اویغورهایی که من در چین دیدهام
من در سفر سال 2015 به این منطقه در همه جا مسلمانان را دیدم که در آرامش و آسایش زندگی میکنند. مساجد دایر است و نمازگزاران به مسجد میروند. در سینکیانگ برخلاف دیگر نقاط چین، در دوره سیاستهای تکفرزندی، مسلمانان چین از این قاعده مستثنا بودهاند و میتوانستند چند فرزند داشته باشند.
علاوهبرآن کاربرد زبان و الفبای اویغوری در سطوح مختلف از علائم (در کنار زبان چینی) تا روزنامه و انتشارات و رادیو تلویزیون بود که توجه من را به خود جلب کرده است. حتی در پشت اسکناسهای چینی هم با زبان و الفبای نستعلیق اویغوری مقدار ارزش اسکناس درج شده است.
برخلاف تصور قبلی براساس رسانههای گروهی درباره اویغورها که آنها را با عبا و عمامه و گاریهای دستی و گاری چارپا نشان میدهند، من خود در این مدت چنین پوشش و وسایل حملونقل را ندیدم. البته در بخش کشاورزی تراکتورها و تریلرها و یدک بارکشی آنها را دیدم که مسافر سوار کرده بودند یا اعضای خانواده را حمل میکردند. از آنجا به شهر تورفان آمدم و از موزه تورفان دیدار کردم. اقلامی از سلسله تانگ در خود جای داده است که از گورهای «آستانا» در پیرامون شهر به دست آمده است.
همچنین دست نوشتهها و متون بسیاری به زبانهای سغَدی (از زبانهای ایرانی شرقی که اکنون در دانشگاه تهران تدریس میشود) از جاده ابریشم، لباسها و اشیای مختلف در موزه موجود است. ساختمان موزه در سه طبقه در خیابان لائوچنگ شرقی (Laocheng) قرار دارد و موزهای نوساز است. این موزه دومین موزه بزرگ سینکیانگ است. پس از بازدید از این موزه به دیدار مسجد امین رفتیم. مناره امین تنها بلندترین مناره قدیمی در سینکیانگ و تنها برج اسلامی در میان صدها برج موجود در چین است. مسجد امین در حدود دو کیلومتری شرق تورفان قرار دارد، این مسجد در سال 1777 به افتخار ژنرال قهرمان تورفان «امین خواجه» ساخته شده است. او یک وطنپرست برجسته بود که برای اتحاد چین، در طول زندگی خود مبارزه کرده است.
او هشت پسر داشت؛ ولی پسر بزرگ او بر اثر بیماری درگذشت. تحت تأثیر این رویداد، همه پسران باقیمانده او در مبارزه علیه شورشیان جونگار شرکت داشتند. دومین پسر او سلیمان نام داشت که این مناره را با پول خود ساخت. این دلیلی است که چرا این مناره سوگُنگ تا (sugong ta) نیز نامیده میشود. پس از درگذشت امین، سلیمان میراثدار عنوان پدر شد و دومین فرمانروای تورفان شد. در آستانه ورودی به مناره دو لوحه سنگی یادبود ایجاد شده است. یکی از آنها به خط چینی است که علت ساخت این مناره را شرح میدهد که برای قدردانی از سلسله قینگ (1644-1911) و به یادگار نگهداشتن کارهای برجسته امین خواجه، درحالیکه لوحه به زبان اویغوری، سپاسگزاری از خداوند است.
پیشینه تاریخی مناره امین خواجه با این اثر مهم معماری نشان داده میشود. این مناره 44متری فاقد اشکوب است. در پایه، مناره 10 متر قطر دارد و در بالا دارای یک گنبد اسلامی است. در مرکز آن، ستونی آجری است که پلههای مارپیچ به بالای مناره رهنمون میشود. مناره دارای 72 پله است. همچنین 14 عدد نورگیر برای تهویه نیز در نقاط مختلف دارد. در بالا، یک اتاقک کوچک 10 متر مربعی وجود دارد که پنجرههای بزرگ در چهار طرف دارد که از میان آنها چشمانداز حیرتآور پیرامون دیده میشود. متأسفانه، به سبب محافظت از بنا، امکان بازدید از آن امکان نداشت. در سمت راست مناره، مسجد «سوگُنک تا» قرار دارد که یکی از بزرگترین مساجد سینکیانگ است.
برخلاف ظاهر کمرنگ آن، مسجد جامع گنجایش هزار نمازگزار را دارد. مسجد نهچندان خیرهکننده است که مناره را بیقواره کند و نه چندان محقر که بهعنوان یک مرکز عبادی است. مناره مدور امین و مسجد مربعشکل دارای یک تضاد بدون هماهنگی هستند. ورودی مناره 50 یوآن است و از ساعت هشت صبح تا هشت شب فعال است. در کنار مسجد بازاری سنتی وجود دارد که در آن خوراکیها و خشکبار و صنایع دستی و لباسهای سنتی، کارهای سنگی بسیار زیبا و کالاهای تزیینی و فلزکاری و کارهای چوبی عرضه میشود. برای ادای نماز پیشین و پسین به مسجد رفتم. باید بلیت میگرفتم. وارد حیاط مسجد شدم و به وضوخانه رفتم. آب نبود. به هر زحمت قدری آب به اندازه ساختن دستنماز به دست آوردم.
وارد مسجد شدم. پیرمردی در جلوی درِ مسجد ایستاده و اجازه ورود به شبستان را نداد. به او گفتم مسلمان هستم و میخواهم نماز بخوانم. مانع را برداشت، وارد شبستان شدم. پس از نماز از چند زاویه عکس گرفتم، مسجد ستونهای چوبی زیبایی دارد. پس از اینکه تعدادی عکس گرفتم، از مسجد بهدر شدم. راهی ارومچی شدم. در سرتاسر مسیر، در همه جا توربینهای بادی نصب شده است. در حدود بیش از صد کیلومتر از مسیر، در همه دشت ریگزار، توربین کار گذاشتهاند. چین ازجمله کشورهایی است که در انرژیهای نو، سرمایهگذاری زیادی انجام داده است. در کنار جاده یکی از پرههای سهگانه توربین را دیدم، بسیار بزرگ بود.
یک تریلی را که در حال حمل یکی از این پرهها بود دیدم. هر پره علاوه بر طول تریلی، حدود سه متر هم از تریلی بیرون زده بود. در سر راه، در یک مجتمع سرراهی پیاده شدیم. روی توالت عمومی نوشته بود «عامومی حاجتخانه». این واژه حاجتخانه در تمام منطقه سینکیانگ و آسیای مرکزی متداول شده است. «حاجت» عربی با «خانه» فارسی درآمیختهاند. به هتل آمده و استراحت کردم. عصر پیادهروی کردم. در کنار هتل مغازهای دیدم که قمیز میفروخت. چون تا حالا نخورده بودم، یک لیوان قمیز خریدم و همانجا سر کشیدم.
* منتشر شده در روزنامه شرق/ سهشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۱
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: اویغورهایی که من در چین دیدهام
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران