده حضرت اختصاص دارد، ویژگیهای شخصیتی حضرت ابالفضل است. 34 ویژگی را بررسی کردهام. برخی از آنها برای وضعیت امروز ما بسیار مهم است. در یکی از توصیفها از ایشان گفتهاند: الآخذ من امسهی لقده. یعنی کسی که از دیروز برای فردا پس انداز میکند. این توصیفی است که درباره امام جعفر صادق و امام زمان نیز به کار برده شده است.
به سرعت سراغ آخرت نرویم و نه فردا بینی. حضرت ابوالفضل در رجزش میگوید من سقای امروز نیستم، من ساقی تاریخم. من دارم آینده را سیراب میکنم.
آینده بانگ نوشانوش حضرت عباس را در گوش دارد. خیلی عجیب است و برخی ظرافتهاست که کمتر توجه کردهایم. من زمانی فکر میکردم در کربلا چرا حضرت عباس به جای اینکه در کربلا بگوید دارم از امام حسین(ع) یا از برادرم دفاع میکنم، میگوید دارم از جان پیغمبر دفاع میکنم. حالا این را پیوند بدهید با حسین منی و انا من حسین. بعدا حضرت زینب (س) نیز همین مفهوم را مطرح میکند. نمیگوید شما حسین را کشتید، میگوید شما پیغمبر را پارهپاره کردید. این پیوند اجزا با هم بسیار شگفت است.
سفرنامه شاهزاده قاجار که معتمدالدوله که صمصام بطار را نوشته سفرنامه دارد. این گونه بود که به بیتالمقدس میرفتند، زیارت میکردند و بعد به کربلا میرفتند. این سیر سفر را مینوشتند. در روزگار خودمان هم سفرنامه کم نداریم.
موضوع دیگری که شاید دکتر قزوه بیشتر بتوانند به آن بپردازند. بحث شاعران و نویسندگان مسیحی است. دکتر زائری کاری دارند به نام روحالقدس، پدر، پسر. دکتر مهدی امینفروغی هم کاری دارند در این زمینه که اشعار شاعران مسیحی را مطرح کنند. چقدر مرثیههای ناب دارند. میشود برخی از این افراد را دعوت کرد. مثلا آنتوان بارا کتابی دارد به نام «زینب فریاد فرمند» که بسیار خواندنی است. میشود که این کتاب صوتی شود یا در برنامهها خوانده شود.
آنتوان بارا در کویت زندگی میکند. وقتی کتابش در ایران رونمایی میشد صحبت کردم. ایشان برای نوشتن کتابش 25 سال کار کرد برای کتابش. یک کتاب قبلا نوشته بوده به نام الحسین فیالفکر مسیحی.
شاعران عاشورایی شاخص جهان عرب میتواند موضوع جذابی باشد بخصوص که در این زمینه کار زیادی صورت گرفته است. شعر روزگار ما به شدت تحت تاثیر ادبیات انقلاب قرار گرفته است. نزار قبانی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب مقایسه کنید. ما در حال تاثیرگذاری هستیم با وجود اینکه ارتباطات جهانی ما بسیار کمرنگ است و نتوانستهایم خیلی ارتباط برقرار کنیم. این را هم میشود به عنوان یک موضوع مد نظر قرار داد.
نثر عاشورایی هم از موارد بسیار مهم است چون در روزگار ما بسیار پیشرفت کرده است. من یادم هست فقط در یکی از موارد مسابقهای گذاشته بودند برای راهپیمایی اربعین و خواسته بودند افراد قطعه ادبی یا دلنوشته بنویسند. بیشتر از 600 متن رسید که دست کم 300 تا از آنها واقعا تکاندهنده بود.
شعر عصر انقلاب اسلامی جای بررسی دارد. کار کردهام به نام عاشورای شعر که بررسی شعر عاشورایی عصر انقلاب اسلامیاست. خواستم اثبات و روشن کنم که شعر روزگار ما از کل تاریخ گذشته ما درخشانتر است به جز یکی دو استثنا مثل ترکیببند محتشم کاشانی. واقعیت این است که شعر عاشورایی امروز ما حتی جوانها و نوجوانها کارهای شگفتی کردهاند.
در شیراز برنامهای هست به نام شب شعر عاشورای شیراز که بسیار موفق است و 36 سال ادامه پیدا کرده چون به صورت مردمیبرگزار میشود.کل مجموعه شعر شب عاشورای شیراز را میتوان دریافت و بهرهبرداری کرد. در این برنامه هر سال یک موضوع یا یک شخصیت مطرح میشود. معمولا کتابش را بنده مینویسم و در اختیار شاعران قرار میگیرد تا ابعاد موضوع را خوب بشناسند و بدانند.
اگر از من سوال کنند فرزندان امام حسن(ع) در کربلا چقدر نقش داشتند، ما عمدتا دو چهره به یاد میآوریم: حضرت قاسم و حضرت عبدا... بن الحسن. در حالی که از 11 فرزند امام حسن(ع) 7 نفرشان در کربلا شهید میشوند. زمانی که کتاب «فرزندان حسن، یاوران حسین» را نوشتم در انتها به این رسیدم که امام حسن(ع) معروف است که در پایان سال هر چه داشت نصف میکرد و نصفی را در راه خدا میبخشید و جالب اینکه نصف فرزندانش را هم در کربلا بخشیده است. هیچ کس به اندازه امام حسن(ع) در کربلا نقش ندارد.
سال گذشته در برنامه شیراز عنوان «حسرتزدگان» مطرح شد. یعنی کسانی که در معرض حرکت حضرت اباعبدالله حسین(ع) قرار گرفتند و امام دعوتشان کرد و نیامدند. بعدها سر مزار ایشان شعر گفتند و برخی روی قبرشان غلت میزدند. یکی از این افراد راوی دعای عرفه است. شخصیت دیگری که نیامد، کسی است، سوره منافقون در تأیید سخن اوست. همه اینها جزو مواردی است که میتواند فیلم یشود، سریال شود و کارهای مختلف انجام داد. به هر حال «یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت، در بند آن نباش که مضمون نمانده است».
روضه های مستند بخوانیم
ما خوشبختانه روضههای مستند داریم که میتوانیم از انها استفاده کنیم. ما سه تا زیارت داریم از ناحیه مولا صاحب الزمان(عج) که موسوم است به زیارت رجبیه. در این زیارت حضرت 77 تن از اصحاب را معرفی کرده است. زیارت دیگری داریم به نام زیارت ناحیه مقدسه که در این زیارت، 82 تن از شهدا معرفی شده اند. این دو تا را که کنار هم بگذاریم و تکراریها را حذف کنیم، میبینیم که امام زمان (عج) به 102 تن از اصحاب اشاره کرده اند. زیارت سومیداریم که این زیارت هم به نام زیارت ناحیه مقدسه معروف است که توصیف کربلاست که از این زیارت که خیلی هم مشهور است میتوانیم در روضه استفاده کنیم. سرودههای عصر اهل بیت(ع) که در محضر اهل بیت(ع) سروده شده است، پر از روضه اند. این سرودهها، مؤید اند یعنی اهل بیت(ع) اشعار آنها را تأیید کردند. شعر شاعرانی مانند ناشی صغیر، ابن ارندس، ابن حلی، آشیخ کاظم عذری نمونههای بسیار خوبی از شعرهای عاشورایی هستند که میشود از آنها در روضه استفاده کرد. باید کسانی را که روضه میخوانند به این منابع متصل کنیم چون اغلب متاسفانه افواهی و شفاهی هستند و چیزهایی را که از بیرون شنیده اند، نقل میکنند. من همین دو روز پیش همدان بودم برای ذاکران و مداحان صحبت میکردم و آنها میگفتند داری ما را خلع سلاح میکنی و من گفتم فقط 567 روضه درباب اصحاب میتوانم برایتان بیان کنم که از اینها استفاده نمیکنید چون مطالعه نمیکنید. منابع معتبر تاریخی و روایی روزگار خودمان هم هست. مثلاً خود حضرت آقا بارها روضه خوانده اند و معمولاً هم از لهوف سید بن طاووس استفاده کرده اند که میشود از اینها استفاده کرد. ختی میتوان مقتل خوانی کرد. ما چند مقتل معتبر داریم که میشود از اینها بهره گیری کرد که یکی از آنها همین لهوف است. میشود روضههای حضرت آقا را در رسانه طرح کرد. اینکه روضه چگونه باید باشد، ساختارش چگونه باشد و آغاز و پایانش چطور باشد، را مطرح کرد و درباره اش حرف زد. در سنت روضه خوانی گذشته ما تکنیکهایی که امروز استفاده میشود، استفاده میشود مثلاً اینکه روضه بدون اینکه جمله به پایان برسد، تمام شود. شیوه روضه خوانی، غافلگیری و آشنایی زدایی همگی میتواند در این حوزه دیده شود. تاج نیشابوری مثلاً از این زمینه استفاده میکرده است، زمینه را فراهم میکرده و بعد یک بیت میآورده است و فضا را عوض میکرده در حالیکه مثلاً ناصرالدین شاه و صدراعظم آن بالا نشسته است، میآید و میگوید: بسم ا... الرحمان الرحیم. من از صدر اعظم نمیترسم. خیلی ناگهانی است. ادامه میدهد: من از خود ناصر الدین شاه هم نمیترسم. میدانید از چه میترسم. از آن ترسم که آتش برفروزد/ میان خیمه سجادم بسوزد. با همین یک بیت، حال مجلس را عوض میکرده است و بعد یک یک کسانی را که بیهوش میشده اند، بیرون میبرده اند.
من میگویم میشود روضه آوانگارد هم میشود خواند. من دست کم در اینجا 300، 400 روضه آوانگارد و نو دارم که اگر وقت بود چندتایی را میخواندم که ببینید چه کارهای نوی میشود در این حوزه کرد. من کاری کرده بودم به نام «شعر هیأت» که شعر هیأت هم مهم است، شعر امروز ما هم میتواند منبعی خوب برای نوحه باشد. امروز در نوحه ما با انحراف ادبی رو به رو هستیم. حضرت آقا هم در این حوزه و هم حوزه ترانه به انحرافات نحوی و صرفی فراوان اشاره کردند.
گروه فرهنگ و هنر روزنامه جام جم
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: میتوان روضه آوانگارد هم خواند
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران